۲۰ فروردین ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱
کد خبر: 81564990
T T
۰ نفر
ناگفته‌های دیدار رهبر انقلاب با شهید آوینی و گروه روایت فتح

تهران - ایرنا - دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای گفت و گوی مهدی همایونفر مسوول موسسه فرهنگی هنری روایت فتح را درباره دیدار عوامل برنامه روایت فتح با رهبر معظم انقلاب منتشر كرد.

به گزارش روز پنجشنبه گروه فرهنگی ایرنا پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای همزمان با سالروز شهادت سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم، مصاحبه مسوول موسسه فرهنگی هنری روایت فتح را درباره حال و هوای دیدار عوامل برنامه روایت فتح در سال 65 با رهبر معظم انقلاب منتشر كرد كه این گفت و گو به شرح زیر است:

سال 65 از دفتر ریاست جمهوری وقت (حضرت آیت الله خامنه‌ای) با عوامل برنامه‌ی روایت فتح تماس گرفته و پیغام می‌دهند كه آقای رییس جمهور تمایل دارند دیداری با بچه‌های گروه روایت فتح داشته باشند. بچه‌های روایت فتح كه متعجب از چنین دیدار غیر مترقبه‌ای بودند، در روز مقرر به دیدار رییس جمهور رفتند.

چند سال بعد، سید شهیدان اهل قلم كه معلوم بود خاطرهٔ شیرینی از آن دیدار برایش به جای مانده بود، در مقاله‌ای با عنوان مبشر صبح، به این دیدار اشاره‌ای كرد و چنین نوشت: «عزیز ما!‌ای وصیّ امام عشق! آنان كه معنای «ولایت» را نمی‌دانند در كار ما سخت درمانده‌اند اما شما خوب می‌دانید كه سرچشمهٔ این تسلیم و اطاعت و محبت در كجاست. خودتان خوب می‌دانید كه چقدر شما را دوست می‌داریم و چقدر دلمان می‌خواست آن روز كه به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان كنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شكست. سر ما و قدمتان كه وصیّ امام عشق هستید و نایب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف.»

مهدی همایونفر از جمله افرادی بود كه در آن روز و دیدار همراه تیم روایت فتح حضور داشت. همایونفر از همراهان شهید مرتضی آوینی در گروه جهاد تلویزیونی بود و مسئول برنامه‌ی روایت فتح بعد از جنگ و تصویربردار اصلی این برنامه در دوران جنگ و پس از جنگ بود.

وی از سال 1371، هم زمان با راه اندازی دوباره‌ی برنامه‌ی روایت فتح تا سال 1377 مسئولیت گروه روایت فتح را بر عهده داشت و هم اكنون نیز مسئول مؤسسه فرهنگی- هنری روایت فتح است. به مناسبت سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم، با او درباره‌ی حال و هوای این دیدار، شهید آوینی، و افق‌های برنامه روایت فتح به گفت‌و‌گو نشستیم.



* از بحث ورود به كار مستندسازی شهید آوینی شروع كنیم. چه شد شهید آوینی وارد عرصه‌ی هنر انقلاب شدند و چرا ایشان تصمیم گرفت روایت فتح را بسازد؟

من سعی می‌كنم كوتاه پاسخ بدهم. در سال 58، سید مرتضی آوینی پس از اینكه به جهاد پیوست، به تلویزیون آمد تا برای فیلم‌برداری از فعالیت‌هایی كه خودش در جهاد می‌كرد، امكانات بگیرد. تا آن موقع آوینی كار معماری انجام می‌داد، ولی همان موقع هم ذوق هنری او غلبه داشت بر فضای معماری و همین باعث شد كه وقتی دوربین به دستش رسید، تا زمان شهادت دیگر دوربین را رها نكند و از همان شهریور 58 با ساخت «سیل خوزستان» و «شش روز در تركمن‌صحرا» شروع به ساخت فیلم مستند كرد. تا اینكه در سال 59 جنگ شد و توجه مرتضی هم معطوف به جنگ شد.

در مهر 59 با گروه دو-سه‌نفره در بحبوحه‌ی جنگِ تن‌به‌تن در خرمشهر، به آنجا رفت و از آبانِ همان سال، شروع به ساخت فیلم مستند كرد. این مستندها به نام «حقیقت» نام‌گذاری شدند كه اولین مجموعه‌ مستندهای جنگی هستند كه مرتضی در جهاد تلویزیونی ساخت.

