در اين گفت و گو كه در شماره چهارشنبه 12 اسفند 1394 هجري خورشيدي با فعال و تحليلگر سياسي اصولگرا منتشر شد، مي خوانيم: ناصر ايماني از فعالان و تحليلگران سياسي اصولگراست، اما از آن اصولگراياني كه اهل مدارا و گفتوگو است. وي اينبار نيز با چهرهاي گشاده پاسخگوي پرسشهاي ما درباره مسائل پيرامون انتخابات هفتم اسفند بود. ايماني ميگويد به نظرش بهتر بود اصلاحطلبان ليست تهران خود را با كمتر از 30 نفر ميبستند تا اينكه با چهرههاي ناشناس و بيتجربه راي تهران را به دست آورند. «آرمان» با وي گفتوگويي داشته است كه در ادامه ميخوانيد:
**در يك نماي كلي اين دوره انتخابات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انتخابات هفتم اسفندماه از چند جهت انتخابات باشكوهي بود. بهويژه از اين جهت كه مشاركت مردم در آن قابل قبول بود و مردم حضور پرشوري در انتخابات داشتند. اين ميزان مشاركت نشاندهنده اقبال و اعتقاد مردم ما به نظام سياسي و دستگاههاي مجري انتخابات است. در اين انتخابات همه جناحها و جريانهاي سياسي مشاركت كردند و كسي قهر نكرد. نكته ديگر اينكه اين انتخابات حاشيه چنداني نداشت و در حد بسيار بالايي در سراسر كشور بدون تنش برگزار شد. چه از منظر رقابتهاي جريانهاي سياسي و چه از منظر رقابتهاي قومياي كه در برخي شهرستانها وجود دارد، كمتر با حاشيهاي رو به رو شديم. اين انتخابات بدون رخ دادن مسالهاي برگزار شد كه جاي تشكر هم از وزارت كشور، هم شوراي نگهبان و مردم و جناحهاي سياسي دارد.
**قبل از انتخابات ميگفتيد ليست اصولگرايان در تهران از چهرههاي تندرو خالي است. به نظرتان دليل اينكه حتي يك نفر از اين ليست هم راي نياورد چيست؟
بحث فقط بر سر تندرو بودن يا نبودن نيست. مردم تشخيص دادند به اصولگرايان راي ندهند.
**تركيب مجلس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
من پيشتر از اينها و در چند ماه اخير پيشبيني كرده بودم اكثريت اصولگرايان در مجلس فعلي (نهم) كاهش پيدا ميكند، اما باز هم كمي بيش از 50 درصد مجلس دهم اصولگرا خواهد بود. تصور ميكنم حدس من تقريبا درست از آب درآمده باشد. يعني حدود50 درصد يا كمي بيشتر از 50 درصد مجلس اصولگرا خواهند بود، با اين تفاوت كه بسياري از چهرههاي سرشناس اصولگرا در مجلس نخواهند بود. اين تفاوت عمده مجالس نهم و دهم است.
**شما چه تحليلي از راي غافلگيركننده مردم تهران به تمامي افراد حاضر در ليست اصلاحطلبان داريد؟
من فكر ميكنم هيچ كدام از اصلاحطلبان چنين انتظاري نداشتند كه هر 30 نفرشان در تهران راي بياورند. اگر كسي مدعي است كه از قبل چنين توقعي داشته حتما دروغ ميگويد. هيچ كس انتظار اين ميزان از راي به اصلاحطلبان را نداشت. شايد فكر ميكردند 15 يا 20 نفر از اصلاحطلبان تهران وارد مجلس شوند، اما نتيجه 30-0 را هيچكس پيشبيني نميكرد. اين نتيجه واقعا غافلگيركننده بود. درباره دلايل راي نياوردن اصولگرايان در تهران نياز به بحث و بررسي وجود دارد. اما بايد اذعان داشت كه اين نخستين باري نيست كه شاهد راي نياوردن كلي يك ليست در تهران هستيم. بعضي وقتها يك اتفاقي براي نخستين بار رخ ميدهد كه بيشتر مايه تعجب ميشود. ما اين پديده را در گذشته نيز شاهد بودهايم. فرضا در مجالس چهارم و ششم و حتي مجالس هفتم و هشتم و نهم نيز راي تهران به صورت كلي به جرياني تعلق گرفت كه همسو و همراه و حامي دولت وقت بود.
