قبل از پرداختن به اين موضوع يادآوري چند رويداد ضروري است. آمريكايي ها سال 2003 به هر بهانه اي كه بود، وارد عراق شدند. آنجا را اشغال كردند و در نتيجه آن بيش از يك ميليون عراقي را به كام مرگ فرستادند.
ابتدا گفتند، هدف لشكر كشي به عراق، كشف و انهدام تسليحات كشتار جمعي است. بعدها پس از آنكه چيزي نيافتند، مدعي شدند بوش پسر، بر اساس اطلاعات دريافتي، دستور حمله را صادر كرده است.
گذر زمان اما، آمريكايي ها را واداشت تا پاسخگوي بلايي كه سر مردم عراق وارد شده ، باشند. اما اين بار هم طفره رفته و بجاي عذر خواهي و كمك به حل گرفتاري هايي كه خود ساخته بودند، صورت مساله را عوض كردند و گفتند براي برپايي دمكراسي در عراق صدام زده، اين كشور را اشغال كرده اند.
به هر روي صدام سقوط كرد، بعدها دستگير شد و سرانجام بالاي دار رفت، اما نه تنها از دمكراسي در عراق خبري نشد كه هيچ، اين كشور بعد از يكي دو سال در نا امني هاي ناشي از لانه كردن گروه هاي تروريستي فرو رفت. امريكايي ها يك جراحي ناقص انجام دادند و با مديريت پر بحث سال هاي اوليه بعد از صدام، تخم كينه و عداوت هاي فرقه اي، قومي و مذهبي را در اين كشور پراكندند.
آمريكايي ها، تمامي نظم جامعه عراق را با اشغال اين كشور به هم زدند، ارتش و پليس را منهدم كردند و در مقابل خود را در قبال هر آنچه كه در عراق مي گذشت، مسوول ندانستند، تا جايي كه آشوب و غارت و اوباش گري و حتي حمله به موزه ها و دواير دولتي در حضور و مقابل چشم نيروهاي نظامي آمريكا شروع شد و با اولين انفجارها، جنگ داخلي و كشتار كليد خورد.
اواخر 2005 جنگ داخلي عراق روزانه چند هزار نفر تلفات داشت و در طول دست كم پنج سال پس از آن ، نزديك به يك ميليون نفر كشته و ميليون ها عراقي در داخل و خارج، آواره شدند.
بيشتر اين كشتارها و ترورها و قتل عام ها، در مقابل چشمان زاغ و آبي نظاميان آمريكايي صورت مي گرفت و كمترين عكس العمل را از خود نشان مي دادند.
اكنون نزديك به 9 سال از آن زمان مي گذرد. در اين سال ها هيچگاه ، زنگ استراحتي براي ملت عراق، از كشتار و ترور و تخريب و ويراني نواخته نشده است. روزي نيست كه تعدادي از غير نظاميان در ميان تنوره انفجارهاي تروريستي تكه تكه نشوند. حتي در ماه مبارك رمضان امسال، ماه عبادت ، بيش از 700 روزه دار عراقي قرباني جنايت كاران شدند.
بيشتر اين جنايات توسط گروه هاي افراطي وابسته به همپيمانان عرب آمريكا، صورت مي گيرد. اين كشورها، گروه هاي تكفيري و افراطي را هم تامين مالي مي كنند و هم حمايت تسليحاتي و اين موضوعي نيست كه واشنگتن از آن بي اطلاع باشد.
القاعده، به واسطه حمايت هاي پيدا و پنهان همپيمانان عرب آمريكا، اكنون نه تنها عراق و سوريه ، بلكه لبنان و مصر و حتي اردن را نيز تهديد مي كند.
* نخست وزير عراق در آمريكا
هفته گذشته، نوري المالكي نخست وزير عراق يك بار ديگر به آمريكا رفت تا كاري كند. او تمام دغدغه هايش امنيتي است و كنترل اوضاع كشورش نياز به چند عامل مهم دارد؛ يكي اينكه در مقابله با تروريسم، نيازمند حمايت هاي تسليحاتي و اطلاعاتي است. البته بخشي از نيازهايي كه مطرح كرده، شامل تجهيزات مدرن ضد تروريستي است كه در بين آن بالگردهاي مدل آپاچي هم گنجانده شده است. اما در عين حال ، او درخواست تجهيز ارتش به سلاح هاي سنگين و نيز جنگنده هاي مدرن هم دارد؛ از جمله اف 16 .