این روند تا سال 64 ادامه پیدا كرد. مرتضی از 59 تا 64 دو كار مهم انجام داد. اول اینكه یك عده جوان مؤمن و انقلابی را وارد عرصه‌ی مستندسازی كرد و در گام بعدی، ارتباط خوبی با سپاه برقرار نمود كه باعث شد ورود گروه مستندسازی‌اش به مناطق عملیاتی راحت‌تر باشد. تا اینكه در سال 64 در عملیات والفجر8، مجموعه تصاویری نزدیك به صحنه و بسیار متفاوت از آنچه مردم قبلاً از جنگ دیده بودند، گرفته شد و نظر خیلی از افراد را به خودش جلب كرد.

پس از آن، تلویزیون مشتاق شد تا از این جنس برنامه‌ها بیشتر ساخته شود. به ما در پخش تلویزیون، دفتری دادند و مرتضی هم كه به دنبال فرصت بود تا بتواند هنر و ادبیات را برای انقلاب خرج كند، «روایت فتح» را كلید زد. این برنامه از تابستان 65 تا پایان جنگ، به دلیل استقبال زیاد مردم و تصاویر بسیار بدیع و جالبی كه از جنگ ارائه می‌داد، تقریباً هر دو سه هفته یك‌بار، به‌صورت بلاانقطاع پخش می‌شد.



* شهید آوینی در روایت فتح چه افق‌هایی را می‌دید؟

آوینی در مقالاتش مفصل به این موضوع اشاره كرده كه با ظهور حضرت امام و انقلاب اسلامی، عصر توبه‌ی بشر شروع شده است و این راه به سمتی می‌رود كه دوران جاهلیت ثانی به پایان برسد و ان‌شاءالله به ظهور حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بیانجامد.

این تعبیر و نگاه، بچه‌های انقلاب اسلامی را پیش‌قراول این حركت می‌دانست و معتقد بود كه این حركت فتحی است. فتحی نه به معنای دنیاگشایی، بلكه منظور فتح قلوب بشری است و ما باید روایت این فتح را نشان دهیم. آخرین برنامه‌ی مجموعه‌ی «حقیقت» به نام «و این است فتح‌الفتوح» ساخته شد كه به نظرم «روایت فتح» را از این نام كلید زد.

مرتضی پس از آنكه همه‌ی عملیات طریق‌القدس را به تصویر می‌كشد، در پلان آخر نشان می‌دهد كه یك رزمنده در سنگر به‌صورت نشسته نماز می‌خواند و موقعی كه قامت می‌بندد و تكبیره‌الاحرام می‌گوید، مرتضی دوربین را فیكس می‌كند و می‌گوید: «و این است فتح‌الفتوح» منظور مرتضی از «روایت فتح» هم همین بوده است. مثلاً هنگامی كه فاو را نشان می‌دهد، منظورش فتح فاو نیست. اگر كسی اهل مطالعه باشد یا نریشن‌های مرتضی آوینی را در مستندهایش گوش داده باشد، كاملاً می‌فهمد كه منظور مرتضی از فتح، همان فتحی است كه در سوره‌ی نصر آمده است و اشاره دارد به فتح كامل پیامبر اسلام كه توانست قلوب مسلمانان را فتح كند و بیانگر خلیفه‌اللهی است. به نظرم مرتضی این دید را به فتح داشت.



* جناب‌عالی یكی از اشخاصی بودید كه در دیدار رهبر انقلاب با دست‌اندركاران «روایت فتح» حضور داشتید. اگر مایل هستید، از اینجا شروع كنیم كه اصلاً چطور شد در آن برهه‌ی زمانی، رهبر انقلاب برنامه‌ای برای دیدار با عوامل «روایت فتح» ترتیب دادند؟

ما از بهار سال 65 یك برنامه كلید زده بودیم به نام «روایت فتح» كه به‌صورت مستمر پخش می‌شد. فكر می‌كنم در تابستان سال 65 بود كه از دفتر ریاست‌جمهوری با من تماس گرفتند كه رئیس‌جمهور می‌خواهند با اعضای گروه دیدار كنند.

آن موقع ما را كه حدود بیست نفر بودیم، كسی نمی‌شناخت. یك گوشه مشغول كار خودمان بودیم و در رأس كار، مرتضی آوینی بود. تشكیلاتمان نظم خاصی نداشت و معلوم نبود منتسب به كجاییم. كار خودمان را می‌كردیم.

