۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۷
کد خبر: 82167296
T T
۰ نفر
شیخ اشراق؛ وارث حكمت جاودان یونان و ایران

تهران- ایرنا- «شهین اعوانی» معاون پژوهشی انجمن حكمت و فلسفه، سهروردی را احیاگر تفكر و بینش معنوی ایران باستان دانست و تاكید كرد؛ این فیلسوف به معنای واقعی وارث حكمتی جاودان به شمار می رود كه با تلفیق فلسفه ایران و یونان پایه گذار حكمت اشراق شد.

دانش فلسفه از تفكر ریشه می گیرد و به آن علمی گفته می‌شود كه درباره موضوع هایی چون هستی، واقعیت، آگاهی، ارزش، خِرَد، ذهن و زبان بحث می كند. تفاوت فلسفه با دیگر علوم، رویكرد انتقادی و سازمان یافته آن و تكیه بر استدلال‌های عقلانی و منطقی است.
عشق ورزیدن به دانایی، تفكر و فرزانگی، از دیگر مفاهیم فلسفه به شمار می رود، این واژه را از كلمه یونانی فیلوسوفیا گرفته اند كه از دو بخش فیلو به معنای دوستداری و سوفیا به معنی دانایی تشكیل شده است.
این دانش در طول سالیان متمادی به وسیله فیلسوفان بسیاری نشر و گسترش یافت كه یكی از بزرگان این عرصه دانشمند نامدار «شیخ شهاب ‌الدین‌ ابوالفتوح یحیی بن حبش‌ بن ‌امیرك سهروردی» مشهور به «شیخ اشراق» است كه به احیای تفكر فلسفی ایران باستان پرداخت و اینگونه بنیانگذار فلسفه اشراقی یا حكمت اشراق شد.
وی در 549 هجری قمری در سهرورد روستایی واقع در نزدیكی زنجان دیده به جهان گشود. «الموید بالملكوت، خالق البرایا و قدح الزند» از جمله لقب های این فیلسوف بنام به شمار می رود.
سهروردی از همان دوره كودكی در حكمت بسیار تبحر داشت و به تفكر و ریاضت در این زمینه می پرداخت و پس از پایان تحصیلات نیز به عرفان و سلوك معنوی روی آورد و همچنین در زمینه فلسفه؛ نظام فلسفی را بنیان نهاد كه به عنوان «رهبر افلاطونیان جهان اسلام» شهرت یافت.
اثرهای ارزنده بی شماری را این عالم فرهیخته به رشته تحریر درآورده است كه از آن جمله می توان به «رساله فی حقیقه العشق، لغت موران، روزی با جماعت صوفیان، آواز پر جبرئیل، عقل سرخ و از دست نوشته های عربی شیخ شهید می توان به حكمه الاشراق، قصه غربه الغربیه، تلویحات، المشارع و المطارحات، هیاكل النور، الواردات و التقدیسات» اشاره كرد.
«ترجمه فارسی رساله الطیر ابن سینا، شرح بر اشارات ابن سینا، تالیف رساله فی حقیقه العشق كه مبتنی بر رساله فی العشق ابن سیناست و تفسیرهایی بر چند سوره از قرآن و برخی احادیث» از جمله ترجمه ها، شرح ها و تفسیرهای شیخ اشراق به شمار می روند.
سرانجام شهاب الدین سهروردی پس از سال ها تلاش برای گسترش دانش فلسفه و حكمت در 587 هجری قمری دیده از جهان فروبست و اینك هشتم مرداد در تقویم ایران اسلامی روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی نام گرفت و به پاس خدمات ارزنده این فیلسوف برجسته، پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به گفت و گو با «شهین اعوانی» معاون پژوهشی انجمن حكمت و فلسفه پرداخته است.
- در ادامه متن این گفت و گو می خوانیم:
**ایرنا: چه عاملی سبب شد تا سهروردی در زمینه فلسفه اشراق از شهرت بسیاری برخوردار شود و مهم ترین اثر وی چیست و چه تفكراتی را در این زمینه مطرح كرده است؟
***اعوانی: این اندیشمند فرزانه در میانه سده ششم هجری در سهرورد از توابع زنجان و غرب سلطانیّه كه پیش از تهاجم مغولان به آن دیار، پررونق و پرجمعیت بود می زیست و به هنگامه مرگ تنها 38 سال داشت. او به عنوان فقیه، حكیم و فیلسوف برجسته این مرزوبوم به شمار می رود و تمامی افرادی كه زندگی ‌نامه‌ وی را با قلمی شیوا نوشته ‌اند، وی را به دلیل قدرت تفكر، خوش ‌ذوقی، تیزهوشی، فصاحت كلام و قلم و نیز صداقت ستوده و با صفت هایی چون «الامام العامل، حكیم معظم، فیلسوف مكرم، عالم ربانی، المطلع علی الاسرار الالهیه، مُظهر حقایق، شیخ اشراق، شیخ مقتول، شیخ شهید، قتیل الله، صاحب كرامات و خارق عادات، فرید دهر و وحید اعصار» نامیده ‌اند.
