تارنماي فرارو در گزارش خود آورده است، تصوير اول: دونفري رفتهاند شمال. عكس گذاشته و زيرش شرح داده: 'من و عشقم لبِ ساحل'. توي كامنتها همان عشقش برايش نوشته 'عزيزمممم چقدر خوش ميگذره با تو'! تصوير دوم: آن بالاي عكس لوكيشنش را زده تجريش. در تصوير داخل ماشين نشستهاند، دست خودش و همسرش در دست هم است و زيرش نوشته: 'دستت را به من بده! دستهاي من با دستان تو آشناست' تصوير سوم: وسط يك مهماني نشستهاند؛ با خانواده. همه لبخند به لب دارند؛ عكس سلفي است و نوشته 'بهترين شبِ يلدا با بهترينها'.
به گفته دبير شوراي عالي فضاي مجازي، اينستاگرام در ايران چيزي در حدود 12 تا 14 ميليون عضو دارد. همچنين بنا بر آمارهاي جهاني به طور متوسط هر كاربر اينستاگرام در روز 2.41 پست در اين شبكه منتشر ميكند.
اينكه چند درصد از عكسهاي اينستاگرام كاربران به انتشار تصاوير شخصي، خصوصي و خانوادگي اختصاص دارد مشخص نيست. اما پژوهشهاي اخير از بالا رفتن آمار اين دسته از تصاوير و پشتِ پرده آن ميگويند.
با توجه به گسترش نشر تصاوير شخصي و خانوادگي افراد در فضاي مجازي و شبكه هاي اجتماعي، بنابر ترجمه اي از باشگاه خبرنگاران، تحقيقي در دانمارك انجام شده كه در آن نشان ميدهد زوجهايي كه تصاوير بيشتري از خود به اشتراك ميگذارند دچار مشكلات و اختلالات روانياند.
نتايج اين تحقيق ميتواند بهانهاي باشد تا به پسِ پشت انتشار عكسهاي شخصي و خصوصي ايرانيها در اينستاگرام بپردازيم؛ كاربران ايراني به چه انگيزههايي و در چه شرايطي اقدام به انتشار عكسهاي شخصيشان ميكنند؟ آيا بايد از يك اختلال سخن بگوييم؟
يك كارشناس ميگويد تحليل اين پديده از يك وجه ميتواند اين گفته را تاييد كند؛ خيلي از افراد ممكن است روابط خوبي نداشته باشند، اما با قراردادن تصوير خودشان در كنار همسر، دوستان يا خانواده در واقع ميخواهند فيدبكهاي مثبتي را از ديگران دريافت كنند تا با آن بتوانند احساس بهتري داشته باشند.
اما اين به تنهايي همه ماجرا نيست. آرمان شهركي معتقد است اين مسئله را بايد عميقتر مورد بررسي قرار داد.
*استيصال كاربر مجازي
اين پژوهشگر اجتماعي در گفتگو با فرارو گفت: در تحليل اين موضوع بايد بحث را به دو بخش تقسيم كرد؛ يكي تحليل اين پديده- يعني نشر و تكثير خود و زندگي خصوصي خود در دنياي مجازي- در قالب پارادايمهاي قديميتري كه قائل به تفكيك ميان بدن body و ذهن mind بودند و ديگري پارادايمهاي جديد كه به سازههاي اجتماعي social constructs نظر دارند.
اين استاد دانشگاه در ادامه تشريح كرد: در مكاتب فكري قديمي با گفتمانهايي همچون تصوير بدني body image يا ادراك بدني body perception روبرو هستيم. از منظر چنين گفتماني بدن و ذهن دو مقوله و دو ساحتِ متفاوت و بعضن متضاد هستند.
شهركي در ادامه گفت: نيروهاي اجتماعي خصلتي سركوبگر دارند كه در خارج از فرد عمل كرده و ميتوانند او را به استيصال بكشانند. چنين نيروي سركوبگري نيز ميتواند در درون خود فرد و در ناخودآگاه او لانه كرده باشد.