بنابراین كسی ما را به‌صورت فردی یا اداری نمی‌شناخت كه معرفی‌مان كند. كسی كه با من تماس گرفت آقای حسینی‌نژاد، مسئول تبلیغات جهاد بودند. ایشان تنها كسی بودند كه از وزارت جهاد وقت با ما تماس داشتند. تماس گرفتند و گفتند كه دفتر ریاست‌جمهوری می‌خواهند شما را ببینند.



* مقاله شهید آوینی با عنوان مبشر صبح

این را هم باید بگویم كه «روایت فتح» تیتراژی نداشت و اصلاً معلوم نبود توسط چه كسی و كجا ساخته شده است. فقط نوشته «روایت فتح» می‌آمد. این موضوع به روحیه‌ی آوینی برمی‌گشت كه می‌گفت باید در گمنامی كارمان را بكنیم و به وظیفه‌ی الهی‌مان عمل كنیم. می‌گفت چطور از آن بسیجی كه به عملیات می‌رود نمی‌پرسند كه هستی و از كجا آمده‌ای؟ ما هم باید مثل او باشیم. كاری كه برای خدا انجام بگیرد، اجر و قربش بیشتر است.

به همین دلیل، تیتراژی نداشتیم كه از آن طریق كسی بفهمد چه كسی این برنامه را می‌سازد. همه‌ی این‌ها باعث شد كه آن تماس را جدی نگیریم. در كمتر از یك ماه از تماس اول، دوباره تماس گرفتند كه رئیس‌جمهور شخصاً می‌خواهند با شما ملاقات كنند. باز هم ما باورمان نمی‌شد. گفتیم ما اصلاً درخواست ملاقات نداده بودیم كه رئیس‌جمهور پذیرفته باشند. دوباره مسئول دفتر ایشان تكرار كرد كه خود ایشان شخصاً می‌خواهند با شما دیدار كنند. بالأخره به آقا، كه آن زمان در كسوت ریاست‌جمهوری بودند، ارادت قلبی داشتیم. همگی مبهوت بودیم و به ‌هر حال به ساختمان ریاست‌جمهوری رفتیم.



* اگر از حال‌وهوای شهید آوینی پیش از دیدار با آقا چیزی به یاد دارید، بیان كنید.

یادم می‌آید مرتضی به من، كه آن موقع مسئول گروه بودم، گفت لطف كنید در این دیدار نگویید چه كسی متن می‌نویسد و می‌خواند. به من گفت اگر نظر من را می‌خواهی، نگو چه كسی چه كاری انجام می‌دهد و اگر آقا سؤالی داشتند، جواب بده.



* چه نكاتی را آقا در آن دیدار بیان كردند و محور صحبت‌هایشان چه بود؟

موقعی كه خدمت آقا رفتیم، از روی كنجكاوی از مسئول دفترشان پرسیدیم آقای رئیس‌جمهور چه كاری داشتند كه لطف كردند و ما را دعوت كردند؟ ایشان پاسخ دادند آقای رئیس‌جمهور گفته‌اند «من دوست دارم با بچه‌های روایت فتح دیداری داشته باشیم و این بچه‌ها را ببینم.» در آن جلسه ایشان خیلی از ما قدردانی كردند.

از عجایبی كه ایشان در آن جلسه فرمودند و در خاطرم مانده است و سال‌ها آوینی از آن یاد می‌كرد این بود كه گفتند: «شب‌های جمعه كه جلسه‌ی سران سه قوه است، به اعضای جلسه می‌گویم كه چون روایت فتح رأس ساعت 9:30 شروع می‌شود، یا جلسه را زودتر برگزار كنیم كه با روایت فتح تداخل نداشته باشد یا بگذارید كه من زودتر از جلسه خارج شوم.»

من این را دقیقاً به یاد دارم. خیلی برای ما عجیب بود كه رئیس‌جمهور مملكت این‌قدر به برنامه علاقه‌مند است كه دوست دارد به هر صورت به برنامه برسد و برنامه را ببیند، وگرنه ما خبری از جنگ نمی‌دادیم كه ایشان ندانند. اصلاً برنامه‌ی ما خبری نبود و آقا به نوع نگاه برنامه توجه داشتند.

نكته‌ی دومی كه از آن جلسه به یاد دارم این بود كه آقا گفتند این قلم و صدایی كه پخش می‌شود خیلی زیباست. متن‌ها را چه كسی می‌نویسد؟ از آنجایی كه مرتضی خیلی تأكید داشت بر اینكه از باب اخلاص نگوییم این‌ها كار كیست، به ایشان گفتم: آقا اگر بخواهید من بچه‌ها را به شما معرفی می‌كنم، ولی صاحب صدا و نویسنده می‌خواهند معرفی نشوند. آقا هم اصراری نكردند.



