۳ شهریور ۱۳۹۵، ۹:۱۲
کد خبر: 82200770
T T
۰ نفر

در باب «عالم خیال» شیخ اشراق

۳ شهریور ۱۳۹۵، ۹:۱۲
کد خبر: 82200770
در باب «عالم خیال» شیخ اشراق

تهران- ایرنا- روزنامه همدلی در شماره چهارشنبه سوم شهریور در یادداشتی به قلم تارا استاد آقا منتقد نوشت: شیخ شهاب الدین سهروردی یا شیخ اشراق، بنیان گذار فلسفه اشراق، بحث مفصلی در كتاب «حكمه الاشراق» دارد؛ در باب عالم مثال یا عالم خیال. بحثی كه راه گشای بسیاری از نكات عرفان و فلسفه اسلامی و اسرار سیر و سلوك و مكاشفه است.

در ادامه این مطلب می خوانیم: از دیدگاه سهرودی، عوالم هستی به چهار بخش تقسیم می شود. عالم انوار قاهره یا انوار مجرد عقلی كه هیچ تعلقی با اجسام ندارند و نور محض هستند؛ فرشتگان مقرب و بندگان مخلص، جزو این دسته اند. انوار مدبره كه شامل انوار مدبره اسفهبُدی فلكی و انسانی است.
عالم سوم یا عالم دو برزخ كه همان عالم حس است و عالم چهارم، عالم مثال. سالك بعد از رفع حجب مادی، می تواند حقایق جهان هستی را در عالم مثال كشف كند و بعد از آن به عالم ارواح، اسماء و صفات راه یابد. همه مكاشفات و الهاماتی كه در مسیر كشف برای سالك رخ می دهد، از جمله طی طریق، اشراف بر ضمائر، آگاهی از اخبار غیبی، راه رفتن روی آب، آتش و هوا، رسیدن به سر درونی و كشف ذوات الهی، تجسد ارواح (ارواحی كه جسم می پذیرند)، تروح اجساد (افراد انسانی كه كالبد برزخی می‌گیرند)، همه در عالم مثال رخ می دهد. جلوه هایی از عالم مثال در زندگی مادی ما نیز وجود دارد. خواب (عالم رویا)، خیال (تخیلات، خاطرات) و آینه، جلوه هائی از عالم مثال در زندگی مادی ما هستند. صوری كه در آینه و خیال مشاهده می شوند، صور معلقه ای هستند كه محل و مكان مشخصی ندارند.
این صور، در اذهان موجود نیستند؛ چرا كه انطباع كبیر در صغیر ناممكن است. در اعیان نیز موجود نیستند چرا كه اگر عینی بودند، مانند اجسام و اشیاء مادی با حواس مادی رویت می شدند و قوانین و احكام موجودات مادی، بر آنها صادق بود. این صور، جزء عالم عقول نیز محسوب نمی شوند؛ چرا كه مجرد محض نیستند و دارای ابعاد و شكل و اندازه هستند.
عدم محض نیز نیستند چرا كه اگر چنین بود متصور نمی‌شدند؛ پس به ناچار این صور باید در ناحیه ای دیگر موجود باشند و این ناحیه، همان عالم مثال است كه واسطه ای میان دو عالم عقل و حس است. مرتبه وجودی آن، از عالم حس برتر و از عالم عقل پایین تر است. همان طور كه ما برای درك جهان مادی، از حواس پنجگانه و قوای باطنی استفاده می كنیم، برای درك این عالم نیز، نیاز به ابزاری داریم برای درك موضوعات و حوادثی كه در آن رخ می‌دهد.ابزار درك عالم مثال، «خیال فعال» یا «تخیل فعال»است. ملاصدرا، این قوه را منفصل از جسم و كالبد مادی می داند.
در نتیجه پس از مرگ و فنای جسم، این قوه باقی می ماند. قوه خیال، كارش صورت‌گیری و عكس‌برداری از واقعیات است. چه واقعیات بیرونی و چه درونی (نفسانی). این قوه، به خودی خود نمی تواند تصوری تولید كند و باید با واقعیات تماس پیدا كند. قوه خیال، شعبه ای از قوای نفس است و تبدیل كننده ی علم حضوری1 به حصولی2 است.
از ویژگی های عالم مثال، تضاد ذاتی و عدم قطعیت است. خیال، از قانون این یا آن تبعیت نمی‌كند و موضوعات متضاد، می توانند در كنار هم مسالمت‌آمیز زندگی كنند. داریوش شایگان در تعریف عالم مثال می گوید:«مكان اسرارآمیزی آن سوی كوه قاف است كه در نقـشه‌هـای جغرافیـایی بشر نشانی از آن نیست، این منطقه از جایی آغاز می شود كه مختـصات جغرافیـایی مـابدان راه ندارد. مكانی بیرون از مكان، مكانی در لامكـان كـه جـایی نـدارد.»
كوه قاف را همان كوه البرز شمرده اند. بعضی مفسرین «ق» را در آیه «ق والقران و المجید» همان كوه قاف دانسته اند و در وصف آن نوشته اند، كوهی است كه گرداگرد عالم را فراگرفته و از زمرد یا زبرجد است. پیامبر اكرم (ص) در معراج خود به همراهی جبرئیل آن را می بیند و كبودی آسمان از تابش روشنائی آن است. شهرهای «جابُلقا و جابُرسا و هَوَرقَلیا» در این عالم قرار دارند.
از دیگر عجایب عالم مثال، وجود درخت طوبی است. هر میوه ای كه در جهان است بر این درخت وجود دارد و اگر این درخت نبود، هیچ میوه و گیاهی روی زمین وجود نداشت. سیمرغ، بر این درخت آشیان دارد و وقتی بر فراز زمین پرواز می كند، از اثر پر او، میوه و نباتات بر زمین می روید. معنی درخت طوبی در ارتباط با گوهر شب افروز روشن می شود، كه در كوه سوم از كوه های قاف است و از وجود او شب تاریك روشن می شود و روشنی از درخت طوبی می-گیرد. وصفی كه سهروردی از گوهر شب افروز و حالات او نسبت به درخت طوبی می‌كند و مقدار نوری كه از درخت طوبی در حالات مختلف می گیرد، شكی در اینكه منظور او از گوهر شب افروز، ماه است باقی نمی گذارد.
حالات ماه از نظر گرفتن نور خورشید كه همان حالات هلال و تربیع و بدر و محاق است، همان حالاتی است كه گوهر شب‌افروز نسبت به درخت طوبی پیدا می كند.
پی نوشت:
-1علمی كه واقعیت معلوم و عین در آن یكی است و بدون وساطت تصویر ذهنی ادراك می¬شود. مثل وقتی كه اراده می¬كنیم كاری را انجام دهیم.
-2 علمی كه در آن واقعیت علم و معلوم دوتاست. واقعیت علم، تصویری است كه در ذهن ما وجود دارد و واقعیت معلوم، ذاتی است خارج از وجود ما. مثل وقتی كه می¬خواهیم چهره كسی را به خاطر بیاوریم.
*منبع: روزنامه همدلی، سوم شهریور 1395
**گروه اطلاع رسانی**9370**9131
۰ نفر