معاون مركز بررسی های استراتژیك ریاست جمهوری: حادثه پلاسكو خطر توسعه نیافتگی را نشان داد/شكاف سیاسی به حد خطرناكی رسیده است

تهران- ایرنا- معاون پژوهشی مركز بررسی های استراتژیك ریاست جمهوری و عضو هیات گزارش ملی حادثه پلاسكو می گوید: امنیت جانی و حیثیتی فقط از موضع قدرت سیاسی تهدید نمی‌شود بلكه حادثه پلاسكو نشان داد كه این موضوع از سوی توسعه‌نیافتگی هم تهدید می‌شود.

محمد فاضلی معاون پژوهشی مركز بررسی های استراتژیك نهاد ریاست جمهوری و مدیر شبكه مطالعات سیاست گذاری است. 42 سال دارد اما آمیختگی علم جامعه شناسی با گوشت و خون وی، نگاهش را وسیع، عمیق و پخته ساخته است. این استادیار دانشگاه شهید بهشتی تهران به سه حوزه جامعه شناسی علم، شهری و سیاسی علاقمند و جزو دست اندركاران تهیه منشور حقوق شهروندی بوده و نقاد سیاست های محیط زیستی، توسعه ای و آموزش عالی كشور است.
فاضلی ارتباط وثیقی بین اتفاقات سیاسی آینده كشور و مساله محیط زیست قائل است. چندان كه می گوید اگر چاره ای فوری برای آن نیندیشیم چه بسا تمدنمان نابود و عبرت تاریخ بشویم.
گفت و گوی طولانی با فاضلی از منشور حقوق شهروندی شروع و به موضع عشق و نفرت حاكمیت درباره توسعه كشیده شد. پس از آن به دغدغه های غیر ایدئولوژیك برخی مخالفان این امر سوق پیدا كرد. بابك زنجانی ها مورد تحلیل قرار گرفتند. سیستم بانكی نقد و درباره گفت و گوی اجتماعی موثر، شبكه های اجتماعی مجازی و ایده های دولت روحانی گفت و گو شد.
فاضلی می گوید: اگر دولت روحانی فقط بر اجرای قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات پافشاری كند، اتفاق بزرگی افتاده است. وی منشور حقوق شهروندی را نشانه ای از تعلق خاطر دولت یازدهم به توسعه سیاسی ارزیابی می كند.