**اما حتي در مجلس ششم هم نتيجه به تعبير شما 30-0 نشد؟
در آنجا هم ابتدا 30 اصلاحطلب راي آورده بودند. اما با ابطال برخي از صندوقها آقاي حداد عادل كه آن سال هم نفر 31 شده بود، به جاي نفر سيام ليست اصلاحطلبان وارد مجلس شد و تا چند ماه اصلاحطلبان مجلس ششم اعتبارنامه ايشان را تاييد نميكردند و ايشان همينطور منتظر بود! اما حرف من اين است كه اين پديده راي دادن كامل به يك ليست در تهران قبلا هم تكرار شده است. نكته دوم اين است كه مردم تهران به دليل اينكه رايشان مبتني بر تجزيه و تحليلهاي سياسي است و برخلاف شهرهاي ديگر، مردم عملا با نمايندگانشان برخورد و تعامل ندارند، بنابراين راي سياسي ميدهند. در اين دوره هم تشخيص دادند به جرياني راي دهند كه بر سر راه اجراي برنامههاي دولت مانعي ايجاد نكنند.
**يعني شما ميگوييد روال راي دادن مردم در تهران همواره راي دادن به حاميان دولت وقت است؟
بله تا حدودي. البته فارغ از مساله شهر تهران نيز ميتوان ادعا كرد مردم ايران عموما تمايل دارند كه دولت و مجلس تقريبا با هم يكپارچه باشند. ممكن است كه سياسيون به دلايل سياسي اين تز را نپسندند، اما اين گرايش عمومي در مردم ايران وجود دارد، يعني مايل نيستند به واسطه تشكيل مجلسي منتقد دولت، فضاي سياسي كشور ملتهب شود.
اين امر خاصه درباره دولتهايي كه تازه بر سر كار آمدهاند، صادق است. در اين دوره نيز مردم نميخواستند به دولت آقاي روحاني كه تنها دو سال از عمر آن ميگذرد، با تشكيل مجلسي غيرهمسو ضربه وارد كنند. در گذشته نيز شاهد چنين تجربهاي بودهايم. براي مثال دو سال بعد از روي كار آمدن دولت اصلاحات، مردم در انتخابات مجلس ششم با راي دادن يكپارچه به كانديداهاي اصلاحطلب، مجلسي تماما حامي دولت اصلاحات به وجود آوردند. پيشتر از آن در دور اول رياست جمهوري آقايان هاشميرفسنجاني و احمدينژاد نيز همين رويه تكرار شده بود و مجالس چهارم و هفتم نيز هر دو تنها بعد از دو سال از روي كار آمدن دولتهاي وقت در همراهي با دولت تشكيل شدند. فرضا آن زمان كه آقاي هاشمي به عنوان شخصيتي اصولگرا -راست سنتي آن زمان- مطرح بودند، مردم در انتخابات مجلس چهارم به مجلسي راي دادند كه اكثريت آن با جناح راست بود.
برداشت عمومي مردم اينطور است. مگر اينكه انتخابات مجلس اواخر عمر دولت باشد و مردم به تفكر جديد و ناهمسو با دولت راي دهند. در اين دوره هم چون تنها دو سال از عمر دولت يازدهم ميگذرد، مردم اجازه ندادند كساني كه منتقد يا مخالف دولت هستند به مجلس راه پيدا كنند. البته اين مساله در تهران پررنگتر است، چرا كه در شهرهاي ديگر و شهرستانهاي كوچك همواره مسائل قوميتي و روابط خويشاوندي و قومي حاكم است.
