شفیعی كدكنی به سال ۱۳۱۸ در «كدكن» از روستاهای قدیمی بین «نیشابور» و «تربت حیدریه» به دنیا آمد. تحصیل ابتدایی و دوره ی متوسطه را در مشهد گذراند. سپس وارد دانشكده ی ادبیات دانشگاه مشهد شد و مدرك كارشناسی خود را در این رشته دریافت كرد.
شفیعی كدكنی همزمان با تحصیل متوسطه و دانشگاهی در حوزه ی علمیه مشهد به تحصیل علوم ادبی و عربی پرداخت و ادبیات عرب را نزد استادان مطرح این حوزه فرا گرفت. وی زمانی كه در مشهد به تحصیل اشتغال داشت از اعضای موثر و فعال انجمن های ادبی به شمار می رفت و از همان آغاز نوجوانی آثارش در مطبوعات خراسان با نام مستعار «م سرشك» به چاپ می رسید.
از سال های نخستین دهه ی 30، او با همكاری تنی چند از جوانان شاعر و اهل ادب، انجمن ادبی را تشكیل داد كه مورد توجه طرفداران شعر نو، ادبیات داستانی و ترجمه ی ادبیات خارجی قرار گرفت. «علی شریعتی» نیز از جمله اعضای این انجمن بود.
شفیعی كدكنی پس از آمدن به تهران در دانشكده ی ادبیات دانشگاه تهران دوره ی كارشناسی ارشد خود را گذراند و سپس دوره ی دكترای زبان و ادبیات عرب را نیز پشت سر گذاشت و به عنوان مدرس دانشكده ی ادبیات تهران در رشته ی سبك شناسی و نقد ادبی به كار مشغول شد.
از ویژگی های شخصیتی شفیعی كدكنی این است كه در محافل ادبی خیلی كم حضور پیدا می كند و بیشتر در انزوای اهل ادب به سر می برد. بیشتر شعرهای شفیعی كدكنی رنگ اجتماعی دارد و اوضاع جامعه ی ایران در دهه های 40 و 50 در شعر او به صورت تصویرها، رمزها و كنایه ها جلوه گر است.
آثار شفیعی كدكنی را می توان به 2 گروه نقد و مجموعه ی اشعار تقسیم كرد. آثار نقد وی شامل تصحیح آثار اصیل (كلاسیك) فارسی و نگارش مقاله هایی در حوزه ی نظریه ی ادبی است.
شفیعی كدكنی در عرصه ی تالیف، تصحیح، ترجمه، نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی چهره یی ممتاز در ادبیات ایران به حساب می آید. در كنار زمزمه ها و شاعر آیینه ها، از آثار وی می توان به «شب خوانی»، «از زبان برگ»، «در كوچه باغ های نیشابور»، «از بودن و سرودن»، «مثل درخت در شب باران»، «بوی جوی مولیان»، «صور خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «ادوار شعر فارسی»، «شعر معاصر عرب»، «بیدل و سبك هندی»، «اسرار التوحید از محمد بن منور»، «حالات و سخنان ابوسعید»، «ابو روح میهنی»، «مختارنامه»، «مرموزات اسدی در مرموزات داودی نجم الدین رازی» و «قلندریه در تاریخ» اشاره كرد.
***موسیقی شعر و سبك شعری
در میان آثار شفیعی كدكنی، موسیقی شعر جایگاهی ویژه و آوازه یی بلند یافته است چرا كه برای نخستین بار در این كتاب با دیدگاهی موشكافانه به بررسی بنیادهای زیباشناسانه ی سخن پارسی و گونه های موسیقی شعر پرداخته شده است.
این كتاب مجموعه ی مقاله هایی درباره ی موسیقی شعر امروز و دیروز زبان پارسی است كه با اشراف كم مانند شفیعی كدكنی بر منبع ها و متن های پارسی و عربی و بهره گیری از منابع معتبر انگلیسی فراهم آمده است.
