در اين گزارش كه در شماره روز سه شنبه دوم تير 1394 خورشيدي به قلم محمدحسين بابالو انتشار يافت، آمده است: توليد بر پايه زغالسنگ يا تبديل متانول به پليالفينها همچون پلياتيلن و پليپروپيلن مواردي است كه بازارهاي صادراتي ايران و كشورهاي رقيب ما را بهصورت توأمان محدود خواهد كرد. به نظر ميرسد بايد از هم اكنون براي اين شرايط جديد آماده شد زيرا زمان و تكنولوژيهاي جديد با سرعت بسياري در حال حركت هستند.
روزشمار دگرديسي صنعتي و محدود شدن بازارها
تضعيف بازارهاي جهاني محصولات پتروشيمي يكي از واقعيتهاي پيش رو در ماهها يا سالهاي آينده خواهد بود. مدتها است برخي كشورهاي بزرگ و مخصوصا اقتصادهاي نوظهور پس از تجربه بحرانهاي اقتصادي در سالهاي گذشته و به منظور مقاومسازي اقتصادهاي خود و همچنين تكميل زنجيره ارزش و كاهش وابستگي به ساير كشورهاي ديگر تلاش داشتهاند تا كالاهاي مورد نياز خود را در داخل كشورهاي متبوع توليد كنند.
اين ذهنيت كه هماكنون نيز منتقدان بسياري دارد رخدادي است كه در اقصي نقاط جهان مخصوصا شرق آسيا با محوريت چين در حال تجربه شدن است. اين كشور براي كاهش وابستگي خود به بازارهاي جهاني سرمايهگذاريهاي كلاني بر اكتشاف ذخاير انرژي، نفت و گاز انجام داده ولي ويژگيهاي زمين شناسي اين حوزه جغرافيايي، موفقيتهاي چنداني را به نسبت تقاضا و جمعيت وسيع آن به همراه نداشته و نخواهد داشت. اين در حالي است كه ذخاير عظيم زغالسنگ و همچنين ويژگيهاي شيميايي مشابه با نفت و گاز همچون حجم بالاي عنصر كربن يا استحصال ساده تر هيدروژن و نيتروژن در فرآيندهاي مختلف توليدي در كنار رشد تكنولوژيها، اين امكان را پديد آورده است تا بسياري از محصولات پتروشيمي بر پايه نفت و گاز را بتوان از زغالسنگ توليد كرد.
مطلبي كه در سالهاي گذشته با تمسخر به آن نگريسته ميشد ولي هماكنون بهعنوان رقيبي قدرتمند براي بسياري از كشورهاي صادركننده به چين در حال خودنمايي است. در سالهاي گذشته توليد متانول، آروماتيكها و مخصوصا بنزن بر پايه زغالسنگ آغاز شده و هماكنون در حال شتاب گرفتن است. اگر فرآيند توليد را در چهار مقطع، توليد گاز سنتزي از زغالسنگ، تبديل گاز سنتزي به متانول و در نهايت تبديل متانول به الفينها همچون اتيلن و پروپيلن و در نهايت توليد پليالفينها همچون پلياتيلن و پليپروپيلن به شمار آوريم، زغالسنگ محور شدن بازار پليمرهاي چين، چندان هم دور از ذهن نخواهد بود.
شتاب رشد توليد پلياتيلنها در چين
در گزارشها آمده است كه توليد سالانه پلياتيلنها بر پايه زغالسنگ يا متانول در سال 2015 دو برابر خواهد شد. منابع صنعتي در چين ادعا كردهاند واحدهاي توليد پلياتيلن از متانول و زغالسنگ كه تا پايان سال 2015 ميلادي وارد مدار خواهند شد، باعث ميشوند تا حجم توليد اين كالا بر پايه زغالسنگ دو برابر شود. 4 واحد توليد متانول به پلياتيلن يا تبديل زغالسنگ به پلياتيلن جمعا با ظرفيت 1.8 ميليون تن در سال هم اكنون در حال فعاليت هستند كه 6 پروژه جديد نيز با ظرفيت توليد مشابه تا پايان سال وارد خط توليد خواهند شد.
اغلب فعالان بازار باور نميكنند كه اين واحدهاي جديد 100 درصد اجرايي شوند و معتقدند تا 50 درصد از اين ظرفيت وارد مدار توليد شود. البته اگر اين واحدهاي جديد وارد فاز توليد شوند ظرفيت كلي براي آنها در چين به بيش از 3 ميليون تن در سال خواهد رسيد.
هماكنون تقاضاي كل پلياتيلن چين براي سال 2015 برابر با 20 ميليون تن در سال است. با توجه به برخي ترديدها درخصوص توليد سال 2015، حجم تقاضاي خارجي اين كالا در بازار چين در سال جاري برابر با 4 تا 9 ميليون تن خواهد بود. فاصله 5 ميليون تني فوق نيز به دليل برخي ترديدها درخصوص ورود يا عدم ورود واحدهاي توليدي بر پايه زغالسنگ به فاز توليد خواهد بود.
