صادق ملكي، كارشناس و تحليلگر ارشد سياسي در يادداشتي براي ديپلماسي ايراني مينويسد: اعتقاد داشتم اردوغان رفتني و تركيه ماندني است. اما استمرار قدرت و رفتارهاي او مي تواند پايان تركيه نيز باشد. مستبدي كه با دمكراسي پله هاي قدرت را پيمود، امروز با مردم خود ، منطقه، دولت هاي پيراموني، اتحاديه اروپا و... دچار چالش جدي شده و ايجاد بحران و ناامني به راهبرد اصلي او در معادلات داخلي و خارجي تبديل شده است. اردوغان خوب آغاز كرد، اما عملكرد سال هاي اخير او نشان مي دهد مي تواند پايان خوشي در انتظار زمامداري او نباشد. كاش پايان اردوغان، پايان تركيه نباشد.
اردوغان با افتخار و با زبان آمار، ارقام كشتار داخلي كردهاي اين كشور توسط دولت خود را اعلام كرده و بر حمايت آنكارا از نيروهاي داعشي تغيير نام داده شده، تأكيد مي نمايد. اردوغان كردهاي سوري را تروريست و تروريست هاي ارتش آزاد سوريه (بخوانيد داعش) را ارتش آزاديبخش عنوان مي نمايد.
دولت اردوغان حشد الشعبي كه تحت الامر دولت مركزي عراق است و يا حزب الله كه در دولت لبنان حضور دارد را ترويست دانسته و علناً از نيروهايي كه بغداد و دمشق آنان را تروريست مي داند، حمايت مي نمايد. گوبلز در اردوغان عينت يافته است. اردوغان دورغ هاي بزرگ را مي گويد، با اين تفاوت كه ديگر باورهاي گوبلزي موضوعيت ندارد.
سال ها پيش نوشتم اردوغان قابل اعتماد نبوده و نيست. توجهي نشد. نوشتم خطر اردوغان براي ايران بيش از لاييك هاست، وقعي ننهادند.اعلام خطر كردم اردوغان بدنبال تجزيه ايران است و در موقع بحران از عنصر قومي و مذهبي عليه ايران سود خواهد جست، جدي نگرفتند. اعلام كردم لابي ترك در ايران قوي است، اما ناديده گرفتند. بسياري كه مدافع اردوغان بودند نه تنها مؤاخذه نشدند، بلكه امروز نيز همچنان مسئولند. برخي از آنان حداقل يك عذرخواهي بدهكارند. البته اين افراد نه تنها گذشته را به خاطر نمي آورند، بلكه بعضا پيشقراول تاختن به اردوغان هم شده اند.
اما اردوغان، رئيس جمهور تركيه در آخرين اظهارات خود با تكرار اتهام مذهب گرايي شيعي ايراني با محوريت فارس گرايي ضمن اشاره به آذري هاي ايراني، مزورانه درصدد تحريكات قومي در ايران برآمده و از محدوده اظهارنظر، به دايره مداخله و تهديد به فعال شدن در تجزيه ايران، ورود كرده است.
در واقع رئيس جمهور تركيه با اين اظهارات خواسته يا ناخواسته عقبه ذهني خود را نشان داده است. اردوغان با اظهارات مبتني بر نگاه مذهبي و قومي خود عليه ايران، تلويحا اعلام كرده سياست تحريكات قومي و مذهبي عليه تهران از دستوركار پنهان تركيه به دستور كار علني و آشكار آنكارا تبديل گرديده است. انتظار مي رود در گام بعدي اردوغان از حقوق اهل تسنن در ايران خصوصا كردهاي ايراني سخن براند.
تركيه درصدد است با دخالت در ايران، راهبرد تحريكات قومي و مذهبي در مقابل كشورمان را بكار بگيرد. درك خطرات اين راهبرد تركيه، تعمق در علل و نحوه مقابله با آن و اينكه با اين همسايه خوددرگير چه بايد كرد يك ضرورت اجتناب ناپذير مي باشد. تأخير در درك و تبعات مواضع اعلامي اردوغان عليه ايران و دلخوش بودن به اقدام هاي كلاسيك، ضربه اي كاري و غيرقابل جبران به امنيت ملي كشور خواهد بود.
در ساليان دراز زندگي در تركيه متوجه شدم بسياري از مراكز مطالعاتي، محافل سياسي، رسانه اي، احزاب و... حسابي اشتباه و خاص روي آذري هاي ايراني باز كرده اند. اشتباه استراتزيك تركيه نسبت به مسايل داخلي ايران مبتني بر آرزو و حاصل برداشت هاي اشتباهي بوده و مي باشد كه همچنان تداوم دارد.
