۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵
کد خبر: 80816418
T T
۰ نفر

جدال تصویر با دیالوگ در پرده نشینی سینما

۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵
کد خبر: 80816418
جدال تصویر با دیالوگ در پرده نشینی سینما

شهركرد- مولف، سینما و مخاطب سه دوست قدیمی اند كه شاید این روزها رابطه آنها نسبت به گذشته كمی شكرآب شده باشد.

آنچه باعث تقویت این دوستی ها بویژه بین مخاطب و مولف می شود، سینماست كه اكنون نتوانسته است بین آن دو دیگر، دوستی مستحكم برقرار كند.

سینما، پدیده قرن بیستمی است كه بواسطه ظهور سینما در همین قرن، هنرهای بصری و شنیداری جای خود را در بین طبقات اجتماعی باز كرد و شاید اگر سینما نبود، سرنوشت دیگری برای هنرهای بصری و شنیداری رقم می خورد.

سینما، شاید در بین هنرهای دیگر بدلیل وابستگی به فناوری تنها هنری باشد كه روز به روز خود را تازه تر می كند و برای بقا مجبور است از فناوری های جدید با آغوش گرم استقبال كند.

سینمای تكنولوژیكال بدلیل وابستگی به صنعت برای ثبات بین مخاطب و عدم حذف گردش مالی، چاره ای جز پرداختن به مفاهیم نوین با ابزاری روزآمد ندارد.

یكی از این مولفه های عصر نوین در سینمای مدرن، سینمای تصویرگراست كه پیوندگر سینمای رئال با انیمیشن است.

طرحهای انیمیشنی یا پویانمایی از همان آغاز تمدن سفالی پا به پای بشر در حركت بود، به گونه ای كه نگاره ها و نقش های روی كوزه ها یا فنجان ها، با چرخی360 درجه تبدیل به یك تصویر محرك می شد.

از همان ابتدای تمایل انسان به تصویرگری و نگارگری، دغدغه های به هم پیوستگی تصویر و نگاره از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول می كرد.

پس از خلق صنعت سینما در میانه های قرن بیستم، هنر انیمیشن نیز بدلیل همسویی با صنعت سینما رشد و نمو كرد و توانست در گردونه سینما باقی بماند.

سرعت پیشرفت هنر انیمیشن بگونه ای بالا بود كه كم كم به یك گونه ای فرا هنری تبدیل شد و توانست در دوره ای نیز سینما را دنبال روی خود كند.

این روزها گردش مالی بالای دوهزارو400میلیارد دلاری صنعت سینما كه بخشی از آن مختص حوزه انیمیشن است، سرمایه گذاران و تهیه كنندگان سینما در جهان حرفه ای را به سمت این هنر كشانده است.

طراحی و ساخت نرم افزارهای چند بعدی و اسكنرهای لایه ای باعث شده است كه هنر انیمیشن در سطح جهان در رقابتی تنگاتنگ با سینمای زنده یا رئال قرار گیرد.

اما آنچه در ایران كمتر به آن پرداخته می شود توجه به سینمای انیمیشن است كه بدلیل بالا بودن هزینه، تهیه كنندگان بسختی زیر بار سرمایه گذاری بر روی این صنعت می روند.

به صورت میانگین و در حالتی خیلی خوش بینانه ساخت هر فریم خوب و جذاب برای یك انیمیشن500 هزار ریال هزینه دارد كه برای یك پلان ساده بدون رنگ و كامپوز كه شاید متشكل از20 تا 30 فریم باشد،تهیه كننده مجبور است10 میلیون ریال هزینه كند كه برای هر سكانس این بار مالی بسیار سنگین می شود.

سینمای انیمیشن در ایران تنها برای كودكان تعریف شده است، در حالی كه از20مدرسه، كالج یا دانشكده فیلم سازی بزرگ درجهان سالانه200فیلم كوتاه انیمیشنی با رویكرد ذهنی و فلسفی روانه بازار می شود.

در جشنواره های بزرگ جهان مانند كن، ونیز، لوكارنو، برلین و اسكار، بازار فیلم های انیمیشن بیشترین مخاطب را دارد و حال این كه بیشتر منتقدان و روزنامه نگاران معروف سینمایی به دنبال فیلم های كوتاه انیمیشنی هستند.

بدلیل دیالوگ محور بودن صنعت سینما در ایران،هنر انیمیشن و تصویرگرا، از رشد قابل قبولی برخوردار نیست و گرایش به سینمای تصویرگرا در بین مخاطب بویژه مخاطبان عام و غیرحرفه ای كم است.

حتی در همین سینمای كودك، نیز فیلم هایی ساخته می شود كه كودكان كمتر با آنها همذات پنداری می كنند و برای بزرگان نیز تنها رویكرد نوستالژیك دارد.

در سینمای انیمیشنی ایران حتی آثاری هم كه برای كودكان ساخته می شود، كاركرد صدا گذاری و دیالوگ بشتر از تصویرسازی است.

مجموعه شكرستان نیز بدلیل برخورداری از دوبله طنز و دیالوگ های طنازانه مورد استقبال مخاطب قرار گرفته است اما خبری از تصویری سازیهای ناب دنیای انیمیشن در آن نیست.

اما در كشورهای دیگر، سینمای انیمیشنی بعنوان یك هنر تصویرگرا، توانسته است براحتی داستان ها را به قاب ها و تصاویر ناب تبدیل كند، چه اینكه برخی از كاراكترهای اینگونه سینما در افكار مردم هنوز زیست ذهنی دارند.

