سال ها است كه نهادهاي گوناگون با ورود به عرصهٔ فرهنگ، داعيهٔ حمايت از فرهنگ و هنر داشته اند، اما با مرور گذرا كارنامهٔ اين نهادها، اين حقيقت، نمود مي يابد كه بسياري از آن ها بيش از آنكه به فرهنگ و هنر خدمت كنند، فرهنگ و هنر را به خدمت خود درآورده اند. نمونهٔ رفتارهايي كه اين شائبه را تقويت كرده، استفادهٔ ابزاري و تبليغاتي از هنرمندان در جهت سود بردن از نام و اعتبار آن ها به نفع نهادهاي گوناگون است.
اما در كنار اين گونه نهادها، خوشبختانه هستند نهادهاي ديگري كه به دور از هياهوها و عكس گرفتن ها و پز دادن هاي نمايشي، براي اعتلاي فرهنگ و هنر اين سرزمين دارند كار مي كنند و به راستي اينان را بايد «عملگران عرصهٔ فرهنگ و هنر» خواند، در مقابلِ آناني كه «حرّافانِ فرهنگ و هنر» هستند. يكي از نهادهايي كه به حق، مي توان آن را جزو عملگرانِ فرهنگ و هنر دانست، «مركز موسيقي حوزهٔ هنري» است.
مركز موسيقي حوزهٔ هنري در طول سال هاي فعاليت خود، به نوعي پيش آمده كه توانسته است براي خود اعتباري درخور به دست آورد. با نگاهي به نام آلبوم هايي كه در اين سال ها مركز موسيقي حوزهٔ هنري توليد كرده، به خوبي مي توان مراد از اين اعتبار هنري را دريافت. شماري از آلبوم هاي موسيقايي توليد حوزه در اين سال ها، عبارت است از:
رديف موسيقي ايراني با نام «فراز و فرود» (حسن گلپايگاني)، «به عمل كار برآيد، به سخن داني نيز» (استاد احمد ابراهيمي)، «قلندروار» (عليرضا افتخاري/ عماد توحيدي)، «سيمرغ» (نورمحمد دُرپور)، «وداع» (محمد ميرزماني/ حسام الدين سراج)، «سمفوني ايران» (شاهين فرهت)، «سمفوني دماوند» (عليرضا مشايخي)، «ناگهان رستخيز» (احمد پژمان)، «وير» (ارژنگ سيفي زاده/ مسعود بختياري)، «خروش بحر» (عليرضا افتخاري/ فردين كريم خاوري)، «ذوالجناح» (عماد توحيدي – بابك شهركي)، «گل آتش» (ايرج رحمان پور/ فرشاد سيفي) / «نقش ماندگار» (حسين پرنيا/ رضا رضايي پايور)، «ايل بانگ» (علي اكبر شكارچي)، «سه نوايي» (شهرام ميرجلالي)، «چهارفصل» (اسماعيل تهراني/ بيژن بيژني)، «آيينه و آه» (محمدجواد ضرابيان) و «محتسب» (فؤاد حجازي/ عليرضا عصار).
اين ها گوشه يي از كارهاي ارزشمندي است كه اين نهاد در اين سال ها بار توليد آن را به دوش كشيده. در سال 94 نيز مركز موسيقي حوزهٔ هنري 11 آلبوم در گونه هاي موسيقي ايراني، محلي، كلاسيك، تلفيقي و پاپ توليد كرده است كه از جملهٔ آن ها مي توان به آلبوم هاي «هه و ناز» (اردشير كامكار/ حشمت رجب زاده)، «عارف شيدا» (صديف تعريف)، «ماه و ماهي» (حجت اشرف زاده)، «از نيستان» (داوود ورزيده) و «سمفوني اورامان» اشاره كرد. اين نهاد همچنين سال 94 «رديف موسيقي ايراني براي عود» به روايت استاد جنت مكان، منصور نريمان، را منتشر كرده است.
با بررسي آلبوم هاي توليدي مركز موسيقي حوزهٔ هنري اين نكته را به خوبي مي توان دريافت كه اين نهاد به معمول دست روي آلبوم هايي گذاشته است كه شايد بسياري از ناشران، به دليل احتمال بردن سود ناچيز، هرگز به سراغ آن ها نروند؛ همين رويكرد موجب شده در كارنامهٔ اين نهاد تنوع و گونه گوني چشمگيري از ديد توليد اثرهاي موسيقايي وجود داشته باشد.
