جان وین 26 می سال 1907 میلادی - پنجم خرداد ماه - در آیوای آمریكا به دنیا آمد و یازدهم ژوئن سال 1972 میلادی در لس آنجلس به علت ابتلا به سرطان از دنیا رفت. به بهانه تولد این بازیگر كهنه كار كه شمایلی از سینمای وسترن به حساب می آید، در نگاهی گذار به این گونه سینمایی می پردازیم.
سینمای وسترن در سال های ابتدای دهه 30 میلادی رشد چشمگیری یافت و به مرور به لحاظ تكنیكی از وضعیت مناسبی برخوردار شد كه نقش برجسته كارگردان هایی مانند «جان فورد» و «هاوارد هاكس» را نمی توان در این میان نادیده گرفت كه شان و منزلت خاصی به آن بخشیدند.
فیلم های وسترن عموما حول چند محور خاص مانند یافتن گنج، قانون شكنان فراری از قانون و نیز جایزه بگیرها می گردند، اما چیزی كه جلوی تكراری شدن را گرفت، همانا نگاه متفاوت سازندگان فیلم وسترن نسبت به داستان های یاد شده است.
به عنوان نمونه می توان به «دلیجان» ساخته جان فورد اشاره كرد كه برای نخستین بار جان وین را در نقش اصلی به كار گرفته بود.
فیلم داستانی ساده و خطی دارد كه به شیوه كلاسیك روایت شده است: دلیجانی با چند مسافر از شهری عازم شهری دیگر است كه در این بین ماجراهای مختلفی برای آنها رخ می دهد كه مهمترین آنها حمله سرخپوست ها و نیز وضع حمل زن حامله در دلیجان است.
در سال های پس از جنگ جهانی دوم این گونه سینمایی روند رو به رشد خود را ادامه داد و فیلمسازان تازه نفسی همچون «سرجیو لئونه» و «سام پكین پا» به قدیمی ها اضافه شده و گروه پرقدرت و تاثیرگذاری را پایه ریزی كردند.
«فرد زینه مان» با فیلم «ماجرای نیمروز» - با نام اصلی «صلات ظهر» - به قهرمانان تنهای وسترن رنگ و جلای خاصی بخشید و كاری نو و با طراوت را در این باب عرضه كرد كه همچنان پس از گذشت 60 سال دیدنی و جذاب است.
«گری كوپر» كه از شاخص ترین بازیگران این گونه به حساب می آید در این فیلم نقش آفرینی فوق العاده ای دارد و از اركان موفقیت همه جانبه فیلم محسوب می شود.
«هفت دلاور» ساخته «جان استرجس» نیز از وسترن های ماندگار تاریخ سینماست كه با وجود اقتباس از فیلم «هفت سامورایی» اثر «اكیرا كوروساوا»، هویت مستقلی داشته و تحت تاثیر آن قرار نگرفته است.
فیلم درباره گروهی راهزن است كه پس از توافق با بزرگان یك روستا برای محافظت از آنها در برابر راهزنان به نگهبانی می پردازند.
در همین ایام كارگردانی ایتالیایی به نام سرجیو لئونه نوعی از وسترن را ابداع كرد كه به واسطه زادگاه پایه گذارش - ایتالیا - به وسترن های «اسپاگتی» شهرت یافت.
قهرمان های این آثار برخلاف وسترن های قدیمی تر آمریكایی، آدم های پاك و منزهی نبوده و گاه به ضد قهرمان تغییر ماهیت می دادند.
دفاع از حق و طرفداری از مظلوم در برابر ظالم كه از مایه های آشنای گونه به حساب می آمد در فیلم های فوق كم رنگ شده و ته مایه خاكستری به خود گرفته است.
سرجیو لئونه در روایت داستان های خود معمولا از یك قهرمان و چند «بدمن» سود می جسته و از تقابل آنها با یكدیگر درام خود را شكل می داده است.
وی در فیلم های «به خاطر یك مشت دلار» و «برای چند دلار بیشتر» به روش آزمون و خطا، روش ابداعی خود را سنجیده و در معرض قضاوت قرار داد كه با استقبال مردم و تا اندازه ای منتقدان روبرو شد.
پس از این اتفاق سرجیو لئونه یكی از بهترین وسترن های خود با عنوان «خوب، بد، زشت» را جلوی دوربین برد و تحولی اساسی در سینمای وسترن به وجود آورد.
فیلم داستان تلاش های سه نفر برای یافتن گنجی است كه در جایی پنهان شده و هریك سعی در یافتن آن پیش از دیگری دارد.
یك قهرمان همراه دو بدمن چنان غنایی به این داستان ساده و پیش پا افتاده بخشیده اند كه تماشای چندباره آن را اجتناب ناپذیر می سازد.