* در حین جلسه، شهید آوینی صحبت یا سؤالی كردند؟ در صحبت‌هایی كه بعد از جلسه داشتید، چه صحبت یا اتفاقی توجه شهید آوینی را به خود جلب كرده بود؟

در آن جلسه، شهید آوینی برای همان گمنامی كه خدمت‌تان گفتم، در ردیف دوم نشست و صحبتی نكرد.



* شما به‌همراه سید مرتضی آوینی جزء هسته‌ی مركزی گروه جهاد تلویزیونی بودید كه مستند «خان‌گزیده‌ها» و «روایت فتح» را ساختید. این حركت تا پایان جنگ ادامه پیدا كرد، اما پس از جنگ سیر مستندسازی‌های دفاع مقدس متوقف شد. گویا رهبر انقلاب در آن روزها به اعضای «روایت فتح» تذكری دادند. لطف كنید درباره‌ی آن روزها و تذكر آقا توضیحی بفرمایید.

بله، همین‌طور است. مجموعه مستندهای «روایت فتحِ» اول، پس از جنگ متوقف شد. البته به‌صورت پراكنده مستندهایی مثل «با من سخن بگو دوكوهه» در همان سال‌های 67 یا 68 كار می‌شد، ولی دیگر در تلویزیون مثل گذشته، خبری از برنامه‌های منظم «روایت فتح» نبود.

از آنجایی كه ما خودمان هم كار دیگری جز ساخت مستند جنگی بلد نبودیم و به این دست كارها اعتقاد داشتیم، همان موقع جلساتی با برخی بچه‌ها از جمله شهید فلاحت‌پور (كه یك سال قبل از مرتضی در لبنان شهید شد) ترتیب دادیم تا برای «روایت فتح» پس از جنگ، تصمیم‌گیری كنیم. جمع‌بندی این جلسات به اینجا رسید كه می‌توان بعد از جنگ هم در این‌باره فیلم مستند ساخت، ولی از نگاه عقلایی. همه‌ی جزئیات را در كاغذی نوشتیم، ولی در حد همین كاغذ ماند و به عمل نرسید.

در سال 69 مرتضی دعوت شد كه به‌عنوان سردبیر مجله‌ی «سوره» شروع به كار كند. مرتضی به قلم و ادبیات خیلی علاقه داشت و از طرف دیگر برایش فرصتی پیش آمده بود تا دنیایی از مطالبی كه در ذهن داشت، بنویسد.

بنابراین دعوت را پذیرفت و از همان سال به‌شدت درگیر مجله‌ی «سوره» شد. من هم با آنكه در جهاد تلویزیونی مسئول بودم، به «سوره» رفتم و در همین اثنا بود كه مدیر وقت شبكه‌ی یك، آقای مهدی فریدزاده، ما را دید و گفت در جلسه‌ای كه با آقا داشته است، ایشان پرسیده‌اند چرا دیگر «روایت فتح» پخش نمی‌شود.

وقتی این نكته را آقای فریدزاده به من گفت، ما چون به‌لحاظ تشكیلاتی منسجم نبودیم، از این صحبت عبور كردیم. فكر نمی‌كردیم جدی باشد. تا اینكه به فاصله‌ی كمتر از یك سال، یك بار دیگر آقای فریدزاده به ما گفت كه رهبر انقلاب از من پرسیدند پیام مرا به بچه‌های «روایت فتح» رساندی؟ چرا اقدامی صورت نگرفت؟ این را كه شنیدم، به‌سراغ مرتضی آوینی رفتم و گفتم آقا چنین پیغامی داده‌اند.

میان شهید آوینی و آقا ارتباط معنوی و قلبی عمیقی برقرار بود. مرتضی دو مقاله هم برای آقا نوشته بود. این موضوع را كه شنید، تكان خورد و گفت باید كاری كنیم. تصمیم برآن شد كه صورت‌جلسه‌هایی كه چند سال قبل شهید فلاحت‌پور نوشته بودند، به دفتر آقا بفرستیم.

وقتی این طرح را فرستادیم، بعید می‌دانستیم این نامه‌ی دست‌نویس و بدون سربرگ، به دست آقا برسد. احتمال 99 درصد می‌دادیم كه رهبر انقلاب یا دفتر ایشان به این طرح بی‌نام‌ونشان نگاه هم نمی‌كنند.

