آپارتاید رژیم صهیونیستی (1)
...........................
تهران - خبرگزاری جمهوری اسلامی 10/07/1386
پژوهش.سیاسی.اسراییل.فلسطین.آپارتاید.قدس 86.
رفتار های نژاد پرستانه رژیم صهیونیستی اسرائیل تاکنون بارها از
سوی اندیشمندان صهیونیست و غیر صهیونیست مورد انتقاد جدی قرار گرفته است،
ولی این رژیم هربار که مورد ملامت قرار می گیرد منتقدان رابا بهانه های
گوناگون و با استفاده از ابزارهای رسانه ای خود مورد اتهام قرارمی دهد.
اکنون پدیده ای به نام "پساصهیونیسم" شکل گرفته است که با افشاگری های
متعدد، مبانی تئوریک بی ریشه این رژیم نامشروع رابا ابهام های عدیده
مواجه کرده است.
"آورهام بورک" رئیس سابق مجلس رژیم اسرائیل (کنیست ) اذعان کرد که
رفتارهای اسرائیل با فلسطینی ها یک رفتار نازیستی و نژاد پرستانه است و
اسرائیل حق ندارد به بهانه هولوکاست دست به کشتار فلسطینی ها بزند.
بورک گفت : اسرائیل مانند آلمان نازی رفتار می کند و تل آویو با بدبینی
جنون آمیزی که نسبت به موجودیت خود دارد، دیوار حائل می سازد و از نیروی
نظامی به عنوان تنها زبان حل مشکلات استفاده می کند. بورک همچنین اظهار
داشت که ادامه این روند، اسرائیل را تبدیل به "گتوهای صهیونیستی " کرده
است.
اگرچه پیشتر،اندیشمندان یهودی و غیر یهودی همچون "اسرائیل شاهاک " و
دیگران بر نژاد پرست بودن این رژیم معترف بودند، اما اذعان به این موضوع
از سوی یک مقام ارشد سابق این رژیم آن هم تقریبات هم زمان با سال روز
ربوده شدن "آدولف آیشمن "افسر سابق نازی از آرژانتین از سوی سازمان
جاسوسی اسراییل "موساد" و آوردن آن به سرزمین های اشغالی برای محاکمه،
ضرورت شناسایی مبانی صهیونیسم را بیشتر می کند.
با اندکی دقت در مبانی نژاپرستی در مکتب صهیونیسم به وضوح می توان در آن
ریشه های مشترکی با سایر مکاتب نژاد پرستی همچون "نازیسم" را دید.
به جرات می توان گفت صهیونیسم که خود را قربانی نازیسم می داند معلول
"ناسیونال سوسیالیسم " آن است و اصول مشترک غیر قابل انکاری را از آن به
همراه دارد.
تاریخ جهان شاهد اشکال مختلف نژادپرستی و جنبه های فکری و عملی آن بوده،
اما نژادپرست تر و خطرناک تر از اندیشه و افکار صهیونیسم را مشاهده نکرده
است. علت آن هم به نشات گرفتن نژادپرستی صهیونیسم از اصول دینی باز
می گردد.
این که عرب ها و پسا صهیونیست ها، صهیونیست ها را نژادپرست می نامند،
اتهامی بی مورد و ساختگی نیست بلکه آنها در عمل هدف اقدامات نژادپرستانه
رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند و از آن رنج می برند و به خوبی با خوی و
نگرش نژادپرستانه صهیونیسم آشنایی دارند. شدیدترین شیوه های نژادپرستی
علیه عرب ها اعمال می شود و حتی در دوره ماقبل و مابعد تاریخ نیز چنین
اقداماتی علیه هیچ قومی صورت نگرفته است. همچنین بسیاری از ملت های جهان
به ویژه اروپاییان نیز در این مساله با دیگران هم عقهیده هستند. از سوی
دیگر، مردم اروپا نیز در گذشته هدف اعمال نژادپرستانه جنبش صهیونیسم
قرار گرفته اند.
"صهیونیسم " یک مکتب سیاسی است که در قرن 19 بنا نهاده شده و امروز نیز
به خاطر حمایت همه جانبه غرب و "کاپیتالیسم " به راه خود ادامه می دهد،در
طول قرن گذشته حامیان این تفکر درصدد بودند تا چنان نشان دهند که این
مکتب دارای ویژگی های خاص خود و برگرفته از آیین یهود است، لیکن هم
کسانی که چنین ادعایی را مطرح می کنند و هم دیگران به خوبی آگاهند که
این تفکر یعنی صهیونیسم به ویژه به معنای اخص آن یعنی "صهیونیسم سیاسی"
حاصل تعاملی بین رهبرانی که کمترین اعتقادی به یهودیت نداشتند با مکاتب
فکری زمان خود است و به همین خاطر از همان ابتدا نیز یهودیان مسیر خود را
از صهیونیسم جدا کردند و خود تبدیل به مخالفان این مکتب مخرب دین شدند
صهیونیسم در اصل جنبش جهانی، برای ایجاد یک وطن ملی یهود در فلسطین است.
