در اين يادداشت آمده است: يكي از حقوقي كه در پيمان نامه حقوق كودك براي كودكان مطرح شده، حق پيوند خانوادگي يا برخورداري از خانواده مناسب است.
همچنين كودكان بايد شرايط لازم را براي برخورداري از خانواده مناسب داشته باشند.
در ماجراي حق و حقوق كودكان در قبال پدر و مادرهاي خود، حتما بايد اتفاق بدي ميان والدين رخ بدهد و آنها از هم جدا شوند يا يكي از آنها جان خود را از دست بدهد تا بحث حضانت به ميان آيد.
به عبارتي بعد از يكي از اين وقايع تلخ است كه بحث كودك مال چه كسي است؟، مطرح ميشود و در اين ميان قانون است كه معلوم ميكند تكليف نگهداري كودك در اين مرحله جديد با كيست.
برابر قانون وظيفه نگهداري كردن از كودك با پدر و مادر است و در صورت مرگ مادر يا جدايي آنها از يكديگر است كه بايد تكليف اين حق نيز معلوم شود.
در قدم اول به بررسي حضانت كودك بعد از جدايي پدر و مادر ميپردازيم و سپس در صورت خداي نكرده مرگ يكي از آنها به شما ميگوييم تكليف نگهداري فرزند را چه كسي برعهده دارد.
مواد 8، 9، 18، 20 و 21 پيماننامه حقوق كودك به اين موضوع پرداخته است كه كودكان در موقعيتها و زمانهاي مختلف اعم از اين كه والدين در كنار هم زندگي كنند يا از يكديگر جدا شده باشند، لازم است از حق ارتباط با والدين و داشتن خانواده مناسب بهرهمند باشند.
** وقتي هر دو زنده هستند
در مواردي كه طلاق رخ ميدهد يعني زماني كه پدر و مادر زنده هستند و البته هر دو دوست دارند كه فرزندشان را نزد خود نگه دارند اين دادگاه است كه بايد تكليف اين دعوا را روشن كند.
برابر قانون و در شرايط معمولي چه دختر و چه پسر تا هفت سالگي، حضانتشان با مادر است كه به نفع سلامت روحي كودك است.
پس از سن هفت سالگي هم بايد معلوم شود كه حالا كودك بايد نزد چه كسي زندگي كند. اين دادگاه است كه بايد تكليف اين مساله را نيز معلوم كند.
در اين ميان ممكن است كه بنا بر مصلحت كودك، وي را دوباره در اختيار مادرش قرار دهند، البته اين تصميم گيريها براي كودك تا سن بلوغ است و بعد از اين سن خود اوست كه تعيين ميكند دوست دارد نزد كدام يك بماند.
قانون مدني سن بلوغ را براي دختران 9 سال و براي پسران 15 سال در نظر گرفته است.
كودكان طلاق، دستهاي از كودكان هستنند كه بايد حقوق حقه آنها را مورد توجه بسيار قرار داد. نخستين موضوع در خصوص اين قبيل كودكان، به رسميت شناختن حقوق آنها است.
يكي از مواردي كه در اين زمينه بايد به آن پرداخته شود، حق ملاقات آنها با والدين است كه تحت حضانت او قرار ندارد.
اين حق قابل اسقاط و اعراض نيست و پدر يا مادر نميتواند اين موضوع را عنوان كند كه حاضر به ملاقات با فرزند نيست يا ميخواهد كه اين حق را ببخشد.
البته در مواردي كه پدر يا مادر، فاسدالاخلاق بوده يا نزديكي با او، براي كودك خطرناك باشد، از طريق اقدام قانوني ميتوان مانع از امكان ملاقات او با كودك شد.
نكته مهم ديگر در خصوص ملاقات كودك با پدر يا مادر اين است كه ملاقات بايد در فواصل زماني و نيز مكان مناسب باشد، به عنوان مثال ديدار در اماكني مانند كلانتريها، مناسب نيست. همچنين ديدارهايي در فواصل زماني كوتاه مدت، كودك را كه از حق ملاقات با پدر مادر برخوردار است، از لحاظ عاطفي ارضا نخواهد كرد.
خروج پدر يا مادري كه حضانت كودك را عهدهدار است، همراه با كودك به خارج از مرزهاي كشور، يكي از موارد بسيار شايع است كه اين اقدام، حق ملاقات با كودك را براي طرف مقابل، از بين ميبرد.
اين در حالي است كه در موارد خروج قانوني و همراه با مجوز، فرد داراي حضانت، بايد تضمين كند كه حق تماس يا مكالمه فرزند با والد ديگر از بين نخواهد رفت.