**بعد از انتخابات رياست جمهوري سال 92، آقاي علي ربيعي- استاد دانشگاه و وزير فعلي كار- در بيان دلايل راي آوري آقاي روحاني آن را به ردصلاحيت آيتا... هاشمي مرتبط دانستند و گفتند ايرانيها وقتي احساس ميكنند يك نفر مظلوم واقع شده است، بيشتر به سمت و سوي آن ميروند. شما فكر نميكنيد يكي از دلايل راي مردم تهران را بتوان بر اساس چنين منطقي تحليل كرد؟
نه، چنين تصوري ندارم. تحليل ايشان را قبول ندارم. اينكه بگوييم آقاي روحاني به خاطر مظلوميت آقاي هاشمي راي آوردند، تحليل ناقصي است. آقاي روحاني كمي بيش از50 درصد آرا را كسب كردند و نيمي از مردم به ايشان راي ندادند. حرف ايشان زماني درست بود كه آقاي روحاني مانند رئيس دولت اصلاحات بيش از 70 درصد آراي مردم را به دست ميآورد. اگر در جبهه مقابل آقاي روحاني آن تشتت و حضور چند كانديداي اصولگرا وجود نداشت، آيا ممكن بود آقاي روحاني راي بياورد؟ درباره اين انتخابات هم قبول ميكنم كه مردم مظلوم را دوست دارند اما تصور نميكنم دليل راي مردم مظلوم واقع شدن يك جناح باشد. البته من قصد ندارم فاكتور مظلوميت را به كلي منكر شوم. اما به نظرم اين مساله جايگاه پاييني دارد.
**يعني شما ردصلاحيتها و اتهاماتي همچون ليست انگليسي را دليل رايآوري اصلاحطلبان نميدانيد؟
بنده ردصلاحيت گسترده اصلاحطلبان را قبول ندارم. به نظرم اين ادعا بيشتر شبيه تبليغات سياسي است. آيا اصلاحطلبان آمدهاند بگويند چه تعداد از اصولگرايان هم در اين دوره ردصلاحيت شدند؟! نخير. نميگويند!
**شما آماري از ردصلاحيت اصولگرايان داريد؟
نميدانم. آمار نگرفتهام. هر وقت اصلاحطلبان تعداد ردصلاحيتهايشان را شمردند، ما هم ميشماريم!
**اصلاحطلبان اعلام كردند كه نزديك به سههزار نفر از كانديداهايشان ردصلاحيت شدهاند. شما قبول نداريد؟
شايد آن كساني را كه مشكل مواد مخدر داشتهاند هم حساب كرده اند! اينكه نميشود! مگر ميشود اين تعداد چهره شاخص اصلاحطلب در كشور وجود داشته باشد؟! اگر آنقدر اصلاحطلب در كشور وجود داشت كه امروز آقايان اصلاحطلب اين ليست را نميبستند كه از 30 نفر آن 25 تايشان ناشناختهاند! اصلاحطلبان اگر راست ميگويند اسامي اين تعداد ردصلاحيت شده را اعلام كنند! چقدر چهره شاخص اصلاحطلب در اين دوره ردصلاحيت شده است؟! وقتي ميگويم چهره شاخص فرضا فردي مانند آقاي منتجبنيا. چند نفر مثل ايشان شاخص بودهاند و ردصلاحيت شده اند؟! بله تعدادي از آنها ردصلاحيت شدند. اما به نظرم ادعاي ردصلاحيت گسترده فضاسازي بود.
