به گزارش روز شنبه روابط عمومی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، 'تراب محمدی' افزود: دوستی بین مسلمانان و مسیحیان اساس داستان اصلی و كرم را تشكیل داده و مفاهیمی مانند عشق به وطن، دوستی و همبستگی بین اقوام و ادیان در آن به وضوح به چشم می خورد.
وی با بیان اینكه این داستان روایت های ارمنی، تركمنی، تركی و ازبكی نیز دارد، مایه اصلی داستان و قهرمانان آن را در تمام آنها یكی دانست و اظهار كرد: بنابر برخی مستندات، قراملك تبریز خاستگاه این دو معشوقه اسطوره ای بوده و 'گوللو باغ'، باغی كه كرم نخستین بار اصلی را در آنجا دید و عاشقش شد، در زمان حاضر در این منطقه پابرجا است.
محمدی با اشاره به اینكه در متن داستان نظم و نثر در هم آمیخته ادامه داد: عاشیق ها هنگام نقل داستان، قسمتهای منظوم را همراه ساز و ابزار موسیقی سنتی یعنی ساز عاشیقی، دف و بالابان و به آواز میخوانند.
مدیركل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، داستان اصلی و كرم را دارای جایگاهی ویژه در ادبیات شفاهی تركی آذربایجانی دانست و گفت: اصلی همان 'مریم'، دختری مسیحی آلبانی تبار، معشوقه كرم عاشق مسلمان داستان است كه قاراملیك پدر مریم مانع این عشق میشود.
محمدی با تاكید بر اینكه داستان های محبت، یكی از شاخه های پر بار ادبیات شفاهی آذربایجان را تشكیل می دهند، یادآوری كرد: به غیر از داستان اصلی و كرم، می توان به داستان های عاشیق غریب، عباس و گولگز، شاه اسماعیل و علی خان و پری خانم نیز اشاره كرد.
وی اصلی و كرم را از داستان هایی عنوان كرد كه بیش از تمام داستان های عاشیقی، نقل محافل بوده و در مجالس مختلف از سوی عاشیق ها تعریف شده است.
محمدی اضافه كرد: مایه هایی از هنر عرفانی و تاثیر از دده قورقود و شیر صفان، بن مایه سفر و سیاحت و جهانگردی و دیگر آثار را نیز در روایاتهای مختلف این داستان می توان یافت.
اصلی و كرم، داستان خان گنجه 'زیاد خان' و وزیر خزانه داری وی 'قارا كشیش' است كه مدتهاست در آرزوی فرزند هستند و عهد می كنند اگر صاحب فرزندی شوند، آن دو را به عقد و ازدواج هم درآورند.
زیاد خان صاحب پسری به اسم 'محمود' و قارا كشیش نیز صاحب دختری به نام مریم می شود. این دو دور از هم تربیت شده و در 16سالگی روزی در باغچه به صورت تصادفی با یكدیگر روبرو می شوند.
محمود كه مریم را می بیند سخت شیدای او می شود. پس از این مذاكره آنها همدیگر را اصلی و كرم می خوانند و از هم جدا می شوند.
زیاد خان پس از دانستن ماجرای عشق پسرش، كشیش را به حضور می طلبد و موضوع را با او در میان می گذارد.
قارا كشیش در ظاهر امتنان و رضایت خود را آشكار می كند و برای تهیه مقدمات عروسی سه ماه مهلت می خواهد، اما شب هنگام زن و دخترش را برداشته و از گنجه خارج شده است.
كرم دچار وضع نابسامانی می شود و به همراه صوفی الله به دنبال اصلی به راه می افتد.
كرم به هر جاكه وارد می شود می شنود كه كشیش از آن خارج شده است. او در طول راه شعرهای زیبایی می سراید و در دوجا موفق به پیدا كردن اصلی می شود.
سرانجام اصلی و كرم در شهر ارزروم همدیگر را می بینند. كشیش به وسیله اصرار پاشای ارزروم و اشخاص دیگر مجبور به پذیرفتن وصلت آن دو جوان می شود. اما این بار نیز در صدد برمی آید كه از كرم انتقام بگیرد.
او دكمه های لباس عروسی اصلی را طلسم بند می كند. اصلی و كرم قادر به باز كردن دكمه ها نمی شوند.
كرم شعر غم انگیزی می خواند. دكمه ها شروع به باز شدن می كنند. اما وقتی كه به دكمه آخری می رسند دكمه اولی از نو بسته می شود.
كرم كه دچار چنین وضع نا هنجاری شده آه عمیقی می كشد. آتشی كه از دهان او خارج می شود تمام اندام او را احاطه می كند و او در اندك مدتی سوخته و خاكستر می شود. اصلی نیز به علت طلسم بند شدن نمی تواند كاری انجام دهد وخود نیز گر گرفته و می سوزد.
645/587
تبريز - رييس شوراي ثبت آثار تاريخي و فرهنگي آذربايجان شرقي از ثبت داستان عاشقانه 'اصلي و كرم' در فهرست ميراث ناملموس آثار ملي كشور خبر داد.