نخستین کنگره صهیونیستی در سال 1897 به رهبری "تئودور هرتسل " تشکیل شد.
بر خلاف تصور رایج که صهیونیسم را زائیده یهود می دانند و یهودیان را
عامل تولید فکر صهیونیسم معرفی می کنند، در روند شکل گیری صهیونیسم می
بینیم که به عنوان یک فکر و ایده غربی تولید می شود و در قالب یهود شکل
می گیرد.
هرتسل پیشنهاد کرد که مساله یهودیان نه به عنوان "مشکل مهاجران " بلکه
به عنوان یک "مشکل سیاسی غرب " نگریسته شود. او گفت :"وقتی مازاد انسانی
به شرق صادر شود یک دولت مستقل تشکیل خواهد شد که به منزله دژ مستحکم
تمدن غرب در رویارویی با شرق نقش ایفا خواهد نمود."
هرتسل صهیونیسم را بخش جدایی ناپذیری از حرکت استعماری جهان می دانست.
جنبش صهیونیستی که برای برپایی دولت یهود تلاش می کرد، اطمینان داشت
که یهودیان تنها در سرزمینی که سرتاسر از آن آنها باشد می توانند با
کرامت زندگی کنند: سرزمینی که زبان، رسوم، فرهنک، و حکومت آن یهودی
باشد. از این شمار، دین به طور اتفاقی حذف نشد. صهیونیسم که همواره از
دین یهود جدا بوده است، برای آنکه نزد جهان غرب مقبولیت داشته باشد
حرکت شوم خود را منتسب به ملی گرائی، مهرپروری، و خیرخواهی کرد.
صهیونیست ها اعتقاد داشتند که یک دولت یهودی بهترین و آخرین امید آنها
است. حتی قبل از جنک جهانی اول آنها صهیونیسم را به عنوان جدیدترین و
مناسبترین شیوه صیانت از نفس توجیه کردند.
صهیونیستها از جریان "هولوکاست1" نهایت بهره را بردند و با بزرک نمایی
این واقعه به نوعی دنبال یک پوشش جهت اعمال سیاسی بودند. در توضیح و
تشریح بیشتر این جنبش یکی از ایدئولوگهای آن معتقد است: "صهیونیسم
همانند یک آمبولانس است که با زیرپا نهادن قوانین و مقررات رانندگی به
نجات یهود می شتابد."
***انواع صهیونیسم
....................
صهیونیسم به سه دسته صهیونیسم سیاسی، اعتقادی و جغرافیایی تقسیم می شود.
در نگاه سیاسی مسائل و باورهای عقیدتی ملاک نیست و رویکرد سیاسی این
جنبش تنها به اهداف استعماری فکر می کند و فارغ از تقسیم بندی های مذهبی
است .
در میان صهیونیست ها ما شاهد حضور افرادی مسیحی هستیم که به صراحت خود
را صهیونیست می نامند. در این نوع نگرش، منافع مذهبی قربانی مطامع سیاسی
می شود.
در رویکرد اعتقادی، باورها و عقاید یهود مورد توجه است که در آن نیز
شاهد حضور نگرش افراطی یهود هستیم که با آموزه های صهیونیستی ترکیبی به
نام صهیونیسم اعتقادی را شکل داده است.
در صهیونیسم جغرافیایی، ملاک تعلق به قلمرو می باشد.
*صهیونیسم سیاسی:
.................
این نگرش که منشا آن ملی گرائی استعمار اروپای قرن 19 است ، نوعی
مطالعه انتخابی و مشخص از "تورات " را که بر انحراف واقعی از آموزه
ها ی الهی مبتنی است، مورد استفاده قرار می دهد و آن را به صورت پوشش و
پرده ای برای پنهان ساختن مقاصد سیاسی اش به کار می برد.
این طرز تلقی پای بند دستورات مذهبی یهود نیست، چنانچه بنیانگذاران
صهیونیسم از این ویژگی مستثنی نیستند و به بسیاری از مسائل مذهبی یهود
توجه ندارند و به آن ها پایبند نیستند. حتی یهودیان در تز تجاوز به
فلسطین و اشغال آن و آواره کردن مردم با صهیونیست ها در تقابل و تضاد
بودند.در این راستا، نامه "بالفور" پس از سه سال مناقشه بین یهود
و صهیونیسم منتشر شد.
نماینده کلیمان ایران در دیداری با "امام خمینی" (ره ) رهبر کبیر انقلاب و
بنیانگذار جمهوری اسلامی اظهار داشت: "یهودیت دین الهی است متکی بر توحید
و احکام خداوند که به وسیله "حضرت موسی کلیم ا... " در تورات مقدس آورده
شده: در حالیکه "صهیونیسم" مانند "ایسم" های دیگر، مخلوق ذهن چند نفر از
دنیای غرب است که به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد.
وی افزود:این ابزار، عاملی برای نفوذ "امپریالیسم" در خاورمیانه و محو
حقوق انسانی و خدایی عده ای از افراداین منطقه شده است.
