به گزارش ایرنا، تكه پارچه های برش خورده روی میز توجه هر تازه واردی را جلب می كند، تكه پارچه هایی رنگی كه از برش لباس های مختلف جا مانده و موزائیك های زمین كارگاه را رنگی كرده است.
آن طرف تر توپ های پارچه های مختلف روی هم تلنبار شده و منتظرند تا دستان ظریف اما هنرمند خانم پرهیز با آن قیچی زمخت آنها را تبدیل به لباس های رنگارنگ و جور واجور كند.
طرف دیگر كارگاه پنج میز چوبی سفید رنگ است كه هر كدام یك چرخ خیاطی را روی خود جا داده اند و مجهز به وسایل خیاطی از سانتی متر گرفته تا قرقره های مشكی، قرمز، سفید هستند.
صدای چرخ خیاطی با بخار اتو هر از چند گاهی سكوت كارگاه را می شكند، این سكوت زمانی بیشتر می شكند كه خانم پرهیز برای رفتن به این سو و آنسو چرخ های ویلچر را می چرخاند و جابجا می شود.
در نهایت ته مغازه دست آفریده خانم خیاط و همكارش مشخص می شود، ردیف انواع لباس های دوخته شده كه از هر نوعی در بین آنها پیدا می شود از مانتو و پالتو گرفته تا شلوار و دامن و بیشتر از همه لباس فرم مدارس است كه روی چوب لباسی ها جا خوش كرده و در انتظار پوشیده شدن هستند، لباس های آماده روی رگال نقشی زیبا از هنرنمایی این معلول كارآفرین را به نمایش گذاشته كه نظر هر تازه واردی را جلب می كند.
به محض ورود من به كارگاه با خوشرویی تمام به استقبالم می آید، برش های مختلف پارچه را كه من از آن چیزی سر در نمی آورم كنار می گذارد، با دستانش قدرتمندانه چرخ های ویلچر را به جلو هل می دهد و همزمان برای جلوگیری از بهم ریختگی كارگاه تكه پارچه لباس های دوخته شده را از زمین جمع می كند.
متولد 20 اسفند سال 57 است، فرزند دوم خانواده، سه خواهر و یك برادر دارد كه همگی سالم هستند و زندگی مستقلی تشكیل داده اند ولی صدریه به همراه پدر و مادرش زندگی می كند و منبع درآمدش هم همین كارگاه تولیدی خیاطی است.
او از شبی می گوید كه چهار ساله بود و تب شدیدی داشت، آن موقع خانه پدری اش در روستای میشخاص بود و پدر و مادرش برای درمان او را به بیمارستان می آورند كه بخاطر سهل انگاری كادر درمانی آمپول اشتباهی به او تزریق می كنند.
خانم پرهیز می گوید: چیزی از آن روزها یادم نیست ولی پدر و مادرم می گویند كه بعد از گذشت 2 روز متوجه حركات نامتوازن پاهایم می شوند، وقتی كه به دكتر مراجعه می كنم پس از بررسی و بخاطر تزریق آمپول اشتباهی كه به من زدند پاهایم فلج و قدرت ایستادن روی آنها را از دست دادم.
صورت معصوم و كلام صمیمانه و صادقانه اش مرا بیشتر شیفته گفت و گو با این بهشتی روی زمین می كند، حسرت اشتباه غیر قابل جبران و بخشش دكتر یا پرستاری كه تلاش پدر و مادر نتوانست خطای آنها را اثبات كند در چشمان معصوم او پیداست، خطایی كه صدریه را برای یك عمر ویلچرنشین كرد و خیلی از آرزوهای دوران كودكیش را بر باد داد.
او ادامه می دهد: پاهایام كامل فلج شده بود و با كمك دستانم آنها را جابه جا می كردم، پس از گذشت شش سال برای سكونت به شهر ایلام نقل مكان كردیم، آن موقع ویلچر نداشتم و پدرم مرا بغل می گرفت و جابه جا می كرد.
به مدرسه علاقه داشتم، دوره ابتدایی را با كمك پدرم كه با دستان مهربانش مرا بغل می كرد، گذراندم، دست های مهربان پدر به من آرامشی خاص منتقل می كرد، آرامشی كه آن را تنها در پناه و تكیه گاهی به نام او می دیدم.
دوره راهنمایی وارد مدرسه استثنایی شدم و همچنان نگاه های مهربان مادر و دستان مهربان پدر بود كه مرا بغل می كرد و به مدرسه می برد و امیدوار به آینده ای روشن می كرد چرا كه پدر هیچگاه خستگی را در چهره اش نشان نمی داد و همیشه با خوشرویی و ذوقی آمیخته با خنده و شوخی مرا بغل می كرد و به مدرسه می برد.
رفتن به مدرسه با وضعیتی كه داشتم برایم دلسرد كننده شده بود تا اینكه دوران متوسطه را نیمه تمام رها كردم و به علت علاقه ای كه به درس حرفه و فن داشتم به خیاطی رو آوردم.
