در اين يادداشت آمده است: سال 92 و پس از ابلاغ سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي در جلسهاي كه رهبر معظم انقلاب با سران سه قوه برگزار كردند، تأكيد ويژه نمودند كه تحقق يافتن اقتصاد مقاومتي نيازمند گفتمانسازي آن و تبديل شدن به مطالبهي عمومي مردم است. ايشان فرمودند: «بايد محورهاي اصلي اين سياستها با استدلال صحيح و منطقي براي مردم بيان شوند تا بهتدريج در بخشهاي مختلف جامعه رسوخ پيدا كند و به يك مطالبهي عمومي تبديل شود... گفتمان سازي در خصوص اقتصاد مقاومتي و تبديل آن به يك گفتمان عمومي، بسياري از مشكلات را برطرف و كارها را تسهيل خواهد كرد.»
در نتيجه، اگر تحقق اقتصاد مقاومتي در صحنهي واقعي را هدف اصلي بدانيم، بايد اقتصاد مقاومتي به گفتمان غالب و مطالبهي عمومي مردم تبديل شود. پس سؤال دقيقتر در اين زمينه ميشود: چگونه اقتصاد مقاومتي به مطالبهي عمومي مردم تبديل شود؟
بخشي از موضوع تبديل شدن اقتصاد مقاومتي به گفتمان غالب در جامعه و مطالبهي عمومي مردم، از مسير تبيين گري ميگذرد كه اين تبيينگري را گروههاي نخبه و داراي تريبون بايد انجام دهند كه ميتوان از آنها با عنوان «مبلغان اقتصاد مقاومتي» ياد كرد. اين مبلغان بايد سه نكتهي اساسي را مدنظر قرار دهند تا در رسيدن به هدف خود موفق شوند. اين سه نكته براساس تحليل سبك تبيينگري رهبر معظم انقلاب در زمينهي اقتصاد مقاومتي به دست آمده است.
* اقتصاد مقاومتي بايد به موارد عيني در زندگي مردم ترجمه شود
تجربه نشان داده است كه صحبتهاي كلي و صرفاً مفهومي (انتزاعي) نميتواند گفتمانسازي كند، بلكه براي گفتمانسازي، علاوه بر مفاهيم انتزاعي، نيازمند مصاديق عيني، قابل مشاهده و ملموس در زندگي مردم هستيم. رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزي خود با تأكيد چندباره بر مفهوم اقتصاد مقاومتي، به مصاديق عيني آن در زندگي مردم اشاره كردند. ايشان رفع بيكاري، ركود و مهار گراني را از مصاديق تحقق اقتصاد مقاومتي دانستند. اين شاخصها براي مردم عيني و قابل لمس است.
به عبارت ديگر، اگر افرادي كه به تبيين اقتصاد مقاومتي مشغول هستند، صرفاً با عبارات كلي و مفاهيم انتزاعي اقتصاد مقاومتي را تبيين كنند، مخاطبان كه اقشار مختلف مردم هستند، ارتباطي با اقتصاد مقاومتي برقرار نخواهند كرد و اثري در اذهان آنان نخواهد داشت. كلي گويي و صرف تأكيد بر مفاهيم انتزاعي همچون عدالت محوري، رشد محوري، دانش بنيان بودن و... هيچكدام بهتنهايي در گفتمان سازي مؤثر نخواهد بود. البته اين حرف به معناي كنار گذاشتن اين مفاهيم نيست، بلكه به معناي ناكافي بودن آنها براي گفتمان سازي اقتصاد مقاومتي است.
همين مسئله نياز ديگري را برجسته ميكند كه افراد فعال در حوزهي تبيينگري بايد به آن توجه داشته باشند و آن تسلط نسبي بر مسائل عيني و ملموس اقتصاد مقاومتي است. متأسفانه زياد مشاهده شده است كه افراد مبلغ اقتصاد مقاومتي بهدليل عدم تسلط بر اين مسائل، صرفاً به كليگويي ميپردازند و لذا مخاطبان ارتباطي با اقتصاد مقاومتي برقرار نميكنند.
* رعايت تعادل در پرداختن به حقوق و تكاليف مردم در اقتصاد مقاومتي
مسئلهي مهم ديگري كه مبلغان اقتصاد مقاومتي بايد به آن توجه ويژه داشته باشند، حفظ تعادل در پرداختن به حقوق و تكاليف مردم در اين عرصه است. در سال هاي اخير، بيشتر مبلغان اقتصاد مقاومتي صرفاً از جنبهي تكاليف مردم در اقتصاد مقاومتي با آنها صحبت و گفت وگو كردهاند؛ مواردي از قبيل اصلاح الگوي مصرف، قناعت، خريد كالاي ايراني، كاهش مصرف انرژي و... اين تكاليف مواردي درست است كه بايد به صورت مستمر به مردم گفته شود، اما براي آنكه مردم پذيرش دروني داشته باشند و اين تكاليف را بپذيرند، لازم است حقوق آنها در اقتصاد مقاومتي نيز تبيين شود.