امام خمینی (ره ) در سخنان خود بر تفاوت عملکرد "یهودیان حقیقی" با
"صهیونیست ها" تاکید کردند و فرمودند: ما حساب جامعه یهود را از حساب
صهیونیستها جدا می دانیم. ما با صهیونیست ها مخالف هستیم و مخالفت ما
برای این است که آنها با همه ادیان الهی مخالف هستند. آ نها یهودی نیستند
آنها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهودی کارهایی می کنند و یهودی ها هم
از آن ها متنفر هستند.
صهیونیسم سیاسی با "تئودور هرتسل" (1860 ـ1904) زاده شد. وی دکترین آن
را در سال 1883 تدارک دید و در سال 1895 در کتاب "دولت یهود" مدون
ساخت. سپس در اولین کنگره جهانی صهیونیست در شهر "بال" سوئیس 1897 به
کاربردعملی آن اقدام نمود.
او یهودیان را بیش از هر چیز یک" قوم " می داند و در تعریف او واژه یهود
مدام بین "نژاد" و "دین"در نوسان است .
علت پیدایش صهیونیسم به خاطر شرایط خاص تاریخی و نیز وجود نهضت های
ملی گرا و از همه مهمتر به خاطر وجود پدیده "آنتی سمیتیسم " و اوج آن در
محاکمه "دریفوس" یهودی در فرانسه بود. چنین مسائلی باعث شد تا "موسی هس"
مورخ یهودی در سال 1862 در کتاب "روم و اورشلیم" به مسئله یهود از بعد
سیاسی اهتمام ورزد. در این کتاب وی تنها راه حل مسئله یهود را تشکیل
دولت یهودی در سرزمین فلسطین می داند.
"بن گوریون " در سال 1948 بصورت یک جانبه تشکیل اسرائیل را اعلام کرد
که در واقع این همان هدف سیاست ملی گرایانه صهیونیسم بود که سالها آن
را دنبال می کرد و تبدیل به یک جنبش سیاسی شد. صهیونیسم سیاسی دارای
اصولی است که عبارتند از:
-یهودیان سراسر جهان، قوم واحدی هستند و دارای سرنوشتی مشترک هستند.
-یهودیان جهان در هر زمان و مکان تحت آزار و ستم بوده و در حال حاضر نیز
در این وضعیت قرار دارند.
-یهودیان غیرقابل ادغام با دیگر ملل هستند و باید از آنها پرهیز کنند و
هرگز با آنها ادغام نشوند.
طرح چنین دیدگاههایی از سوی صهیونیسم سیاسی موجب شکاف در درون صهیونیسم
شد به طوری که صهیونیست های مذهبی آن را خلاف اصول یهودیت اعلام کردند
و از آن فاصله گرفتند و بدین نحو صهیونیسم از یک واژه مذهبی تبدیل به یک
جریان قوی سیاسی یهودی -صهیونیستی شد.
*واقعیت صهیونیسم
بحثی که امروزه اذهان محققان را به خود مشغول داشته این است که آیا
صهیونیسم همان "یهودیت "است یا چیزی جدا از آن است و به تعبیر یهودیان
مخالف صهیونیسم، بدعتی است که نام صهیونیسم را که برگرفته از کتاب مقدس
است یدک می کشد.
واقعیت امر این است که "صهیونیسم" را به هیچ وجه نمی توان با "یهودیت"
یکی قلمداد کرد زیرا هنگامی که صهیونیسم یا به تعبیری دقیق تر صهیونیسم
سیاسی توسط هرتزل بنیانگذاری شد بسیاری از خاخام های مومن و عامل به
دستورات تورات خود را کنار کشیدند و با آن به مخالفت برخاستند.
افرادی چون "عاشر کنیزبرک " که خود را پیرو دین راستین یهودی و عامل به
تورات می دانستند کاملاتت خط خود را از صهیونیسم سیاسی جدا کردند.
از نکات درخور توجه در این میان آنکه صهیونیستها از یک سو شخصیت یهودی
را می ستایند و ازسوی دیگر با آن مخالفت می ورزند و بدان حمله می کنند،
زیرا معتقدند که این شخصیت، بیمار و در انزواست. آنان در این خصوص با
مخالفان یهود هم عقیده هستند و حتی برای انتقاد از شخصیت یهودی از ادبیات
مخالفان یهود نیز بهره گرفته اند.
تعداد قابل ملاحظه ای از جنبش های یهودی که امروزه در جهان فعالیت
می کنند از جمله مخالفان صهیونیسم هستند. نمود عینی آن را می توان در
"ارتدوکس ضد صهیونیسم"، "یهودیان اصلاح طلب " و "جنبش های مدنی یهودی "
مشاهده کرد.
از نظر صهیونیست ها تنها شخصیتهای یهودی مثبت و سازنده هستند، که در
راستای آرمان صهیونیسم باشند.
ادامه دارد
پژوهم - ع.س. م.ج. 1446
شماره 165 ساعت 15:17 تمام