۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۴:۰۰
کد خبر: 82161759
T T
۰ نفر
هیچكاك، استاد سینمای دلهره

تهران- ایرنا- «آلفرد هیچكاك» كارگردانی مطرح و صاحب سبك در سینمای جهان به شمار می رود كه با ابزارهایی چون «تعلیق» داستان و «روانكاوی» شخصیت فیلم هایش توانست سینمای دلهره را با آفرینش آثاری ماندگار به اوج شكوفایی برساند.

هیچكاك در سال 1899 در شهر لندن به دنیا آمد و در یك خانواده پنج نفره كاتولیك بزرگ شد. وی در سال 1915، زمانی كه 26 سال داشت در یك استودیوی فیلمسازی به عنوان طراح تیتراژ مشغول به كار شد. وی كارگردانی را در انگلیس شروع كرد اما در سال 1939 به آمریكا رفت و با فیلم «ربه كا» به سینمای آمریكا یا همان «هالیوود» وارد شد.
هیچكاك از سال 1955 تا 1962 مجموعه سریالی را با عنوان «آلفرد هیچكاك تقدیم می‌كند» كارگردانی كرد كه در آن به عنوان راوی داستان حاضر می‌ شد.
از فیلم های وی می توان به ربه كا (1940- Rebecca)، «مستاجر» (1926-The Lodger)، «حق السكوت» (1929- Blackmail)، «خرابكاری» (1936- Sabotage)، «خانم ناپدید می شود» (1938- The Lady Vanishes)، ، «سوء ظن» (1941- Suspicion)، «سایه یك شك» (1943-Shadow Of A Doubt)، «قایق نجات» (1943- Lifeboat)، «طلسم شده» (1945، Spellbound)، «بدنام» (1946- Notorious)، «طناب» (1948- Rope)، «بیگانگان در ترن» (1951- Strangers On A Train)، «پنجره عقبی» (1954- Rear Window)، «دستگیری دزد» (1955-To Catch A Thief)، «مردی كه زیاد می دانست» ( 1955- The Man Who Knew Too Much)، «مرد عوضی» (1957- The Wrong Man)، «سرگیجه» (1958- Vertigo)، «شمال از شمال غربی» ( 1959- North By Northwest )، «روانی» ( 1960- Psycho)، «پرندگان» (1963- The Birds)، «مارنی» (1964- Marnie)، «جنون» (1972- Frenzy) و «توطئه خانوادگی» (1976-Family Plot)، «جنایت» (1930، Murder )، «سی و نه پله» (1935،The Thirty-nine Steps) اشاره كرد.
وی با وجود پنج بار نامزدی جایزه اسكار به عنوان بهترین كارگردان برای فیلم های ربه كا، سوء ظن، قایق نجات، طلسم شده و پنجره عقبی هرگز موفق به كسب این جایزه نشد. البته وی یك سال مانده به مرگش یك اسكار افتخاری دریافت كرد.
هیچكاك، نامزد دریافت نخل طلای كن به عنوان بهترین كارگردان برای فیلم های مردی كه زیاد می دانست در سال 1956 و بدنام در سال 1946 شد. همچنین، وی نامزد دریافت جایزه «گلدن گلوب» برای فیلم جنون در سال 1973 و نامزد دریافت شیر طلایی از جشنواره ونیز برای فیلم دستگیری دزد در سال 1955 شد.
هیچكاك در 29 آوریل سال 1980 در سن 81 سالگی در لس آنجلس آمریكا درگذشت.

** تاثیر پذیری هیچكاك
با وجود آنكه هیچكاك، سبكی منحصر به فرد داشت اما از تاثیرپذیری اش از سینمای سایر كشورها نمی‌ توان چشم پوشید. وی از مكتب مونتاژ سینمای شوروی به ویژه آثار «سرگئی آیزنشتاین» و سینمای اكسپرسیونیستی آلمان و آثار «مورنائو» و «فریتس لانگ» بهره برده است. هیچكاك همچنین از آثار فیلم‌ ساز آمریكایی «دیوید وارك گریفیث» به ویژه 2 فیلم مهم این كارگردان یعنی «تولد یك ملت» و «تعصب» اثر پذیرفته است. این تاثیرپذیری را هم در سخنان و هم در آثار وی می توان به روشنی دریافت.

***تعلیق در سینمای هیچكاك
تعلیق یا «سوسپانس» به معنای ارایه داستانك‌ هایی است كه دلشوره و توجه را در تماشاگر ایجاد می كند. داستان ‌های جنایی، سرقت، جعل، فرار و تعقیب و گریز چنین عناصری را در زیرساخت خود دارند و این داستانك ‌ها عامل اصلیِ پیشبرد و روند شكل گیری قصه به شمار می‌ آیند.
بر پایه این، ژانر‌هایی مانند ترسناك، تاریخی، جنایی، پلیسی، جنگی، جاسوسی و تعقیب می‌ توانند تا حدود زیادی دربرگیرنده عناصر تعلیق نیز باشند. بیشتر داستان‌ های این نوع سینما همان پیگیری یك حادثه و تعریف رخدادی است كه پیش بینی ویژه ای برایش متصور نیست. بر مبنای این، ژانر حادثه‌ ای نیز یكی از مهمترین مواردی است كه می‌ تواند تعلیق را در زیر ساخت هایش داشته باشد. (1)
هیچكاك از نخستین كارگردانانی است كه به معنای واقعی تعلیق را وارد سینما كرد. كار او جدای بهره‌ گیری از هنر و تكنیك تدوین بود. هیچكاك بارها در آثار خود از فن تعلیق اصیل و كارآمد، استفاده كرد.
نشریه سینمایی «اسكرین» در سال 2011 در نظرسنجی از منتقدان فیلم و كارشناسان سینما فهرست بهترین فیلم‌ های تعلیق در تاریخ سینما را منتشر كرد كه فیلم سرگیجه به كارگردانی هیچكاك رتبه نخست و عنوان بهترین فیلم تعلیق سینمای جهان را دریافت كرد.