اصولا در فیلم های این كارگردان، بازیگر نقش برجسته ای داشته و در موفقیت های آن سهم به سزایی دارد.
سرجیو لئونه برای انتخاب قهرمان داستان های خود گزینه های بسیاری را رد كرده و سرانجام به «كلینت ایستوود» رسید.
كلینت ایستوود با راهنمایی های سرجیو لئونه، شمایل قهرمان خونسرد وسترن های اسپاگتی را خلق كرد و در حافظه تاریخی سینمادوستان ماندگار شد.
به موازات این كارگردان ایتالیایی تبار، فیلمسازی در سینمای وسترن با نام «سام پكین پا» ظهور كرد كه بسیاری از قواعد گونه را به هم ریخت و سینمایی جدید را بنیان نهاد.
وی كه در زمینه های گوناگون فیلم ساخته، در وسترن های خود قهرمان هایی واقعی با همه خصوصیات خوب و بدشان خلق كرده و اساسا تفاوت خیلی زیادی میان خوب ها و بدها قائل نشده و مرز باریكی را میان آنها قرار داده است.
فیلم «این گروه خشن» - با نام اصلی «دار و دسته وحشی» - مهمترین وسترن پكین پا است كه در سال های انتهایی دهه 60 میلادی ساخته شده و متاسفانه در زمان خود آنچنان كه شایسته بود، قدر ندید!
فیلم درباره گروهی راهزن كهنه كار است كه می خواهند با سرقت پول از قطار خود را بازنشسته كرده و زندگی آرامی را در پیش بگیرند.
این فیلم كه به شیوه 70 میلیمتری فیلمبرداری شده، از آن دسته فیلم هایی است كه قهرمان هایش را كاملا باور كرده و بر مرگشان می گرییم.
درست مانند «تورنتون» كه در آخر بالای سر جسد «پایك» رسیده و با احترامی غریب نگاهش می كند.
در سال های پایانی دهه 70 میلادی، سینمای وسترن به شدت افت كرده و دیگر تماشاگران حوصله ای برای تماشای كابوی ها روی پرده سینما نداشته و قهرمان هایی از جنس دیگر را ترجیح می دادند.
همین امر سبب كاهش تولید فیلم های وسترن شد تا جاییكه در دهه 80 میلادی دیگر كمتر اثری از آثار سینمای فوق در هالیوود دیده می شد.
تا اینكه «كلینت ایستوود» پا به سن گذاشته به یاد ایام خوش گذشته به كارگردانی فیلمی با عنوان «نابخشوده» همت گمارد كه پس از سال ها این گونه متروك را احیا كرده و با استقبال نسل جوان سینمارو مواجه شد.
بازی عالی كلینت ایستوود همراه با پارتنر فوق العاده خود «مورگان فریمن» نقش مهمی در استقبال مردم و منتقدان داشته و بار دیگر نام سینمای وسترن را بر سر زبان ها انداخت.
البته در همان ایام «كوین كاستنر» نیز با فیلم «با گرگ ها می رقصد» جوایز اسكار را درو كرد و بسیار مورد توجه منتقدان و مردم به عنوان یك وسترن كلاسیك قرار گرفت.
در سال های اخیر نیز این گونه كم و بیش به حیات خود ادامه داد كه از مهمترین كارها می توان به فیلم «قطار سه و ده دقیقه به یوما» اشاره كرد كه بازسازی فیلمی كلاسیك به همین نام بود.
فیلمی جذاب و سرگرم كننده درباره قاتل خطرناكی كه می بایست به قطار ساعت سه و ده دقیقه رسیده و سوار آن شود تا برای محاكمه به آن شهر برود. در این میان دوستان او قصد فراری دادنش را دارند كه با مقاومت جانانه كلانتر و گروهش مواجه می شوند.
«جانگوی از بند رها شده» ساخته «كوئنتین تارانتینو» تازه ترین وسترن این سال های سینمای جهان است كه هم مورد توجه اعضای آكادمی اسكار قرار گرفته و هم مخاطبان عام سینما را به سالن های سینما كشانده است.
كوئنتین تارانتینو در این فیلم ادای دین تمام عیاری به این گونه سینمایی كرده و از تمامی مولفه های آن در این مسیر بهره گرفته است كه در آن كلیشه ها از جایگاه مهمی برخوردارند.
فراهنگ(5) ** 9266م.ج ** 1071
تهران - سينماي وسترن يكي از پرمخاطب ترين گونه هاي سينماي جهان است كه از سال هاي دور تا كنون هواداران فراواني داشته و در دهه هاي مختلف ستاره هاي متعددي را به خود ديده كه «جان وين» از مهمترين آنها محسوب مي شود.