وي با اشاره به تاثير گفتمان موجود در جامعه در انتشار تصاوير گفت: اگر عرف حاكم بر يك جامعه متاثر از يك گفتمان بهخصوص شود؛ افراد هرتلاشي ميكنند تا خود را با آن گفتمان همآواز كنند. گفتمان body image متاثر از قدرت چشمگير رسانهها در دنياي امروز، بدني را طلب ميكند كه هرچه بيشتر به سمت باربيشدن پيش رود.
به گفته اين كارشناس شيوع انواع و اقسام جراحيهاي زيبايي حاكي از ابتلاي بسياري از جوانها به چنين گفتماني است.
دستكاريهاي بدني و سپس بازتوليد و تكثير آن در فضاي مجازي به گفته آرمان شهركي گونهاي خود-بيانگري self-expression با تاكيد بر بازنمود بدنمند embodiment expression است.
وي همچنين با اشاره به پژوهشها توضيح داد: همانطور كه تحقيق انجام يافته در دانمارك به اين نتيجه رسيده كه گونهاي افسردگي يا اختلالات رواني سبب تكثير و عملگرايي بيشتر فرد در فضاي مجازي مي شود استنباط شخصي من- درهرحال اين امر نياز به پژوهشي سازمان يافته دارد- اين است كه در ايران هم اگر بخواهيم از دريچه گفتمان تصوير بدني تحليلي ارايه دهيم وضع بر همين منوال است.
به گفته اين تحليلگر يعني عدم تطبيق فرد با عرف يا گفتمان حاكم بر جامعه او را به استيصال كشانده و در نتيجه سعي ميكند تا درماندگي خويش در واقعيت را، در جهان سايبر به گونهاي ترميم و جبران كند.
وي با اشاره به بحث قديمي جامعهشناس كانادايي اروينگ گافمن Erving Guffman در خصوص مفهوم داغ يا stigma ادامه داد: جامعه از من ميخواهد كه باربي باشم؛ دماغم كشيده و خوكيشكل باشد؛ در همه احوال شاد باشم؛ مدام به پيكنيك بروم؛ به ميهمانيهاي جورواجور، رابطهام با فرزندم در عين كمال باشد؛ خوشتيپ باشم؛ تحصيلكرده باشم؛ ماشينم بهروز باشد و... .
شهركي ادامه داد: اين در حالي است كه من بسياري از اين چيزها را ندارم؛ يك بيماري لاعلاج دارم؛ همسر و فرزندانم تركم كردهاند؛ از ميهماني بدم ميآيد؛ اخيرا با همسرم دعواي شديدي كردهام؛ دماغم يا بدنم بدفُرم است؛ پولوپله آنچناني ندارم؛ يك زندگي خاكستري دارم نه سفيد و درخشان و... اما در نهايت تسليم ميشوم! لبخندي مصنوعي ميزنم در قالب يك عكس سلفي و آن را با دوستانم به اشتراك ميگذارم؛ و از كامنتهاي آنان سرمست و سرخوش ميشوم.
شهركي در تحليل اين ماجرا ميگويد اين حكايت بازتوليد يك زندگي معمولي در قالب يك فيلم و عكس (يك شيء يا object) است كه هم چهره و بدنام را زيبا نشان ميدهد و هم روابطم را با همسر، دوست، همكار يا خانوادهام.
اين كارشناس همچنين ادامه داد: در روانشناسي آزمايشي experimental psychology، افرادي همچون سِيمور فيشر Seymour Fisher و فرانكلين شونتس Franklin Shontz صاحب تاليفات و مقالات متعددي هستند كه به شرح و بسط گفتمان body imageپرداخته اند.
به گفته اين كارشناس انتشار تصاوير از روابط ميان يك زوج يا يك خانواده نيز در بيشتر موارد در نتيجه استيلاي همين گفتمان Body Image است؛ يا بهتر آنكه بگوييم نتيجه سيطره و شيوع گفتمان Family Image. گفتماني كه خانواده و ستون فقرات آن را كه زماني عشق بود بدل به يك تصوير يا نماد كرده كه به سرعت در جهان نت بازتوليد شده و نوعي شادي تصنعي براي افراد فراهم ميآورد.
