در اين مطلب به قلم محمد طالب حيدري آمده است: طيف زبان كُردي در مناطق وسيعي از غرب ايران شرق تركيه، شمال عراق و سوريه دهها ميليون نفر گويشور علاقهمند دارد.
زبان كُردي بر اساس همه بررسي هاي علمي و بر اساس شواهد زنده به زبانهاي ايراني و در مقياس بزرگ تر به زبانهاي هند و اروپايي تعلق دارد.
امروزه برخي از سياستهاي مرموز در پي آن ست كه اين همبستگي ساختاري كُردي و زبانهاي ايراني را انكار نمايد؛ درك اين امر كه در پشت اين فكر چه اهدافي نهفته است زياد دشوار نيست ما كُردها در سرتاسر ايرانزمين خود را بيگانه بهحساب نميآوريم؛ ايجاد ارتباط مكالمهاي براي يك نفر كُردزبان با مردم هر گوشه از كشور به آساني و به صورت طبيعي و بهسرعت ميسر است و اين امري عجيب نيست چون ساختار زبان كُردي و فارسي يكي است.
بيشتر واژههاي اصلي و دستگاه شمارش، در دو زبان هم مانند آب، نان، دست، سر، آسمان، خاك، كوه، باد و باران يكي است؛ به همين دليل امروزه كُردهاي ساكن در كشورهاي اطراف، ابتدا به ساكن در فارسي صحبت كردن بههرحال در نميمانند و مقصود خود را بالاخره بيان ميكنند.
اما بيان اين مطلب به اين معنا نيست كه زبان كُردي و فارسي يكي است؛ اين دو زبان طي چند هزار سال اخير در دوشاخه متفاوت توسعه يافتهاند و اين امر يك فرايند طبيعي در بيشتر نواحي جهان است.
به عنوان مثال زبانهاي اروپايي مانند انگليسي، آلماني، فرانسوي و ايتاليايي همه بر پايه امتزاج زبانهاي لاتين و يوناني و گويش هاي بومي شكل گرفتهاند و شاخه زبانهاي لاتين و انگلوساكسون و اسلاو از دل قرون بيرون آمده است.
طيف زبان كُردي را بايد بهعنوان يك ميراث ارزشمند ايرانزمين ارزشيابي كرد. در تمام دانشگاهها و محافل آكادميك، اين رأي مجادله ناپذير و مورد پذيرش است؛ بنابراين، اين زبان را خارج از سياست بايد به عنوان يك ميراث زنده فرهنگي موردحفاظت قرار داد.
در خصوص زبان كُردي و شاخههاي اصلي آن كتابها و مطالب بسيار زيادي در دسترس همگان قرار دارد. اينجا قصد آن است كه با نگاهي انتقادي وضعيت رسانههاي نوشتاري و ديداري و شنيداري استان كردستان بررسي شود.
از صداوسيماي استان شروع كنيم به نظر ميرسد در صداوسيماي استان اصولاً يك سياستگذاري مدون در خصوص زبان كُردي ندارند. از راديو سنندج انواع لهجههاي مختلف شنيده ميشود؛ غير از كُردي استاندارد، امروزه بههرحال يا كُردي سوراني بايد مبنا قرار گيرد يا كُردي باديناني كه در كشور ما و استان كردستان غالب مردم كُردزبان لهجه سوراني دارند و بحث كُردي شمال مگر براي بررسي مسائل فرهنگي قابل ملاحظه نيست اما مسئولين محترم رسانهها در تعريف كُردي سوراني دچار اشتباه هستند.
كُردي سوراني عبارت است از يك خوشه وسيع مكالمهاي و محاورهاي كه از جنوب درياچه اروميه شروع و در مهاباد و بوكان و سقز و تكاب و ديواندره و مريوان و بانه و سنندج و كامياران و جوانرود و روانسر و ثلاث و باباجاني و سرپل ذهاب و قصر شيرين رواج دارد اما داراي شاخههاي مكري و سنندجي است.