متن این گفت و گو در پی می آید:
ایرنا: مدتی قبل منشور حقوق شهروندی توسط آقای رئیس جمهوری رونمایی شد. گفته می شود قرار است بخش هایی از آن به صورت لایحه به مجلس پیشنهاد شود اما منتقدان این منشور را فاقد ضمانت اجرایی و انتشار آن را چندان مفید نمی دانند. نظر شما چیست؟
فاضلی: من حقوقدان نیستم و نمی‌توانم درباره ابعاد حقوقی این قضیه و این كه منشور در مجلس چه تكلیفی پیدا می‌كند، صحبت كنم اما یك تحلیل اجتماعی از منشور دارم. ضمانت اجرایی هر قاعده حقوقی- چه قانون اساسی و چه منشور مورد بحث- به وجود توازنی واقعی بین جامعه و قدرت سیاسی یا دولت به معنای كل حاكمیت، بستگی دارد. یعنی صرف مكتوب شدن حقوق و تصریح آن، ضمانت اجرایی برای تحقق آن ایجاد نمی‌كند بلكه نقطه آغازی خواهد بود برای ایجاد توازن واقعی بین مردم و حاكمیت سیاسی.
هنگامی كه منشور حقوق شهروندی مكتوب و رئیس دولت خود را متعهد به اجرای آن می‌كند در اصل حركتی اجتماعی صورت گرفته است كه از آگاهی شروع شده - كه من به آن «حق‌دانی» می‌گویم- و به شكل یك مطالبه اجتماعی ظاهر خواهد شد. هیچ مشكلی در جامعه حل و تبدیل به دستاورد اجتماعی نمی‌شود مگر اینكه قبل از آن به مطالبه فراگیر اجتماعی تبدیل شده باشد.
مهم ترین نقطه‌ای كه منشور حقوق شهروندی بر آن تاكید می‌كند تایید و تصریح كردن مجموعه‌ای از حقوق است. بازنشر این ایده‌ها- كه برخی می‌گویند در قانون اساسی هم كلیت آن‌ها بیان شده - حاكی از كامل اجرا نشدن قانون اساسی است، وگرنه ضرورتی برای بیان مجدد آن‌ها نبود. نفس اینكه دولتی بیاید و به صراحت بگوید حقوقی هست كه محقق نشده و باید عملی و پیاده شود و خود را هم متعهد به این كار بداند، دستاورد مهمی برای آنهایی است كه دنبال اصلاح امور ایران هستند. اجرای آن البته به میزان حمایت جامعه مدنی از این ایده و شكل‌گیری یك توازن حقیقی قدرت مربوط می‌شود و اینكه جامعه مدنی این ایده را بسط دهد و درباره آن نظریه پردازی و گفت و گو و آن را تبدیل به مطالبه جمعی كند.
برجام در چند ساله اخیر مساله‌ای بوده كه تبدیل به مطالبه جمعی شده و همین نیروی اجتماعی منجر به امضای توافقنامه برجام شده است. تاریخ امضای برجام هر چند تیر94 و اجرایی شدن آن 6 ماه بعد بود اما خواست اجتماعی برجام در واقع همان خرداد 92 شكل گرفته بود. انتخاباتی بر محوریت برجام شكل گرفت كه یك نیروی اجتماعی آمد و پشت سر آن ایستاد. آن نیروی اجتماعی حالا اگر بیاید و پشت منشور حقوق شهروندی بایستد و آن را شرح و بسط دهد و معلوم شود كه مردم و جامعه چه می خواهند، به مطالبه فراگیر اجتماعی تبدیل می‌شود.
جامعه برای رسیدن به مرحله بعدی، باید آماده پذیرش هزینه‌های دستیابی به آن موضوع یا سوژه‌ای شود كه درباره آن می‌گوید و می‌شنود.
جامعه كنونی ما بسیار مشتاق شنیدن درباره توسعه است. جامعه درباره توسعه حرف می‌زند و خود را دیگر كشورها مقایسه می‌كند ولی هنوز آماده پذیرش هزینه‌های آن نیست. سیاست‌مداران ما نیز مدام از اقتدار و عزت پیشرفت و در یك كلام توسعه حرف می‌زنند ولی حاضر نیستند تن به پرداخت هزینه‌های آن دهند. منشور حقوق شهروندی نیز از همین جنس است. نقطه مثبتش تا اینجای كار، این است كه دولت خودش را به حقوق مردم متعهد كرده است اما اجرایی‌شدن، الزامات بسیار بیشتری دارد. این الزامات در فرایند گفت‌وگوی فراگیر و مطالبه‌گری عمومی شناسایی خواهد شد.
منشوری كه ارائه شده كف خواسته‌های جامعه و شاید از آن هم، پایین‌تر باشد. از این رو مخالفت كردن منتقدان منشور با این كف خواسته‌ها كار خیلی دشواری است. چون باید بگویند چرا این حقوق را برای مردم به رسمیت نمی‌شناسند و اگر گفته شود این‌ها در قانون اساسی آمده، آن وقت این سوال پیش می‌آید چرا قانون اساسی را اجرا نمی‌كنید تا همین كف خواسته‌ها احقاق بشود؟! بعد وقتی ادعا كنند كه این‌ها شرح و بسط همان‌هایی است كه در قانون اساسی آمده، این پرسش پیش می‌آید كه آیا شما با بیان و بازگویی آنچه كه در قانون اساسی آمده مخالفید؟! جامعه ما به موضوع منشور از بعد حقوقی نگاه می‌كند. مردم می‌پرسند آیا این همان قانون اساسی است؟ آیا ضمانت اجرایی دارد یا خیر؟ و سوالاتی از این قبیل. در حالی كه جامعه باید به منشور از بعد امر اجتماعی نگاه كند و درباره‌اش سخن بگوید تا به یك گفت‌وگوی فراگیر اجتماعی تبدیل شود. مادامی كه جامعه وارد گفت‌و‌گویی فراگیر درباره موضوعی نشود و آنرا به بخشی از آگاهی جمعی خود تبدیل نكند و افكار عمومی و نیروهای اجتماعی برای تحقق آن فعالیت نكنند، هیچ اتفاقی در عرصه واقعی نمی‌افتد.
خوشبختانه ما در عصری به سر می بریم كه ارتباطات در آن بسیار تعاملی و خرد شده است. دیگر قرار نیست فقط یك صدا و سیما و روزنامه وجود داشته باشد. شبكه‌های ارتباطی مویرگی شكل گرفته است. ده ها میلیون موبایل هوشمند این امكان را فراهم ساخته كه این امر حقوقی (منشور حقوق شهروندی) تبدیل به امر اجتماعی شود. این البته بستگی دارد به این‌كه نخبگان، جامعه مدنی و فعالین سیاسی چقدر درباره این منشور حرف بزنند و آنرا تبدیل به نیروی اجتماعی كنند. تكرار این منشور مفید است و اگر هزاران بار نیز درباره آن صحبت شود خوب است. هرچند این توهم را هم ندارم كه مثلا تا 5 سال دیگر همه بندهای آن اجرا می‌شود. كما اینكه حدود 110 سال بعد از تدوین قانون اساسی مشروطه و 37 سال پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، هنوز كسی ادعا نمی‌كند این قوانین كاملاً اجرا شده‌اند.
نكته مهم بعدی این است كه تحقق بسیاری از آنچه در قانون اساسی و این منشور آمده، فقط مستلزم اقدامات حقوقی یا سیاسی نیست بلكه نیاز به دستاوردهای بزرگ در حوزه‌های اجتماعی و بالاخص اقتصادی دارد. برای مثال در قانون اساسی و منشور به صراحت آمده كه هیچ كس حق تعرض به امنیت جانی، شغلی و حیثیتی دیگران را ندارد. اما آیا این امنیت جانی و حیثیتی فقط از موضع قدرت سیاسی تهدید می‌شود یا ممكن است از محل توسعه‌نیافتگی نیز به خطر بیفتد؟ حادثه پلاسكو نشان داد كه امنیت مردم نه فقط از سوی قدرت سیاسی بلكه از سوی توسعه‌نیافتگی هم تهدید می‌شود.
همه این روزها با یكدیگر درباره آلودگی هوای تهران صحبت می‌كنیم. آیا امنیت جانی من و شما از این بابت به خطر افتاده است؟ آیا این مساله و دیگر مسائل محیط زیستی مانند بحران آب، زندگی من و شما را دچار مخاطره نكرده است؟ همین چند روز پیش اخباری منتشر شد مبنی بر اینكه بخش عمده‌ای از جنوب تهران به مساحت 28 كیلومتر مربع در حال فرونشست است و مناطق 16،17،18،19 و 20 تهران در خطر فرورفتن در زمین هستند. آیا امنیت مردم از این بابت در مخاطره قرار نگرفته است؟
آیا توسعه‌نیافتگی یا شكست در توسعه سبب این نشده كه شما امنیت شغلی نداشته باشید؟ آیا فقیر شدن افراد، تهدیدی برای حیثیت آنان نیست؟ فقط قدرت سیاسی با استفاده از قدرت و زور و زندان و غیره نیست كه امنیت جانی، حیثیتی و شغلی شما را به خطر می‌اندازد.
تحقق حقوق شهروندی به عبارت دیگر فقط تضمین قضایی نمی‌خواهد، بلكه تضمین اقتصادی و محیط‌زیستی و اجتماعی هم لازم دارد. تضمین منشور بنابراین به میزان توسعه‌یافتگی جامعه بستگی دارد. این مهم هم امری صرفاً سیاسی و مربوط به دولت نیست بلكه جامعه نیز در آن سهیم است.

ایرنا: منظورتان از دولت، كل دستگاه سیاسی حاكم است یا قوه مجریه؟
فاضلی: دولت به معنای كل دستگاه سیاسی حاكم بر كشور است. به صراحت تمام بگویم اگر ما مشكل توسعه‌نیافتگی كشور را حل نكنیم قادر به حل هیچ معضل دیگری نیستیم.
نمی‌توانیم یك كشور توسعه نیافته یا در حال توسعه باقی بمانیم اما انتظار هم داشته باشیم كه كرامت، امنیت جانی و مالی و سایر حقوق‌مان رعایت شود. چنین چیزی غیرممكن است. اگر به توسعه دست پیدا كنیم می‌توان حقوق مصوب در قانون اساسی و منشور حقوق شهروندی را رعایت كرد. برای همین آن‌چه باید انجام شود سر خط آوردن قدرت سیاسی برای توسعه همه‌جانبه است. چرا در كشورهای توسعه‌یافته، قدرت سیاسی كمتر بیم بی‌ثباتی و شورش مردم را دارد؟ زیرا توسعه‌یافتگی، سد بزرگی روبه‌روی تولید نارضایتی جمعی است. برای همین حاكمان این كشورها هم انگیزه چندانی برای دخالت در زندگی خصوصی افراد را ندارند.