در ديدارهاي رسمي و دوستانه بارها به مقامات سياسي و رسانه اي تركيه اين سخن را گوشزد كردم كه ايران و ايراني مديون آذربايجان بوده و مي باشد. به ملي گرايان ترك و نزديكان اردوغان تأكيد مي كردم، بازيابي عظمت روح ايراني حاصل مجاهدات صفويان با تركان عثماني و چالدران تبلور آغاز اين روند بوده است. اما اردوغان داغدار از فروپاشي عثماني همچنان درگير آرزوهايي است كه مي تواند تركيه فعلي را نيز بر باد دهد.
اردوغان در حالي به آذري هاي ايران اشاره مي نمايد كه بالاترين مقام ايراني يك آذريست و نام ايران چون تركيه نه نماد يك قوم، بلكه نماد فرهنگي گسترده تر از جغرافياي سياسي آن است. ضربه اي كه در طول تاريخ مردم غيرتمند آذربايجان از عثماني ها خورده اند كمتر از روس ها نبوده است. گور سربازان متجاوز عثماني در جنگ اول جهاني در خوي، يادآور تجاوز آشكار آنان به ايران، در تاريخي نزديك است.
اردوغان كاش بجاي سياست مداخله در كشورهاي همسايه، ذهنش را از جهل و تعصب عاري كرده و نيم نگاهي به درون تركيه مي كرد. علويان تركيه كه بخش مهمي از مردم اين كشور را تشكيل مي دهند، همچنان تاوان چالدران را داده و امروز نيز گرفتار تعصبات كور و افراطي اردوغان بازآمده از تاريخ منسوخ شده اند.
علويان هنوز نه تنها شهروندان درجه دو، بلكه خارج از دين محسوب شده و تحت شديدترين فشارها بوده و جنگ عليه هم كيشان آنان در آن سوي مرز بشدت توسط اردوغان مديريت مي گردد. كردهاي گرفتار در نگاه پان تركيسم، يا بايد استحاله را بپذيرند و يا كشته شوند. اگرچه راهبرد متضاد مذهبي- قومي اردوغان در داخل و خارج تركيه نتايج مطلوب را براي آنكارا نداشته است، اما با توجه به خسارات وارده اين سياست بر مردم تركيه و منطقه بايد براي مقابله و خنثي كردن اين راهبرد انديشبده و ميدان را به تركيه تحت رهبري اردوغان واگذار نكرد.
از نگاه اردوغان همه بايد يا ترك و يا سني باشند، (البته در اين نگاه ترك سني نقطه ايده آل و شهروند درجه يك است) در غير اين صورت بايد استحاله و يا حذف شوند. اردوغان نمود ظهور هيتلري است كه بازيچه بازي بزرگان شده و تا اتمام ماموريت بايد به تخريب ادامه داده و خاورميانه را آماده سايكس – پيكوي جديد بنمايد.
تركيه امروز كه وارث نسل كشي ديروز ارامنه توسط عثماني است، در حال حاضر مهمترين عامل فجايع رخ داده در عراق و سوريه است. دولت در عراق و سوريه اگر در دست اهل تسنن بود، امكان نداشت تركيه عامل بحران در اين دو كشور گردد. اردوغان به انتقام كينه هاي بازمانده از حقارت ناشي از فروپاشي عثماني، انتقال قدرت به شيعيان در بغداد و حضور علويان در قدرت در دمشق، كمر به قتل عام شيعيان و علويان بسته تا شايد بتواند جايگاه تركيه را به رهبري اهل تسنن ارتقا دهد.
جمهوري تركيه برخاسته از اضمحلال عثماني، چون بر مبناي نگاه قومي و مذهبي تاسيس شد، از آغاز كار تزلزل داشت و اين روند همچنان پايدار است. ترس از علويان و كردها، همراه هميشگي ترك ها و در اين ميان اردوغان بوده و مي باشد. بزرگ كردن و پرداختن به دشمن خارجي در درون جمهوريت و دامن زدن به آن توسط اردوغان در بخش مهمي براي پوشش دادن به اين ترس پنهان و آشكارا ترك ها بوده و مي باشد.
اردوغان در حالي به خارج از مرزهاي خود توجه مي نمايد كه يا از درون خويش غافل بوده و يا خود را به غفلت زده است. اردوغان بداند، شكست خوردگان ديروز چالدران در عمق خاك اين كشور نه تنها پيروز امروز هستند، بلكه ارادت به شاه خطايي (شاه اسماعيل) در آناتولي، تبلور عيني محبوبيت ايران در قلوب مردمي است كه همچنان در جمهوري تركيه چون عثماني تحت فشارند. چون علويان و كردها در تركيه همچنان بر هويت خويش تأكيد دارند، لذا در ذهنيت اردوغان، جنگ چالدران نيمه تمام مانده و بايد با نابودي و يا استحاله آنان اين جنگ را به پايان برد. اردوغان بجاي رويابافي روي آذري هاي ايراني تر از هر ايراني اي، بهتر است با چشم هاي باز، نظري به آمد (دياربكر) و نوروزش، آناتولي و خانه هاي جم اش بياندازد تا عمق استراتژيك نفوذ فرهنگي ايران را دريافته و دچار خطاي راهبردي نگردد.