وسعت سنندج فرهنگي شامل گويشوران سوراني استان كرمانشاه و تكاب و بيشتر استان كردستان است در اين ناحيه وسيع البته گوراني و گروسي هم در بخشهايي از ژاورود و پاوه و مريوان و كنوله و قروه و گهواره رواج دارد گروسي هم كه داراي قدمت زيادي بوده و مختص منطقه بيجار است.
** تقليد ناشيانه مهمترين افت زبان كُردي
خلق را تقليدشان بر باد داد
اي دو صد لعنت براين تقليد باد
به نظرم چون مديران و تصميمسازان مانند مسئولين دانشگاه و صداوسيما و سردبيران نشريات محلي و برخي از خبرگزاريهاي كُردي نويس مانند كُردپرس خود با كُردي نوين آشنايي ندارند اولين كسي كه به آنها مشاوره بدهد طرح اصلي برنامه را ريخته است؛ همچنان كه در فارسي هر گويشور فارسزبان قادر به درك ظرايف و نكات مهم زبان فارسي نيست و مثلاً بوستان سعدي را نبايد انتظار داشت كه بدون آموزش درك كند.
در كُردي هم اينگونه است؛ هر رهگذري به حكم آنكه به يكي از لهجههاي كُردي صحبت ميكند نميتواند يك كارشناس زبان كُردي باشد.
من تاب شنيدن بخش كُردي راديو سنندج را به دليل وفور غلط هاي زباني ندارم. عدهاي فكر ميكنند با گوش دادن به رسانههاي اقليم كُردستان و يادگرفتن واژههايي چون 'پاريزگا'، 'مهرجان'، 'لجنه'، 'موتمر'، 'ديبيت'، 'چر' و 'سلوگان' و 'ديالوگ' و 'ماتور' به دليل ناآشنايي سنندجي ها با اين واژه ها ديگر استاد زبان كردي شدهاند.
ملاحظه ميفرماييد، بيشتر واژههاي فوق عربي و يا انگليسياند.
گاهي لغات مهجور و منزوي كردي هم ديده ميشود؛ مانند 'چر' به معني پر كه بايد اين امر را به ناآگاهي و نابساماني زبان كردي در اقليم كردستان نسبت داد.
نسل جوان در اقليم كردستان از تحصيلات منظم برخوردار نبوده و در بسياري از موارد به طور ساده غلط هاي زيادي دارند مثلاً همين 'چر' چون با 'پر' هموزن است بيشتر بهجاي پر و تند و زياد بكار برده مي شود.
اين واژه ساختگي بوده و از طريق هموزني با پُر به داخل محاوره نشت كرده است؛ اما سردبيران كردي نويس ما كه به نظرم بيشترشان بهصورت اتفاقي به عالم نويسندگي و حتي استادي كردي در دانشگاه كردستان راه پيداكردهاند قادر به درك اين موضوع نبوده و اصل را بر درستي توليدات كردي اقليم كردستان مي گذارند.
در كشور ما به دليل نعمت زبان فارسي زبان كردي از بسياري از آفات وارده به كردي در عراق و تركيه و سوريه خوشبختانه دورمانده است.
به تدريج كردهاي ساير كشورها به اهميت راهبردي زبان فارسي در درك بهتر زبان كردي پي برده و پي خواهند برد. اين زبان فعلي كردي كه سنگلاخي و پر از خار و خاشاك ساختاري عربي و انگليسي و تركي استانبولي است، زبان شيرين و روان و دلچسب كردي نيست.
خبرنگاري اهل اقليم كردستان از يكي از رسانههاي كردي در يك روز برفي به يكي از روستاهاي مرز ايران و عراق رفته بود كه با مردم در خصوص بارش برف مصاحبه نمايد؛ هر كاري كرد نتوانست با تنها ساكنان آن كوخ كه پيرزن و پيرمردي بودند ارتباط برقرار كند.