** حاكمیت در موضع عشق و نفرت نسبت به توسعه به سر می برد
ایرنا: جنابعالی رویكرد خیلی مثبتی به امر توسعه دارید، اما همه این نگاه شما را ندارند. چرا در مقابل توسعه این همه گارد و مقاومت وجود دارد؟
فاضلی: آن چیزی كه باید در توسعه یا پیشرفت اتفاق بیفتد چند شاخص روشن دارد كه به علت جلوگیری از طولانی شدن بحث نمی‌خواهم در اینجا به طور دقیق به آن اشاره كنم.
اما در هر صورت ما باید مشكلاتی نظیر رشد اقتصادی پایین، تورم بالا، نظام بانكی ناكارآمد، محیط زیست در حال تخریب، صنایع فرسوده، عقب‌ماندگی فناورانه، مدیریت نامناسب منابع، نداشتن جایگاه در بازار جهانی، پایین بودن میزان صادرات و واردات كالاهای ساخته شده بدون داشتن سهم مناسب در اقتصاد جهانی را حل كنیم. اگر توفیق این كار را یافتیم شما اسمش را بگذارید پیشرفت یا توسعه یا هر چیز دیگری كه دوست دارید. اینها جنگ واژه‌هاست و نباید ما را از هدف واقعی‌مان دور كند.

ایرنا: پس در داخل كشور، مقاومتی در برابر توسعه یا پیشرفت البته در بعد مفهومی آن وجود ندارد؟
فاضلی: واقعیت این است كه سیستم سیاسی ما در موضع عشق و نفرت نسبت به توسعه به سر می‌برد. تمام آرزوی قوای سیاسی حاكم رسیدن به شاخص‌های توسعه است. برای همین شاهدید كه هر جا شاخصی مبنی بر توسعه وجود دارد خیلی مورد استقبال قرار می‌گیرد و بر آن تاكید فراوانی می‌شود. مثلا اینكه تعداد مقالات علمی ما در دنیا افزایش پیدا كرده است زیر یكی از نمادهای توسعه علمی كشور تلقی و بر آن تاكید می‌شود. یا اینكه هر ساله ده‌ها نمایشگاه دستاوردهای علمی، صنعتی و فناوری در كشور برگزار می‌شود. اینها نشان دهنده آن است كه همه می‌خواهند پیشرفت یا توسعه رخ بدهد و از زمان عباس‌میرزا هم همین گونه بوده است.
بعید می‌دانم كسی در سیستم سیاسی به اینكه باید به توسعه و پیشرفت دست پیدا كنیم بی‌اعتقاد باشد. یعنی در هدف (دستیابی به پیشرفت و توسعه) اختلافی نیست اما در اینكه چگونه می‌خواهیم به این هدف دست پیدا كنیم افتراقات بسیاری وجود دارد.
هیچ كس در كشور نمی‌گوید ما به هواپیمای مسافربری احتیاج نداریم اما عده ای معتقدند باید این هواپیماها را با مشاركت با شركت‌های بین‌المللی بسازیم. به تدریج خودمان بخشی از زنجیره تولید هواپیما و ساخت قطعات آن شویم و به جمع كشورهایی ملحق شویم كه در این زمینه فعالند و عده‌ای دیگر این طور فكر نمی‌كنند.
جامعه هم توسعه را دوست دارد. مردم ما در واقع یك خواسته مهم بیشتر ندارند و آن توسعه و پیشرفت به همراه شكل‌گیری زیست اخلاقی است. جامعه مظاهر توسعه را دوست دارد. این موضوع از بین كلیپ‌هایی كه مردم ایران در مورد زندگی در كشورهای دیگر بین خود رد و بدل می كنند به خوبی قابل رویت است.
من به صراحت و با توجه به تجربیات خود می‌گویم كه بسیاری از همین افرادی كه در داخل به جریان‌های منتقد توسعه تعلق دارند به محض اینكه در اولین فرودگاه یك كشور خارجی توسعه‌یافته از هواپیما پیاده شوند استواری ایده‌های‌شان فرو می‌ریزد.
آگاهان سیاسی هم می‌دانند كه برای بقا، توسعه لازم است. اگر این عقب‌ماندگی در توسعه ادامه پیدا كند توازن استرتژیك به هم می‌خورد. آنچه در دنیا باعث ثبات قدرت و توانایی حفظ امنیت كشورها می‌شود فناوری، ظرفیت تولید اقتصادی و قدرت نرم است. كشورهایی می توانند قدرت نرم داشته باشند كه همزمان قدرت اقتصادی و نظامی داشته باشند و به هیچ كدام از این قدرت‌ها به تنهایی نمی‌توان اتكا كرد. هیچ كشوری به صرف توان نظامی و دفاعی بالا نمی‌تواند پابرجا بماند چنانچه در مورد اتحاد جماهیر شوروی دیده شد. از طرفی با اتكای صرف به قدرت اقتصادی هم نمی‌توان پایدار ماند. جمهوری خلق چین نمونه خوبی در این باره است. این كشور برای اینكه بتواند نقش جهانی مهم را ایفا كند ناگزیر است كه چهره خود از نظر حقوق بشر، وجوه انسانی زندگی و شرایط كار ترمیم كند. اما به خاطر عدم بازسازی چهره خود، نامی از آن در بین 30 كشور برتر جهان از نظر قدرت نرم وجود ندارد.
قدرت نرم هم به تنهایی دست یافتنی نیست، یعنی شما نمی‌توانید بگویید كشوری قدرت اقتصادی و نظامی ندارد ولی قدرت نرم زیادی دارد. عقب افتادن در توسعه هر سه قدرت اقتصادی، نظامی و نرم را نابود می‌كند. آنچه در ایران امروز كاملا آشكار و مشهود است این است كه مردم احساس ناكامی در توسعه، قدرت اقتصادی و قدرت نرم و سخت كشور را دارند.
یك پایه دیگر هم كه باید به این سه قدرت اضافه شود قدرت حفظ محیط زیست است. شما اگر در جایی قدرت نرم و سخت پدید آوردید اما به طور گسترده محیط زیست خود را تخریب كردید در این صورت توسعه‌ای رخ نداده است. تخریب محیط زیست در ایران به حدی گسترده است كه دچار فرسایش تمدنی شده‌ایم. بارها گفته‌ام اگر این روند ادامه پیدا كند ما عبرت تاریخ خواهیم شد، یعنی سرزمینی می‌شویم كه به دلیل استفاده نادرست از منابع و تخریب محیط زندگی و زیست خود، رو به انحطاط خواهد رفت. این درست برخلاف نظر عده‌ای است كه فكر می كنند ما موجوداتی مقدس هستیم كه تحت هر شرایطی حفظ خواهیم شد. خداوند، سنت‌های الهی و قوانین طبیعت هیچ تضمینی به ما نداده‌اند كه اگر در اینگونه در استفاده از منابع تجدیدناپذیر خود اصرار و اسراف كنیم باقی بمانیم.

** مخالفان توسعه لزوما نگرانی ایدیولوژیك ندارند
ایرنا: پس معتقدید در داخل گاردی در برابر توسعه وجود ندارد بلكه اختلاف بر سر روش‌های آن است؟
فاضلی: اگر گاردی وجود دارد در مقابل روش‌های توسعه و پیشرفت است. بسیاری از گاردها هم ایدئولوژیك نیست گرچه ظاهری ایدئولوژیك دارد.

