۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۳:۳۹
کد خبر: 81608493
T T
۰ نفر

درباره ميزان آسيب‌پذيري‌ها واقع‌بينانه قضاوت كنيم

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۳:۳۹
کد خبر: 81608493
درباره ميزان آسيب‌پذيري‌ها واقع‌بينانه قضاوت كنيم

تهران-ايرنا- روزنامه شرق در صفحه علم نوشت: سومين كنفرانس جهاني كاهش ريسك سانحه توسط سازمان ملل متحد در تاريخ ٢٤ تا ٢٧ اسفند ١٣٩٣، در شهر سنداي ژاپن (در چهارمين سال‌روز زلزله و سونامي ١١ مارس ٢٠١١) برگزار شد. حضور حدود هشت‌هزار نفر در اين كنفرانس (كه حدود شش ‌هزار و ٥٠٠ نفر از آنها ميهمانان خارجي بودند)، نمايانگر گستردگي و اهميت اين كنفرانس بود.

در اين گزارش كه به قلم مهدي زارع زلزله‌شناس و عضو هيأت ‌علمي پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي و مهندسي زلزله در شماره روز بيست و چهارم ارديبهشت 1394 به چاپ رسيد؛ مي خوانيم: سومين كنفرانس جهاني كاهش ريسك سانحه توسط سازمان ملل متحد در تاريخ ٢٤ تا ٢٧ اسفند ١٣٩٣، در شهر سنداي ژاپن(در چهارمين سال‌روز زلزله و سونامي ١١ مارس ٢٠١١) برگزار شد. حضور حدود هشت‌هزار نفر در اين كنفرانس(كه حدود شش‌هزار و ٥٠٠ نفر از آنها ميهمانان خارجي بودند)، نمايانگر گستردگي و اهميت اين كنفرانس بود.

آنچه از سوي نگارنده در نشست‌هاي تخصصي اين كنفرانس مطرح شده است، به‌طور خلاصه عبارتند از:

١- در روز اول در جلسه وزرا براي «سامانه‌هاي هشدار پيش‌هنگام سوانح» به نمايندگي از ايران دقايقي در مورد توسعه سامانه‌هاي لرزه‌نگاري و شتاب‌نگاري و سرمايه‌گذاري حدود هفت ‌ميليون دلاري (٢٠ميليارد توماني) دولت جمهوري اسلامي ايران در نوسازي و به‌روزرساني شبكه ملي شتاب‌نگاري كشور و تلاش‌هاي روبه‌رشد در توسعه سامانه‌هاي هشدار پيش‌هنگام زلزله و ساير سوانح طبيعي، توضيح داده شد. اشاره شد تسريع و تسهيل نوسازي شبكه شتاب‌نگاري و ايجاد و توسعه سامانه‌هاي هشدار پيش‌هنگام و پاسخ سريع به زلزله و ساير سوانح طبيعي، با مشاركت و همكاري علمي كشورهاي پيشرفته ممكن است. اين دعوت با استقبال چندين گروه بين‌المللي (از مركز تحقيقات علوم زمين آلمان -GFZ- تا سازمان علمي فرهنگي و آموزشي ملل متحد، يونسكو) مواجه شد. همچنين در روز دوم در جلسه رسمي وزرا در مورد «بازسازي و بازتواني بعد از سانحه» با ذكر تجربه زلزله‌١٣٨٢ بم، صحبت كوتاهي در مورد چالش‌هاي بم بعد از بازسازي و امروز، ١١سال بعد از زلزله، شد. توضيح داده شد اگر نگاه به بازسازي، صرفا به‌صورت بازسازي فيزيكي ساختمان‌ها تعريف شود، چه چالش‌هاي مهمي را مي‌تواند ايجاد كند و بازسازي عبارت است از مجموعه‌اي از فعاليت‌ها در بازسازي و بازتواني فيزيكي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و رواني منطقه آسيب‌ديده. بعد از اين سخنان، نماينده چندين كشور در جنوب آسيا (به‌ويژه بنگلادش و پاكستان) و اروپا براي به‌اشتراك‌گذاري تجربيات خود، اعلام علاقه و آمادگي كردند. روز سوم هم در يك سخنراني در مورد تجربه ايران در توسعه آيين‌نامه زلزله (٢٨٠٠) و همچنين توسعه شبكه‌هاي لرزه‌نگاري و شتاب‌نگاري ايران و ايجاد سامانه‌هاي هشدار پيش‌هنگام و پاسخ سريع زلزله توضيح داده شد. در اين ارائه پيشنهاد شد آيين‌نامه منطقه‌اي زلزله به مركزيت ايران براي كليه كشورهاي منطقه توسعه يابد و همچنين تأكيد شد ايران آماده به‌اشتراك‌گذاري دانش و توان تخصصي در اين زمينه است. اين ارائه شامل فعاليت‌هاي انجام‌شده در ايران به‌طور كلي و در مركز به‌طور خاص، براي كاهش ريسك زلزله بود و در آن تأكيد خاصي بر جنبه‌هاي پهنه‌بندي خطر و ريسك، آيين‌نامه ٢٨٠٠ و ويرايش چهارم آن بود كه بسيار مورد توجه برنامه راهبرد بين‌المللي كاهش ريسك سوانح سازمان ملل (unisdr) واقع شد. همچنين در اين ارائه گفته شد دانش و توان كارشناسي ايراني آماده به اشتراك‌گذاري در اين زمينه است.

