در جواب بايد گفت گريه تجلي طبيعي يك احساس و حالتي جبري و فطري از يك رنج، يك شوق يا يك اندوه است يكي از دانشمندان غرب در اين رابطه مي گويد: 'انساني كه هرگز نمي گريد و گريستن را نمي داند احساس انساني را فاقد است.'
مگر نه اشك زيباترين شعر و بي تاب ترين محبت و پر گدازترين ايمان و تب دار ترين احساس و خالص ترين 'گفتن' و لطيف ترين 'دوست داشتن' است كه همه در كوره دل به هم آميخته و ذوب شده و قطره اي گرم شده اند به نام اشك؟ مگر نه قلب، قالب اشك است و اشك در قلب شكل مي گيرد و لذا اشك شبيه قلب است.
گريه ترجمان دل است مثلا كسي كه عزادار است و مرگ عزيزي قلبش را مي سوازند، بايد گريه كند. وقتي كه دلش ياد از او مي كند و زبانش سخن از او مي گويد چشمش نيز با او همدردي مي كند مگر چشم از زبان صادقانه تر سخن نمي گويد؟!
اشك چشم نشانه رقت قلب است كسي كه از صحنه دلخراش منقلب نمي شود تا اشك تاثر بريزد و نيز از حقيقت و جلوه زيبايي لذت نمي برد تا اشك شوق جاري گرداند از قلب سليم و روح متعادل برخوردار نيست.
اميرمومنان علي (عليه السلام) مي فرمايد: 'خداوند متعال افرادي را كه به هنگام استماع قرآن تحت تاثير قرار نمي گيرند و از شنيدن آيات مربوط به قيامت تعجب نمي كنند، و خنده مي كنند، مورد سرزنش قرار مي دهد و مي فرمايد: 'تضحكون و لا تبكون'
آن گونه كه از متون اسلامي استفاده مي شود نام حسين (عليه السلام) با گريه و ناله آميخته است و قبل از شهادتش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و اميرمومنان علي (عليه السلام) و مادرش فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بر او گريسته اند.
طبق رويات فراواني، چون حضرت حسين (عليه السلام) تولد يافت جبرئيل به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نازل شد و خبر شهادت آن نوزاد را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و پدر و مادرش داد و آنان از همان ايام براي حسين (عليه السلام) گريستند.
طبق روايتي كه از عايشه نقل شده است حسين (عليه السلام) كودك خردسال بود كه به نزد پيامبر آمد همان موقع جبرئيل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ابلاغ كرد: زماني نمي گذرد كه اين كودك را افرادي از امت تو در سرزمين 'طف' از خاك عراق به قتل مي رسانند 'فبكي رسول الله (صلي الله عليه و آله)' اما جبرئيل افزود:'گريه نكن در آينده خداوند به وسيله قائم اهل بيت از آنها انتقام مي گيرد.'
'ابن عباس' مي گويد به هنگام رفتن به 'صفين' من همراه امير مومنان علي (عليه السلام) بودم چون در كنار شط فرات به 'نينوا' وارد شد، امام (عليه السلام) با صداي بلند گريست و فرمود: اي پسر عباس اين محل را مي شناسي؟ گفتم: نمي شناسم اي اميرمومنان. فرمود اگر اينجا را مثل من مي شناختي هرگز از اينجا رد نمي شدي مگر اين كه مثل من گريه سر مي دادي ابن عباس گفت: 'آن حضرت گريه مفصلي كرد به طوري كه اشك از روي محاسن او جاري شد ما هم همصدا با علي (عليه السلام) گريه سرداديم.' بعد امام ادامه داد: واي، من با آل ابوسفيان چه كرده ام، سپس افزود: در اين سرزمين كه (كرب و بلا ناميده مي شود) هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مي رسند و مدفون مي شوند.
طبق روايت امام صادق (عليه السلام) روزي فاطمه زهرا (سلام الله عليها) به محضر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) وارد شد و آن حضرت را گريان ديد ازعلت گريه اش پرسيد؟ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: جبرئيل به من خبر داد كه حسين (عليه السلام) را گروهي از امت من به قتل مي رسانند! فاطمه (عليه السلام) نيز از شنيدن اين خبر به شدت گريست ولي وقتي ازمقام بلند فرزندش به خاطر شهادت آگاه شد آرامش و تسكين يافت.