ایرنا: چطور؟
فاضلی: این گارد در واقع گارد تعارض منافع گروه‌های خاص است. این گروهها همانطور كه گفتم الزاماً ایدئولوژیك نیستند. برخی از آنان بوروكرات‌ها و تكنوكرات‌هایی هستند كه از یك حجاب ایدئولوژیك برای حفاظت از منافع خود استفاده می‌كنند. شما فكر نكنید وقتی با سرمایه‌گذاری خارجی در ایران مخالفت می‌شود این مخالفت‌ها الزاماً از جانب گروه‌های خاص ایدئولوژیك است كه دارای پیش‌فرض‌های ارزشی خاصی درباره نظام بین‌الملل هستند. خیلی‌ها به این خاطر با پیوند اقتصاد ایران و دنیا مخالفند كه در صورت ورود این سرمایه‌ها، منافع اقتصادی‌شان به خطر می‌افتد. حتی گاهی بخشی از چیزهایی كه ظاهراً درباره حمایت از تولید و توانمندی‌های داخلی گفته می‌شود، می‌تواند توجیهی برای مخالفت با رقبای خارجی در مقابل منافع تثبیت‌شده باشد. این گونه اظهارات همواره خیرخواهانه و میهن‌دوستانه نیست.
بسیاری از آنهایی كه با سرمایه‌گذاری و ورود شركت‌های خارجی، با ورود بانك‌ها به نظام بانكداری بین‌المللی و پیوستن ایران به نظام جهانی مخالفند، كسانی هستند كه تعطیلات‌شان را در جزایر هاوایی سپری می‌كنند و هیچ علقه دینی و ارزشی هم ندارند. حتی قسمتی از بخش خصوصی ما نیز مخالف سرمایه‌گذاری خارجی یا برخی رویه‌هایی است كه در راستای توسعه اقتصادی ایران است. این سیستم ناكارآمد توسعه و جهت‌گیری‌های اقتصادی نادرست برای مردم ایران توسعه به ارمغان نمی‌آورد اما برای بسیاری منافع كلانی دارد. نظام بانكی‌ای كه برای كشور ناكارآمد است، الزاماً برای منافع خاص ناكارآمد نیست.
ما هنوز تحلیل دقیقی از اقتصاد سیاسی شیوه‌های توسعه در كشورمان نداریم. همواره سیستم سیاسی محكوم به ارزشمداری و داشتن انگاره‌های خاصی شده كه مخالف توسعه است، اما اتفاقا آن چیزی كه مانع و مخالف توسعه است ناشی از شكل گرفتن شبكه‌ای از منافع است كه بسیاری از كنشگران آن هیچ انگاره ایدئولوژیك و ارزشی ندارند.

ایرنا: مثل بابك زنجانی؟
فاضلی: بله. امثال این فرد خاص انگاره ارزشی و ایدئولوژیك خاصی ندارند. آن‌ها دنبال منافع خود هستند و حتی پیوندهایشان با نظام جهانی نیز كاملا انتخابی است. چرا كه هیچ كدام قادر نیستند در كشورهای توسعه‌یافته با اقتصادهای شفاف، كسب و كار كنند. خود این افراد موانع جدی توسعه كشور هستند. همین طور بوروكرات و تكنوكرات‌های شركت‌های دولتی و خصولتی كه در اصل از حجاب ایدئولوژیك سیستم برای تامین منافع خود استفاده می كنند. آنچه مانع توسعه كشور است پیش از اینكه انگاره‌های ایدئولوژیك ارزشی سیستم باشد، منافع پنهانی است كه این بخش‌ها به صور مختلف از آن استفاده می‌كنند. شما از نقش منافع در تقویت انگاره‌های خاص غفلت نكنید.

** ادامه مسیر طی شده غلط است
ایرنا: اشاره به روش های خاصی از توسعه كردید كه به آنها معتقدید. این روش ها كدامند؟ همین طور از ضرورت گفت‌وگوی گسترده اجتماعی برای دستیابی كشور به توفیق در عرصه‌های مختلف صحبت كردید. مرادتان چیست؟
فاضلی: ببینید لازم به ذكر چند مثال است. ما یك مسیر طی شده در اقتصاد ایران داریم و مجموعه‌ای از كارخانجات و صنایع بسیار انرژی بر مانند كارخانه‌های فولاد، سیمان، پتروشیمی. این كارخانه‌ها به شدت وابسته به یارانه انرژی هستند كه دولت به آن‌ها می‌دهد. آقای مهدی آگاه مقاله‌ای را یكماه پیش منتشر كرد و با محاسبه نشان داد كه ‌به طور نمونه، شركت فولاد مباركه سالی 1.2 میلیارد دلار از بابت انرژی از دولت یارانه دریافت می‌كند (تفاوت مابین قیمت گاز صادارتی و گازی كه به این شركت داده می‌شود). این 1.2 میلیارد دلار را اگر به حساب و كتاب آن اضافه كنیم نه تنها شركتی سودده نیست بلكه سالانه صدها میلیون دلار ضرر می‌دهد.
بازارهای جهانی در حالی كه با اضافه تولید فولاد مواجهند، بسیاری در ایران دنبال افزایش تولید فولاد هستند و به ده‌ها كارخانه تولید فولاد مجوز داده شده است. مسیر طی شده 30 ساله‌ای را دارید كه به واسطه رانت ناشی از گاز و انرژی یارانه‌ای، در آن صنعت فولادی شكل گرفته كه قدرت آنرا دارد كه حتی به كلیت سیستم نیز امور غیرعقلایی را تحمیل كند. این موضوع در تعارض با هر گونه اصلاح در نظام یارانه‌ای است كه در پوشش لزوم حمایت از تولید داخلی، سیاست‌های نادرست صنعتی را ادامه می‌دهد. صنعت فولاد تنها یك مثال بود. همین وضعیت را در صنایع دیگر هم داریم. این شكل از توسعه كه مبتنی بر مسیر طی شده و منافع شكل گرفته عده‌ای است با شیوه‌های جدید توسعه مخالفت می‌كند. این‌جاست كه می‌گویم اقتصاد سیاسی اصلاحات در نظام اقتصادی ایران به خوبی شناسایی و آشكارسازی نشده است. اما این شیوه‌های جدید توسعه كه من آن را نجات بخش می دانم چیست؟