اردوغان هوشمند است اما چون بسياري از هوشمندان گرفتار استبداد و اختلالات روحي شده است. او با همه كس درگير است. هر كه با او نيست، دشمن است. بايد مردم تركيه او را تاديب و تنظيم نمايند. اگر اين اقدام توسط مردم تركيه صورت نگيرد او همچنان بر مدار گسترش بحران و جنگ در داخل و خارج حركت خواهد كرد.
يك اردوغان قدرتمند نه تركيه قدرتمند، براي مردم تركيه و منطقه خطرناك و سم است. اردوغان اگر بتواند سيستم پارلماني را به جمهوري تغيير دهد، جنگ نيابتي در سوريه و عراق عليه ايران را به جنگ مستقيم تبديل خواهد كرد. موفقيت اردوغان در تغيير سيستم او را بطور كامل بسوي ديكتاتوري سوق داده و در اين راستا از جمله اقدامات او در داخل تصفيه شديد حزب عدالت و توسعه بوده و سعي بر حذف يا تضعيف حزب جمهوريخواه خلق از سيستم، به اتهام واهي ارتباط با گولن خواهد كرد.
اردوغان مهمترين دشمن را ايران مي داند. از نظر اردوغان ايران مانع حضور اين كشور در عراق، سوريه و از همه مهمتر، ايران عامل اصلي جلوگيري در هاب شدن تركيه در انرژي مي باشد. توجه داشته باشيم در حالي كه سياست هاي سلبي و تخريبي تركيه در عراق و سوريه فجايع زيادي به بار آورده است، ادامه ساختن سدهاي متعدد بر روي دجله و فرات، جنگ آب را پيش روي آينده منطقه قرار داده است.
ديكتاتورها اصلاح نمي شوند و اردوغان نيز اصلاح ناپذير است. او بايد برود اما تنها مردم تركيه هستند كه مي توانند راه خروج اردوغان از قدرت را هموار نمايند. سازوكارهاي دموكراسي در تركيه اگرچه با كودتاي مدرن اردوغان صدمه خورده است، اما هنوز به اين دموكراسي نيم بند مي توان اميد داشت و مردم تركيه مي توانند او را از تخت به زير كشيده و به صلح در تركيه و منطقه كمك كنند. اردوغان عليرغم اتهام زني به ايران، خود همچنان تأكيد بر سياست قومي و مذهبي داشته و اگر مانعي براي او ايجاد نشود دور نخواهد بود كه دامنه بحران بسيار وسيعتر از امروز گردد.
اردوغان، اين پاشاي ترك را كه بدنبال لباس خلافت است، بايد سر جاي خود نشاند. بايد به او گفت تو در خانه بمان تا شانه و آينه برايت ارسال شود. بايد گفت بخويش بپرداز و نگذار تاريخ تكرار گردد كه ايران ماند و عثماني رفت.
نكته آخر و اما ناتمام
اگرچه جوانمردي در عرصه سياست، ميدان عمل چنداني ندارد اما اين ميراثي ايرانيست كه كمتر اردوغان با آن آشنايي دارد.خوب است در آستانه انتخابات پيش روي تركيه، اردوغان زبان به كام گرفته و كمتر سخن بگويد. بد نيست اردوغان نسبت به هيجده ميليارد دلاري كه به اعتراف وي در سال 2013 مانع سقوط اقتصاد تركيه شد، تعمق نمايد. عوامل گولن در سال مذكور افشاكننده ارتباطات برخي فرزندان وزرا و اردوغان در ارتباط با فساد و ارتشا به تعبير روشن تر مافياي قدرت سياسي و اقتصادي تركيه شدند اما هم اردوغان و هم ....مي دانند كه اردوغان خود پدرخوانده رضا ضراب بوده و ....
*منبع:ديپلماسي ايراني/20 فروردين 96
*اول*انتشاردهنده:عليرضا فرجي
تهران -ايرنا- ديپلماسي ايراني در يادداشتي آورده است: اردوغان چند ماهي است كه از دايره تعقل و ادبيات لازم براي كشورداري خارج شده و از هر فرصتي براي اتهام زني عليه ايران استفاده مي نمايد. اردوغان در حالي ايران را متهم به اتخاذ سياست مذهب گرايي مبتني بر فارس گرايي مي نمايد كه خود تبلور مذهب گرايي مبتني بر ترك گرايي است.