«حكمت ‌الاشراق» كه تنها كتاب ویژه برای بیان آموزه‌ های اشراقی است، معروف ‌ترین اثر این عالم بزرگ محسوب می شود و حقیقت نظام فلسفی ‌وی را در همین كتاب می ‌توان یافت. مفسران بنامی به شرح این اثر پرداخته ‌اند و یكی از بهترین و مشهورترین آنها، شرح قطب ‌الدین شیرازی است كه حكیمان و فیلسوفان بسیاری از این تفسیر استفاده كرده اند. شرح دیگر بر این كتاب، شرح شمس ‌الدین محمد شهرزوری به شمار می رود. البته اینك در كتاب هایی چون «شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی» اثر ابراهیمی دینانی، «جلد دوم اسلام در سرزمین ایرانی» نوشته هانری كربن محقق فرانسوی و «درس ‌های حكمت اشراق» به قلم یدالله یزدان‌ پناه به اندیشه‌ های محوری شیخ اشراق پرداخته شده است.
**ایرنا: سهروردی در آثار خود از چه فیلسوفانی پیروی می كند و كدامیك از اندیشمندان به پیروی از سبك وی می پردازند؟
***اعوانی: این حكیم خردمند در آثار خویش از نخستین استاد خود، «شیخ‌ مجدالدین جیلی» كه در فنون گوناگون، پیشوای اهل دانش به شمار می رفت و فقه، حكمت و كلام را تدریس می‌كرد، یاد می كند، همچنین وی از «فخرالدین رازی» متكلم و فیلسوف بزرگ عصر خود نام می برد و علاوه بر آن اظهار می دارد كه در اصفهان و در حوزه درس «ظهیر فارسی» حضور داشت و نزد او كتاب «البصائر النصیریّه» اثر عمربن سهلان ساوی را فراگرفت. «شیخ فخرالدین ماردینی» هم یكی دیگر از استادانی به شمار می رود كه در حكمت و فلسفه‌ صاحب ‌نام بوده و در شكل‌ گیری اندیشه اشراقی سهروردی نقش مؤثری داشته است. در كتاب «عیون الانباء فی طبقات الاطباء» اثر «ابن ابی اصیبعه» از قول شیخ ماردینی درباره شیخ اشراق می گوید: «چقدر این جوان باهوش است و فصیح. من برای او در زمان خودمان نظیر نمی ‌بینم، اما از آخر كار او سخت بیم ناكم، زیرا كه وی بسیار بی ‌باك است و سری نترس دارد».
**ایرنا:آیا اندیشه های سهروردی را می توان فلسفه در معنای مرسوم آن كه در یونان متداول بوده است، نامید یا باید همان عنوان حكمت را برای آن برگزید؟
***اعوانی: سهروردی با «حكمت اشراق» شناخته می شود. او حكیم و صاحب مكتب محسوب می شود نه فیلسوف صِرف و فردی تقلید گر. واژه «نور» كلیدی ‌ترین اصطلاح در تفكر سهروردی است. در «سوره ابراهیم»، «آیه یك»، خداوند می ‌فرماید: «الف لام راء كتابي است كه آن را به سوي تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریكی ها به سوي روشنایي بیرون آوري به سوي راه آن شكست ناپذیر ستوده». پروردگار در «سوره احزاب»، «آیه 43» نیز می‌فرماید: «و كسي است كه بر شما درود مي‌فرستد و فرشتگان او (نیز بر شما درود مي‌فرستند) تا شما را از تاریكي‌ها (كفر، شرك، جهل، تفرقه و خرافات) به سوي نور (ایمان، تقوا، علم و وحدت) در آورند و او به مؤمنان مهربان است.» فلسفه سهروردی با حكمت زرتشتی «نور جلال» و اندیشه ایران قدیم یعنی «حكمت نوری» و تفكر شیعی ارتباط نزدیكی دارد. حماسه های پهلوانی ایران باستان نیز از نظر او دور نمی ماند، در حقیقت می توان هدف وی را احیای حكمت ایران باستان، فلسفه نور و ظلمت دانست كه با برداشت و تفسیری از معنویت تشیع نیز همراه است.