برخی از مخاطبان هنوز با شنیدن موسیقی فیلم سینماییˈپلنگ صورتیˈ Pant Pink ساختهˈهانری مانچینیˈ به یاد شیرینی كارهای یك پلنگ فانتزی می افتند و این آهنگ در ذهن مردم سالها باقی مانده است.

چه بسیار از مردم كه فرشته مهربان فیلم سینمایی ˈپینوكیوˈ نوشته 'كارلو كلودی' را هنوز دوست دارند و تنفریی ابدی، از روباه مكار و گربه نره را در وجود خود دارند.

فیلم هایˈبچه های مدرسه والتˈ، انیمیشن ˈرابین هودˈ، انیمیشنˈپسر شجاعˈ نیز كه بارها در ایران اكران شده است، هنوز برای مردم پا به سن گذاشته نیز جذابیت های خود را دارد و چه بسیار مردم كه نوستالژی های آن را هنوز در ذهن خود دارند.

با این حال سینمای انیمیشنی نیز ضعف های خود را دارد و نمی توان این ضعف ها را انكار كرد اما تنها بخش از سینما كه دارای كمترین بار ضعف است ، سینمای كوتاه انیمیشنی است.

گرایش به سمت تجارت گرایی در حوزه انیمیشن بلند باعث شده است این سینما در برخی موارد تا حد بازی های رایانه ای تنزل یابد.

در عصر معاصر اگرچه سینمای انیمیشن بویژه در بخش سینمای بلند دچار ضعف های بزرگی است اما سینمای كوتاه انیمیشن جور این تجارت بازی های سینمای بلند انیمیشنی را می كشد تا مخاطبان حرفه ای و منتقدان را پای پرده نشینی سینما نگه دارد.

در برخی از آثار سینمای بلند انیمیشنی نپرداختن به روانشناسی مخاطب و غلو بیش از اندازه باعث شده است محتوا از فیلم بیرون بزند و جذابیت های خود را از دست بدهد.

كارشناسانˈروانشناسی هنرˈعقیده دارند،یك فیلم بلند انیمیشنی باید قابلیت برقراری ارتباط غیررنگی را نیز داشته باشد، یعنی این كه اگر در یك اثر هنری، رنگ از اثر گرفته شود محتوا آنقدر ذات داشته باشد كه مخاطب بتواند بدون رنگ نیز آن را درك كند.

این نظریه در سینمای كوتاه انیمیشنی بخوبی عملیاتی شده و برخی از فیلم ها حتی بدون رنگ نیز حاوی مفاهیم بزرگ است.

تعدادی از منتقدان سینما در حوزه مخاطب شناسی، انیمیشن را متعلق به حوزه كودك و نوجوان می دانند،در حالی كه در مباحث روان شناختی،ˈكودكˈبه مفهوم خردسالی نیست، بلكه آن قسمت از ساختار وجودی شخصیت فرد است كه بدنبال احساسات، عواطف، شادی و خشم است.

در علم جامعه شناسی سینما، مخاطب همان شخصیتی است كه در میان تخیل های خود حیات ذهنی دارد و با داستان ها و شخصیت های داستان و قصه، همذات پنداری می كند.

در جامعه شناسی سینمای انیمیشنی، رنگ قرمز بعنوانˈرنگ داغˈ محسوب می شود و از رنگ آبی بعنوان ˈرنگ یخ ˈ نام می برند در حالی كه در روانشناسی رنگ ها، قرمز بعنوان رنگ تهاجمی و آبی بعنوان، رنگ آرامش قلمداد می شود.

در جامعه شناسی سینما در بسیاری از انیمیشن ها حتی یك كاراكتر در قالب یك هیولا ممكن است با رنگˈآبیˈنشان داده شود، همانگونه كه بارها مولفه مرگ با رنگ ˈآبی ˈ به مخاطب ارائه شده است.

در جامعه شناسی سینمای انیمیشنی، رنگˈگرمˈ مركب از طیف های قرمز، زرد و نارنجی در برابر رنگˈسردˈ مركب از زرد و سبز و آبی قرار می گیرد و نیروی ˈشرˈ و ˈخیرˈ در یك اثر تصویرگرا، با این دو طیف رنگی نشان داده می شود.

در این گونه جامعه شناسی سینما، رنگˈبی رمقˈبا تركیبی از طیف های شیری، آبی روشن و صورتی، القاكننده بیماری است كه این طیف رنگی، در آثار سینمای ایران تاكنون دیده نشده است.

بدلیل گرایش مخاطبان در آینده، سینمای انیمیشن كم كم به جای بخش بزرگی از سینمای رئال و زنده را خواهد نشست و تصویرهای انیمیشنی جایگزین بازیگران سرشناس سینما خواهند شد.

از این رو سینمای تصویرگرا باید در ایران رواج بیشتری داشته باشد و به جای پرداختن به سینمای دیالوگ محور به این گونه از سینما نیز بیشتر بها داد.

به گزارش ایرنا، ‌سینما اكنون در عرصه جهانی هنر به یك زبان مشترك در بین مخاطبان تبدل شده است و كارگردانان باید از این زبان مشترك برای معرفی تمدن و فرهنگ ایرانی، اسلامی بیشترین بهره را ببرند.

گزارش از: محمود رییسی

7359
۰ نفر