٢- در مورد بازسازي و بازتواني، موارد زير به‌عنوان ديدگاه‌هاي نگارنده مطرح ‌شده است: بعد از رخ‌داد سوانح، علاوه‌بر آسيب‌هاي فيزيكي به ساختمان‌ها و ازبين‌رفتن بافت شهرها و روستاها در سوانح طبيعي، آسيب‌هاي رواني و اجتماعي و همچنين معلوليت‌هاي مختلف انساني، تعداد زيادي از مردم را همچنان تا سال‌ها بعد از سانحه آزار مي‌دهد. بازسازي‌ها، معمولا در حد ساخت‌وساز فيزيكي و بدون توجه به بافت تاريخي و فرهنگي شهرها و روستاهاي آسيب‌ديده انجام مي‌شود. اينها نكته‌هايي است كه بايد در بازسازي‌هاي بعدي، به‌ويژه از نظر فرهنگي و اجتماعي و ميراث فرهنگي به‌دقت به آنها توجه كرد. اين مسئله به‌همراه آسيب‌هاي روانيِ همچنان برجاي‌مانده از زمان سانحه، فضاي زيست شهري را براي بسياري از بازماندگان به‌صورت ناخوشايندي درآورده است. گزارش‌هايي از تغيير بافت جمعيتي سكونتگاه‌هاي آسيب‌ديده بعد از سانحه موجود است. بعضي از مردم (بازماندگان) براي هميشه آن شهر و روستا را ترك مي‌كنند و برخي برمي‌گردند و ماندگار مي‌شوند. بعضي از نيروهاي غيربومي هم كه براي امدادرساني آمده‌اند، به دلايل مختلف در همان محل ماندگار مي‌شوند، ولي مسئله آن است كه بلافاصله بعد از سانحه، گروهي از مردم از گروه‌هايِ كمتر‌برخوردار جامعه، به‌ويژه از شهرها و روستاهاي فقيرتر، به محل آسيب‌ديده مي‌آيند تا از كمك‌هاي رسيده برخوردار شوند. در بازسازي‌ها بايد به چنين جابه‌جايي‌هاي جمعيتي‌اي دقت شود. هر نوع برنامه‌ريزي براي بازماندگان سانحه بايد برپايه آمدوشد مردمان بعد از هر سانحه و براساس طرح جامع بازسازي و با لحاظ‌كردن تمامي ويژگي‌هاي جمعيتي، فرهنگي، رواني و اقتصادي منطقه صورت گيرد. اعلام رسمي پايان بازسازي توسط دولت‌ها بايد با درنظرگرفتن جنبه‌هاي گوناگون بازسازي باشد. اگر پايان بازسازي صرفا برپايه پايان بازسازي فيزيكي باشد، مشكلات بسياري را در منطقه باقي خواهد گذاشت و امكان بازسازي از جنبه‌هاي مختلف را در آينده بسيار مشكل خواهد كرد.