ایرنا: بفرمایید؟
فاضلی: فرض كنید شما به مجموعه گزارش‌هایی كه مركز پژوهش‌های مجلس در مورد مشكلات نظام بانكی ایران داده است، مراجعه كنید و ببینید عقب‌ماندگی از استانداردهای بین‌المللی مبارزه با پولشویی، عدم شفافیت و نقصان در برخی شاخص‌های دیگر مشكلات بزرگ نظام بانكی كشور است. طبیعی است وقتی بخواهید دست به اصلاح سیستم بانكی كشور بزنید و آنرا با استانداردهای بین‌المللی مطابقت دهید بانك‌ها در مقابل شما قد علم می‌كنند و تا جایی كه بتوانند اجازه این كار را به شما نمی‌دهند. منافع مشخصی در بانك‌ها با هر چیزی كه منجر به شفافیت مالی و آشكارسازی دورن آنها شود مخالفت می‌ورزند.
اصلا نباید تصور كرد كه حتی همه بخش خصوصی كشور هم طرفدار گشایش سیستم جهانی و معاملات در یك نظام باز و جذب سرمایه خارجی است. برداشت یكسانی از بخش خصوصی نباید داشت. بدیهی است كه همین‌ها دنبال مشروط كردن ورود سرمایه و فناوری خارجی هستند.
بنابراین همه مقاومت‌ها در مقابل توسعه، مقاومت ایدئولوژیك ارزشی نیست و بخشی از آن مقاومت صاحبان منافع تثبیت‌شده‌ای است كه خواستار نوعی از تعامل با دنیا هستند كه ‌منافع‌شان را تضمین كند و مشكل این است كه این منافع لزوماً منافع درازمدت سیستم اقتصادی كشور را تأمین نمی‌كند. كنشگران نهاد دولت، مجلس و بقیه نهادها در ایران به شدت منافع‌شان با تضمین منافع این گروه‌ها پیوند خورده است. یكی از گره‌های توسعه در ایران فقدان دولت‌هایی است كه بتوانند مستقل از منافع بخش‌های خاص تصمیم بگیرند. دولت به همین خاطر قادر نیست تصمیم‌های درازمدت‌نگر درست بگیرد.
ما احتیاج به یك نظریه اقتصاد سیاسی دولت و یك نظریه اقتصاد سیاسی توسعه داریم كه به روشنی توضیح دهد كه بخش‌های خصوصی، خصولتی، دولتی و سیاست‌های توسعه چگونه در تعامل با هم به بازتولید رانت غیرمولد یاری می‌رسانند.

‌**ورود ایران به عصر گفت و گوی اجتماعی موثر
ایرنا: اشاره فرمودید كه تا درباره موضوعی گفت‌وگوی اجتماعی گسترده‌ای نشود امر مثبتی در جامعه اتفاق نمی‌افتد. آیا تجربه‌های موفق و قابل ذكری در این باره وجود داشته است؟
فاضلی: جامعه ما تازه حدود 4 تا 5 سال است كه وارد عرصه گفت‌و‌گوی اجتماعی گسترده شده است. من گفت‌وگوی اجتماعی مولد و موفقی در سالیان قبل نمی‌شناسم.

ایرنا: چرا این گفت‌و‌گوها منحصر به چند سال اخیر شده است؟
فاضلی: ما تا قبل از این در مرحله پیش گفت‌وگو بودیم چرا كه یكی از پیش‌شرط‌های گفت‌وگو وجود طرفین توانمند است. دولت در ایران همیشه دست بالا را داشته و جامعه هیچ وقت از نظر سازماندهی، دانش و ابزارها توانمند بوده است. جامعه ما چندین میلیون دانشجو و عده زیادتری فارغ التحصیل دانشگاهی دارد. ارتباطش با جهان گسترده شده است. آرزوها و آمالش را در آنچه در دنیا می‌بیند مشاهده می‌كند. رهبران و نمایندگانی برای گفت‌وگو پیدا كرده است. ابزار آن را هم یافته است و می‌تواند از طریق اینترنت، گوشی‌های هوشمند و رسانه‌ها وارد گفت‌وگو شود. شنونده برای سخن‌ها تازه پیدا شده و شكل گرفته است. مسائل زیادی هم برای گفت‌و‌گو پیدا شده است.
ما پیش‌تر در عصر انكار مسائل بودیم و برای مثال تا پنج سال پیش حتی متخصصین آب و محیط زیست نیز وجود مشكل را انكار می‌كردند اما اكنون شاهدید از وزیر نیرو و معاونانش گرفته تا رئیس سازمان محیط زیست همگی به شدت بحران آب اذعان می‌كنند. بنابراین آب به مساله‌ای برای گفت‌وگوی اجتماعی گسترده تبدیل شده است. امروز بیكاری، آسیب‌های اجتماعی و روابط بین‌المللی ما هم مسائلی برای گفت‌وگو هستند.

ایرنا: اجازه بدهید ایرادی به صحبت شما وارد كنم. مگر تا قبل از آن بیكاری مساله‌ای اجتماعی نبود؟
فاضلی: بود اما الان تبدیل به مساله‌ای بحرانی شده است. اتفاقا سوال خوبی بود و جای شرح دارد. ببینید الان در داخل كشور در وضعیتی هستیم كه من به آن لقب «هم آیندی بحران‌ها» می‌دهم. این ناشی از همزمانی چند رخداد مهم است، یعنی همه با هم می‌آیند. این را بگذارید كنار تغییرات جمعیت‌شناختی كه همواره مهم هستند. 50 درصد جامعه ایران تا دو دهه قبل حدود وجود ملموسی نداشت. دانشجو شدن زنان و ورود گسترده آن‌ها به بازار كار، انگاره‌های جامعه درباره آنان را تغییر داد. 50 درصد خاموش جامعه وارد مدار گفت‌وگو و مطالبه‌گری شده است.
جامعه ایران هواپیمای دو موتوره‌ای بود كه تا چندی قبل تنها با یك موتور خود یعنی مردها پرواز می‌كرد و آن‌ها هم نه چندان توانمند بودند و نه ابراز لازم را برای گفت‌وگو در اختیار داشتند؛ اما طی سالیان اخیر هم 50 درصد قبلی یعنی مردان توانمندتر و تحصیلكرده‌تر و هم 50 درصد دیگر جامعه به آن‌ها اضافه شده‌اند. مطالبات آن‌ها هم به خاطر افزایش آگاهی‌شان بیشتر شده است. مسائل و بحران‌ها هم از طرف دیگر تشدید شده‌اند. كسی دیگر نمی‌تواند مساله آب، بیكاری و آسیب‌های اجتماعی را انكار كند. این هم آیندی بحران‌ها در عصری كه می‌توان آنرا عصر دیده و خوانده شدن و گفتن نامید، عرصه‌ای در حوزه عمومی ایجاد كرده است كه مسائل را به گفت و گو و آگاهی اجتماعی ناشی از آن تبدیل می‌كند.

** ایران قابل تبدیل به كره شمالی نیست

ایرنا: افزایش دسترسی به فضای مجازی و شبكه‌های اجتماعی آن، تا چه میزان مسیر گفت‌و‌گو را مهیا ساخته است؟
فاضلی: بسیار زیاد. امروز هر آدمی با تلفن هوشمندش می‌تواند ایده‌های خود را در بازاری رقابتی به اشتراك بگذارد و با دیگران درباره آن بحث كند. من یكی از بزرگ‌ترین دستاوردهای دولت را تلاش برای باز نگه داشتن دسترسی مردم به شبكه‌های اجتماعی می‌دانم.

