به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا ، امر اقتباس از آثار ادبی برای تبدیل آنها به تولیدات دراماتیك نخستین بار از صحنه های تئاتر آغاز شد و با اختراع سینما و دستیابی بشر به جادوی تصویر متحرك این مساله (اقتباس) راه خود را میان تولیدات سینمایی نیز باز كرد و بی هیچ شك و شبهه ای هنوز هم سهم بالایی از آثار سینمایی قصه گو، موفقیت خود را مدیون استفاده از آبشخوری چون آثار برتر ادبیات داستانی جهان می دانند.
علاقه مندان به هنر سینما از لیستی كه نشریه معتبر هالیوود ریپورتر در سال 2013 و در نظرسنجی از 2200 هنرمند فعال در عرصه سینما درباره 100 فیلم معتبر جهان منتشر كرد، كم و بیش اطلاع دارند و نكته جالب این لیست آن است كه از بین 25 نام نخست آن، 14 فیلم از دسته آثاری هستند كه با اقتباس از یكی از رمان ها و یا داستان های جهان ادبیات تولید شده اند و به چنین موفقیتی دست پیدا كرده اند.
بر همین اساس و با توجه به آغاز هفته كتاب جمهوری اسلامی ایران بنا داریم در گزارش هایی مجزا به معرفی برخی از شاخص ترین آثار اقتباسی سینما از رمان ها و داستان های معتبر جهان و داخلی بپردازیم تا شاید این گزارش ها بتوانند دریچه ای نو برای گشودن دفتر جدیدی در امر مطالعه و یا حتی فیلم دیدن همراهانی باشد كه چشمان خود را به این نوشته ها میهمان می كنند.
در بخش دوم این گزارش نیز مانند بخش قبلی كه با عنوان (از پدرخوانده تا فارست گامپ) منتشر شده است سراغ آثار بین المللی و معتبری خواهیم رفت كه برای سینما و ادب دوستان جهان به اثری شناخته شده بدل شده اند.
** «كشتن مرغ مقلد»، درامی در تقبیح تبعیض نژادی
حتما شنیده اید كه در جهان هنر یك هنرمند تنها با خلق یك اثر هنری به چنان شهرتی می رسد كه در ادامه راه تصمیم می گیرد در همان نقطه اوج از فعالیت هنری فاصله بگیرد و مخاطبانش را برای همیشه در خاطرات خوشایندی از خلق همان تك اثر هنری حفظ كند.
این مساله در مورد «هارپر لی» نویسنده شناخته شده امروز ادبیات جهان نیز صدق می كند، او تنها یك رمان با نام «كشتن مرغ مقلد» نوشت و با خلق همین جاودانه كتاب علاوه رسیده به اوج شهرت بین المللی توانست جایزه معتبر پولیتزر را نیز كسب كند.
این رمان كه از معتبرترین و مشهورترین آثار ادبی قرن بیستم آمریكا شناخته می شود و روایت داستان آن بر محور بی عدالتی و تبعیض نژادی در این كشور استوار است برای نخسین بار در سال 1960 میلادی چاپ شد و دامنه شهرت آن به جایی رسید كه كتابخانه بریتانیا در سال 2006 میلادی این رمان را به عنوان نخستین اثری كه هر فرد مسیحی پیش از خواندن انجیل باید آن را مطالعه كند معرفی كرد.
اعتبار و شهرت این رمان بود كه «رابرت مولیگان» كارگردان شناخته شده سینمای جهان را بر آن داشت در سال 1962 میلادی اثر سینمایی را بر اساس این رمان و با همین نام (كشتن مرغ مقلد) با حضور بازیگرانی چون «گریگوری پك»، «مری بدهام»، «فیلیپ آلفورد»، «جان مگنا»، «فرانك اوورتون»، «رزمری مورفی»، «روت وایت» و «بروك پیترز» تولید كند.
هر چند این فیلم نتوانست به اندازه رمان در سطح جهانی بدرخشد اما اسكار كارگردانی را برای مولیگان به امغان آورد و توسط مؤسسه فیلم آمریكا به عنوان دومین فیلم تأثیرگذار در تاریخ سینما انتخاب شد.
نكته جالب در مورد این رمان آن است كه از سال 1990 میلادی، تئاتری با اقتباس از این رمان در صحنه تئاتر «مونروویل» آلاباما به عنوان شهر زادگاه این نویسنده در حال اجراست.
طبق آمار و ارقامی كه توسط اتحادیه جهانی ناشران منتشر شده است تا كنون بیش از 30 میلیون نسخه از این كتاب در سراسر جهان به 72 زبان مختلف ترجمه و به چاپ رسیده است.
** «بر باد رفته»، عاشقانه ای آمیخته با تلخی جنگ
كمتر خواننده آثار داستانی و یا بیننده فیلم های سینمایی در جهان پیدا می شود كه فیلم «بر باد رفته» اثر ویكتور فلمینگ را ندیده باشد، اثری كلاسیك و درخشان در تاریخ سینمای جهان كه از رمانی با همین نام به قلم نویسنده ای بزرگ به نام «مارگارت میچل» اقتباس شده است.
