به گزارش خبرنگار حوزه صداوسیمای ایرنا، صداو سیما در نوروز امسال چند سریال و مجموعه برای این ایام روی آنتن شبكه های مختلف برد كه هركدام از آنها را باید در جای نقد و بررسی كرد.
در حالیكه مطابق معمول از اواسط زمستان تبلیغ در مورد ساخت سریال های نوروزی برای شبكه های مختلف آغاز شده بود؛ اما به نظر می رسد این آثار رضایت همه مخاطبان را در پی نداشته و موفقیت این سریال ها در جذب مخاطب مانند گذشته نسبی بوده است.
شبكه های یك، دو و سه سریال های تولیدی پخش كردند و با آنكه تلویزیون 4 سریال در دست تولید داشت، مدیران صداوسیما تصمیم گرفتند آنتن شبكه پنج را با سریالی خارجی پر كنند و به همین دلیل سریال پادری یا دودكش 2 به كارگردانی محمد حسین لطیفی از گردونه پخش نوروزی خارج شود.
***بیمار استاندارد؛ روایتی متفاوت در شبكه یك
گویی همكاری بهرام توكلی فیلمساز جوان و نوگرای شناخته شده با سعید آقاخانی بازیگر نقش اول مرد فیلم من دیه گو مارادونا هستم به مذاق هر دو خوش آمده باشد، آنها تصمیم می گیرند در یك كار تلویزیونی نیز همكار باشند.
طرح چهار صفحه ای سریال بیمار استاندارد كه در شورای عالی فیلمنامه تصویب می شود، توكلی فیلمنامه را با همان شكل خاص روایت و مختصات فیلمنامه نویسی اش می نویسد. اما شاید بعد از اعلام اخبار مرتبط با تولید این سریال مهم ترین سوالی كه در ذهن منتقدان این حوزه شكل گرفت این بود كه سعید آقاخانی با طنزهای تلویزیونی آشنایی مانند روزهای بد به در (1393) و دزد و پلیس (1391) چطور می تواند فیلمنامه ای از بهرام توكلی را كارگردانی كند كه دست كم در شكل روایت هر بار شیوه ای نوین را به كار می گیرد و گاه فضای فانتزی آثارش مانند من دیه گو مارادونا هستم یا اینجا بدون من (1389) به حدی است كه تنها مخاطب خاص را راضی می كند.
اما حالا كه سریال چهارده قسمتی بیمار استاندارد پایان رسیده نتیجه نشان می دهد، آقاخانی تا حد زیادی به فیلمنامه پایبند بوده است و برای نمونه از تیپ سازی های معمول و استفاده از شوخی های گفتاری در این اثر خبری نشد. اما به نظر می رسد تعداد پرشمار شخصیت ها، پیچیدگی های داستان و چندلایه بودن آن همچنین موضوع جدید یعنی ایفای نقش بیماران روانی توسط یك تحصیلكرده بازیگری برای یافتن راه حل های بهتری برای این بیماری ها نقش آنها را برای روان پزشكان بازی می كنند، ارتباط مخاطب را با آن كمی دشوار كرد.
خرده داستان هایی كه به آن اضافه شد از یك سو، تعدد شخصیت ها از سوی دیگر و ورود عناصر بیش از حد فانتزی مانند شعبده بازی كه هر جا بخواهد ظاهر می شود و اتفاقا بار اصلی داستان را نیز در قسمت آخر بردوش داشت سوالات جدی در ذهن مخاطب پدید آورد.
همین جا توجه به دو نكته واجب است؛ اول اینكه شاید پیچیدگی های فیلمنامه سریالی مانند بیمار استاندارد می طلبید كه در قسمت های بیشتری نوشته شود و از آنجایی كه نوروز زمانی است كه بیننده ها نمی توانند هر شب پیگیر سریال ها باشند بهتر بود بیمار استاندارد زمانی دیگر پخش می شد. با این حال نباید از بازی های نسبتا خوب، طراحی صحنه مناسب، حضور چهره های شاخص بازیگری، تغییر عمده در روند كارگردانی سعید آقاخانی برای تلویزیون و ورود بهرام توكلی برای نوشتن آثار تلویزیونی در این سریال گذشت. هرچند مانند همیشه سوال خبرنگاران و فعالان حوزه صداوسیما این است كه واقعا درصد مخاطبان این سریال در نوروز چقدر بوده است، پرسشی كه قطعا نظرسنجی های مركز پژوهش و افكارسنجی صداوسیما به آن پاسخ خواهد داد.