پس از معرفی به بهزیستی و گذراندن 2 ماه دوره آموزشی موفق به اخذ مدرك خیاطی شدم، ابتدای كارم كمی استرس داشتم ولی با توكل بر خدا دوخت و دوز و خیاطی را برای اعضای خانواده و اقوام و آشنایان آغاز كردم.
پس از مدتی كه علاقه ام به كار و حرفه ام بیشتر شده بود باز هم با حمایت پدر مغازه كوچكی را در نزدیك منزل مان اجاره كردم و خیاطی ام را گسترش دادم و به صورت حرفه ایی كارم را ادامه دادم.
كاری كه راه انداخته بودم رونق گرفت و با مشاركت یكی از دوستانم كه در واقع شریك محسوب می شویم مغازه را به كارگاه تولیدی گسترش دادیم و از تك دوزی به دوخت عمده روی آوردیم.
خانم پرهیز می گوید: بیشتر روزهای سال را مشغول كار خیاطی هستیم ولی عمده زمانی كه سرمان حسابی شلوغ می شود دو ماه قبل از عید و فصل تابستان بخاطر سفارش دوخت لباس فرم مدارس است در این ایام تا نیمه های شب در كارگاه كار می كنیم.
تنوع و تعداد دوخت های من و شریكم در طول روز مختلف است، برخی روزها سه یا چهار مورد تك دوزی داریم و برخی روزها هم 30 دست لباس فرم مدارس را برش داده و دوخت می زنیم.
خانم پرهیز كه شریكش را بیشتر با عنوان دوست صدا می زند، می گوید: كارهای ما مختلف است، 2 نفری هم برش پارچه می زنیم و هم پشت چرخ می نشینیم و آنها را دوخت و در نهایت اتو می كنیم تا برای تحویل به مشتری آماده باشد.
از این معلول هنرمند در مورد درآمدش می پرسم كه پاسخ می دهد: حق الزحمه دوخت لباس را متناسب با وضعیت مالی مشتریان تعیین می كنیم، در مجموع خدا رو شكر درآمدم بد نیست اگر چه بخاطر وضعیت معلولیتی كه دارم تهیه وسایل توانبخشی نظیر ویلچر و سایر اقلام برایم هزینه بر و سنگین است.
این هنرمند كه ورزشكار رشته تیراندازی هم هست، می گوید: تیراندازی را بصورت حرفه ای از سال 90 آغاز كردم و سال 92 به عنوان عضو تیم ملی تیراندازی معلولان به لهستان اعزام شدم و موفق به اخذ مقام 13 جهانی شدم.
وی گفت: برای حضور در مسابقات جهانی پاراآسیایی تیراندازی ویژه معلولان پارسال دعوت شدم كه به علت عدم حمایت مالی از سوی ورزش و جوانان استان و سایر ارگان ها نتوانستم در این دوره از مسابقات شركت كنم.
من محو این همه توانایی شگفت انگیز این معلول می شوم، دختری كه از چهار سالگی توانایی حركت كردن با پا را از دست می دهد ولی با اراده ای كه دارد بجای گوشه نشینی و منزوی شدن هم به كسب حرفه خیاطی می پردازد و هم شغلی برای خودش ایجاد می كند و در كنارش بر خلاف نظر بسیاری از افراد كه معلولیت را محدودیت قلمداد می كنند به ورزش هم روی آورده است.
خانم پرهیز می گوید: 90 درصد كارهایم را خودم انجام می دهد تنها كاری را كه توانایی انجام آن را ندارم بالا رفتن از پله هاست كه هنگام مراجعه به بانك ها و برخی ادارات با آن مشكل مواجه می شوم.
او با گلایه از عدم مناسب سازی مبلمان شهری می گوید: عمده اماكن عمومی شهری ایلام طوری طراحی شده كه متناسب با تردد معلولان نیست و در این زمینه جامعه معولان جسمی، حركتی با مشكل مواجه می شوند.
خانم پرهیز از مسئولان مربوطه خواست تا در این زمینه چاره جویی كرده و با اقدام لازم امكان تردد آزادانه را برای جامعه معلولان در معابر شهری و اماكن اداری و خدماتی فراهم كنند.
11 هزار معلول تاكنون در استان ایلام شناسایی شده اند.
روز 13 آذر روز جهانی معلول است و به همین مناسبت 12 تا 18 آذر به عنوان هفته گرامیداشت معلولان نامگذاری شده است.
خبرنگار: آزاده خرم ** انتشار دهنده: مجید سلیمانی
7171/9002
ایلام - ایرنا - بخار اتو فضای سرد كارگاه را كمی گرم می كند، بخاری كه اشكالی ناهماهنگ را در كمترین زمان درست و در كوتاه ترین فرصت در فضا محو می شود.