۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸
کد خبر: 81514134
T T
۰ نفر

زاون چشم هايش را بست و غزل خداحافظي را سرود

۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸
کد خبر: 81514134
زاون چشم هايش را بست و غزل خداحافظي را سرود

سميرم، اصفهان- ايرنا- زاون قوكاسيان همين عصر آدينه ديروز، براي هميشه ايران و نصف جهان را ترك كرد و از ميان ما رفت.

خاطرات، اين تلخ و شيرين هاي روزگار در ذهن تداعي و برخي ماندگار مي شوند و چه نيكوست خاطرات از جنس هنر، و هنرمند از جنس مردم باشد كه حتي رفتن تلخ و نابهنگامش ذره ي از ارزش، بزرگي، نام و نشان و مهربانيهايش كم نمي كند.

اولين روزهايي كه سر كلاس درس و دانشگاه ديدمش برايم چهره اي جديد و متفاوت بود. چشم هايش را مي بست و عينكش را بالا مي انداخت و آرام و شمرده مشغول تدريس مي شد و هر از گاه عرق از پيشناني بر مي گرفت.

كيف هايش هميشه پر بود از كتاب و فيلم و سي دي و مجلات مختلف سينمايي و به قول خودش آموخته هايش همراهش بودند تا به وقتش براي دانشجويان به نمايش بگذارد و به نقد و بررسي آنها بپردازند.

وسطه هفته يك پايش تهران و موزه سينما بود و يك پايش هم اصفهان و تدريس و جشنواره و ...

داوري و نقد جشنواره هاي متخلف جهاني و كشوري و استاني هم هميشه در برنامه هايش بود و فشار كار و تماس هاي تلفني گاهي بسيار خسته اش مي كرد اما او همچنان به عشق هنر، سينما و اصفهان لحظه اي از تلاش و تدريس دست نمي كشيد.

خيلي ها نمره دادنش را دوست نداشتند اما او دلسوزانه مي خواست دانشجو بفهمد، ياد بگيرد و آموخته هايش را در عمل به نمايش بگذارد.

زاون چهره شاخص نقد، ادبيات و تاريخ شفاهي سينما بود كه كاراكترهاي هنرمند شناخته شده را از زواياي مختلف و با مصاحبه هاي طولاني در قالب كتاب و مقاله به مردم و جامعه معرفي كرد.

گاه تماس مي گرفت و جوياي اخبار سياسي كشور و استان اصفهان مي شد و گاه از تنها شدنش بعد از فوت مادرش مي گفت.

مهر ماه پارسال كه در مشهد بودم تماس گرفت و با بغض از رفتن مادرش و تنها شدني گفت كه دل را مي سوزاند و تاب تحمل را مي ربود.

تنها شده بود و همه دوستان و هنرمندان دور و نزديك برايش يك «ميم» مادر نمي شدند.

زاون بود و يك مادر. مادري كه خوب يادم هست زاون عزيزش را بيش از همه دوست داشت و زاون هم پروانه اي بود كه به گرد شمع وجودش مي چرخيد و با زبان ارمني مادر را مي ستود.

او چهره دوست داشتني ماندگار هنر و سينماي ايران زمين بود و با اينكه وقت كم مي آورد اما در اين سه چهار سال اخير دو سه بار به سميرم خوش آب و هوا آمد و دست كم يك نيم روز را در دل طبيعت و كوه و دشت و آبشارهاي زيبايش گذراند و تا قله كلنجه كوه پادناي سميرم بالا رفت.

امروز رفته است به همان بالايي كه آسمانش چشم انتظار آمدنش بود.

قطعا يكم اسفند امسال تلخ ترين روز تاريخ سينماي اصفهان بود كه از اين پس هر سال به احترام زاون قوكاسيان عزيز به يادگار خواهد ماند و باز هم علاقه مندان به احترامش خواهند ايستاد و قيام خواهند كرد.

مراسم خاكسپاري و خداحافظي با پدر سينماي اصفهان روز دوشنبه در كليساي ارامنه اين شهر برگزار خواهد شد.

روحش شاد

نوشته: محمود افشاري

7147گ/ 6508