گذشته از آگاهی گسترده و اجتهاد علمی و ادبی وی كه بیشینه ی تحلیل های تازه ی شفیعی كدكنی را پایه ی اثر در ادبیات پژوهشی این چند دهه ساخته، ذوق هنری و تجربه ی آفرینشگری شاعرانه ی نویسنده هم به یاری اش آمده تا برداشت های وی از برداشت های خشك و دور از واقعیت برخی نظریه پردازان به دور باشد.(1)
می توان گفت پس از موسیقی شعر هیچ كتاب معتبری در این زمینه بی ارجاع و توجه به كار شفیعی نوشته نشده است. شفیعی موسیقی شعر را به چهار دسته تقسیم كرده است؛ دسته ی نخست موسیقی بیرونی یا وزن و عروض شعر، دسته ی دوم موسیقی درونی یا آرایه های بدیع لفظی و هماهنگی های واژگانی، دسته ی سوم موسیقی كناری یا قافیه و ردیف و دسته ی چهارم موسیقی معنوی یا آرایه های بدیع معنوی.(2)
شفیعی كدكنی سرودن شعر را از جوانی و با سبك كلاسیك آغاز كرد اما پس از چندی به سبك نو در قالب شعر نو روی آورد و با نوشتنِ كتاب در كوچه باغ های نیشابور به نامآوری رسید.
در شعرهای شفیعی كدكنی چند ویژگی به چشم میخورد؛ از جمله این كه شاعر به سنت های ادبی ایران و اسلام دلبستگی دارد و این رایحه ی فرهیختگی را در اشعار خود به بهترین نحو منعكس كرده است.
پیوند شعر شفیعی كدكنی با زبان و ادب كهن سال فارسی و استفاده از واژه ها، تركیب ها و اسلوب های زبانی و سبكی متنوع یكی از ساز و كارهای شاعرانه ی وی است كه به زبانش شكلی حماسی و متفكرانه همراه با لحنی نجیبانه بخشیده است. این تمهید یكی از شیوه های آشنایی زدایی با استفاده از عناصر پیشین زبان است كه از ویژگی های مهم شعر شفیعی كدكنی به شمار می رود.(3)
***نقد ادبی تا نقد و بررسی
نقد ادبی در ایران نوع تازه یی از ادبیات است كه هنوز ملاك ها و معیارهای خود را نیافته است. از این رو آثار اندكی به زبان فارسی در این زمینه می توان یافت كه صورت كمال یافته ی نوع جهانی خود را داشته باشد.
در ایران، بیشتر ادیبانی كه به آثار پیشین منتقدان ادبی جهان آشنا باشند بر ادبیات و فرهنگ ملی ایران احاطه ی لازم را ندارند. چنین است كه حضور شفیعی كدكنی در عرصه ی فرهنگ و ادب ملی ایران با آگاهی بر موازین نقد و بلاغت اروپایی و احاطه ی كم نظیر بر ادبیات و فرهنگ ایرانی تشخیص یافته است. شفیعی كدكنی جدا از كشف های تازه و نو در حوزه ی فرهنگ و ادبیات قدیم ایران، در مباحث نقد ادبی امروز نظریه پردازی است كه نظریه هایش مورد قبول صاحبنظران است.(4)
برخی از منتقدان معتقدند كه شفیعی كدكنی بیشتر شعرساز ماهری است تا یك شاعر چرا كه اشعار او پر از مضمون ها، تركیب ها، واژگان و صورخیال تكراری و قدیمی است. همچنین، برخی منتقـدانِ شـعر شفیعی كدكنی معتقدند آگاهی بسیار وی از گنجینه های ادب فارسی و نیز غور و تعمقش در آثار عرفانی، جنبه ی شاعرانگی اش را زیر تاثیر قرار داده و باعث شده اكثـر شـعرهایش رنـگ وبـوی ساختگی به خود بگیرند.