میچل این رمان را برای نخستین بار در سال 1936 میلادی به چاپ رساند و داستان عاشقانه و عاطفی آن كه روایت كننده زندگی شخصی قهرمان زنی به نام «اسكارلت اوهارا» در خلال جنگ های داخلی بین شمال و جنوب كشور آمریكا را با تمام دقت و ظرافت و البته فراز و فرودهای تلخ و شیرینش روایت می كند. نویسنده این اثر درست یك سال پس از چاپ این كتاب (1937 میلادی) جایزه ادبیات داستانی «پولیتزر» را ربود.
بر باد رفته تا به امروز بیش از 30 میلیون نسخه به زبان انگلیسی به چاپ رسیده و این كتاب به بیش از 75 زبان مختلف ترجمه شده است ، اتحادیه ناشران آمریكا، این رمان میچل را دومین كتاب پرمخاطب بعد از انجیل در ایالات متحده آمریكا نامیده است.
فیلم بر باد رفته به كارگردانی فلمینگ در سال 1939 میلادی با حضور دو بازیگر اصلی آن یعنی «كلارك گیبل» و «ویویان لی» تولید شد و به سرعت جای خود را در بین شاهكارهای تاریخ سینما باز كرد.
** «چه زندگی شگفت انگیزی»، روایتی تراژیك در سینمای كلاسیك
كمتر خواننده ادبیات داستانی در جهان وجود دارد كه با مطالعه داستان كوتاه «چه زندگی شگفت انگیزی» به قلم «فیلیپ ون دورن استرن» بر این نكته تاكید داشته است كه این اثر به تنهایی و با اتكا بر قلم نویسنده خود می توانست تا این حد در جهان بدرخشد اما زمانی كه «فرانك كاپرا» كارگردان دیگرساز آمریكایی بر اساس این نُوِل فیلم «چه زندگی شگفت انگیزی» را ساخت، باعث شد تا علاوه بر اینكه نام این نویسنده در تمام جهان بدرخشد، خود این فیلم نیز به یكی از شاهكارهای تراژیك سینمای جهان بدل شود.
استرن این داستان كوتاه را در سال 1943 میلادی به چاپ رساند و فاصله زمانی تولید فیلم از این كتاب نیز تنها سه سال طول كشید و همین عامل بر سرعت رشد و شهرت استرن در جهان تاثیر بالایی داشت.
فیلم كاپرا در سال 1946 در پنج بخش نامزد دریافت جایزه اسكار شد و توفیق این فیلم تا حدی بود كه موسسه فیلم آمریكا این اثر سینمایی و اقتباسی را به عنوان یكی از 100 فیلم برتر سینمای آمریكا معرفی كرده است.
** «رفقای خوب»، روایتی متفاوت از زندگی مافیا
«مارتین اسكوسیزی» به عنوان یك كارگردان مولف در سینمای جهان شناخته می شود كه به نظر قاطبه كارشناسان بخش اعظمی از شهرت وی مدیون نگارش درست و بی عیب و نقص فیلمنامه هایش است.
اسكورسیزی در سال 1990 با اقتباس از رمان «مرد عاقل: زندگی در یك خانواده مافیا» كه اثری «ضد داستانی» از «نیكولاس پیلگی» بود، یكی از جاودان آثار سینمایی خود را تولید كرد.
این اثر ضد داستانی در سال 1986 برای نخستین بار چاپ شد و درست چهار سال بعد با همراهی نویسنده و اسكورسیزی فیلمنامه این اثر تولید شد و با آنكه در ابتدا قرار بود نام فیلم و كتاب یكی باشد اما در ادامه دو نویسنده فیلمنامه این اثر تصمیم گرفتند تا نام «رفقا خوب» را روی این اثر قرار دهند.
رفقای خوب روایت كننده زندگی مافیایی خانواده ای بزهكار و شرور بین سال های 1955 تا 1980 میلادی است كه در آن بازیگرانی چون «رابرت دنیرو»، «جوی پشی» و «ری لیوتا» حضورداشتند و با آنكه این فیلم در سال 1990 نامزد شش جایزه اسكار شده بود تنها اسكار نقش مكمل مرد را برای جوی پشی به ارمغان آورد.
** «سكوت برهها»،روایت تلخ و دلهره آور از جنون انسان
بی شك جا افتادن سبكی در گونه فیلم های ترسناك با محور قاتلی روانی با قتل های سریالی بیش از هر چیز مدیون رمان سه گانه «توماس هریس» و خلق شخصیتی به نام «هانیبال لكتر» است.