در موارد خروج غيرمجاز از كشور، دولت بايد تمهيداتي بينديشد تا بتوان كودك را به كشور باز گرداند.
براي حمايت از چنين مواردي، كنوانسيون ابعاد مدني كودك ربايي بينالمللي مصوب سال 1980 و كنوانسيون حمايت از كودكان مصوب سال 1996 وجود دارد.
** نفقه و تربيت مناسب، از جمله حقوق كودكان
نفقه كودكان طلاق، يكي ديگر از مواردي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
كودكان در حالت عادي و نيز در صورت طلاق والدين از يكديگر، از حق دريافت نفقه برخوردارند. بنابراين بايد شرايطي فراهم شود تا كودك نفقه خود را از فرد مكلف به پرداخت كه عموماً پدر است، دريافت كند تا شرايط و خدمات مربوط به كودك تضمين شود.
تربيت مناسب، يكي ديگر از حقوق كودك و از جمله تكاليف والدين براساس قانون مدني است؛ در اين خصوص والدين بايد تمام تلاش خود را نسبت به تربيت و رشد صحيح كودك بهكار گيرند و در صورتيكه هر كدام از والدين متوجه اين موضوع شد كه تربيت كودك با مشكل مواجه شده است، بايد از طريق قانوني اقدام مورد نياز را انجام دهد.
حق كودك به مشاركت در امور مربوط به خود، از جمله حقوقي است كه ماده 12 پيماننامه حقوق كودك به آن پرداخته است.
بر اساس اين حق، كودكان بايد بتوانند در مورد اينكه چه سرنوشتي پيدا ميكنند و در اختيار كدام يك از والدين قرار ميگيرند، مشاركت داده شوند و اين تصميم و نظر آنها از طريق مددكاران و روانشناسان، مورد كارشناسي قرار گيرد.
در حقيقت در هنگام جدايي والدين، قاضي دادگاه بايد تمام تلاش خود را به كار گيرد تا ذهنيات كودك شناسايي شود و از اين طريق به مشكلات او پي ببرد.
در حقيقت اتخاذ تصميم به مصلحت كودك، از اهميت فراوان برخوردار است و دادگاه بايد به جاي در نظر گرفتن مصلحت والدين، مصلحت كودك را مدنظر قرار دهد.
حق آموزش و تربيت از جمله ديگر حقوق مهم كودكان بهخصوص كودكان طلاق محسوب ميشود كه در اين زمينه والدين نبايد كودك را از ادامه تحصيل محروم كنند.
بند سوم از اصل 3 و نيز اصل 30 قانون اساسي بر حق برخورداري كودكان از آموزش تصريح دارد و همچنين همه كودكان حق دارند در محيطي ايمن زندگي كنند.
**وقتي پدر فوت ميكند
قانونگذار نگهداري و تربيت فرزند را حق و تكليف پدر و مادر ميداند و كسي نمي تواند فرزند را از پدر و مادر جدا كند مگر به حكم قانون.
اما اگر پدر طفل فوت كند حضانت كودك را به مادر ميدهند، مگر اينكه به در خواست ولي قهري يا دادستان، دادگاه، زندگي در كنار مادر را بر خلاف مصلحت كودك تشخيص دهد كه در اين صورت مطابق مصلحت طفل تصميم گيري خواهد شد.
اگر مادري خود بعد از مرگ شوهر از نگهداري كودك امتناع كند و نخواهد كه بچه را نزد خودش نگه دارد دادگاه ميتواند او را ملزم به نگهداري كند. بعد از مادر حق نگهداري كودك با پدر بزرگ كودك است.
البته گاهي اتفاق ميافتد كه به دلايلي مانند ناتواني مادر در مواظبت كردن از كودك يا انحطاط اخلاقي او دادگاه ميتواند نگهداري از كودك، را بعد از پدربزرگ، يعني پدر پدري كودك، به يكي از نزديكان بسپارد البته اين افراد بايد براي اين كار پيش قدم شوند.
در غير اين صورت رئيس حوزه قضايي براي كودك تصميم ميگيرد.
3209/8066 دريافت كننده:عباداله آذرگون** انتشاردهنده:علي مولوي
كرمانشاه- ايرنا- روزنامه باختر چاپ كرمانشاه در شماره 2 هزار و381 بيست و ششم بهمن ماه 95 مطلبي را با عنوان 'حقوق كودكان طلاق' منتشر كرده است.