** هیچكاك و جریان سیال ذهن
جریان سیال ذهن در واقع گونه ای از قصه روان شناختی است كه به گفته «لئون ایدل» نویسنده، در آثار «ساموئل ریچاردسون» رمان نویس انگلیسی در قرن هجدهم و زیر تاثیر فلاسفه ای چون «هانری برگسون» و «ویلیام جیمز» پایه گذاری شد. این نوع قصه بیشتر برای كاوش فضای درونی ذهن بشر و تجربه های حسی او تلاش دارد، به گونه ای كه به حالت های ژرف ذهنی یا «جزر و مد ذهن» دست یابد. بر پایه این، جریان سیال ذهن بیشتر بر ادراك های ذهنیِ درونی استوار است تا واقعیت های بیرونی.(2)
عرضه دقیق و گسترده تر جریان سیال ذهن در سال های شروع قرن بیستم در آثار نویسندگانی چون «جیمز جویس» (یولیسس)، «مارسل پروست» (در جستجوی زمان از دست رفته)، «ویلیام فاكنر» (خشم و هیاهو) و «ویرجینیا وولف» (خانم دالووی) صورت پذیر شد.
در این میان، هیچكاك در آثار خود به نوعی از جریان سیال ذهن استفاده می كند. در واقع، ذهنیت گرایی در تار و پود فیلم های هیچكاك درهم آمیخته و این بیش از هر چیز مدیون تصویرنامه (دكوپاژ) ذهنی هیچكاك است.
شیوه كارگردانی و مونتاژ او به گونه ای است كه بیشتر نماهای فیلم هایش (صحنه های پر تنش یا كم تنش) از زاویه دید یك شخصیت گرفته شده اند. هیچكاك همچون جویس، پروست، فاكنر و وولف قبل از هر چیز ما را با «چشم انداز ذهن» قهرمانانش آشنا می كند و ما را وا می دارد تا همراه با «ذهنیت» قهرمانانش پیش برویم. (3)

***نقد و بررسی
هیچكاك از جمله بزرگانی است كه در مجموع نگاه هایی مثبت به آثار هنری وی وجود دارد و بیشتر منتقدان از ساخته هایش به نیكی یاد می كنند. كمتر علاقمند به سینمایی وجود دارد كه فیلمی از هیچكاك را ندیده باشد.
«فرانسوا تروفو»، فیلمساز فرانسوی درباره هیچكاك گفته است: زیر ظاهر مردی مطمئن به خویش، هزل گو و نیشزن، مردی حساس، صدمه پذیر و عاطفی نهفته است؛ مردی كه عواطفی را كه می ‌خواهد به تماشاگران آثارش منتقل سازد، خود به شدت احساس می ‌كند، مردی كه در تجسم ترس در سینما نظیر ندارد، خود موجودی است بسیار ترسان و من تصور می‌كنم كه این جنبه از شخصیتش در توفیق او اثر مستقیم داشته است.
«مسعود فراستی» منتقد سینما بر این باور است كه سینمای «فورد» و هیچكاك قابل‌ مقایسه با حافظ و سعدی هستند چرا كه همان ‌طور كه حافظ و سعدی در ادبیات جهان تاثیرگذار بودند، این 2 نیز برای رشد سینمای جهان زحمت كشیده‌ اند.(4)
برخی منتقدان بر این باورند كه مخالفان هیچكاك باید به درستی او را درك كنند و برای مردود شمردن هیچكاك باید سینما را مردود شمرد یا تعریف دیگری از سینما ارایه داد.
بی شك، یكی از ویژگی های برجسته در آثار هیچكاك توجه به مسایل روانكاوانه است. این ویژگی را می توان در تكیه او بر ارایه زمینه های روانشناسانه از شخصیت ها و دسته بندی های عجیبی دید كه از صورت های روانی شخصیت های آثارش ارایه می دهد؛ همان گونه كه می توان به اختلال های شخصیتی و روانی برخی از شخصیت ها در فیلم هایش اشاره كرد.

*پی نوشت ها:
1- تهرانی، مهدی، «تعلیق در سینما چیست؟»، تارنمای همشهری آنلاین
2- فاضلی، غلامعباس، «قلمرو مشترك سینمای هیچكاك و ادبیات سیال ذهن»، تارنمای پرده سینما، سوم آبان 1388
3- همان
4- فراستی: نقش فورد و هیچكاك در سینما مانند حافظ و سعدی در ادبیات است، تارنمای خبرگزاری كتاب، قابل دسترس به نشانی: http://www.ibna.ir/fa/doc/report/232745
**گروه پژوهش و تحلیل خبری
پژوهشم**458**9283**9279
۰ نفر