**شما گفتيد 25 نفر از كانديداهاي ليست اصلاحطلبان در تهران ناشناختهاند. به نظر شما از منظر منافع ملي بهتر نبود كه چهرههاي سرشناس اصلاحطلب كه سابقه وزارت و وكالت و مديريت در رده بالاي كشور داشتند، ردصلاحيت نميشدند و به جاي اين 25 نفر شاهد حضور چهرههاي طراز اول اصلاحطلب در مجلس ميبوديم؟
مطلب اول اينكه من علت ردصلاحيت چهرههاي شاخص اصلاحطلبان را نميدانم. شايد واقعا دليل مستند و موجهي وجود داشته است كه به علت حفظ آبروي فرد گفته نميشود. شايد هم علت برخي از ردصلاحيتها سياسي بوده باشد. اما مطلب دوم اين است كه آيا واقعا اصلاحطلبان از بين نفرات تاييد صلاحيت شده شان، به جز اين 5 چهره شناخته شده هيچ كانديداي ديگري نداشتند؟! من ميگويم بيش از 1000 نفر اصلاحطلب درجه دوم تاييد شده در تهران وجود داشته است.
**شما اصلاحطلب شناخته شده و تاييد صلاحيت شدهاي ميشناسيد كه در ليست قرار نگرفته باشد كه حالا اين خرده را بر اصلاحطلبان ميگيريد؟
من الان حضور ذهن ندارم.
**من با قاطعيت ميگويم وجود نداشته است. اصلاحطلبان از بين افراد كمتر شناخته شدهاي كه گرايش اصلاحطلبي داشتند، فراخواني دادند و از بين افراد مراجعهكننده اين افراد حاضر در ليست را بنا به شاخصههايي انتخاب كردند. در اين صورت چه پاسخي داريد؟
فرض كنيم كه حرف شما درست است و كسي وجود نداشته است. اما اين ليستي كه اصلاحطلبان در تهران به مجلس فرستادهاند اصلا هيچ سابقه فعاليت سياسي ندارند. نه حتي فعاليت سياسي، كه در هيچ جا فعاليتي نداشته اند. مطلقا در زمينه مطبوعات، سياست، اقتصاد، فرهنگ و كتاب نويسي و اصلا يك جايي، هيچ سابقهاي از آنها وجود ندارد. حرف من اين است كه با فرض قبول اين سخن كه همه چهرههاي شاخص اصلاحطلب ردصلاحيت شده اند، آيا نميتوانستند از چهرههايي كمتر شناخته شده درجه دوم كه داراي ويژگي خاصي مثل تدريس در دانشگاه هستند، استفاده كنند؟! جريان اصلاحطلب جرياني است كه بيشتر با محافل آكادميك و علمي ارتباط دارد. اين را هيچ كدام از اصولگرايان نيز منكر نيستند. واقعا در بين همان چند صد نفري كه در پي فراخوان اصلاحطلبان مراجعه كرده بودند، واقعا 5 نفر استاد دانشگاه مبرز كه در دانشگاه خودشان شناخته شده باشند، وجود نداشته است؟! كساني كه چهرههاي مطرح علمي در رشته خود باشند.
**در اين ليست البته تا جايي كه من ميدانم دستكم 7 استاد دانشگاه وجود دارد و هم چهرههاي فعال در زمينه مطبوعات و فرهنگ و حوزههاي ديگر.
نقد من اين است كه اين ليست انتظار من بهعنوان كسي كه از منظر منافع ملي نگاه ميكند را برطرف نميكند. اصلاحطلبان وقتي كه اين ليست را ميبستهاند با فرض اين بوده است كه اين افراد بالاخره ممكن است راي بياورند ديگر! حالا اين اتفاق افتاد! اي كاش ليستي ميبستند كه ميتوانستند با اتكاي با آن كشور را اداره كنند. حتي ميتوانستند برخي چهرههاي توانمند و تاييد صلاحيت شده شان در شهرهاي ديگر را در ليست تهران قرار دهند. اين كه مشكلي نداشت ديگر!