ایرنا: چرا مخالفان دولت روحانی اینقدر به گسترش فضای مجازی حساسند و از در مخالفت با آن در می‌آیند؟
فاضلی: این گروه می‌دانند جریان گفت و گوی اجتماعی به سود آنها نخواهد بود. جریان گفت‌و‌گو به نفع ایده‌هایی است كه بر شفافیت، میانه‌روی، تعامل سازنده با جهان، مدرنیزاسیون و تكثرگرایی سازگار هستند. شبكه‌های اجتماعی تركیبی از داده درست/غلط، اطلاعات و آگاهی در جامعه تولید می‌كند و این مولد انرژی است. انرژی هم ایجاد بی نظمی و میل به تغییر نظم موجود را خلق می‌كند. كل این تغییر تدریجی خواهد بود و از زندگی روزمره مردم شروع می‌شود. شكل نظم جدید هم تابع ظرفیت‌های سیستم اجتماعی-سیاسی است، و عقلانیت بیشتری در آن نهفته است، اما نباید از شگفتی‌های تاریخی نیز غافل شد.

ایرنا: در وضعیت كنونی كدام گروه دست بالا را در جامعه دارد؟ دولت یا نیروهای اجتماعی؟
فاضلی: به اعتقاد من سه دسته نیرو دست بالا را در كشور دارد. یكی منتقدان قوه مجریه فعلی یعنی دولت آقای روحانی‌اند كه شامل بیشتر اصولگرایان می‌شود. جریان دوم حامیان دولت هستند. دسته سوم اما بخشی از جامعه است كه اصلاً در عصر و دنیای دیگری سیر می‌كند و هر دو دسته قبلی را بی‌اعتبار می‌داند. این دسته در حال بازتولید انگاره‌های خود است. این دسته با شیوه زندگی، آگاهی، انگاره و سلیقه‌هایش در حال بازسازی دنیایی برای خود است. این گروه فضیلتی برای سیاست در ایران امروز قائل نیست و حداكثر نگاه ابزاری به آن دارد و كاملاً محتمل است كه بی‌تفاوت شود. جریان حركت این دسته به شدت بر آینده ایران مؤثر است.

ایرنا: تا چه میزان می توان جریان نسبتا آزاد اطلاعات را مهار كرد؟
فاضلی: شاید برای كوتاه‌مدت تا حدی امكان داشته باشد اما برای دراز مدت ناممكن است. ببینید جامعه ایران در مسیر كره شمالی پیش نمی‌رود و به هیچ طریقی هم نمی‌توان آنرا به آن سمت برد. من شانسی برای اینكه جریانی بتواند جامعه ایران را از مسیر بهره‌مندی از اینترنت و غیره جدا كند نمی‌بینم. هیچ كس نتوانست ماهواره را از ایرانی‌ها بگیرد. اینترنت در جزءجزء زندگی ایرانیان رسوخ كرده است. شبكه بانكی، مالی، بیمه، خدمات الكترونیك همه به اینترنت وابسته‌اند. منافع بخشی از شركت‌های دولتی، خصولتی و خصوصی در تداوم حضور اینترنت در كشور است.

** مردم ایران خواهان توسعه همه جانبه هستند
ایرنا: برخی از شكست اصلاحات در سال 1384 سخن می‌گویند. نظرتان چیست؟
فاضلی: ایده اصلاحات شكست نخورد. ایده اصلاحات رسیدن به سطح خوبی از توسعه همه‌جانبه در كشور است و همه ایرانی‌ها هم به دنبال آن هستند. دستیابی به اقتصادی خوب، روابط اجتماعی اخلاقی و توام با احترام، حفظ حرمت میراث فرهنگی و توسعه سیاسی، ایده‌های اصلاحات بوده و هنوز هم هست. مردم ایران به معنای مردمی كه خواهان توسعه همه‌جانبه هستند، اصلاح‌طلبند. اكثریت این جامعه تعارضی با ایده‌های اصلاح‌طلبی ندارند. مردم، جامعه‌ای را می‌خواهند كه اقتصاد آن شكوفا و نوآور باشد، رشد اقتصادی‌اش بالا، تورم و بیكاری‌اش پایین باشد. حكومتی دموكراتیك در عرصه سیاسی می‌خواهند كه در آن حقوق شهروندی و حقوق بشر رعایت شود و در عرصه فرهنگی به تمدن ایرانی - اسلامی احترام گذاشته شود، روابط اجتماعی هم آزاد، مبتنی بر ارزش‌ها و اخلاق اجتماعی و به دور از سركوب باشد.
این میل به بهبودخواهی و اصلاح طلبی حداقل از مشروطه به بعد وجود داشته است. دولت هفتم و هشتم كه ایده و شعارش اصلاحات بود در مقطعی متوقف شد و توقف آن هم عللی دارد.

ایرنا: چه عللی؟
فاضلی: یكی از دلایل آن ناكامی توسعه همه‌جانبه با توجه به اقشار پایین و كم‌درآمد جامعه بود. ظرفیت سیاست‌گذاری‌های دولت اصلاحات در توجه كردن به طبقات فرودست جامعه پایین بود. اگر دولت اصلاحات موفق شده بود نظام رفاهی و بهداشت و درمان موفقی را پیاده كند و طبقات پایین را پوشش دهد، اصلاً اتفاقی كه در سال 84 در جامعه افتاد رخ نمی‌داد و آن فضای قطبی شكل نمی‌گرفت. جامعه آمریكا با همان سامان سیاسی استوارش، از پس تجربه نابرابری شدید و بحران اقتصادی، دونالد ترامپ را تولید می‌كند، خیزش محمود احمدی‌نژاد از سامان سیاسی جامعه ایرانی در آن شرایط عجیب نیست. ایده اصلاحات افتان و خیزان در جامعه در حال حركت است و اگر موفق به ایجاد مدل توسعه خوب شویم این اصلاحات هم پیش خواهد رفت.

** دولت یازدهم بی ایده نیست
ایرنا: ایده های دولت یازدهم چگونه است؟
فاضلی: این ایراد واقعی نیست. دولت روحانی ضمن اینكه همه ایده‌های دولتهای قبلی را در خود هضم و جذب كرده، ایده‌های جدیدی هم دارد. منتهی این ایده‌ها به اندازه ایده‌های قبلی بدیع یا شعارگونه نیست. ایده مهمی كه دستمالی نشده باشد، باقی نمانده است. منظورتان اگر این است كه ایده‌ای برای توسعه سیاسی نیست، من چنین تصوری ندارم. مسأله این است كه چقدر می‌توان این ایده را طرح و دنبال كرد.