آن موقع به دلایل اداری و ساختاری، «روایت فتح» یك تشكیلات بدون پشتوانه محسوب می‌شد. باورمان نمی‌شد كه این دست‌نوشته‌ها اصلاً خوانده شود. پس از گذشت كمتر از یك ماه، در اتاق جهاد تلویزیون نشسته بودیم كه كسی آمد و گفت جواب نامه‌تان به رهبری آمده است و برای پیگیری‌های بعدی با دفتر رهبری در تماس باشید. یعنی آن نامه صرفاً یك جواب نبود و پیگیری‌های بعدی هم پیش‌بینی شده بود.



* از محتوای نامه‌ی رهبری چیزی به یاد دارد؟

بله، ایشان در حاشیه‌ی همان نامه‌ی دست‌نوشته‌ای كه ما برایشان ارسال كرده بودیم، تك‌تك موارد طرحمان را خوانده بودند و زیر هریك نكته‌ای نوشته بودند. مثلاً نوشته بودند این خوب است یا این قسمت بهتر است اجرا نشود.

یكی از آن‌ها را خوب به یاد دارم كه ما نوشته بودیم در دویست سال گذشته، ایران همواره شكست خورده و قسمتی از این سرزمین به تاراج رفته است. آقا زیر این نوشته بودند كه عباس‌میرزا شكست نخورد و این اشتباه است. تا این حد ایشان این طرح را با دقت خوانده بودند. به دلیل آنكه نامه گمنام بود، شفاهی گفته بودند كه اقدام شود و اگر مشكلی بود، از طریق دفتر پیگیری شود.

ما كه دیگر به خودمان آمده بودیم، ابتدا از طریق تلویزیون اقدام به شروع كار كردیم، ولی نشد. بعد از طریق جهاد خواستیم كار را شروع كنیم كه آن هم نشد. بنابراین با دفتر ایشان تماس گرفتیم و آن‌ها هم در نهایت همكاری، همه‌ی امكانات را در اختیار ما گذاشتند. آوینی هم مشتاقانه پای كار آمد و سری دوم «روایت فتح» را كلید زد.



* به نظر می‌رسد رهبر انقلاب از همان ابتدا توجه ویژه‌ای به پدیده‌ی مستندسازی تجربی و غیرتجربی دفاع مقدس داشتند. در جایی ایشان فرموده‌اند كه مستندسازی دفاع مقدس با كار داستانی متفاوت است و باید ادامه پیدا كند. به نظر شما، این توجه تا چه اندازه اثرگذار بوده است؟

ما از همان ابتدا فكر می‌كردیم یكی از موضوعاتی كه در مستندسازی از آن غفلت می‌شود، جنگ است. اكثر افرادی كه جنگ را دیده‌اند، در حال حاضر هستند؛ یعنی بهترین موقعیت است برای نشان دادن جنگ و محقق كردن آن نگاه مرتضی كه نسبت به جنگ داشت و برگرفته از نگاه صدر اسلام بود. واقعاً اگر آن موقع آقا پیگیر نمی‌شدند و از ما حمایت نمی‌كردند، محال بود آوینی دوباره به «روایت فتح» برگردد و این برنامه به اسوه‌ی مستندسازی پس از جنگ تبدیل شود.



* در روز تشییع جنازه‌ی شهیدآوینی، مقام معظم رهبری به‌صورت غیرمنتظره در مراسم حضور پیدا كردند. از واكنش مسئولین و جمعیت حاضر در آن مراسم چیزی به یاد دارید؟ به نظرتان چه دلیلی وجود داشت كه آقا چنین كاری را برای آوینی انجام دهند؟

مرتضی در روزهایی شهید شد كه به‌شدت متهم بود به دوری از اندیشه‌هایی كه یك روز خودش مدافع آن‌ها بود. در اوج این مسائل و فشارها و سرمقاله‌هایی كه علیه او نوشته می‌شد و در كوران بدبینی‌ها، به‌صورت خیلی غیرمنتظره شهید شد.

حضور آقا در مراسم تشییع شهید آوینی، پیام‌های زیادی برای منتقدین داشت. تا آن موقع، چه در زمان حیات امام و چه در زمان رهبری آقا، مرسوم نبود شخص اول نظام در مراسم تشییع جنازه‌ی كسی شركت كند. این اولین‌باری بود كه آقا در كسوت رهبری، در چنین مراسمی شركت می‌كردند. به نظرم این حضور هشداری بود برای كسانی كه مرتضی را بد شناخته بودند.

فراهنگ**1003**1601**
۰ نفر