***زعفرانی؛ داستانی ساده از كارگردانی مقید به خانواده ایرانی
حامد محمدی از همان اولین حضور جدی در سینما به عنوان نویسنده فیلم طلا و مس (1387)، در مقام نویسنده و كارگردان نشان داد به ارزش هایی معتقد است و برای آنها می نویسد، روندی را كه در دیگر آثار خود حوض نقاشی (1391) و فرشته ها با هم می آیند (1392) ادامه داد.
محمدی در اولین تجربه سریال سازی سراغ خانواده ای رفته بود كه زندگی ایرانی و اسلامی را به وضوح در رفتار همه آنها می شد دید، موضوع این سریال نیز كه توجه به ارزش های خانواده، بزرگ ترها و فرزندآوری بود هم مورد توجه مسئولان سیماست و هم فی نفسه می تواند توجه مخاطب امروزی را به خود جلب كند. شخصیت پردازی های نسبتا خوب و قابل دفاع، بازی های روان به ویژه در دو نقش اصلی ناصر و نسرین با بازی مهدی هاشمی و ستاره اسكندری توانست تاحدی مخاطبان را پای سریال زعفرانی بنشاند كه از شبكه دو سیما حوالی ساعت 21 پخش می شد. اما شاید مهم ترین ایراد به این سریال باورپذیر نبودن همسری ستاره اسكندری و مهدی هاشمی به دلیل اختلاف سنی نزدیك به 30 سال آنها در واقعیت است. هر چند طی سریال بارها به این موضوع اشاره شد كه نسرین 10 سال از ناصر بزرگ تر بوده است اما مشخص بود كه این تفاوت سنی بیشتر است.
شاید مشكل دیگری كه در سریال زعفرانی بیش از حد باعث قطع ارتباط مخاطب با آن می شد، تغییر نسبتا ناگهانی شخصیت همایون با بازی خوب مهران احمدی بود. همایون كه در 12 قسمت از این سریال بنای دشمنی با خانواده زعفرانی را به دلایل مشخص مادی داشت، در دو قسمت آخر گویی با یك كلام ناصر زعفرانی متحول شد و روند خود را تا حدی تغییر داد كه در قسمت چهاردهم از همه كرده های خود در برابر او عذرخواهی كرد. ایرادی كه بسیار به سریال های تلویزیونی گرفته می شود.
**قرعه به نام شبكه سه افتاد
شبكه سه سیما كه هدف اصلی آن ورزش، مسابقه و سرگرمی اعلام شده و پیش از این در پخش سریال های مردم پسند ید طولانی داشت سال 94 را با افول و سختی گذراند. پخش سریال هایی مانند خانم و آقای سنگی، دردسرهای عظیم 2 و در حاشیه 2 كه همگی كم فروغ روی آنتن رفتند سال دشوار این شبكه را همراه با دو تغییر مدیریتی در مدیر گروه فیلم و سریال رقم زد و انتظارات را از شبكه سه ای ها بالا برد. این شبكه كه ابتدا قرار بود بیمار استاندارد را پخش كند و حتی غلامرضا میرحسینی مدیر آن روزی از روزهای بهمن ماه نیز پشت صحنه سریال بیمار استاندارد حاضر شده بود در نهایت سریال قرعه را در آنتن نوروزی خود جا داد و بیمار استاندارد به شبكه یك رفت و آخرین ساخته محمد حسین لطیفی یعنی پادری با نام قبلی دودكش 2 از پخش نوروزی جاماند. در گنجاندن قرعه در آنتن نوروزی نیز اخبار زیادی منتشر شد مانند اینكه حامی مالی این سریال اصرار بر پخش آن در نوروز داشته و از طرف دیگر مركز گسترش فیلمنامه نویسی هم اصرار كرده كه بیمار استاندارد در نوروز پخش شود و به همین دلیل پادری كنار گذاشته شده است. هر چند هیچ یك از این اخبار توسط تهیه كنندگان، مدیران گروه یا مدیران فیلم و سریال یا مدیران شبكه ها تایید یا تكذیب نشد.
قرعه داستانی از وضعیت زندگی امروزی بسیاری از خانواده های طبقه متوسط با مشكلات مالی و خانوادگی فراوان بود. تعلیق نسبی داستان، بازی های خوب به ویژه در مورد نصرت بالایی (با بازی حمیدرضا آذرنگ) و بابا عوض (با بازی هدایت هاشمی) و شوخی های گنجانده شده در آن تاحدی مخاطبان را به خود جلب كرد.
فراهنگ**9157 ** 1569
تهران- ایرنا- سریال های نوروزی از پر مخاطب ترین برنامه های تلویزیونی است از این رو انتخاب مجموعه های مناسب و درخور برای این ایام از جمله فعالیت های موثر صدا و سیما محسوب می شود.