ایرنا: البته این مساله به كرات و به ویژه از سوی اصلاح‌طلبان گفته می‌شود.
فاضلی: چطور می‌توان گفت دولتی كه در آن منشور حقوق شهروندی را به امضای رئیس جمهوری رسانده است، ایده توسعه سیاسی ندارد.
ده‌ها حقوقدان از اول شروع به كار دولت تا زمان انتشار منشور بیش از هزاران ساعت روی آن كار كرده‌اند. این متن ده‌ها بار ویرایش شده و حاوی ایده‌های مهمی برای توسعه سیاسی است. من در یادداشت‌های كوتاهی كه درباره این منشور نوشته‌ام نشان داده‌ام كه یكی از ملزومات این منشور، توسعه سیاسی است. سه سال و اندی طول كشید تا متنی به دست آید كه اجماع نسبی درباره آن وجود داشته باشد و از سویی كمترین مقاومت را در مقابل خود برانگیزد. بخشی از این طول كشیدن هم ناشی از وسواس شخص آقای رئیس جمهوری در جلساتی است كه درباره نهایی شدن آن تشكیل شد. آقای روحانی برای تك تك كلمات و جملات این منشور وقت گذاشتند و در جلسات بررسی آن حضور داشته‌اند.
ایده دیگر این دولت، تعامل سازنده با دنیا بود. دنبال آن هم رفت و آن را در مهم‌ترین پرونده سیاست بین‌المللی كشور یعنی برجام اجرایی كرد. آیا برخی این را درك نمی‌كنند كه ایده تعامل سازنده با دنیا چقدر ایده بزرگی است؟! اگر دولتی فقط همین یك ایده را داشته باشد نمی‌توان گفت فاقد ایده است. پیامد تعامل سازنده با دنیا، مدل متفاوتی از توسعه اقتصادی است. پیامد اجتماعی‌اش هم فیلتر نكردن شبكه های اجتماعی و محروم نكردن مردم از دنیای رسانه هاست. پیامد اقتصادی اش توسعه گردشگری است. پیامد فرهنگی‌اش هم تعامل فرهنگی گسترده با جهان است.
شما ممكن است بگویید این هم ایده دولت آقای خاتمی بوده است. بله درست می‌گویید اما مگر چند ایده كلان وجود دارد كه دنبال شود؟ هیچ ایرادی هم ندارد كه دولت‌ها ایده‌های یكدیگر را پی بگیرند و تكمیل كنند. ایده عدالت در دولت‌های آقای احمدی‌نژاد مطرح شده و به جایی هم نرسیده است. آیا باید ایده عدالت را رها كرد؟ عدالت از اول با انسان همراه بوده و خواهد بود.
دولت، ایده محیط زیست پایدار را هم دارد. كدام دولت تاكنون به اندازه دولت یازدهم درباره محیط زیست صحبت كرده است. آب و محیط زیست دو پایه برنامه ششم توسعه است. این دولت اگر فقط همین ایده محیط زیست را هم داشت آنقدر ارزشمند بود كه پای آن بایستیم. چرا كه ادامه تمدن ما بستگی به این دارد كه محیط زیست را حفظ كنیم. شما حتماً می‌گویید این ایده‌ها چقدر به عمل منجر شده است. این سؤال متفاوتی است و باید گفت ظرفیت دنبال كردن ایده‌ها با طرح آن‌ها ایجاد نمی‌شود، اما ایده نداشتن دولت درست نیست.
دولت روحانی اصلا دولت بی‌ایده‌ای نیست. مشكل دولت ایشان برآمدن در یك شرایط طوفان‌زده و قرار گرفتن در طوفان‌های پیاپی بعدی است.

** ایرنا: منظورتان از این طوفان‌ها چیست؟
فاضلی: طوفان اقتصادی برآمده از جامعه‌ای به شدت قطبی شده؛ طوفان اجتماعی ناشی از انباشت ناكارآمدی‌های گذشته؛ طوفان سیاسی ناشی از زخم‌های هنوز التیام‌نیافته رخدادهای سال 88، و شكاف عظیم دولت-ملت كه هر سیاستمداری را در موقعیت‌های متناقض قرار می‌دهد؛ و مهم‌تر از همه احساس ناامیدی و سرمایه اجتماعی از دست رفته كه امكان همكاری و مشاركت برای حل مسائل را تضعیف كرده است. دكتر جواد كاشی متخصص علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی در اوایل دی‌ماه متنی با عنوان «بازیابی خود از دست رفته ما» نوشته است كه بسیار گویای این طوفان آخری است كه بدان اشاره كردم.

** روحانی در عصرهم آیندی بحران ها دولت را در دست گرفت/شكاف سیاسی در حد خطرناك
ایرنا: لطفا بیشتر توضیح بدهید؟
فاضلی: ببینید انتقال قدرت از دولت آقای موسوی به آقای هاشمی خیلی در آرامش رخ داد. با اینكه كشور رهبر خود را از دست داده بود توانست در نهایت آرامش و طی 24 ساعت رهبر جدید را مستقر كند بدون اینكه تنشی پیش آید. انتقال قدرت از دولت كارگزاران به دولت آقای خاتمی نیز بسیار آرام صورت گرفت و حس تداوم وجود داشت. دستاوردهای اقتصادی دولت خاتمی ادامه همان حس تداومی بود كه از دولت آقای هاشمی گرفته بود. انتقال قدرت از دولت آقای خاتمی به احمدی‌نژاد هم به آرامی صورت گرفت و دولت در كمال آرامش تحویل وی داده شد.
اما میراث آقای احمدی‌نژاد 2 بار در معرض تغییر قرار گرفت، یك بار در سال 88 كه از دلش آن بحران اجتماعی و سیاسی بیرون آمد و دیگری در سال 92 كه عملا انتخابات پس از تصویب 6 قطعنامه شورای امنیت و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفت منشور و با اقتصادی با رشد منفی 6.8 درصدی و در شرایطی كه امروز برخی می‌گویند به سوی ونزوئلایی‌شدن پیش می‌رفت، به رفراندوم در جامعه‌ای دوقطبی تبدیل شد.
این تازه شروع كار بود. دولت در بدترین شرایط قوه مجریه را در دست گرفت و در بدترین شرایط هم آنرا ادامه داد. بحران سوریه، جنگ یمن، گسترش و پیشروی داعش در منطقه، كاهش قیمت جهانی نفت، انباشت آسیب‌های اجتماعی، بحران محیط زیست، انباشت بیكاری، فشار بی‌رویه بر منابع طبیعی و ركود تورمی. این‌ها طوفان نیستند؟

**انتشار محتوای نشست محرمانه به خاطر رقابت های سیاسی
ایرنا: و انباشت مطالبات؟
فاضلی: همین طور است. انباشت بیكاری یعنی انباشت مطالبه شغل. انباشت بحران محیط زیست یعنی انباشت مطالبه زندگی سالم. انباشت آسیب‌های اجتماعی یعنی انباشت مطالبه زندگی اخلاقی. این دولت در عصر هم آیندی بحران‌ها قوه مجریه را در دست گرفته است. همه این بحرانها به سمت دولتی سرازیر شده اند كه به علت تحریم بودن و سقوط قیمت نفت، به منابع مالی كمتری نسبت به گذشته دسترسی دارد.
توجه داشته باشید كه بسیاری از مواقع ایده‌ها با زیرساخت‌های مادی آن پیش می روند و تا منابع نباشد بستر لازم برای تحقق آن‌ها فراهم نیست. دولت روحانی دولت بی‌ایده‌ای نیست ولی ایده‌ها برای قوام گرفتن و جاری شدن احتیاج به ثبات اجتماعی و انسجام و همراهی گروه‌های سیاسی دارد. شما در دوران جنگ، دوران آقای هاشمی و خاتمی نمی‌دیدید كه امروز وزیر امور خارجه در یك جلسه محرمانه صحبت كند و فردا سخنانش توسط رقیب منتشر شود. این سطح از عدم انسجام و شكاف بین نخبگان اجازه انعقاد هیچ ایده‌ای را نمی‌دهد. شكاف سیاسی به حد خطرناكی رسیده است.

