اين يادداشت در ادامه آورده است: مضمون اصلي نوروز «اميد » است، نوروز بيانگر پايان زمستان سرد و تاريك و آغاز فصلن ور و گرما است. نوروز بيانگر آن است كه طبيعت پس از زمستان، ققنو سوار بهاري ميشود. در كنار اين مضمون اصلي مضاميني مانند طبيعت دوستي، نوعدوستي، صلح، پيشرفت، شادي و اعتدال نيز در پديده
نوروز ديده م يشود. نوروز يعني اعتدال بهاري و اگر خوب فهم شود «جشن اعتدال » نيز هست زيرا نوروز، اعتدال ميان روز و شبي است كه به سوي روشنايي گرايش پيدا ميكند.
در شرايطي كه جهان دستخوش انواع افراط يگر يها و تندرو يهاي مخرب است نوروز ميتواند جشن
اعتدال و ميان هروين يزباشد. ميتواند مبدأ طرد گرو ههاي افراطيب اشد كه زندگي در صلح و آرامش را براي انسان معاصر به مخاطره انداخت هاند و بيشتر نشان از زمستان و پايان نااميدي، جنگ، گسست و خشونت
دارند. نوروز اگر به يك فرهنگ و گفتمان تبديل شود با خود اميد، اعتدال، صلح و آرامش خواهد آورد.
از ديرباز هر فرهنگ و قومي با مشاهده تغيير و چرخش فصول و وضعيت آب و هوا متوجه گردش سال شده و روزي راب رايا ين تغييرات و محاسبه آن تعيين كردند. در اينجا نيز تمد نهاي «ميان رودان » از قدمت و غناي كم نظيري برخوردارندا ما مبدأا ين تغييرات نزد اقوام و فرهنگهاي گوناگون متفاوتب و چنان كه برخي روزنخست تابستان
و برخي پا ييز، برخي زمستان و برخي بهار را انتخاب كرد هاند. ايرانيان ازنادر تمد ن هايي بودند كه از دوران باستان، پايان زمستان و «روز نخست بهار » را نخستين روز سال اعلام كردند. بيشك هر انتخابي بيانگر نوع جها ن بيني آن فرهنگ و قوم تلقي ميشود بخصوص انتخاب مهمي مانند «نوروز ».
انتخاب «روز نخست بهار » براساس تقويم خورشيدي بيانگر دو موضوع مهم نزد اين قوم هند-و-اروپايي
است: نخست توجه به «طبيعت » و دوم توجه به «خورشيد ».برخي ازبزرگترين جشنهاي جوامع برگرفته از رخدادهاي طبيعت وبرخي ديگر برگرفته از رخدادهاي فرهنگي هستند. در اينجا جشن نوروز براساس تحول طبيعت شكل گرفته ا ست و در واقع جشني طبيعي به شمار ميرود. اين موضوع بويژه در دورهاي كه ما در آن زندگي ميكنيم
يعني دورهاي كه انسان محوري ) اومانيسم ( صدمات زيادي را بر پيكره انسان و شرايط زمين وارد كرده؛ قابل توجها ست. ويژگي دوم يعني خورشيدي بودن اين جشن نيزبراساس فرهنگ خورشيد محور هند- و-اروپايي شكل مي گيرد كه دراين خصوص خود را ا ز فرهنگهاي سامي متمايز ميگرداند. جشنهاي بزرگ همواره همراه با عناصري
هستند كه به آنها عمق و گستردگي ميبخشد. يكي از اين عناصر مراسم آ ييني و ديگري رواي تهاي اسطورهاي هستند. در واقع آيينها و اسطوره ه ا همچنين نمادها و كه نالگوها دلال تهاي پنهان جش نهاي اصيل و كهن محسوب ميشوند. اين عناصربه جشنها ا صالت، دلالت )ضمني(، وسعت و ژرفنايي ميبخشند. كه نالگوها، نمادها، اسطوره ها
و آ يين ها همگي از بيان غيرمستقيم و لايه داربرخوردارند.
دراينجا به دو عنصر اسطوره و آ يين اشاره مختصر مي شود: اسطوره معادل «ميتوس » انتخاب شده است و ميتوس يعني «حكايت ». اسطوره ها به حوادث و اتفاقات بزرگ، «پوشش يا زروايت » اعطا ميكنند. انسانها بويژه انسا نهاي كه نبا اسطوره ها به تبيين و توجيه اتفاقاتي ميپرداختند كه امكان فهم عقلاني آنها ميسرنبود. اين بدان معنان نيست كه اسطوره ها يكسره خيالبافي است بلكه اسطوره ها برداشت فرهنگها از هستي هستند كه بر پايه تخيل استوار شده است.
همچنين رواي تهايا سطور هاي به عنوان يكي از مهمترين ميراث نامحسوس فرهنگها موجب انسجام و همبستگي ملتها
ميشود.
نوروز كه يكي از بزرگترين حوادث انسان ايراني محسبوب مي شود از روايت هاي اسطوره محروم نمانده است. برعكس نوروز يكي از جشن نهايي است كه بيشترين روايتهاي اسطوره هاي را دارد كه اين چند اسطوره هاي
اهميت آن در فرهنگ ايراني است.
براساس «بندهش » و برخي كتب اساطيري يكي از روايتهاي مرتبط با نوروز اين است كه نوروز را آخرين دوره آفرينش و زايش نخستين انسان يعني «گيومرث » پنداشت هاند. بدين ترتيب كه پس از سپري شدن پنج مرحله آفرينش آسمان، آب، زمين، درختان، چارپايان مرحله ششم و پاياني نخستين انسان توسط اهورامزدا خلق شد، اما روايت هاي اسطوره هاي به اين روايت گيومرث محدود نمي شود چنان كه رايت ديگري نيز در اين خصوص وجود دارد كه يكي از مشهورترين آنها مربوط به جمشيد مي شود.
«اسطوره جمشيد » آمده است كها و پس از شكست دادن ديوان روي تخت خويش نشست و ديوان وي را به آسمان بردند و هنگام بازگشت اين روز را نوروز ناميدند. اين حكايت جمشيد كه نامش نيز پيوند وي را با خورشيد بيان ميكند، موجب ميشود تا جشن نوروز از آفرينش انسان ونوزايي طبيعي با يك روايت اسطورهاي به يك امر فرهنگي تبديل شود.
* منبع: روزنامه ايران
** گروه اطلاع رساني**9117**9131
تهران- ايرنا- روزنامه ايران در ويژه نامه نوروز، در يادداشتي به قلم بهمن نامور مطلق عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي و از اعضاي حلقه نشانه شناسي ايران، نوشت:هر روايت اسطوره اي و هر آييني بر اساس مضموني ويژه شكل ميگيرد. اين مضمون هسته مركزي و علت اصلي شكلگيري آن اسطوره و آيين خواهد بود.