دوم اينكه به همكاري كشورهاي منطقه ، بويژه همسايگانش نياز دارد. عربستان، تركيه و اردن، در همسايگي عراق، گذرگاه هاي مرزي خود را روي گروه هاي تروريستي باز گذاشته اند.
موضوع سوم هم اگرچه بحث داخلي است، اما بي ربط با همسايگان عراق و برخي ديگر از كشورهاي منطقه نيست.
دولت عراق، در روند سياسي اين كشور با چالش مخالفان اعم از حزبي، فرقه اي و قومي رو به روست. كردها از يك سو، برخلاف قانون اساسي، بدون اطلاع دولت مركزي قراردادهاي نفتي با شركت هاي بين المللي منعقد مي كنند. هنوز ، بغداد را بر سر كنترل برخي استان ها مانند موصل و دياله ، به چالش مي كشند. سني ها از ديگر سو به كارشكني در روند سياسي عراق مشغولند. گروه هاي سياسي وابسته ، هر چند وقت يك بار با خروج وزيرانشان از كابينه، دولت را تا مرز سقوط پيش مي برند و مورد حمايت كشورهاي خارجي هم قرار دارند.
بنابراين نوري المالكي به واشنگتن رفت تا مقام هاي آمريكايي را در موضوع هاي پيش گفته متقاعد كرده تا شايد كمكي دريافت كند. كمك در نبرد با القاعده، توجيه طرف آمريكايي درباره تاثيرات وضعيت سوريه بر محيط امنيتي عراق و باز هم القاعده كه بطور علني مورد حمايت برخي كشورهاي منطقه است. دست آخر هم تلاش كرد تا شايد طرف آمريكايي را متقاعد كند كه سوريه راه حل نظامي ندارد و در صورتي هم كه اسد سرنگون شود، اين جريان هاي افراطي هستند كه در سوريه قدرت مي گيرند.
با اينحال برخي گزارش ها حكايت از آن دارد كه نوري المالكي در آمريكا مورد شماتت هم قرار گرفته است. او در ديدار برخي سياستمداران و نمايندگان متهم شده كه سازگاري و ارتباط مناسب با ساير طوايف عراقي ، بويژه گروه هاي اهل سنت،نداشته است. حتي از موضع گيري هاي مالكي در قبال بحران سوريه هم انتقاد كرده اند.
نوري المالكي ، اين هفته از آمريكا بازگشت؛ سفري كه برخي رسانه ها از آن به عنوان سفر نيمه تمام ياد كردند. برخي ها گفتند كه سفرش موفق بوده و برخي ديگر از نتايج بينابيني اين سفر گفتند. اما كسي دقيق نمي داند كه آيا او موفق شده به عنوان كسي كه دولتش در عراق، بيشترين لطمه را از سياست هاي آمريكا و همپيمانان منطقه اي اش متحمل شده است، آمريكايي ها را به مخاطرات آنچه در منطقه مي گذرد، متقاعد سازد؟ آيا پاسخ ها و توضيحات مالكي طرف آمريكايي را قانع كرده كه بازي خطرناك همپيمانانش در منطقه و نيز برخي سياسيون و جريان هاي سياسي در داخل عراق، اين كشور را در اواسط بهار و تابستان گذشته تا مرز فروپاشي و تجزيه برد؟ اين ها سووال هايي است كه پاسخ آن را مي توان در رفتارها و سياست هاي جديد آمريكا در منطقه ارزيابي كرد.
گزارش : محمد علي حيدري هايي
**1770**1542**
تهران - هدف سفر اخير نوري المالكي به واشنگتن رايزني با آمريكايي ها درباره اوضاع عراق، روند مبارزه با تروريسم و مسايل مرتبط با بحران سوريه بود تا شايد بتواند كمك هايي دريافت كند و اكنون اين پرسش وجود دارد كه موفقيتي حاصل شده است؟