** دسترسی آزاد به اطلاعات مطالبه گری عمومی
ایرنا: یكی از بندهای مهم منشور حقوق شهروندی حق دسترسی آزادانه شهروندان به اطلاعات است. در گفت و گویی كه اخیرا با آقای امیرمحبیان داشتم ایشان می‌گفت اگر این بند از منشور اجرا نشود هیچ كدام از دیگر بندهای آن قابل اجرا نیست. نظر شما چیست؟
فاضلی: قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات یكی از مترقی‌ترین قانون‌هایی است كه در كشور به تصویب رسیده است. دولت و وزیر ارشاد به نظر من اگر فقط پای همین قانون بایستند و آنرا اجرا كند اتفاق بزرگی در كشور خواهد افتاد. اجرای این قانون سبب می‌شود اطلاعاتی در اختیار مردم و نخبگان قرار گیرد كه می توان بر اساس آن شرایط كشور را تحلیل و ارزیابی كرد. بخش عمده‌ای از منشاء قدرت نابرابر بوروكرات‌ها و تكنوكرات‌ها در مقابل مردم از بین می‌رود زیرا اگر جامعه مدنی و نخبگان نمی‌توانند در برابر قدرت سیاسی به یك توازن واقعی دست پیدا كنند به توزیع نامتقارن اطلاعات برمی‌گردد. اجرای این قانون، قدرت سیاسی را در اتاق شیشه‌ای قرار می‌دهد. امكان فریبكاری و فساد در سیاست گذاری و اقدامات را كاهش می‌دهد.
قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات چه كار می‌كند؟ این قانون، انحصار اطلاعات را كه یكی از پایه‌های قدرت سیاسی نامتوازن با جامعه است و توان آن‌را برای فریبكاری به شدت افزایش می دهد فرو می ریزد. معنای دیگر قانون دسترسی آزادنه به اطلاعات، توانمندسازی جامعه است. تضمین حقوق شهروندی، توسعه جامعه مدنی، انتخابات سالم، فرآیند درست توسعه، سیاست‌گذاری درست و جامعه‌ای اخلاقی‌تر همه می‌تواند تحت تأثیر اجرای این قانون باشد.
هیچ‌گاه گزارش ارزیابی اقتصادی و محیط‌زیستی پروژه‌های توسعه در ایران كه توسط دولت، بخش خصوصی و بخش خصولتی اجرا می‌شود در اختیار مردم قرار نمی‌گیرد. مردم نمی‌دانند این پروژه ای كه شهرداری، بخش خصوصی یا دولت انجام می‌دهد چه فایده ای برای زندگی آن‌ها دارد؟ چون این را نمی‌دانند و هیچ قانونی هم آن‌ها را ملزم به انتشار آزاد اطلاعات آن پروژه نمی‌كند مردم همیشه در مقابل عمل انجام شده قرار می‌گیرند و انواع بلا ها سرشان می‌آید.
قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات اگر اجرا می‌شد پروژه ها را در اتاقی شیشه‌ای قرار می‌داد و نظارت عمومی ایجاد می‌كرد. این قانون بسیار مهم است ولی با كمال تاسف نخبگان، حقوقدانان و احزاب كشور نسبت به آن بی‌توجهند. اگر احزاب سیاسی داخلی واقعا دغدغه توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دارد باید بر اجرای این قانون اصرار كنند. البته بر سر اجرای این قانون هم موانع حقوقی و هم فنی وجود دارد ولی این‌ها را باید در فرایند اجرا مشخص و حل كرد.
یكی از بزرگ‌ترین موانع اجرای آن این است كه بسیاری از اشخاصی كه می‌توانند مدعی پیگیری اجرای این قانون باشند، در صورت اجرای این قانون متضرر می‌شوند، زیر اطلاعاتی منتشر می شود كه خودشان در گذشته طرفدار نفی انتشار آن بوده‌اند. اینها با خودشان محاسبه می‌كنند كه اگر روزی مدیر شوند و در قدرت قرار گیرند آیا حاضرند انتشار اطلاعاتی را بپذیرند كه الان از انتشار آن حمایت می‌كنند ولی فردا به ضررشان خواهد بود؟ اطلاعات بسیاری از اقدامات گذشته نیز از نظر این افراد قابل انتشار نیست. آدم هایی كه می‌خواهند این قانون را اجرا كنند در یك موقعیت دو گانه و متناقضی هستند كه منافع گذشته یا آینده‌شان در عدم اجرای این قانون است.
دو گروه هستند كه منافع بسیار زیادی در اجرای درست این قانون دارند و از انتشار آزادانه اطلاعات سود می برند. یكی عموم مردم، چنانچه در قضیه انتشار فیش دستمزد دولتی ها شاهد آن بودیم كه چه جریانی از افكار عمومی ایجاد كرد.
البته صرف نظر از سیاسی بودن این دعوا از سوی برخی كه هدف‌شان فقط تخریب و زدن دولت است و خودشان هم می‌دانند كه این حقوق‌ها در دولت قبل ایجاد شده است، این موضوع برای مردم اصلا سیاسی نیست. مردم می پرسند این مدیری كه این رقم بالای حقوق را می گیرد آیا مجموع خدماتش اینقدر می ارزد؟‌ اما بوروكرات‌های دولتی و بخشی از نیروهای تأثیرگذار سیاسی و اجرایی اصلا حاضر به اجرای آن نیستند چرا كه بی نظمی ایجاد می‌كند و باعث فشار تدریجی جامعه برای شفافیت بیشتر می‌شود.
اجرای این قانون به نظر من بسیار اهمیت دارد. جا دارد درباره آن ده‌ها كتاب و صدها مقاله نوشته و ویژگی‌های حقوقی، فنی و سیاسی آن بررسی شود. همچنین سابقه اجرا شدن آن در دیگر كشورها نیز شایسته بررسی و توجه بیشتر است. این قانون در كشورهای دیگر بسیار مفصل‌تر است، اما همین مقدار فعلی نیز در ایران مبنای خوبی برای عمل است. آئین‌نامه اجرایی آن هم نوشته شده اما اجرایی‌شدن آن نیازمند كنشگری، مطالبه‌گری و تحول تدریجی است.
سیام**3081**1429
خبرنگار: ناصر غضنفری**انتشار:محسن طاهرزاده
۰ نفر