محمدرضا آل ابراهيم پژوهشگر،نويسنده، اديب ومنتقد با سابقه استهباني برپايه اين اعتقاد كه ادبيات هرمنطقه ايران نمايانگر اصالت و هويت تاريخي خود منطقه و كشور است، عمر و زندگي خود را در راه فرهنگ استهبان، فارس و ايران سپري كرده است.
او معتقد است:يكي ازاصلي ترين شاخصه هاي معرفي يك سرزمين علاوه بر ويژگي هاي خاص اقليمي،جغرافيايي و تاريخي، ادبيات آن ديار است كه سازنده فرهنگ و باورهاي آن منطقه است و گنجينه اي است كه سينه به سينه و نسل به نسل به ما رسيده و دربردارنده هويت و اصالت تاريخي ماست.
آل ابراهيم ادبيات شفاهي را مجموعه اي از آداب و رسوم، متل ها، مثل ها، افسانه ها، عزاداري، بازي هاي محلي، دوبيتي ها و ... مي داند و مي گويد: با در نظر داشتن علاقه اي كه به گذشتگان دارم تلاش مي كنم تا در بحبوحه هجوم تكنولوژي و ماشيني شدن زندگي روزمره مردم، در حد توانم يادآور ادبيات ريشه دار كهن ديار استهبان به نسل جوان باشم.
محمدرضا آل ابراهيم را مي توان از پيشاهنگان و زنده كنندگان اين باورها در شهرستان استهبان دانست.
شهرستاني در 160 كيلومتري شرق شيراز كه قدمتي ديرينه دارد و به شهادت تاريخ و اماكن تاريخي، پيشينه اش به قبل از اسلام مي رسد.
اين پژوهشگر 65 ساله استهباني تا به امروز 52 اثر در اين مسير به نگارش درآورده و تاثير شگرفي در تشويق جوانان، ميانسالان و حتي كهنسالان به سمت و سوي نوشتن و خلق كردن ايفا كرده است.
آل ابراهيم كه متولد يكم آبان ماه سال 1330 در محله ي پنار استهبان است در كودكي به واسطه يكي از همسايگان خود( مرحوم ميرزا علي اكبر ميرزايي ) كه داستان هاي قديمي را مي خوانده جذب ادبيات شده است.
وي چهار شنبه در گفت و گو با ايرنا اظهارداشت: كودكي ام توام با فقر و تنگدستي سپري شد،دومين فرزند خانواده بودم و پيشه پدرم خياطي بود.
محمدرضا آل ابراهيم تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان جلوه استهبان سپري كرد و در خرداد ماه 1349 ديپلم خود را از دبيرستان اميركبير شهر خود دريافت كرد.
وي 16 دي ماه سال 1351 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در روستاهاي شهرستان فسا از توابع استان فارس پيشه معلمي را برگزيد. پيشه اي كه به ذوق و علاقه مندي هايش نزديك است.
وي سال 1354 وارد دانشگاه تبريز شد و به دليل فعاليت هاي سياسي 6 ماه حبس و از دانشگاه اخراج شد.
محمدرضاي جوان در مهرماه سال 1356 مجدداً وارد دانشگاه و اين بار دانشگاه تهران شد و دي ماه همان سال در پايتخت ازدواج كرد. وي همزمان فارغ التحصيل كارشناسي علوم تربيتي گرايش مديريت و روانشناسي و ليسانس زبان و ادبيات فارسي است.
اولين داستان وي در همان سال با نام دماسنج در مجله فردوسي چاپ شد و اين سرآغاز ورود محمدرضا آل ابراهيم به عرصه داستان نويسي است و ازجمله حاضرين در شب شعر گوته پس از اعلام فضاي باز سياسي سال 56 است.
محمدرضا آل ابراهيم تا به امروز بيش از 800 داستان و نقد چاپ شده در نشريات و روزنامه هاي سراسري دارد.
وي اصلي ترين دليل حضور خود را در عرصه نويسندگي و پژوهش را اعتلاي سطح فرهنگ شهرستان استهبان مي داند و اعتقاد دارد:ادبيات بومي ( فولكلور ) بخشي از تفكرات نياكان ماست و بدين وسيله مي توان قدري در انديشه و تعلمات گذشتگان كاوش كرد.
