مي گويند خبرنگاري و نوشتن خبر و گزارش شور و شوق خاص خود را طلب مي كند.
خيلي ها بويژه در شهرهاي كوچكتر گمان مي كنند كه خبرنگار حلال همه مشكلاتشان است.
علي الظاهر پرستيژ و كلاس خاصي هم دارد و از آن دست پيشه هايي است كه درونش گونه اي و برونش گونه اي ديگر است.
البته از حق نگذريم چند سالي است خبر و خبرنگاري و خبرگزاري و ... بهتر از سابق معرفي شده و جا افتاده است؛ هر چند هنوز هم كمبودها، كاستي ها و مسائل متعدد و دشواري دارد.
مسائل و مشكلاتي كه بيشتر به مصائب حل ناشدني براي فعالان اين بخش مي مانند و كسي را هم ياراي حل و فصل يكباره و ساماندهي آنان نيست.
سال ها قبل گفته مي شد نمايندگان مجلس طرحي براي ساماندهي اين قشر بي سر و سامان ترتيب داده اند اما با گذشت سالها هنوز هم خبري از ساماندهي نيست كه نيست.
تنها ساماندهي اين وضع نابسامان راه اندازي پر اشكال و مشكل سامانه ' سَمان ' خبرنگاران و روزنامه نگاران و سردبيران بود كه آن هم با فراز و نشيب ها و بهانه جويي ها و حتي سنگ اندازي هاي زياد همراه شد.
خبري از بهتر شدن وضعيت شغلي حرفه اي، حقوقي و بيمه اي اصحاب رسانه نيست. البته در اين بخش اقداماتي شده اما بيشتر شبيه بازي با قانون نانوشته اي مي ماند كه انتهايي جز سر درگمي ندارد و در انتها هم به پرداخت سرانه درمان براي عده اي و قطع بيمه بخشي ديگر از اصحاب خبر منتهي شد.
در اين بين خبرنگاران محلي و شهرستاني وضعيتي به مراتب نابسامان تر دارند.
آنهايي كه دفتر كارشان منزل خودشان و ابزار كارشان هم اموال شخصي است.
حي علي خير الخبرشان هم با تلاش و مجاهدتشان بدون چشمداشتي محقق است.
هر خبر خاص و اندك بوداري هم كه مخابره كنند به سبب كوچك بودن حوزه فعاليت بلافاصله با واكنش هايي از سوي اقوام، همسايگان، مسوولان و حتي مديران و نمايندگان فعلي و بركنار شده و سابق و تماس با نزديكان خبرنگار محلي مواجه مي شوند.
از اينها گذشته خبرنگار شهرستاني تنها خبرنگار يك حوزه كاري خاص نيست و از تهيه خبر اجتماعي و سياسي و فرهنگي گرفته تا گالري تصاوير و ارسال آنها با اينترنت هاي ديزلي شهرهاي كوچك هم با خود آنهاست.
بگذريم؛ امسال هم روز خودمان گذشت و كسي هم پيدا نشد با ما مصاحبه اي كند و دغدغه و حالمان را جويا شود.
شايد اگر خبرنگاري از من مي پرسيد اگر بار ديگر به سال ها قبل باز مي گشتيد و مي خواستيد شغل و حرفه اي انتخاب كنيد باز هم خبرنگاري را انتخاب مي كرديد، من اما اين بار نه به مانند خيلي از مصاحبه هاي فانتزي تلويزيوني بلكه از دريچه واقعيت زندگي شخص خودم پاسخ مي دادم: محال بود ديگر سراغ اين حرفه دوست داشتني بروم.
حرفه اي كه انتهايش دست كم از حيث شرايط اقتصادي و حتي اجتماعي اگر پشتت به دارايي پدري و سرمايه و فعاليت ديگري گرم نباشد، مي شود خبرنگاري چون من بدون هيچ!
محمود افشاري خبرنگار ايرنا در سميرم
7147/گ/6508
سميرم، اصفهان-ايرنا- مي گويند خبرنگاري علاقه و عشق خاص خود را مي خواهد.