هر چند فلسفه مشاء بوعلی سینا، ریشه ارسطویی دارد اما در تنه و میوه آن، كمتر می توان با تفكر ارسطویی رو به رو شد و از این رو این پزشك برجسته را فیلسوف مشایی اسلامی خوانده‌ اند و فیلسوفان اشراقی هم كه بنیانگذار آنان سهروردی محسوب می شود، «افلاطونیان ایران» نامیده شده ‌اند. آنچه كه مشخص است این كه این عالم فرهیخته، مسلمانی معتقد و مومن بود و آرمان او «احیاكردن تفكر و بینش معنوی ایران باستان» به شمار می رفت و در این راه هیچ فردی از او پیشی نگرفت.
**ایرنا: آیا توجه سهروردی به حكمت رایج در ایران، وی را به رویارویی با فلسفه یونان سوق نمی دهد؟
***اعوانی: سهروردی به هیچ وجه طرح حكمت اشراق و حكمت خالده خویش را در مواجهه با اسلام نمی ‌داند. در بخشی از كتاب مطارحات، به منابع خویش اشاره می كند و خویشتن را وارث حكمتی جاودان می داند كه در شرق و غرب جغرافیایی عالم گسترش یافته است. از نظر وی این حكمت از نوعی الهام پیامبر گونه‌ كه در معنویت اسلامی ریشه دارد، نشات می‌گیرد. بی تردید هر مكتب و ملتی از افكار و اندیشه ‌های ملت ها و مكتب های دیگر بهره می برد. دو فرهنگ یونانی و ایرانی بر یكدیگر به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیر و تأثر داشته‌ اند. یكی از منابع مهم سهروردی نیز فلسفه یونانی به ویژه از منطقه شامات و حوزه اسكندرانی محسوب می شود. در واقع شیخ اشراق خود را احیاگر مكتب ایرانی حكمت نیز می‌دانست. او حكمت را در دو شاخه یونانی و ایرانی دنبال كرد كه بسیاری از آموزه‌ های فلسفی در این دو بخش مشترك هستند اما شاخه بینابینی میان این دو نیز وجود دارد كه برخی آن را شاخه یونانی- ایرانی دانسته‌ اند.
**ایرنا: برخی معتقدند كه فلسفه اسلامی در همان آغاز اگر چه كمی به عقلانیت ارسطویی متمایل شد اما بعدها با پروژه فلسفی سهروردی و با تاثیرپذیری از نو افلاطونیان به افلاطون گرایی رسید. این امر را چگونه ارزیابی می كنید؟
***اعوانی: بی ‌تردید ایرانیان باستان از آموزه‌ های یونانیان آگاه بودند. به ویژه در زمان ساسانیان كه اندیشه ها و تعالیم افلاطون، افلوطین و نوافلاطونیان رواج و گسترش چشمگیری یافت و یك مكتب فلسفی به شمار می ‌رفت. در این دوره به دلیل تلفیق نوافلاطون‌ گرایی با جهان ‌بینی مزدیسنی(آیین زرتشتی) حكمت اشراقی شكل گرفت كه نه یونانی محض و نه ایرانی صرف محسوب می شد كه ویژگی خاص خود را دارا بود. سهروردی خود را وارث حكمت یونان و ایران نیز می‌ دانست.
**ایرنا: سهروردی چه تصور و دیدگاهی نسبت به خود و حكمت یونان و ایران داشت؟
***اعوانی: او خود را «حكیم متأله» و «حكیم الهی» می ‌دانست. وی در تعریف حكیم متأله می‌ گوید: «حكیم متاله فردی است كه «بر اثر مجاهده، تزكیه و تصفیه نفس، انقطاع و تامل در نظام ابداعی خلقت پیكر او چون پیراهنی می ‌شود كه هر گاه خواهد بركَنَد یا بر تن كُند و بر خلع بدن و عروج به عالم نور توانا باشد و به هر صورتی یا قالبی كه بخواهد ظاهر شود». «حكیم الهی» همان اصطلاح یونانی theosophos است. حكمت و حكمت الهیه هم همان Theo-sophia به شمار می رود.