هریس این سه گانه را با نام های «اژدهای سرخ»، «سكوت بره ها» و «هانیبال لكتر» به رشته تحریر در آورده است كه هر سه این آثار (بدون توالی نگارش) به فیلم تبدیل شده اند كه نخستین آنها جاودان ساخته «جاناتان دمی» كارگردان سرشناس سینمای جهان با نام سكوت بره ها است.
رمان سكوت بره ها در سال 1986 برای نخستین بار به چاپ رسید و در سال 1991 به فیلم تبدیل شد، فیلمی كه با بازی های درخشان و ماندگار «آنتونی هاپكینز» و «جودی فاستر» نه تنها ترس كه اوج تلخناكی رفتار انسانی به جنون رسیده را به مخاطب میخكوب شده بر صندلی های سینما انتقال می داد؛ این اثر در همان سال با كسب پنج جایزه اسكار به سومین اثری تبدیل شد كه به این تعداد جایزه دست پیدا كرده است.
** «اشك ها و لبخندها»، روایتی احساسی در اوج تلخی جنگ جهانی
فیلم «اشك ها و لبخندها» همانقدر كه در بین كلاسیك های سینمای جهان شهرت دارد به سبب نام های متعددش نیز مشهوراست. این اثر كه بر اساس اقتباس از رمانی به نام «داستان خوانندگان خانواده تراپ» به قلم «ماریا آگوستا فون تراپ» كه برای نخستین بار در سال 1949 میلادی به چاپ رسید با نام «آوای موسیقی» توسط كارگردان بزرگ سینمای جهان (رابرت وایز) كارگردانی شد اما در كشورهای شرقی با نام «اشك ها و لبخندها» دوبله و اكران شد.
رابرت وایز در سال 1965 میلادی اثر فون تراپ را به فیلمی سینمایی بدل كرد و در بطن آن روایت كننده داستان پدری با هفت فرزند بازیگوش است كه برای نجات آنها از بحران جنگ جهانی از راهبه ای جوان درخواست كمك می كند و حضور وی داستان های خانواده «فون تارپ» (پدر هفت فرزند) را به پیش می برد.
رابرت وایز با بهره بردن از دو بازیگر به نام های «جولی اندروز» و «كریستوفر پلامر» نه تنها بر قدرت این اثر سینمایی افزود بلكه پلی را به وجود آورد تا این دو بازیگر نیز به همراه خالق اثرشان و كلیت این فیلم در تاریخ سینمای جهان برای همیشه ماندگار شوند.
** «آرواره ها»، فیلمی برای وحشت از آب
«استیون اسپیلبرگ» را امروزه همه علاقه مندان به هنر سینما می شناسند و وقتی متوجه می شویم كه فیلم «آرواره ها» نخستین فیلمی است كه این كارگردان آن را به عنوان پروژه ای عظیم با دعوت از سوی كمپانی های بزرگ هالیوودی تولید كرده است آن زمان است كه متوجه می شویم كه چرا امروز این كارگردان به چنین شهرتی رسیده است.
بی هیچ شك و شبهه ای خواننده گان رمان «آرواره ها» اثر «پیتر بنچلی» آنقدر كه مخاطبان این اثر سینمایی بعد از مشاهده آن روی پرده نقره ای به ترس و وحشت افتادند از مطالعه این رمان نترسیده اند اما به هر حال این اثر سینمایی نیز یكی دیگر از اقتباس های هنر هفتم از شاهكارهای جهان ادبیات است.
بنچلی كه داستان این كتاب را بر اساس حوادث واقعی و ثبت شده از حمله كوسه های سفید در ساحل به شناگران و قایق های ماهیگیری در سال 1916 به رشته تحریر درآورده است هیچگاه گمان نمی كرد كه این رمانش بعد ها در سال 1975 میلادی به اثری تبدیل شود كه به ترسناك ترین فیلم قرن بیستم جهان مبدل شود.
انتشار رمان آواره ها در سال 1916 میلادی باعث شد تا به مدت 44 هفته این اثر در صدر فهرست خریداران آثار داستانی باشد و شش دهه بعد نیز اسپیلبرگ با ساخت این اثر با حضور بازیگرانی چون «روی شیدر» و «ریچارد دریفوس» باعث شد مردم تا به امروز به محض رسیدن به ساحل اقیانوس ها و شنا كردن در آن به یاد حمله كوسه ها باشند و همیشه ترسی ناخودآگاه را در پس ذهن شان هشیار و اضح ببینند.
از: امین خرمی
فراهنگ**9266**1601**
تاملی بر مغازله ادبیات و سینمای جهان
از كشتن مرغ مقلد تا آرواره ها
۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۳:۰۴
کد خبر:
81389763
تهران - ایرنا - سینما و ادبیات بیش از نیم قرن است كه وابستگی عمیقی به یكدیگردارند و البته در این میان سهم ادبیات به دلیل قدمت و سابقه اش در تولیدات سینمایی دو چندان است هر چند تكنیك ها و شیوه های روایت تصویری سینما نیز در خلق آثار ادبی مدرن بی تاثیر نبوده اند.