ما اين ظرافت در تبيين اقتصاد مقاومتي را در بيانات رهبر معظم انقلاب شاهد هستيم. ايشان در ديدار كارگران در روز كارگر، همزمان كه به تكليف كارگران در توليد باكيفيت اشاره ميكنند، به مسئلهي امنيت شغلي آنها نيز اشاره ميكنند. در نگاه رهبر انقلاب، كارگران علاوه بر تكليف، حقي نيز در اقتصاد مقاومتي دارند.
اگر بخواهيم مثال ديگري طرح كنيم، به موضوع مصرف كالاي ايراني ميشود اشاره كرد. اگر مبلغان اقتصاد مقاومتي به مردم تكليف خريد كالاي ايراني را گوشزد ميكنند، بايد همزمان به حق آنها در بهرهمندي از كالاي خوب و باكيفيت و قيمت مناسب نيز اشاره كنند. مردم بايد بدانند كه توليدكنندهي داخلي چه تكاليفي در قبال كالاي فروختهشده به آنها دارد و بايد عمل كند. گارانتي، خدمات پس از فروش، توليد كالاي باكيفيت و... از جملهي اين تكاليف است.
حفظ تعادل در بيان تكليف و حق، زمينهي پذيرش دروني را نيز مهيا ميكند. مردم اگر ببينند كه مبلغ اقتصاد مقاومتي به حقوق آنها نيز واقف است و آنها را تبيين ميكند، بيشتر احساس حق بودن گفتار ميكنند و آن را راحتتر ميپذيرند.
* توجه به تفاوت نقش اقشار مختلف در تحقق اقتصاد مقاومتي
نكتهي مهم ديگري كه بايد مبلغان اقتصاد مقاومتي در نظر داشته باشند، اين است كه اقشار مختلف در صحنهي تحقق اقتصاد مقاومتي داراي نقشهاي مختلفاند و اگر اين مهم از سوي مبلغ رعايت نشود، امكان دارد بخش زيادي از تلاشهاي او بينتيجه بماند.
در يك دستهبندي ساده ميتوان گفت كه مردم دو نوع رفتار در قبال اقتصاد مقاومتي ميتوانند داشته باشند: يك دسته رفتارهاي فردي و يك دسته رفتارهاي اجتماعي. ميتوان گفت رفتار فردي اقشار مختلف مردم در اقتصاد مقاومتي و همچنين تبيين آن براي اقشار مختلف يكسان است؛ مواردي همچون مصرف كالاي ايراني، اصلاح الگوي مصرف و ...
اما رفتار اجتماعي اقشار مختلف مردم بهدليل جايگاه، امكانات و توانمنديها با يكديگر متفاوت است و در تبيين نقش آنها بايد به اين تفاوتها دقت كرد. اين ظرافت را در بيانات رهبر معظم انقلاب در دو ديدار اخيرشان بهخوبي ميتوان مشاهده كرد. ايشان در ديدار كارگران، به نقش كارگران در توليد باكيفيت اشاره كردند و در ديدار معلمان به نقش آنها در تربيت نسلي با عزت نفس اشاره نمودند. طبيعي است كه نبايد انتظار داشت دو قشر با توانمنديها، امكانات و عرصهي عمل متفاوت، داراي يك نوع نقش باشند و يك نوع بيان و محتوا را بتوان براي آنها بيان كرد.
البته بايد اذعان كرد كه تبيين نقشهاي مختلف اقشار مختلف در تحقق اقتصاد مقاومتي، امر سختي است، اما بايد توجه داشت كه اين كار بسيار ضروري است و اگر بخواهيم اكثريت مردم با اقتصاد مقاومتي ارتباط برقرار سازند و نقشآفريني كنند، بايد اين كار سخت را انجام داد. در اين مسير، افراد صاحبنظر از هر قشر ميتوانند كمكهاي فراواني كنند.
منبع: ايلام بيدار
6119
پايگاه خبري ، تحليلي ايلام بيدار يكشنبه 23 خرداد ماه در يادداشتي به قلم مسعود ترابي و با عنوان سه نكته باي مبلغان اقتصاد مقاومتي راهكارهاي تحقق اقتصاد مقاومتي مورد نظر رهبري معظم انقلاب را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است.