**ایرنا:آیا حكمت اشراق با استدلال و برهان بیگانه است؟
***اعوانی: اگر حكمت اشراق با استدلال و برهان بیگانه بود، پس چرا درباره منطق حكمت اشراق مقاله های متعددی نوشته اند.
**ایرنا: حكمت اشراق سبب تابیدن نور معرفت بر دل و جان انسان می شود و بشر به وسیله آن به درك حضوری از هستی می رسد. نگاه سهروردی را به هستی و زندگی چگونه ارزیابی می كنید؟
***اعوانی: سهروردی فیلسوفی كامل و شناخته شده در میان مسلمانان به شمار می رود كه در سكوت به مناجات و تفكر در عالم الهی می‌پرداخت. در آثار البلاد از قول عماد الدین قزوینی دانشمند و فیلسوف چنین آمده است كه: «من در یكی از كاروانسراها در سرزمین رود فرود آمدم. زمستان بود. از دور آواز خواند قرآن با صوت بسیار زیبایی شنیدم. از كاروانسرادار پرسیدم: كیست كه قرآن می‌خواند؟ گفت: او شها‌ب ‌الدین سهرودی است. گفتم دیرگاهی است كه نام او و آوازه ‌اش را شنیده‌ ام. می‌ خواهم كه او را ببینم. مرا نزد او ببر. گفت: او هیچ فردی را نمی ‌پذیرد و فردی را اجازه نمی ‌دهد كه بر بام او در آید. اما هرگاه كه آفتاب برآید، او از خانه خود بیرون می‌ آید و بر بام می ‌رود و در آفتاب می ‌نشیند. تو می ‌توانی در آن هنگام او را ببینی. پس من بر كنار صُفّه نشستم، تا او بیرون آمد. او را دیدم كه لبّاده ‌ای سیاه پوشیده و سرپوشی از نمد سیاه بر سر دارد. پس از جا برخاستم و به سمت او رفتم و از وی خواهش كردم تا دقایقی را در كنارش بنشینم. او فرش زیر پای مرا به یك طرف زد و بر زمین نشست و من شروع به صحبت كردم، اما دیدم كه او در جهان دیگر است. گفتم: اگر چیز دیگری [با رنگ روشنی] جز این نمدی می‌ پوشیدی، هر آینه بهتر می ‌بود. گفت: چركین می‌ گردد. گفتم: آن را شست ‌وشو ده. گفت: باز هم چركین می ‌گردد. گفتم: باز آن را هم شست ‌وشو ده. گفت: من برای آن زنده نیستم كه جامه شست ‌و شو دهم. من كار مهم‌ تر از این دارم». در نظر خواننده این سخن سهروردی منطقی به نظر نمی رسد با توجه به این كه از ابتدا تا پایان این حكایت، استدلال محسوب می شود و نگاه سهروردی به زندگی تفاوتی آشكار با آن دارد و خواننده به دلیل اختلاف نظر و دیدگاه متفاوت می پندارد كه وی فردی غیرمنطقی است.
**ایرنا: سهروردی بیش از هر متفكر ایرانی آیه های قرآنی را در آثار خودش به زبان فارسی و عربی می آورد اما مساله ای كه كمتر به آن توجه می شود شباهت افكار سهروردی با برخی متفكران دوره تجدید حیات فرهنگی در غرب است، این موضوع را چگونه ارزیابی می كنید؟
***اعوانی: سهروردی را غرب، زودتر و عمیق ‌تر از اندیشمندان و فیلسوفان دیگر شناخت. جریان «سهروردی ‌شناسی» یا «سهروردی‌ پژوهی» به وسیله افرادی چون «كارل بروكلمان، هلموت ریتر» و به ویژه «هانری كربن» ایجاد و دنبال شد كه در طول سال ها برای شناختن و شناساندن سهروردی به جهانیان به تصحیح و چاپ آثار او همت گماشتند.
**ایرنا: انجمن حكمت و فلسفه در طول این سال ها چه فعالیت هایی را در خصوص گسترش اندیشه سهروردی در جهان انجام داده است؟
***اعوانی: انجمن علمی حكمت و فلسفه ایران از پنج سال پیش در صدد تأسیس بنیاد سهروردی در شهر سهرورد بود. با توجه به اینكه مشاهیر و حكیمان ایران هر یك صاحب بنیادی علمی و پژوهشی هستند كه از آن جمله می توان به بنیادهایی چون ابن‌سینا در همدان، ملاصدرا در تهران (بنیاد حكمت اسلامی صدرا)، مركز فرهنگی و علمی شبستری اشاره كرد، دست ‌اندركاران و موسسان بنیاد سهروردی بر این باورند كه فیلسوف موسس اشراق می بایست مركز علمی و پژوهشی تخصصی در سطح بین ‌الملل داشته باشد. هر سال در هشتم مرداد مراسمی در شهر سهرورد برگزار می شود و مراسم امسال نیز در روز سه‌ شنبه، پنجم مرداد در تهران با همكاری دو نهادِ انجمن حكمت و فلسفه ایران و موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه برگزار خواهد شد.
*گروه اطلاع رسانی
پژوهشم**9128**2059**9131
۰ نفر