«رضا براهنی» نویسنده و منتقد، معتقد است شفیعی كدكنی در مقوله های شعری نمـاد بحـران رهبری نقد ادبی شده و اشعارش از همان بحران مایه گرفته است. به اعتقـاد وی: «شـعر شفیعی محافظه كارانه است و بوی شاعران ادیب را می دهد تا شاعران صـاحب تخیـل و بینش شاعران اصیل را». (5)
«نادر نادرپور» شاعر معاصر نیز در مورد اشـعار شـفیعی كدكنی گفته است: شفیعی كدكنی واژه های رنگین را از این سـوی و آن سـوی برمـی گیـرد و بـا دانش عروضی و ذوق ادیبانه ای كـه دارد، یـك یك آنهـا را ماننـد كاشی هـای معـرّق فیروزه ای رنگ و چشم نواز در كنار هم می چیند و سپس مجموع آنهـا را در تـاریكی غلـیظ ابهام رها می كند و بدین گونه شعری می آفریند كـه بـا وجـود ظـاهری پرمعنـی، هـیچ مفهوم روشنی را به خواننده یا شنونده خود القا نمی كنـد. شـفیعی كـدكنی... شـاعر میان مایه ای است كه اگر توفیقی نسبی یافته باشد در قالـب هـای كهـن شـعر فارسـی است. (6)
هرچند رگه های ژرفی از سروده های بزرگانی چون «حافظ»، «مولانا»، «سعدی» و «رودكی» و نشانه هایی از شعر شاعران معاصر همانند «مهدی اخوان ثالث» و «احمد شاملو» در اشعار شفیعی كدكنی دیده میشود اما خلاقیت او در این بین نقشی مضاعف دارد چنان كه او را از ورطه ی تقلید صرف رهانیده است. بر همین اساس، این انتقاد جز در مواردی كمیاب بر قامت اشعار او راست نمی آید.(7)
برخی منتقدان معتقدند كه شفیعی كدكنی بعد از دفتر شعر كوچه باغ های نشابور كه در دهه ی 50 منتشر شد، با یك یا 2 شعر موفق نتوانسته است یك تصویر قابل اعتنا در حوزه ی شعر خلق كند و این خشكیدگی قریحه و فقدان خلاقیت در سرایش شعر مهم ترین مساله یی است كه گریبان شفیعی را گرفته است.(8)
با همه ی این انتقادها، جایگاه و هنر شفیعی كدكنی را به هیچ عنوان نمی توان نادیده گرفت و بی اغراق باید وی را یكی از ستون های ادبیات معاصر ایران دانست و حضورش را غنیمت شمرد. این امر را در كلاس های پر ازدحام و پر شور شفیعی كدكنی می توان دید.
*پی نوشت ها:
1- فیروزیان، مهدی، «كتابی یگانه»، ماهنامه ی مهرنامه شماره ی 21، اردیبهشت 1391
2- همان
3- دلاویز، مسعود، «نشانه های سبك خراسانی در شعر شفیعی كدكنی»، تارنمای راسخون قابل دسترس به نشانی http://rasekhoon.net/article/show/647113
4- پارسی نژاد، ایرج، «شفیعی كدكنی و نقد ادبی» ، ماهنامه مهرنامه، شماره ۲۱، اردیبهشت ۱۳۹۱
5- براهنی، رضا، طلا در مس، سال 1371، جلد3، ص1882
6- بامدادی، محمد، «نگاهی به اثرپذیری اشعار شفیعی كدكنی»، فصلنامه ادب پژوهی، شماره 10، زمستان 1388، ص88
7- همان ، ص83
8- وزیربانی، مهدی، «اندیشه های آقای استاد»، روزنامه بهار، دوره ی جدید شماره 20، بیستم مهرماه 1394، ص13
*گروه پژوهش و تحلیل خبری
پژوهشم**458** 9279**2054
تهران- ایرنا- «محمدرضا شفیعی كدكنی» از شاعران معاصر و برجسته ی ایران است كه در نقد شعر و ادب فارسی نیز جایگاهی بلند دارد. سبك و شیوه ی ویژه ی آفریننده ی آثاری چون «شاعر آیینه ها» و «زمزمه ها» سبب شده تا اهالی شعر و ادب فارسی شفیعی كدكنی را شاعری پیشرو به شمار آورند.