**وقتي اصلاحطلبان احتمال ميدادند كه در تهران راي خوبي كسب ميكنند، بنا بر چه منطقي بايد با فراخواندن چهرههاي سرشناس خود از شهرهاي ديگر شانس پيروزي خود در آن شهرها را از بين ميبردند؟!
عرض من اين است كه ليستي در تهران ميبستند كه از اداره كشور برآيد. بحث من جناحي نيست.
**بر فرض اينكه حتي چهرههاي درجه دوم اصلاحطلبان هم تاييد نشده باشند، به نظر شما اصلاحطلبان براي بستن ليست تهران خود بايد چه ميكردند؟
به نظر من بهتر بود كه ليست تهران خود را با كمتر از 30 نفر ميبستند!
**يعني ليست خود را مثلا 10 نفره ميبستند؟! به نظر شما اين حرف با منطق همخوان است؟!
بله، اشكالي ندارد. چه كسي گفته است كه ليست بايد حتما 30 نفره باشد؟! حرف من اين است كه ما قرار است فردا با اين افراد كشور اداره كنيم. با اصلاحطلب و اصولگرايش كاري نداريم. وقتي فردا روزي قرار است اين افراد به لايحهاي راي دهند و قانون تصويب كنند، ديگر اصلاحطلب و اصولگرا معنا ندارد.
**برگرديم به اصولگرايان. دلايل ديگر شما براي راي نياوردن اصولگرايان چيست؟
البته اقبال مردم به اصولگرايان -منهاي پايتخت- در سراسر كشور 50 درصد بوده است كه ميزان قابل قبولي ارزيابي ميشود. اما به نظرم تصور مردم اين است كه دولت آقاي روحاني ميتواند گشايشهاي اقتصادي در كشور به وجود آورد. همچنان كه توانست مساله تحريمها را حل كند. بنابراين بايد كساني را كه از اين روند انتقاد ميكنند، كنار گذاشت تا دولت با كمك مجلس همسو، امكان دستيابي به اهداف خود را داشته باشد. ضمنا مردم برخي برخوردهايي كه چهرههاي راديكال اصولگرا در مجلس نهم داشتند را نميپسندند. مردم با تندروي مخالفند. اين را در مجلس ششم هم شاهد بوديم. مردم با بر هم زدن آرامش مخالفند. فكر ميكردند مجلس فعلي با برخي از تندرويها آرامش جامعه را بر هم زد.
**ارزيابي شما از انتخابات خبرگان چيست؟
به نظر من تركيب خبرگان تغيير جدياي نكرد. اما درباره آيات مصباح، جنتي و يزدي، به نظرم اين آقايان-از هر كانالي، داخلي يا خارجي- از روزهاي قبل از انتخابات مورد هجوم واقع شدند و نتيجه آن شد كه ديديم. به نظر ميرسد كه در خبرگان بعدي مهمترين بحث بر سر رياست خبرگان باشد. رئيس فعلي، آيتا... يزدي كه ديگر حضور نخواهند داشت، پس به نظرم رقابت بر سر رياست خبرگان بين آقايان هاشميرفسنجاني، جنتي و آملي لاريجاني خواهد بود.
**به نظر شما مجلس دهم از مجلس فعلي عملكرد بهتري خواهد داشت؟
نخير، چنين تصوري ندارم. مجلس آينده تغيير جدياي از منظر كارآمدي با مجلس فعلي نخواهد داشت. حتي اگر 30 نفر ليست اصولگرايان در تهران هم به جاي اصلاحطلبان وارد مجلس ميشدند، باز هم تغيير جدياي از منظر كارآمدي در مجلس اتفاق نميافتاد.
*منبع: روزنامه آرمان
**گروه اطلاع رساني**9368**9131
تهران-ايرنا- روزنامه آرمان در صفحه سياست گفت و گويي را با ناصر ايماني، درباره مسائل انتخابات هفتم اسفند منتشر كرد.