۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۳:۴۰
کد خبر: 80645441
T T
۰ نفر
تاخت و تاز ماتادورها در اسپانيا

گروه پژوهش هاي خبري - اسپانيا پس از حكومت ديكتاتوري 'فرانكو' درصدد برآمد تا زمان آزادي بي حصر و حد خود جهت تشكيل احزاب را دريابد، غافل از اين كه دو حزب چپ و راست قدرت را با تبادل آن انحصاري كردند و احزاب تشكيل شده در برآيند كار، يكسان عمل مي كردند.

به جرات می توان گفت كه اكثریت قریب به اتفاق مردم جهان با هر گونه نظام دیكتاتوری مخالف هستند. نظام دیكتاتوری با محدود كردن قدرت به یك شخص كه با حلقه های الیگارش ها محافظت می شود، راه هر گونه شركت مردم در تصمیم گیری را بسته و حق سهیم شدن در تعیین سرنوشت را از مردم سلب می كند.

اسپانیا از این قاعده مستثنی نبوده و پس از كنار رفتن حكومت 36 ساله دیكتاتوری 'فرانكو'، محدودیت قدرت شكسته شد و احزاب منزوی شده در سكوت محض، لب به سخن گشودند. از آن پس صحبت از 'دو اسپانیا' می شود، یك اسپانیای چپ و یك اسپانیای راست، با دو جهان بینی متفاوت و به عبارتی دو اردوگاه با سنگرهایی غیرمشترك و اهدافی مشابه.



*زمین خوردن دن كیشوت در صحنه نمایش

-----------------------------

در 18 ژوئیه 1936 ژنرال جوان محافظه كار ارتش اسپانیا 'فرانسیسكو فرانكو' با توهم دن كیشوتی همیشه پایدار خود و اتكا به بخش عمده ای از سران ارتش اسپانیا و جلب حمایت فاشیست های آلمان نازی و ایتالیا، جنگی را علیه دولت جمهوری تازه روی كار آمده اسپانیا آغاز كرد.

این جنگ خونین كه حاصل آن حدود یك میلیون كشته بود، سه سال ادامه یافت و سرانجام در 28 مارچ 1939 و سقوط مادرید، دیكتاتوری فرانكو و یارانش آغاز شد.

پس از آن 'فرانكو' دیكتاتوری فالانژی (Falange) خود را در كشور برقرار نمود كه در آن جایی برای شركت آزادانه احزاب مختلف سیاسی، آزادی بیان و دموكراسی نبود و همین امر باعث شد تا در سال 1947، فرانكو تحت فشارهای خارجی، با طرح بازگشت حكومت پادشاهی كه از سال 1931 پس از اعلام تغییر نظام حكومتی از مشروطه به جمهوری شدن اسپانیا به همراه خانواده خود در ایتالیا و در تبعید به سر می برد، موافقت كند كه این طرح به ' قانون جانشینی ' معروف شد.

در طی این تصمیم ژنرال فرانكو در دیداری محرمانه با پادشاه، پیشنهاد كرد پسرش 'خوان كارلوس' را به اسپانیا بفرستد تا در آنجا به تحصیلات خود ادامه داده و آموزش نظامی ببیند . فرانكو می خواست تا زمان مرگ قدرت خود را حفظ كند و در عین حال زمینه را برای بازگشت پادشاهی فراهم سازد . شاهزاده 'خوان كارلوس' پس از بازگشت، در روز 22 ژوئیه سال 1969 میلادی، در مقابل مجلس اسپانیا سوگند یاد كرد و رسما به عنوان ولیعهد اسپانیا و جانشین تاج و تخت شناخته شد. از آن پس ، خوان كارلوس بسیاری از مسوولیت های رسمی را به عهده گرفت و هنگام بیماری ژنرال فرانكو، ریاست موقت كشور را عهده دار شد . به این ترتیب، اسپانیا پس از 36 سال دیكتاتوری، در روز 22 نوامبر سال 1975 به حكومت پادشاهی بازگشت.



** آغاز فعالیت احزاب پس از 36 سال سكوت

---------------------------------

این روزها صحبت از 'دو اسپانیا' می شود، یك اسپانیای چپ و یك اسپانیای راست، با دو جهان بینی متفاوت و به عبارتی دو اردوگاه با سنگرهایی غیرمشترك. در حالی كه سابقه حزب گرائی در اسپانیا به ربع آخر قرن نوزدهم میلادی باز می گردد.

دو حزب عمده و مهم این كشور عبارت اند از :

-حزب راست مردمی

-حزب چپ سوسیالیست كارگری

در این مبحث، به تاریخچه تاسیس و عملكرد این احزاب درگذران دوران سیاسی آنان می پردازیم:



*حزب راست مردمی (pp)

پس از رجعت حكومت پادشاهی به اسپانیا، مسیر حضور احزاب هموار شد و یكی پس از دیگری به خودنمایی پرداختند. دو سال پس از مرگ فرانكو، پادشاه تازه اسپانیا فرمان انتخابات صادر كرد. در آن انتخابات، حزب راست میانه كه از اصلاحگران دوره فرانكو و سیاست پیشگان میانه‌رو تشكیل شده بود اكثریت آرا را به دست آورد و به رهبری 'آدولفو سوارز' در طی سال های 1976 تا 1981 توانست مسایل و مشكلات پس از دیكتاتوری را هموار كند.

این حزب محافظه كار در سال 1976 از اتحاد 7 گروه كوچك سیاسی دست راستی و با نام 'پیمان مردمی' به رهبری 'مانوئل فراگا' ( از وزرای دوران ژنرال فرانكو ) تاسیس شد. نام این تشـكل سیاسـی در سال 1989 به 'حزب مردمی' تغییر یافت.

