۳ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۸
کد خبر: 80509698
T T
۰ نفر

'من و زيبا'؛حكايت تكراري سوژه جذاب به هدر رفته

۳ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۸
کد خبر: 80509698
'من و زيبا'؛حكايت تكراري سوژه جذاب به هدر رفته

تهران-سينماي ديني با توجه به مولفه هاي خاص خود همواره عرصه چالش برانگيزي براي فيلمسازان داخلي بوده كه گاه به نتايجي درخشان و گاه به آثاري معمولي ختم شده كه بدون شك 'من و زيبا' ساخته فريدون حسن پور در دسته دوم جاي مي گيرد.

'توبه' یكی از تم های اصلی این گونه سینمایی است كه تا به امروز در فیلم های بسیاری تكرار شده و در من و زیبا پایه اصلی داستان را تشكیل داده است.

موسی شخصیت اصلی داستان كه در گذشته الكلی بوده و با اسب خود گردشگران كنار ساحل را سوار می كرده و از این راه امرار معاش می كرده است،در ماه های آخر عمر خود می خواهد اسبش(زیبا) را در روز عاشورا به شكل ذوالجناح درآورده و خود با گرفتن افسارش در این روز شفا پیدا كند.

حسن پور طرح جذابی را در ابتدا در دست داشته كه می توانست به فیلمی به یادماندنی تبدیل شود.اما این اتفاق به چند دلیل رخ نداده و آه از نهاد مخاطبانش برآورده است كه مهمترین آن به سرگردانی فیلمنامه نویس در انتخاب شخصیت اصلی كار بازمی گردد.

در ابتدا موسی به عنوان شخصیت مركزی داستان به مخاطب معرفی شده و مخاطب را آماده همراهی با خود می سازد اما پس از مدتی كوتاه اسب موسی به عنوان شخصیت اصلی معرفی می شود.

این چرخش های ناگهانی حسن پور در مقام كارگردان در انتخاب قهرمان داستان به پاشنه آشیل اصلی كار تبدیل شده و طرح اصلی بالقوه جذاب من و زیبا را تباه كرده است.

ایده توبه كار شدن مردی در آستانه مرگ،ایده ای قدیمی اما امتحان پس داده ایست كه توسط فیلمسازی مانند 'علیرضا امینی' در فیلم 'استشهادی برای خدا' به فیلمی قابل اعتنا تبدیل شده اما در 'من و زیبا' این اتفاق رخ نداده است.

حسن پور با نیم نگاهی به فیلم های مشهور تاریخ سینما با محوریت یك حیوان مانند 'اسب جنگ'،'فلیپر'،'خرس' و ...،سعی در عمق بخشیدن به اسب موسی (زیبا) داشته اما به دلیل بلاتكلیفی میان انتخاب مابین موسی و اسبش به نتیجه دلخواه دست نیافته است!

در حقیقت رابطه عاطفی و عمیق میان این دو و تاثیر اسب بر زندگی موسی،از كار درنیامده و به باور مخاطبان نه چندان پرتعداد خود نمی نشیند.

با حضور(جعفر پسر موسی) و دریا دختری كه دل درگروی جعفر دارد،و ضعیت بغرنج تر شده و هریك از این شخصیت ها گوشه ای از قصه را به سمت خود كشانده و سردرگمی بیشتری را نصیب مخاطبان خود كرده اند.

از طرف دیگركارگردان می توانست بخشی دیگر از داستان را از زاویه دید زیبا روایت كند كه بهترین فرصت برای این كار كل سكانس رها كردن اسب توسط جعفر در محلی دورافتاده است كه حسن پور به جای همراهی با اسب دوربین خود را با جعفر همراه كرده است.

شخصیت موسی هم با وجود اطلاعاتی كه فیلمساز از گذشته اش داده،چندان قابل قبول به نظر نرسیده و همدلی برانگیز جلوه نمی كند.به همین خاطر هم برخورد تند و خشمگین مردم روستا برای ذوالجناح شدن اسب موسی،تاثیرگذار از آب درنیامده و مخاطب را به سمت موسی سوق نمی دهد.

جعفر به عنوان یكی از شخصیت های اصلی كار تخت و كاملا معمولی به نظر رسیده و علاقه میان وی و رعنا فاقد شور و گرمای لازم است.

خرده داستان های فیلم در برخی موارد مانند كینه كهنه برادر همسر موسی كه سرزا رفتن خواهرش را از چشم وی می بیند،خوب از كار درآمده و به كامل تر كردن پازل شخصیت موسی كمك شایانی كرده است.شخصیت دختر خردسال مسیحی كه بیماری قلبی هم دارد،تا حدودی اضافه بوده و تاثیر چندانی بر روند داستان ندارد.

'فریدون حسن پور' كه سابقه ساخت چند فیلم و مجموعه تلویزیونی در منطقه شمال كشور را دارد،در من و زیبا چندان محو تصاویر كارت پستالی لوكیشن فیلمش نشده و از این جذابیت های بصری در خدمت داستان خویش بهره گرفته است.

در واقع می توان گفت كه حسن پور كارگردان بسیار بهتر و پخته تر از حسن پور فیلمنامه نویس كار كرده و بخش مهمی از اندك نقاط قوت فیلم هم به كارگردانی سنجیده آن بازمی گردد.

استفاده از بازیگران حرفه ای در فیلمی از جنس 'من و زیبا' ریسك خطرناكی است كه بخش مهمی از آن به نگاه فیلمساز به گیشه بازمی گردد.

پرویز پرستویی انتخاب هوشمندانه ای برای ایفای نقش موسایی است كه توبه كرده و در روزهای پایانی عمرش قصد ادای نذرش را دارد.اما این قابلیت های بالقوه بازیگری پرستویی به فعلیت نرسیده و در بسیاری لحظات شاهد تكرار بازی های پیشین این بازیگر بزرگ سینمای ایران بوده ایم كه بدون شك بخش مهمی از این نقیصه به كارگردانی حسن پور و ضعفش در هدایت بازیگر بازمی گردد.

در این میان گاه شاهد تك لحظات درخشانی از سوی پرستویی و همینطور 'شهاب حسینی' در نقش جعفر هستیم كه تنها لحظات درخشانی را رقم زده و متاسفانه تداوم نداشته است.در این بین 'دریا عاشوری' در نقش رعنا خوش درخشیده و بخش مهمی از بار عاطفی فیلم را به دوش كشیده است بی آنكه بازی اش اغراق شده جلوه كند.

'من و زیبا' در صورت بهره گیری از فیلمنامه ای بهتر و اصولی تر می توانست به نمونه ای استاندارد و كاملا سینمایی ازدوستی دیرینه فردی میانسال با یك اسب تبدیل شده و در عین حال با بهره گیری از مولفه های مذهبی،داستان خود را به این وادی نزدیك تر سازد.

اتفاقی كه در نسخه به نمایش درآمده از من و زیبا آنچنان كه باید رخ نداده و ناقص از كار درآمده است.

فراهنگ5**9173**م.ج** 1418