از سوي ديگر حبسزدايي يك حركت فرهنگي و احترام به شخصيت انساني آنها است به اين مفهوم كه تو تعهداتي داري و بايد بروي ساخته شوي!
به جاي پر شدن زندانها از آدمها، فرد خطاكار چند ساعتي خود را درون خانه زنداني ميكند، كتاب ميخواند، درباره جايگاه انسان فكر ميكند تا شايد قدري به خودش بيايد و با درون خود ارتباط بهتري برقرار كند به اين شكل فرهنگسازي ميشود و از خيلي آسيبهاي اجتماعي جلوگيري ميشود.
البته اين نوع مطالعه و كتابخواني بايد به تفكر و تمركز الزام شود با تدابيري مثل قراردادن آزمون و امتحان. بايد از او بخواهيم توضيح و تفسير كند كه شخصيت داستان كه بوده، چه كار كرده و به چه شكل خودش را تغيير داده است. به طور حتم وقتي انساني متوجه يك اثر فرهنگي شود و در آن تمركز كند تأثيرپذيري فرهنگي بيشتري خواهد داشت تا اينكه زندان برود و با جرايم تازهتر آشنا شود و قبح خيلي چيزها بريزد.
نكته مهم ديگري كه نبايد از آن غافل شد لزوم و اهميت معرفي آثار مناسب و تأثيرگذار است. در همين راستا معرفي كتابهاي تاريخي و سرنوشت شخصيتهاي شناخته شده تاريخ كه گذشته تاريك داشتهاند ميتواند الگوي مناسبي براي اين افراد باشد.
يكي از پيشنهادهاي من به عنوان اقدامات فرهنگي جايگزين حبس، بحث موسيقي درماني است. چندي پيش تصويري از نسخه پزشك تبريزي كه آلبومهاي 'جان عشاق' شجريان و تصنيف 'مدامم مست' از آلبوم 'يادباد' سالار عقيلي را براي بيمار تجويز كرده بود در شبكههاي اجتماعي منتشر شد. شايد اين خبر صحت هم نداشته باشد اما واقعاً موسيقي درماني اثرگذار است بخصوص براي بيماراني كه دچار آسيبهاي رواني هستند و لازم است شوكهايي به درون آنها وارد شود.
به هر حال تأثيرگذاري هنر و فرهنگ قابل انكار نيست، حتي ميتوانيم از مجرم بخواهيم خودش برود از دل جامعه و خانواده يك حادثه را پيدا كرده و سعي كند شرح ماجرا را بنويسد و آن شخصيت را براي ما معرفي كند يا حتي درباره داستان زندگي و شخصيت خودش بنويسد يعني يك نوع خودشناسي كند تا بفهمد اشكالات كارش كجاست. به اين طريق ميتوان به خيلي از آسيبهاي دروني و پنهاني هم پي برد و شايد بتوان از مجموع آن فاكتورهايي به دست آورد كه به درد كل جامعه بخورد.
* نويسنده و فيلمساز اجتماعي
***************
فرهنگسازي و زندانزدايي - امانالله قراييمقدم*
بعد از تئوري دوركيم كه در سال 1894 مطرح شد، قوانين به دو نوع حقوقي زاجره و جابره تقسيم شد. حقوق زاجره به آن دست از حقوقي اطلاق ميشود كه مبتني بر تنبيه است و حقوق جابره يا ترميمي جنبه اصلاحي و فرهنگي دارد.
قوانين كشور ما بيشتر زاجره است و براي همه جرايم مجازاتهاي تنبيهي زندان و جريمه و شلاق تعريف شده است در حالي كه قانون در برخي جوامع از حالت تنبيهي گذر كرده و بيشتر ترميمي شده است، يعني همان زندانزدايي و كاري كه آيتالله شاهرودي رئيس سابق قوه قضائيه قصد انجام آن را داشت.
ما در كشور بيش از ٢٢٠هزار زنداني داريم كه بالغ بر چندين ميليارد هزينه نگهداري دارد. فارغ از هزينهاي كه به اين واسطه به جامعه تحميل ميشود اين سؤال مطرح ميشود كه زنداني شدن مجرماني كه امنيت عمومي را به مخاطره نمياندازند چه ثمراتي دارد؟ آن هم در زندانهايي كه مجرمان جرايمي را آموزش ميببينند كه پيش از آن از وجودشان بيخبر بودهاند.
اقدامات فرهنگي جايگزين حبس و حكم به خريد و مطالعه كتاب براي يك زنداني، در راستاي همان هدف زندانزدايي است كه حدود 12 سال پيش در كشور ما مطرح شد.
ابتكار قاضي خوشذوق گنبدي علاوه بر اثرات اقتصادي ثمرات فرهنگي بسيار خواهد داشت، يكي از دستاوردهاي اين اقدام بالا رفتن ميزان مطالعه در كشور است و ديگر پيامد آن متنبه شدن فرد خطاكار به لحاظ ذهني و فكري است، چرا كه با زندان و شلاق نميتوانيم كسي را اصلاح كنيم بلكه بايد فكر و ذهن او را عوض كنيم.
علم جامعهشناسي بر زندانزدايي و جايگزيني حقوق ترميمي تأكيد دارد. جرمهاي سنگين را كه قابل گذشت نيست و موجب شيوع ميشود نميتوان با چنين اقداماتي جبران كرد ولي جرمهاي سبك را ميشود با فرهنگسازي اصلاح كرد. جامعهشناسي ميگويد تأديب، اصلاح و واقف كردن فرد خطاكار به اشتباه خود و آگاه ساختن ذهن او بهتر از زندان و شلاق است. اصولاً فرهنگسازي و زندانزدايي عامل پيشرفت است. منظور از فرهنگ به سوي خدا رفتن است. «فر» به معناي بالا و «هنگ» به معناي كشيدن و رفتن است.
فرهنگسازي يعني تغيير ذهن و اين همان اصلي است كه ماركس وبر بر آن تأكيد دارد و همان عقيدهاي است كه مولوي مطرح كرده است «ما درون را بنگريم و حال را.» تا زماني كه ذهن تغيير نكند نبايد چشم انتظار تغيير و تحول بود. ابتكار قاضي گنبدي در راستاي تغيير ذهنيت و الگوي ذهني مجرمان است.
به طور حتم صدور چنين احكامي مزيت بازدارندگي را هم دارد. ذهن كه تغيير كرد خودكنترلي تغيير ميكند و به تبع آن جرم كاهش مييابد همان جرياني كه در ماه مبارك رمضان و دهه اول محرم اتفاق ميافتد و آمار جرم و دزدي كاهش مييابد. فرهنگسازي ذهن را تغيير ميدهد و اصلاح ميكند و ذهن كه اصلاح شد رفتار و بينش اصلاح ميشود. پس مهمترين عامل تغيير نگرش و ذهن است كه با مجازاتهايي مانند حبس، شدني نيست. ديگر مزيت احكام جايگزين نقش هدايتگر آن است و خود مجرمان به عنوان يك نيروي بازدارنده عمل خواهند كرد.
* جامعهشناس
منبع: روزنامه ايران 12/07/1394
جايگزيني اقدامات فرهنگي مثل كتابخواني به جاي حبس، ثمرات فردي و اجتماعي بسياري به همراه دارد. اين حركت فرهنگي فرصتي ايجاد ميكند تا فرد مجرم به جاي حبس در زندان ساعاتي با كتاب خلوت كند و با سرنوشت شخصيتهاي مختلف آشنا شود.