با توجه به موارد ذكر شده و بهرغم افزايش محدود تقاضاي داخلي چين، تقاضاي وارداتي پليمرها به اين كشور در سال آينده شايد نصف شود. به عبارت ساده تر در ابتداي سال ميلادي جاري تقاضاي وارداتي چين نزديك به 10 ميليون تن در سال بوده كه با احتساب يك ضريب خطا، در اواسط سال 2016 به 4 ميليون تن كاهش خواهد يافت. اين در حالي است كه با توجه به رونق و رواج توليد الفينها و پليالفينها از متانول ميتوان به بهبود تقاضاي وارداتي اين كالا اميدوار بود ولي مقطعي است زيرا توليد متانول بر پايه زغالسنگ نيز با يك فاصله زماني وارد مدار توليد خواهد شد.
پيروي ساير كشورها از تكنولوژيهاي جديد
در شرق آسيا و حتي شبه قاره هند ذخاير عظيمي از زغالسنگ وجود دارد كه كشورهاي چين، هند، اندونزي و پاكستان را بهعنوان مهمترين توليدكنندگان اين نوع سوخت معرفي ميكند. با توجه به تقاضاي بالاي محصولات پتروشيمي در اين كشورها و همچنين توليد در دسترس و البته ارزان زغالسنگ، ساير كشورها نيز از اين شرايط توليد تبعيت خواهند كرد و حتي در صورت زيانده بودن اين قبيل توليدات و به دليل حمايت از توليدات داخلي و تكميل زنجيره ارزش و اشتغالزايي از اين شيوه توليد حمايت خواهند كرد، بنابراين باز هم بازارهاي صادراتي توليدكنندگان اصلي با محوريت كشورهاي حوزه خليج فارس را تحت تاثير قرار خواهد داد و بايد پيشلرزههاي كاهش قيمتهاي جهاني را با محدود شدن تقاضا از هم اكنون در نظر گرفت. شايد در نگاه اول جايگزيني توليد محصولات پتروشيمي بر پايه زغالسنگ در بازارهاي هدف رخدادي بعيد و حتي دور از ذهن به نظر برسد ولي يك واقعيت غيرقابل كتمان خواهد بود. بهعنوان مثال انقلاب انرژي در غرب با محوريت آمريكا و استخراج نفت و گاز از شيل نيز بسيار دور از ذهن جلوه ميكرد و حتي اين شيوه توليد را به مثابه سناريوپردازيهاي هاليوودي به حساب ميآوردند. مطلبي كه هماكنون نيز با انتقادهاي بسياري درخصوص هزينه توليد روبهرو است، ولي توانست تا قيمت نفت خام را از بالاي 110 دلار به نزديكي 40 دلار در هر بشكه كاهش دهد.
نياز به اتخاذ موضع احتياطي و حتي تدافعي
هميشه در بازارهاي جهاني توليدات صنعتي، شرايط بسيار بي رحمانهاي حكمفرما است و كيفيت محصول، قيمت تمام شده توليدات و قيمتهاي پيشنهادي با احتساب هزينه حمل ميتواند به حفظ سهم بازار پيشين يا تصاحب سهم بازار رقبا منجر شود. با توجه به اين ويژگي بسيار ساده تنها كشورهايي ميتوانند در آينده بازار موفق عمل كنند كه با احتساب كيفيت مطلوب بتوانند قيمتهاي پيشنهادي كمتري را به بازار عرضه كنند. نوسان قيمت ارز در هر كشور، نرخ خوراك و راندمان توليد را بايد مهمترين ويژگيهاي موثر در تعيين قيمت تمام شده به شمار آورد. در پايان باز هم بايد به دو نكته مهم اشاره كرد. نرخ خوراك ميتواند در تعيين قيمت تمام شده محصولات پتروشيمي بسيار مهم باشد بنابراين بهتر است تا با دقت و درايت بيشتري نسبت به تعيين اين نرخ اقدام شود. نكته ديگر توجه به زنجيره ارزش و حمايت از صنايع پايين دستي است. به جرأت ميتوان گفت كه بسياري از كشورهاي اطراف كه توليدات ساير كشورها را مصرف ميكنند با حمايت از صنايع پايين دستي داخلي ميتواند هم نياز ما را به خام فروشي محدود كند و هم بازارهاي جديدي را كشف و تصاحب كرده كه منافع گستردهاي را نصيب توليدكنندگان داخلي و كل اقتصاد كشور خواهد كرد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد
**گروه اطلاع رساني**9165**9131
تهران- ايرنا- روزنامه دنياي اقتصاد در صفحه نفت و پتروشيمي نوشت: بازارهاي جهاني محصولات پتروشيمي مدتي است كه در حال محدود شدن است. افزايش محسوس حجم توليد در بسياري از كشورها، كندشدن سرعت رشد تقاضا، افت قيمتهاي جهاني و كاهش هزينه توليد در كنار استفاده از تكنولوژيهاي جديد برخي از واقعيتهاي بازار را تشكيل داده كه شرايط سخت تري را در برابر اين صنعت نشان ميدهد.