كجا ما آراسته باد را به جاي جهت باد بكار مي بريم؟ بسياري از غلط هاي كردي در آن سوي مرز به دهههاي بيست قرن بيستم بر ميگردد كه انگليسيهاي اشغالگر در سليمانيه كار مطبوعاتي ميكردند و واژههاي مندراوردي مانند سوروشت (سرشت) آراسته (هم به معناي پيشكش و هم به معناي جهت) و سپاس؛ و بدتر از همه اينها، رسمالخط بسيار بد جديد كردي را مانند ارمغاني بد به جاي گذاشتند.
به راستي وقت آن رسيده است كه بپرسيم ما چرا بايد آسمان را ئاسمان و امپراطوري را ئيمپراتووري بنويسيم؛ مگر در فارسي و عربي كه حروف صدادار را نمينويسند با چه مشكلي مواجه شدهاند. رسمالخط كردي سوراني به نظر بنده بايد اصلاح شده و حتيالمقدور ساده و به فارسي و عربي نزديك شود.
امروزه اين رسمالخط مانع مهمي در گسترش باسوادي در كردي شده است. لازم به توضيح است هر چند خط يك شكل است اما اين شكل محتوا را محدود كرده و دست و پاي آن را بسته است؛ نمونههاي تاريخي زيادي وجود دارد كه ناچار به سادهسازي شكل شدهاند.
پژوهشگران علم رياضي مانند دكتر غلامحسين مصاحب معتقدند كه رياضي ايراني و اسلامي بسيار پيشرفته تر از شاخه اروپايي خود بويژه در هندسه و جبر بوده است؛ اما به دليل عدم بكارگيري نشانههاي الفبايي در آن، لازم بود همه موارد را بصورت متن توضيح داد كه اين امر مانع توسعه و زايش علم رياضي در زادگاههاي آن يعني هندوستان و ايران و شهر دولتهاي عربي شام و بغداد شد.
در پايان ميتوان به نقد مشخص مقالات نشريات از نظر زبانشناسي پرداخت؛ اما به چند نمونه از غلط هاي گويشي معمول در صدا و سيماي كردستان بسنده ميكنم:
در كردي مثلا در تلفظ ميوهي پاييزي، 'ي' انتهاي ميوه را خفيف تلفظ ميكنند. برادران و خواهران گوينده صدا و سيما انگار متني فارسي را ميخوانند؛ همچنين تلفظ صحيح ربط 'و' در كردي w است و نه v.
در بكاربردن افعال نيز اهمال زيادي به گوش ميرسد؛ مثلا گفتن 'باران' يا 'بهفر' ديت، غلط است و بايد گفت باران يا بهفر 'ئهباري' در اخبار كردي سيماي سنندج گفته شد كه عزيزان؛ لاستيك خودروهايتان را به زنجير چرخ برازننهوه! فعل 'رازانهوه' را برادر يا خواهر سردبير؛ براي آرايش عروس به كار ميبرند، نه براي بستن زنجير چرخ.
از غلطهاي مشهور در رسانه به كار بردن آدات جمع 'ها' به جاي 'گل' است مثلا به جاي آنكه بگويند 'هزينه گل ميگويند: 'هزينهها'! و اين اشتباه بيشتر از گويندگان اهل شمال استان مانند سقز و بوكان و بانه رخ ميدهد كه در صدا و سيما مشغول به كارند و متاسفانه اين غلط ساختاري را در زبان شيرين كردي نشر دادهاند.
6108
**انتشار دهنده: اميد بهمني
سنندج- ايرنا- هفته نامه روژان در مطلبي به نابساماني زبان كردي بويژه در كردستان عراق پرداخته و آثار اين وضعيت بر زبان كردي در رسانه هاي استان كردستان را بررسي كرده است.