كيفيتي كه از دست رفته است
به اعتقادِ وي ميتوان چنين گفت كه خانواده كيفيت عاطفي خود را از دست داده و بدل به شركتي شده كه همه اعضا بايد بهرهوريِ بالايي در توليد شادي، فرم بدني، تحصيلات و غيره داشته و نتيجه اقدامات خود را عندالاقتضا به مدير يا سهامدار شركت كه جهان مجازي، دوستان اينترنتي، گروههاي اينترنتي و شبكههاي اجتماعي است؛ گزارش دهند.
همچنين اين پژوهشگر اجتماعي معتقد است كه فضاي مجازي مرزِ ميان خصوصي و محرمانه private را از بين بردهاست و در اين ميان پاي بسياري از امورات محرمانه افراد به دنياي الكترونيك كشيده شده و آن جهان محرمِ محترم، از دست رفته است.
وي تاكيد كرد: اين ميتواند اخطاري بر از بين رفتن روابط ميان افراد و يا يك فقدان باشد. البته اين موضوع نياز به تحقيق مفصل دارد؛ اما بنابر تحقيقهاي موجود، اختلالي در ميان افرادي كه بيش از اندازه و افراطگونه از خود و ورابطشان تصوير منتشر ميكنند وجود دارد.
آرمان شهركي همچنين در بخش دوم تحليل خود از گفتمان قديمي تصوير بدني، كه بر جداييِ ذهن و بدن تاكيد داشته و در روانشناسي آزمايشي خود را متجلي ميساخت كمي فاصله گرفته و در قالب پارادايمهاي جديدي همچون ساختنگرايي اجتماعي social constructivism پديده انتشار عكسها و آلبومهاي خصوصي را توسط زوجها و افراد در اينترنت تحليل كرد.
دگر ديسي روابط افراد در فضاي مجازي
وي با اشاره به نظرات فرويد ادامه داد: حتي روانتحليلگراني همچون فرويد كه بر آرايههاي زيستي و جنسي انسان بسيار تاكيد داشتند نيز تا حدودي پذيرفته بودند كه به بسياري از تظاهرات بدني bodied expressions نميتوان خصلتي غيرمعمول يا ناهنجار داد. مطالعهي موردي مشهور فرويد با نام Dora case study در اين رابطه بسيار محل مناقشه است.
به گفته وي همچنين بسياري از جامعهشناسان و روانشناساني كه به پديدههاي نوظهوري همچون تكثير فرد و محرميت او در فضاي مجازي از عينك مفاهيم و پارادايمهاي قديمي – كه در بخش نخست به يك نمونه از آنها اشاره كردم- نگاه ميكنند؛ به اشتباه ساحت ذهن را از ساحت بدن جدا نموده و ديدي ذاتگرايانه essentialism نسبت به هردو اتخاذ ميكنند.
شهركي همچنين تشريح كرد: در نتيجه هردو ساحت با گونهاي تحقير و تخفيف تحليلي از سويي و برجستگي يا پررنگي در تحليل از ديگرسو مواجه ميشوند.
'نتيجه گرايش بسياري از جوانان به امورات بدنمند و بيانگري يا نمايش بدني نتيجهي تخفيف و انكار يا سركوب بدن طي سالهاي متمادي است'. اين پژوهشگر با اين تحليل در ادامه گفت: از ديگر سو امورات معنوي با طرد و مخالفت جامعه روبرو شده و حتي گونهاي مدرن آن تحت عنوان new age سربرآورده است.
وي در ادامه گفت: امروزه به قول يكي از متفكران بهنام كشور، اگر كسي بخواهد گونهاي زيست معنوي داشته باشد بايد قاچاقي زندگي كند.
