در ادامه اين سرمقاله مي خوانيم: ديپلماسي مغز متفكر قدرت ملي است، همان گونه كه روحيه ملي نيز، روح آن است.
دولت ها بايد به كيفيت ديپلماسي خود به عنون كاتاليزوي براي عوامل مختلفي كه قدرت آنها را تشكيل مي دهد، متكي باشند. اتكا بر سنت و نهادها، به جاي تكيه بر ظهور گاه و بيگاه افراد برجسته، تداوم كيفيت ديپلماسي را به بهترين نحوي تضمين مي كند.
برخلاف ديپلماسي سنتي كه ملك طلق دولت ها بوده، روابط ديپلماتيك در دوران پست مدرن دچار گستگي و پيچيدگي هاي فزاينده اي شده است عصر اطلاعات، ديپلماسي كلاسيك را كه مبتني بر سياست واقعي و قدرت سخت بود، دچار چالش كرده و لذا ديپلماسي نويني مبتني بر ديپلماسي انديشه مند در حال شكل گيري است.
در اينجا مناسب است نگاهي هم به موضوع تعريف قدرت ملي بيندازيم. قدرت از جمله مفاهيم محوري و اساسي است كه در كانون نظريه پردازي هاي علم سياست و روابط بين الملل قرار دارد.
به رغم تاريخ طولاني اهمين قدرت در روابط بين الملل، اكثر محققين هم در مورد نقش قدرت و هم طبيعت آن اختلاف نظر دارند ريموند دوال و ميشاييل بارنت در كتاب«قدرت در عرصه بين الملل» چهار نوع قدرت اجباري، نهادي، ساختاري و مولد را شناسايي كرده اند. ليفين در كتاب «تكنولوژي اطلاعاتي و تغيير دامنه قدرت جهاني» بر اهميت فراقدرت در عصر كنوني تاكيد كرده است.
بالدوين در كتاب راهنماي روابط بين الملل به قدرت رابطه اي و قدرت عناصر ملي اشاره نموده است. همچنين قدرت نرم و قدرت سخت توسط جيمز روزنا در كتاب « قدرت نرم» بررسي شده و ژوزف ناي نيز مقالات و كتب متعددي راجع به قدرت نرم و اثراتش به رشته تحرير در آورده است.
در قدرت هوشمند طرح شده از سوي ناي، موفقيت در اين جهان دگرگون شده به فهمي عميق ازماهيت قدرت، نقش قدرت نرم و اجراي يك توازن بهتر از قدرت سخت و نرم(چماق و هويج) در سياست خارجي وابسته خواهد بود.
از نظر وي، قدرت هوشتمند نه قدرت نرم و نه قدرت سخت است بلكه هر دوي آنها است. در واقع تئوري قدرت هوشمند به اين امر مي پرداز كه در فضاي جديد جهاني و عصر تصوير سازي و با توجه به امكانات جديد به وجود آمده و چالش ها و تهديدهاي پيش رو چگونه مي توان تصويري با هيبت و هيمنه و جذاب از خود ارايه نمود تا با استفاده از آن در رفتارهاي كنشگران مورد نظر در اين فضا تغييراتي مطلوب ايجاد شده و دزمينه براي تعامل سازنده و پويا فراهم گردد.
قدرت ملي را موسسه رند ظرفيت و قابليت يك كشور براي تعقيب اعداف راهبردي خد ازطريق سياست هاي هدفمند تعريف كرده است.
مهمترين بخش اين ظرفيت بعد خارجي دارد كه شامل ظريت كشور در تاثير گذاري بر محيط بين الملل از طريق پتانسيل هاي اقتصادي و سياسي است.
يكي از ابزارهاي مختلف براي اعمال قدرت، ابزار ديپلماتيك است كه با تغيير محيط بين الملل و شكل گيري عرصه سياست انديشه مند در نتيجه توسعه فراتكنولوژي ها بر اهميت ديپلماسي، دستاوردهاي همكاري و سياست اقناع سازي در روابط بين الملل نسبت به ديگر ابزارهاي قدرت افزوده شده است.
بنابراين از لحاظ نظري در همه مكاتب فكري در روابط بين الملل، ديپلماسي حرفه اي، هوشمند و هدفمند كه شناخت واقع بينانه اي از توانايي هاي ملي و بين المللي دارد و پتانسيل هاي كنشگري ملي را به خوبي تشخيص مي دهد، مي تواند با ظهور فعالانه در عرصه بين الملل يكي از مهمترين ابزارهاي ارتقاي قدرت ملي كشورها شود.
*منبع: روزنامه راه مردم، 22 اسفند 1394
**گروه اطلاع رساني**9117**2002
تهران- ايرنا- روزنامه راه مردم در شماره شنبه 22 اسفند در سرمقاله اي با قلم محمدحسن دريايي، مي نويسد: مهمترين عامل قدرت ملي، كيفيت و نحوه به كارگيري ديپلماسي است. هر چند كه عاملي بي ثبات است و مي توان گفت كه ساير عوامل تعيين كننده قدرت ملي به منزله مواد خامي هستند كه قدرت ملي از آن به وجود مي آيد.