داستان گريه و عزاداري پس از شهادت آن حضرت از سوي امامان (عليه السلام) داستاني مفصلي است كه به ذكر چند مورد اكتفا مي كنيم:
امام سجاد (عليه السلام) كه خود در كربلا شاهد مصائب دلخراش امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش بود پس از واقعه عاشورا تا زماني كه در قيد حيات بود اين واقعه سوزناك را فراموش نكرد و هميشه گريه و سوگواري كرد.
او هر وقت مي خواست آب بنوشد تا چشمش به آب مي افتاد اشك از چشمانش سرازير مي شد وقتي علت اين كار را مي پرسيدند مي فرمود چگونه گريه نكنم درحالي كه يزيديان آب را براي وحوش و درندگان آزاد گذاشتند ولي آن را به روي پدرم بستند و او را با لب تشنه كشتند. مي فرمايد هر وقت كشته شدن فرزندان فاطمه (عليه السلام) رابه ياد مي آورم گريه گلويم را مي گيرد.
امام سجاد (عليه السلام) درعزاي پدر مظلوم خويش به حدي گريست كه او را يكي از بكائون پنج گانه تاريخ لقب دادند وقتي راز آن همه گريه را از آن حضرت مي پرسيدند، مصائب جانگداز كربلا را بازگو مي كرد و مي فرمود: مرا ملامت نكنيد، يعقوب، پس از آن كه يك فرزند خود را از دست داد آنقدر گريست تا از غصه چشمهايش سفيد شد در حالي كه يقين به مرگ فرزندش نداشت.در حالي كه من به چشم خود ديدم كه در يك نيمروز چهارده نفر از اهل بيت مرا سر بريدند انتظار داريد داغ آنها از دلم بيرون برود؟!
او نه تنها در ماتم پدر بزرگوارش اشك مي ريخت بلكه مومنان را نيز ترغيب به گريستن در عزاي آن مظلوم مي كرد: 'هر مومني كه بر شهادت حسين (عليه السلام) آن قدر بگريد كه اشك بر گونه اش جاري شود خداوند براي او غرفه هايي در بهشت آماده مي سازد كه تا ابد در آن اقامت خواهد كرد.'
امام باقر (عليه السلام) براي امام حسين (عليه السلام) اشك مي ريخت و در منزل آن حضرت مجلس عزا و سوگواري براي امام حسين (عليه السلام) تشكيل مي شد و حاضران مصيبت آن حضرت را به هم تسليت مي گفتند.
'عبد الله بن سنان' مي گويد: در روز عاشورا به حضور امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم آن حضرت را رنگ پريده و بسيار غمگين و گريان يافتم، علت آن را از امام پرسيدم، فرمود : امروز عاشوراست و در چنين روزي جد ما امام حسين (عليه السلام) شهيد شده است.
امام صادق (عليه السلام) به 'ابو هارون مكفوف' دستور داد مرثيه بخواند آنگاه كه وي مرثيه خود را آغاز كرد متوجه شد امام (عليه السلام) سخت گريه مي كند و زناني كه پشت پرده بودند همين كه صداي گريه امام صادق (عليه السلام) را شنيدند آنها نيز صداي خود را به گريه و شيون بلند كردند؛ بعد امام فرمود: 'هر كس در مصيبت حسين (عليه السلام) شعر بگويد و گريه كند و ده نفر را بگرياند بهشت بر او نوشته مي شود.'
امام رضا (عليه السلام) مي فرمايد: روش پدرم امام موسي بن جعفر (عليه السلام) اين بود كه هرگاه ماه محرم مي رسيد پيوسته غمگين بود تا دهه عاشورا سپري شود روز عاشورا روز گريه و ماتم او بود و مي فرمود: 'هو اليوم الذي قتل فيه الحسين.'
امام رضا (عليه السلام) فرمود محرم ماهي است كه اهل جاهليت در آن ماه جنگ و خونريزي را حرام مي دانستند ولي دشمنان در آن ماه خون ما را ريختند حرمت ما را شكستند زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند و به خيمه هاي ما آتش زدند اموال ما را غارت كردند و حرمت رسول خدا را در حق ما رعايت نكردند.
امام رضا (عليه السلام) به 'ريان بن شبيب' فرمود: 'اگر بخواهي به چيزي گريه كني بر حسين بن علي (عليه السلام) گريه كن زيرا سر آن حضرت را مثل سر گوسفند بريدند و با او هجده مرد از اهل بيتش كشته شدند كه در دنيا بي نظير بودند.'
