خلبان تیز پرواز جبهه های حق علیه ی باطل، علی اكبر قربان شیرودی كه در طول سال های جنگ تحمیلی به دفاع از مام وطن پرداخته و با شجاعت و ایثار خویش جهانیان را به حیرت واداشت، در دی 1334 هجری خورشیدی در تنكابن دیده به جهان گشود.
وی دوره ی كودكی را در كانون گرم خانواده سپری كرد، علوم و قرآن را نزد پدر فراگرفت و دوران ابتدایی و دبیرستان را در دیار خویش گذراند و در سال آخر دبیرستان به منظور پیدا كردن كار راهی تهران شد و در كنار اشتغال به تحصیل ادامه داد.
او در 1350 هجری خورشیدی با آرا و افكار امام خمینی آشنا شد و به مطالعه ی معارف و كتاب های دینی، فلسفی و سیاسی روی آورد كه این آشنایی بر زندگی وی تاثیری شگرف گذاشت.
شیرودی در 1351 هجری خورشیدی به ارتش رفت و دوره ی خلبانی را به طور كامل فرا گرفت و با درجه ی ستوانیاری فارغالتحصیل و در ارتش مشغول به كار شد. وی سه سال بعد به پادگان هوانیروز كرمانشاه رفت و در این زمان با خلبان احمد كشوری آشنا شد كه این آغازی بر دوستی دیرینه ی آنها بود.
علی اكبر شیرودی با اوج گرفتن جریان انقلاب اسلامی همراه دیگر مردمان این دیار در راه سرنگونی رژیم پهلوی مبارزه كرد و به دستور امام خمینی كه از ارتشیان و دیگر نظامیان خواسته بودند تا پادگان ها را ترك كنند، از ارتش خارج شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در راه شكست حكومت وقت با نیروهای رژیم پهلوی به پیكار پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حماسه ساز جبهه های نبرد در منطقه ی غرب كشور خدمت كرد و با آغاز جنگ هشت ساله ی ایران و عراق شهید شیرودی به كرمانشاه رفت و از سرزمین خویش در برابر متجاوزان دفاع كرد.
هنگامه ی شروع درگیری منطقه ی كردستان وی به همراه تنی چند از همرزمان خویش به جبهه ی نبرد رفت و موفق شد تا خسارت های سخت و جبران ناپذیری به دشمن در ناحیه های راهبردی (استراتژیك) غرب كشور وارد سازد.
این پیرو راه حق، عاشق و دل بسته ی انقلاب و رهبری بود و همیشه تلاش می كرد تا پیوندی عمیق و مستحكم میان ارتش و روحانیت برقرار سازد. شهید شیرودی ایستادگی و نبرد در برابر دشمن را همواره سرلوحه ی زندگی خویش قرار می داد و برای پیشبرد اهداف و آرمان نظام اسلامی تا آخرین نفس با دشمنان ایران اسلامی به جنگ برخاست.
خلبان بنام ایران زمین بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان به خود اختصاص داد و با آن كه بیش از 40 بار در معرض سانحه قرار گرفت و 300 گلوله به بالگرد وی شلیك شد، اما باز هم خالصانه به پیكار دشمن می رفت.
سرانجام لحظه ی وصال فرا رسید و آرزوی دیرینه ی علی اكبر شیرودی به وقوع پیوست، آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بلندی های «بازی دراز» صورت گرفت. هنگامی كه تانك های حزب بعث در هشتم اردیبهشت 1360 هجری خورشیدی به طرف قره بلاغ سر پل ذهاب در حال حركت بودند، وی در پروازی قهرمانانه توانست چندین تانك دشمن را منهدم سازد اما جنگنده ی وی از پشت مورد اصابت گلوله ی تانك نیروهای بعث قرار گرفت و این حماسه ساز بی همتا به شهادت رسید و به دیدار دوست شتافت.
در پایان مروری بر سخنان یاران شهید شیرودی درباره ی این انسان والامقام داریم:
**شهید چمران درباره ی رشادت های شهید شیرودی در جریان كردستان و پاوه می گوید: «هنگام هجوم به دشمن با هلیكوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی كه در دل دشمن ایجاد می كرد، بزرگترین ضربات را به آنها می زد.»
**خلبان یاراحمد آرش كه به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شركت داشت، در مورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور گفت:«بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم كه خود را با هلیكوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنكه چهارمین تانك دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یكی از تانك های عراقی به هلیكوپتر اصابت كرد و در همان حال شیرودی كه مجروح شده بود با مسلسل به همان تانك شلیك و آن را منهدم كرد و خود نیز به شهادت رسید.»
** بیژن شیرودی پسر عمو و از همرزمان شیرودی:« خلبان شهید شیرودی، یك نظامی شجاع و دلیر و بینظیر بود و زمانی كه رژیم بعثی عراق با نیروهای زرهی خود به ایران حمله كرد شهید شیرودی با كمك همرزمان خود جلوی پیشروی عراقیها را گرفت و با توجه به اوضاع نابسامان كشورمان در اوایل انقلاب نقش ممتاز و بینظیر خلبان شیرودی در سركوب متجاوزان و منافقین قابل توجه بوده و هر زمانی كه ایشان در آسمانی بود رزمندگان نیروی مضاعفی میگرفتند.»
** محمدعلی میرزایی از خلبانان هوانیروز: «شیرودی همچون ستاره پرفروغ آسمان همواره برای رسیدن به اهداف عالیه خویش نور افشانی میكرد و در راه عشق و شهادت و پایمردی خستگی را نمیشناخت و تا پای جان میرفت.»
گروه اطلاع رسانی
پژوهش**2002**9131
تهران- ایرنا- «...هنگامی كه پرواز می كنم احساس می كنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیك می شوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می كنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم....»(بخشی از وصیت نامه ی شهید شیرودی)