انجمن داستان نويسان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي استهبان از تير ماه سال 1376 زير نظر وي آغاز بكار كرده و امروز با سپري شدن بيش از 19 سال نويسندگان و پژوهشگران زيادي از جمله فاطمه محمدعلي پور، بهاء الدين مرشدي، درويش كشاورزيان، فاطمه پنجعلي؛ الهه الهياري و....را به اين عرصه داستان نويسي استان و حتي كشور معرفي كرده است.
محمدرضا آل ابراهيم سه فرزند دختر به نام هاي نسيم، پويا و ماندانا دارد كه هرسه دستي در نويسندگي دارند و داراي تاليفاتي چند در حوزه داستان نويسي هستند.
جالب تر آنكه نوه هاي وي نيز صاحب اثر چاپ شده هستند، مضافاً همسر آل ابراهيم ( فاطمه خراشادي زاده ) هم در حوزه داستان نويسي فعال است و كتاب چرخ روزگار تاليف اوست.
وي در مورد افرادي كه نقش زيادي در تشويق و ترغيبش به نويسندگي داشته اند مي گويد: استاداني چون علي اشرف درويشيان،ابوالقاسم و امين فقيري تاثير بسزايي در ورود من به عرصه پژوهش و ادبيات داشته اند و تا ابد مديون لطف اين بزرگواران هستم.
اين نويسنده استهباني اولين كتاب مستقل خود را در سال 1383 با عنايت و همكاري علي اشرف درويشيان با عنوان شورش كه شامل خاطرات و مبارزات اميرمختار كريم پور شيرازي است از سوي انتشارات چشمه منتشر كرد، كتابي كه به اذعان دكترعلي اكبر ولايتي منبعي مهم و قابل استناد در شناخت دوران قبل و بعد از كودتاي 28 مرداد سال 1332 است.
آل ابراهيم جايگاه شهرستان خود را درسطح كشور بسيار والا مي داند و مي افزايد: استهبان در اين حوزه حرف هاي زيادي براي گفتن دارداستهبان زادگاه بزرگاني چون ميمنت ميرصادقي؛ اميرمختاركريم پور شيرازي،حبيب الله آموزگار، سيد جعفر كشفي، ميرزا محمدعلي دانشي به عنوان اولين روزنامه نگار استهباني الاصل ساكن شيراز و ... در دوره معاصر است و بزرگاني چون؛ اردشير بابكان؛ شيخ مغربي؛ قاضي عضدالدين ( استاد حافظ ) آيت اله اصطهباناتي ( شهيد رابع ) و .... را در درون خود پرورانده است كه اين خود گواهي از جايگاه رفيع استهبان در سطح كشور است.
وي با اشاره به نقش خانواده خود در موفقيت هايش مي گويد: نقش خانواده در موفقيت هر فردي غير قابل انكار است؛ همكاري و زحمات همسر و فرزندانم را مي ستايم.
اين پيشكسوت عرصه نويسندگي اصلي ترين چالش هاي خود را مشكلات مالي مي داند و مي گويد:هفت جلد از افسانه هاي مردم استهبان مشتمل بر 2040 صفحه داراي مجوز نشر در انتظار تامين هزينه چاپ به سر مي برد.
اين نويسنده با سابقه كتاب هايي چون بهارستان ( معرفي مشاهير استهبان)؛ آداب و رسوم مردم استهبان، اشعار شمس اصطهباناتي؛ تاريخ و جغرافياي استهبان؛ بازيهاي محلي استهبان؛ داستان هاي سته بان، ارشير بابكان و ..را در كارنامه كاري خود دارد.
اين پژوهشگر در شناساندن و معرفي آثار جوانان و نوآمدگان به عرصه ادبيات، تلاش بسياري دارد و كتاب هاي تازه منتشر شده اهالي استهبان و فارس و ايران را به نقد مي كشد و مشوق پديدآورندگان نويسندگان جوان و تازه كار است.
مصاحبه كننده: روح الله سعادتمند نژاد ** انتشار دهنده : غلامرضا مالك زاده
1876
شيراز- ايرنا- خاوراستان فارس با شهرستاني بازشناخته مي شود كه انجيرهاي آن، كام مردم و ميهمانان را شيرين مي كند ودرهمين شهرستان است كه مردم از كلام شيرين و نوشتارهاي محمدرضا آل ابراهيم ياد مي كنند و تلاش هاي او را براي پرباركردن فرهنگ استهبان و ايران مي ستايند.