سپس به 'ابن شيب' فرمود: 'اگر دوست داري در درجه هاي بلند بهشت با ما باشي، غمگين باش از براي غمگيني ما و شاد باش از براي شادماني ما.'
حتي به موجب بعضي از روايات امام زمان (عج) نيز مدام بر سيد الشهدا اشك مي ريزد و مي گويد : 'اي جد بزرگوار! روزگار مرا به تاخير انداخت و نتوانستم به ياري تو بشتابم وبا دشمنانت پيكار كنم در عوض'هر صبح و شام بر مصائب تو گريه مي كنم، اگر اشك چشمم تمام شود، به جاي آن خون مي گريم.'
حتي به موجب روايات فراواني كه نقل شده است، همه كس و همه چيز خورشيد و آسمان و زمين و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گريه مي كنند.
موضوع قابل توجه اين است كه 'عبد الله بن فضيل هاشمي' از امام صادق (عليه السلام) سوال مي كند: چرا روز عاشورا اين چنين روز مصيبت و غم و اندوه و عزاداري شد؟ اما روز وفات پيامبر اكرم واميرمومنان و فاطمه زهرا و امام مجتبي (عليه السلام) كه با زهر مسموم شد اين چنين نشد؟ امام صادق (عليه السلام) فرمود: 'روز حسين عاشورا از لحاظ مصيبت از تمام روزها عظيم تر است... زيرا حسين (عليه السلام) تنها باقي مانده اصحاب پنج گانه كساء است كه رفتن او، مثل رفتن همه آنهاست.'
روز عاشورا روز مصيبت واندوه و گريه براي خاندان رسالت و شيعيان آنهاست. تنها بني اميه دشمنان اهل بيت بودند كه آن روز را روز مبارك و سرور و خوشحالي مي دانستند. چنانكه در زيارت عاشورا مي خوانيم: 'خدايا اين روز، روزي است كه آن را بني اميه مبارك وميمون دانستند.' در فراز ديگري مي خوانيم: 'و اين روزي است كه آل زياد و آل مروان به خاطر اين كه حسين را كشتند به آن مسرور شدند.'
پس اين مسلم است كه گريه بر امام حسين (عليه السلام) عنوان شرعي دارد و از عبادات بزرگ شمرده مي شود و در حقيقت ديده گريان و دل اندوهگين بر مصائب اهل بيت، شعار شيعه است.
گريه بر حسين (عليه السلام) صرفا اشك ريختن بر مرده و از روي خواري و درماندگي و عجز و زبوني، غم و اندوه نيست بلكه آن فقط دليلي است كه نداي حق طلبان را به گوش جهانيان رسانيده و زنگ خطر را براي باطل و اهل آن صدا درمي آورد و صاعقه هايي است كه بر روي سر سركشان و ستمگران در هر زمان و در هر مكان فرو مي ريزد.
گريه بر سومين امام شعيان شاهد صادق و گواه زنده اي است از اخلاص در راه حق و دشمني با بيداد و ستم و بزرگداشتي است براي فداكاري، حق، دليري، انجام وظيفه، نهراسيدن از مرگ و تكريمي است براي امتناع از قبول ظلم و شكيبايي در محنت و سختي ها.
قطره هاي اشكي كه شيعه در ماتم امام حسين (عليه السلام) و يارانش مي ريزد عهد و پيماني است با قطره هاي خون شهداي كربلا كه با لب تشنه و محروم از 'قطره هاي آب' بر سر احياي دين و ارزشهاي راستين مكتب جان باختند.
اين اشك ها اين نهضت الهي را به جان ها پيوند زده و جاوان ساخته است. و اين بسيار ساده انديشي است كه كسي تنها توجيهي عاطفي براي اين گريه ها داشته باشد چرا كه داغ، هر قدر هم شديد باشد، بالاخره گذشت زمان از حرارت آن مي كاهد درحالي كه عزاداران حسيني از اول عمر تا آخر عمر پس از گذشت قرن ها با شور و شوق و حرارت بيشتر در سوگ سيد الشهدا مي گريند.
برگرفته از پايگاه اينترنتي حوزه
فراهنگ (2)**1883**1588
تهران - مي گويند اگر امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا پيروز شد چرا آن روز را جشن نمي گيريم؟ چرا گريه مي كنيم؟ اين همه گريه در برابر آن پيروزي بزرگ براي چيست؟