٣- در مورد اهميت سوانح طبيعي و پاسخ جامعه نكته‌هاي ذيل در كنفرانس سنداي طرح شد: رخداد سوانح در حافظه، به‌ويژه حافظه كوتاه‌مدت جوامع، معمولا يا نقشي بازي نمي‌كند يا به‌عنوان مسئله‌اي با اولويت جدي در نظر گرفته نمي‌شود. نسلي كه سيل ٥ مرداد ١٣٦٦، در شمال تهران را تجربه كرد، احتمالا قبل و بعد از آن رخداد، سيلي با آن اهميت به چشم خود نديده بود. مردمي كه در ٢٥ شهريور ١٣٥٧، در طبس و پنج دي‌ماه ١٣٨٢، در بم زمين‌لرزه‌هاي مخربي را به چشم خود ديدند، قبل از آن رخداد (و نه بعد از آن) چنين رخدادي نديده‌اند، بنابراين رخداد سوانح طبيعي معمولا به‌صورت حوادثي هستند كه در حافظه يك نسل باقي نمي‌ماند و روزمره نيستند. رويكرد مناسب در جوامع درحال‌توسعه براي چنين رخدادهايي، اساسا بايد تغيير كند. مسائل بااهميت روزمره كدام‌ها هستند؟ مردم كدام مسائل را به‌صورت اولويت در نظر مي‌گيرند؟ طبيعي است مسائل اقتصادي و معيشتي، به‌عنوان يك اولويت جدي در زندگي مردم (به‌ويژه از طبقات متوسط و پايين از نظر اقتصادي)، مطرح است. در سرزمين‌هايي كه گرفتار ناامني هستند (مانند وضع كنوني در بخش‌هاي مهمي از عراق و سوريه)، نمي‌توان انتظار داشت مردم به مسائلي مانند زلزله و سيل و احتمال آنها، به‌عنوان موضوعي مهم، اهميت دهند. برخي از مخاطرات طبيعي در زمان‌هايي اهميت فوق‌العاده مي‌يابند؛ مسئله تغييرات اقليمي به‌طور كلي و مسئله كم‌آبي و خشك‌سالي به‌طور خاص، مسائلي از گروه مخاطرات طبيعي هستند كه اكنون در بخش‌هاي مهمي از سرزمين ما، به اولويت جدي و فوري زندگي مردمان، تبديل شده‌اند. در چنين حالتي مثلا در سيستان‌وبلوچستان كه مسئله خشك‌سالي و تغييرات يا نوسانات اقليمي، به‌عنوان يك مسئله فوري مطرح است، گفت‌وگو درباره مسئله احتمال فوران آتشفشان بزمان و تفتان نمي‌تواند توجهي جدي‌ برانگيزد. در بسياري از موارد، اهميت‌ندادن به سوانح طبيعي به‌دليل ندانستن تبعات و پيامدهاي طولاني‌مدت و احتمالا كوتاه‌مدت آنهاست. اگر مردم از تأثير اين مخاطرات بر زندگي خود و وضع اقتصادي و معيشت و حتي امنيت خود آگاه شوند، رويكردشان به‌تدريج تغيير خواهد كرد. دسترسي مردم به اطلاعات در مورد واقعيت مخاطرات طبيعي، اهميت جدي دارد. نه اغراق و نه اطلاع‌رساني‌ نكردن و بي‌تفاوتي در مورد واقعيت‌هاي موجود، به ايمني و دادن پاسخ مناسب به شرايط طبيعي كمكي نخواهد كرد. توسعه و رشد شهرنشيني از عوامل مهم افزايش آسيب‌پذيري هستند. برخي از نواحي اساسا در معرض سيل نبوده‌اند، ولي اخيرا به‌دليل ساخت جاده و تخريب جنگل‌ها و ساخت‌وساز در حريم رودخانه‌ها، سيل‌خيز (تر) شده‌اند. بسياري از مردم در سده اخير در پهنه گسل‌هاي فعال ساكن شده‌اند، چراكه اين نواحي در حاشيه شهرها، محل سكونت افراد بسياري شده است. در چنين نواحي‌اي، سابقا روستاهاي پراكنده‌اي وجود داشته است(نگاه كنيد به وضعيت نواحي شمالي تهران و تبريز.) افزايش آسيب‌پذيري مقابل مخاطرات طبيعي در سده اخير، وضعي شتابان به خود گرفته است، به‌ويژه در كشورهاي در حال توسعه(به افزايش تلفات در كشورهايي مانند تركيه و ايران در ‌صد سال اخير مقابل مخاطره زلزله توجه شود). برآورد واقع‌بينانه از آنچه در مخاطرات طبيعي با آن مواجه هستيم، نيز به برآورد ريسك و تهيه نقشه‌هاي روزآمد ريسك مخاطرات طبيعي در مقياس كوچك(در كل كشور) و هم در مقياس‌هاي بزرگ(در پهنه‌هاي شهري) بستگي دارد. ارزيابي تاب‌آوري به‌صورت كمّي در صورتي ممكن است كه نقشه‌هاي ارزيابي ريسك موجود باشد. اگر ارزيابي تاب‌آوري وجود داشته باشد، مي‌توانيم براي مقابله با مخاطره‌هاي طبيعي، برنامه مناسبي براي پيشگيري و پاسخ تدوين كنيم. براي انجام اين كارها در ايران، الزامي جدي وجود دارد و هنوز بسياري از كارهاي لازم انجام نشده است. استفاده از فناوري‌هاي نوين و به‌روزرساني سامانه‌هاي فناورانه موجود در كشور، اولويت جدي دارد. همچنين توسعه سامانه‌هاي هشدار پيش‌هنگام و پاسخ سريع نيز براي تمام سوانح طبيعي اهميتي جدي و فوري دارد.

٤- توجه كنيم كه در دهه گذشته تعداد تلفات سوانحي مانند زلزله در كشور ما كمتر از دهه پيش از آن است، ولي مبادا اين موضوع را به افزايش تاب‌آوري و كاهش آسيب‌پذيري خودمان ربط دهيم. در دهه گذشته زمين‌لرزه‌هاي شديد ما (با بزرگاي شش به بالا) در مناطق كم‌جمعيت (مانند زلزله ريگان ١٣٨٩، يا زلزله سراوان ١٣٩٢) رخ داده‌اند، يا در پهنه رومركزي، جمعيتي به‌نسبت بسيار كمتر از جمعيتِ پهنه رومركزي زلزله ١٣٨٢ بم ساكن بوده‌اند (مانند زلزله ١٣٩١ ورزقان و زلزله ١٣٩٢ شنبه بوشهر). رخدادِ هر سانحه در نواحي پرجمعيت ما مي‌تواند، ميزان واقعي آسيب‌پذيري ما را (كه متأسفانه بالاست) نشان دهد.

*منبع: روزنامه شرق

**پژوهش**9026**9131