ارمان شهركي ادامه داد: وقتي نهاد اجتماعي ازدواج را از دايره نقد خارج ساختيم نتيجهاش اين ميشود كه ازدواجهاي اندكي هم كه صورت ميپذيرد دوام ندارد و وقتي ميخواهيم آسيبهاي ازدواج را موشكافي كنيم هنوز بر مفاهيم و تحليلهاي زهوار دررفتهاي همچون دخالت مادرشوهر و مادرزن و اينچيزهاي عوامانه انگشت ميگذاريم.
'مادرشوهر يا مادرزن چه دخلي به همسريابي و روابط جنسيِ اينترنتي دارد؟' شهركي با اين سئوال تاكيد كرد: به پارادايمها و مكاتب جديدي نياز است.
وي گفت: يكي از اين پارادايمهاي جديد همان است كه اشاره كردم: ساختن گراييِ اجتماعي. از منظر اين تئوري ميتوان مسئله نشر تصاوير خصوصي و شخصي را جورِ ديگري ديد.
وي در ادامه توضيخ داد: شكلبنديِ formationجديدي از روابط ميان انسانها ازجمله روابط ميان زن و مرد خلق شده يا در هرلحظه خلق ميشود.
اين كارشناس همچنين با اشاره به فليم مشهورHer ساخته اسپايك جونز Spike Jonze گفت: اين كارگردان دگرديسيهاي جنسيتي را به زيبايي به تصوير كشيده؛ آنجاكه مردي عاشق سيستم عامل خود ميشود؛ اينجا ديگر مادرزني هم دركار نيست و اگر باشد ميتواند يك سيستم عامل رقيب يا يك بدافزار باشد.
وي ادامه داد: اين فيلم خيلي خوب روابط مجازي و سايبري را نشان ميدهد و به خوبي روابط دگرگونشده را تصوير ميكند.
اين كارشناس اجتماعي معتقد است كه اكنون، آدمي آن موجود بينوايي نيست كه بخواهد با هزارجور جراحي باربي شود يا خود را به ضرب و زورِ فتوشاپ زيبا و شاد نشان دهد؛ بلكه زن و مرد تقلا ميكنند تا عامليت و تنظيم امور جنسيشان را خود به دست گيرند؛ و خانوادهاي از نو براي خويش تعريف كنند. اكنون و در اين تحليل همهچيز اجتماعي شده است.
وي همچنين ميگويد ديگر موضوع انتشار عكسهاي خصوصي در فضاي مجازي صرفا يك خودبيانگري نيست چراكه فُرمهاي جديدي از تعاملات انساني و تجارب جديدي در حال شكلگرفتن است؛ فرمهايي كه حتي شايد مصداقي عيني و واقعي factual نداشته باشند.
به گفته شهركي اين تحليل ميتواند از تيرگي جهان اجتماعي كه در تحليلهاي قديمي شايع است قدري بكاهد؛ فروپاشيها و ساختنهاي هرلحظهاي و مدام و مستمر از روابط.
همچنين به گفته اين پژوهشگر لازم است بدانيم كه قضاوت اخلاقي داشتن نسبت به مدرنيته بسيار سخت است.
وي تاكيد ميكند ديگر هيچ ايدهالي وجود ندارد كه بخواهيم در غم از دسترفتنش سوگواري كنيم و جهان را فرورفته در تيرگي بپنداريم.
آرمان شهركي در انتها گفت: ديگر نيازي نيست نگران و دلمشغول افسردگي آن زوجي باشيم كه در عكسي در شبكهاي اجتماعي شاد هستند؛ ممكن است در واقعيت اصلن زوجي دركار نباشد يا اگر هم هست؛ عشقي در ميان نباشد يا اگر هم هست عشقي ديگرگونه باشد.
*منبع:فرارو/19 دي 95
*اول*1566*انتشاردهنده:عليرضا فرجي
تهران- ايرنا- تارنماي فرارو در گزارشي آورده است:تصاوير اينستاگرامي براي همه آشناست؛ هر روز ميليونها نفر ايراني تصاوير شخصيشان را به اشتراك ميگذارند و روابطشان را براي اين و آن شرح ميدهند.