** عاشقان و «شب آواز ايراني»
اما كارستان حوزهٔ هنري را بايد در برگزاري محفل بي ريا و بي هياهو، اما بسيار پر شور و نشاط و پر از صفاي «شب آواز ايراني» دانست. به واقع در فضاي زرق و برق زدهٔ موسيقي امروز ما كه رفتن به كنسرت هايي با بليط هاي 100 و 150 هزار توماني، بيش تر فرصتي شده براي تجمل فروختن تا لذت بردن از موسيقي، برپايي اين محفل موسيقايي، اين امكان را براي همهٔ دوست داران موسيقي (و نه تنها آناني كه همواره نان خورشتشان بوقلمون است) فراهم آورده كه به رايگان يك بار در ماه بنشينند و براي لحظه هايي دل بسپارند به ساز و آواز و ضربي هاي استادانِ متأسفانه امروز كم تر در صحنهٔ موسيقي ايراني و نيز جوانان جوياي نامِ گاه خوش آتيه كه شعر حافظ و سعدي و عطار و مولانا و صائب و امروزيان را بر روي نغمه هاي آواز مي غلتانند و به گوش دل حاضران در جمع مي رسانند.
تا كنون هنرمندان نامداري چون علي رستميان، سيد رضا طباطبايي، علي اصغر شاهزيدي، رضا رضايي پايور، شهرام ميرجلالي، داوود ياسري، حسين پرنيا، حسام الدين سراج، علي جهاندار، قاسم رفعتي، تقي سعيدي، فاضل جمشيدي و محمود مخدوم پايشان به «شب آواز ايراني» باز شده و نغمه پردازي كرده اند؛ نغمه هايي برآمده از دل، نشسته بر جان. اي كاش مسئولان مركز موسيقي زودتر شرايط را طوري فراهم كنند كه در آيندهٔ نزديك آوازخوانان بزرگي چون عليرضا افتخاري هم بدين محفل بيايند و با جادوي آواز خويش همه را سرمست كنند.
در كنار «شب آواز ايراني»، ديگر محفل پر رونقي كه مركز موسيقي حوزهٔهنري با همراهي مركز محافل اين نهاد بر پا كرده، «اتفاق ترانه» است. در اين دورهميِ شعري – موسيقايي، هم بانگ موسيقي شنيده مي شود و هم شعر و ترانه خوانده مي شود و اتفاق مهمي كه در كنار اين شعر و موسيقي خواني ها مي افتد، معرفي و گاه رونمايي كتاب يا آلبومي است كه صاحب نظران دربارهٔ آن سخن مي رانند.
ديگر كار مهم حوزهٔ هنري در زمينهٔ خدمت به موسيقي، انتشار كتاب هاي موسيقايي است كه سال ها است حوزه در اين زمينه مردانه پاي كار ايستاده و كتاب هاي گوناگوني در زمينهٔ موسيقي اقوام، موسيقي ايراني، آموزش موسيقي، موسيقي آييني و منتشر كرده است.
به هر روي، آنچه از عملكرد موسيقايي حوزهٔ هنري و مركز موسيقي اش بر مي آيد، گواه خدمت اين نهاد به موسيقي است و اميد است ضمن آنكه اين نهاد روند خدمت رساني خود را در آينده نيز ادامه دهد، ديگر نهادهايي كه تا امروز بيش تر حرفِ موسيقي را زده اند، نيز با الگو گرفتن از رفتار مركز موسيقي در قبال موسيقي، به جاي حرف بيش تر عمل كنند كه «دو صد گفته چون نيم كردار نيست».
از: اميرحسين دولتشاهي
فراهنگ**3067**1569
تهران- ايرنا- خوشبختانه هنوز هستند نهادهايي كه به دور از هياهوها و عكس گرفتن ها و پز دادن هاي نمايشي، براي اعتلاي فرهنگ و هنر اين سرزمين دارند كار مي كنند و به راستي اينان را بايد «عملگران عرصهٔ فرهنگ و هنر» خواند، در مقابلِ آناني كه «حرّافانِ فرهنگ و هنر» هستند.