حضور حزب سوسیالیست كارگری در قدرت، عامل كنار ماندن حزب مردمی شد، اما پس از 14 سال دوری، این حزب به رهبری 'خوزه ماریا آزنار' در انتخابات سراسری سال 1996 و مارس 2000 با كسب بیشترین آرا به میدان حاكمیت صحنه سیاسی اسپانیا پا نهاد. پشتیبانی آزنار از حمله نظامی آمریكا به عراق در سال 2003 به شدت از محبوبیتش كاست اما در ماه مه 2003 به رغم حمایت آزنار از جنگ عراق حزب وی در انتخابات شهرداری ها مجددا حایز اكثریت شد. نتایج انتخابات حاصل موضع محكم و قاطع نخست وزیر و عملكرد موفق وی در مقابل گروه تروریستی 'اتا' بود.

به دنبال انتخابات 14مارس2004 این حزب در انتخابات شكست خورد و ریاست دولت را به حزب سوسیالیست واگذار كرد و متعاقب آن درنشست پانزدهم حزب، 'ماریانو راخوی' بجای آزنار به ریاست و رهبری این حزب انتخاب شد.



* حزب سوسیالیست كارگری اسپانیا (PSOE)

این حزب چپ گرا در ربـع آخـر قـرن نوزدهم با اعتقـادات ماركسیستـی و بصــورت غیـر علنـی تاسیس شد و در سـال 1888 و با برگزاری نخستین كنگره خود اعلام موجودیت نمود.

با پیروزی ناسیونالیست ها، حزب 'سوسیالیست كارگری' همانند بسیاری از دوران حیات سیاسـی خود، به فعالیت در تبعید روی آورد. این حزب سوسیالیست با پیروزی در انتخابات سراسری 20 اكتبر 1982 تشكیل حكومت داد و 'فیلیپ گونزالس ماركز' نخست وزیر، با تجدید پیروزی سوسیالیست ها درانتخابات سال های 1986، 1989 و 1992، حكومت خود را به مدت 14سال تداوم بخشید.

با این پیروزی، بقایای دوران سیاه حكومت دیكتاتوری فرانكو به طور كامل از بین رفت و سناریوی رشد و شكوفایی و دوران طلایی اسپانیا كلید خورد.

بورس‌های چهارگانه اسپانیا به بالاترین ركورد خود در 12 سال گذشته رسیدند. ساخت كارخانه بزرگ كه سالی 220 میلیون دلار 'میكروچیپ' برای كامپیوتر صادر می كرد آغاز ‌شد. پیش‌بینی‌های اقتصادی از افزایش رشد تولید ملی،كاهش تورم و بیكاری و شكوفایی فرهنگی چند خبر داد.

اسپانیا در سال 1982 به ناتو پیوست و در سال 1986 به همراه پرتغال به عضویت جامعه اقتصادی اروپا كه اكنون ، اتحادیه اروپا خوانده می شود درآمد .

سوسیالیست ها با شكست در انتخابات سراسری سال 1996، دولت را بـه حزب 'مردمی' به رهبری 'آزنار' واگـذار كردند، اما توانستند باردیگر در 14مارس2004 در انتخابات عمومی به پیروزی دست یابند.

در 14 مارس 2004 بار دیگر حزب 'سوسیالیست' به رهبری 'خوزه لوئیز زاپاترو' توانست با كسب 43 % آرا، حزب محافظه كار مردمی به رهبری 'ماریانو راخوی' را شكست دهد. علت رقم خوردن این نتیجه آن بود كه مردم اسپانیا بر این باور بودند كه اتخاذ سیاست حمایت آزنار از آمریكا و مشاركت دادن اسپانیا در جنگ عراق ، اسپانیا را به یكی از اهداف القاعده برای انجام عملیات تروریستی تبدیل كرده است.

زاپاترو پس از پیروزی، در اولین اقدام خود 1300 سرباز اسپانیایی را كه در امر بازسازی عراق شركت داشتند فراخواند و آنها را از عراق خارج نمود . آمریكا نتوانست ناخرسندی خود را از این تصمیم نخست وزیر جدید اسپانیا پنهان دارد و اعلام كرد اسپانیا به این وسیله موجبات خشنودی و رضایت تروریست ها را فراهم نموده است .

این حزب در ماه مارس 2008 نیز با اكثریت آرا ابقا و مجددا برای چهار سال دیگر نخست وزیر اسپانیا باقی ماند . زاپاترو در 12 آوریل 2008 كابینه را معرفی كرد كه موجب تعجب همگان شد به این دلیل كه برای اولین بار در تاریخ اسپانیا تعداد زنان كابینه از مردان بیشتر بود ، در كابینه جدید زاپاترو، تعداد وزرای زن 9 و وزرای مرد 8 تن شد ، ضمن اینكه چند وزارت جدید نیز به كابینه اضافه شد.

اما در پی بحران اقتصادی و به تبع آن سیاست های صرفه جویی مالی اتخاذ شده و همچنین بیكاری 20 درصدی شاغلان در اسپانیا محبوبیت زاپاترو به طور قابل توجهی كاهش یافت و سرانجام در انتخابات سال 2011 بار دیگر، این حزب جای خود را به حزب مردمی داد.

در حقیقت با وجود تبادل قدرت بین این دو حزب اصلی در اسپانیا، نه تنها نتایج مورد انتظار مردم از این فرآیند در ابعاد سیاسی- اقتصادی و اجتماعی حاصل نشد، بلكه مردم اسپانیا امكان آن را هم نیافتند كه از ورود احزاب جدید به قدرت یا مشاركتی دموكراتیك به نمایندگی واقعی از خود استقبال كنند.

پژوهش**9294**9241