قریب به نه ساعت مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری قرار بود منجر به رفع ابهام برای بیش از 52 میلیون رای دهنده و ایجاد اجماع برای طیف وسیعی از ایشان شود و تا حدودی در این زمینه موثر بود اما در مجموع به نظر میرسد كه این مناظرهها به قدر كفایت «تمام كننده» نبود و همچنان برخی از شهروندان به جمع بندی برای انتخاب گزینه اصلح نرسیدند.
بر اساس تحلیل محتوای این مناظرهها، اسحاق جهانگیری در مجموع سه مناظره حدود 6400 كلمه بیش از سایر كاندیداها سخن گفته و مصطفی هاشمی طبا با حدود 5300 و مصطفی میرسلیم با حدود 5100 كلمه، كمتر از سایرین سخن گفته بودند. محمدباقر قالیباف، حسن روحانی و ابراهیم رئیسی نیز به طور متوسط حدود 6200 كلمه در مجموع سه مناظره سخن گفتهاند.
با حذف عبارات اضافه، پركابردترین كلیدواژههای مشترك میان كاندیداها، «ما»، «شما»، «من»، «برنامه»، «مسئله»، «كار»، «مردم»، «كشور»، «دولت»، «باید»، «امروز»، «برجام»، «اگر»، «ایران»، «توجه»، «جامعه»، «اشتغال»، «صادرات»، «مشكلات»، «اقتصاد»، «زندگی» برخی از پركاربردترین كلیدواژههایی است كه در مجموع سخنان شش كاندیدا با حدود 34 هزار كلمه سخن، مطرح شده است.
این كلیدواژهها نشان میدهد به درستی تمركز همه كاندیداها بر روی مباحث اقتصادی و به ویژه اشتغال بوده اما متاسفانه به واسطه آنكه پرسشها به خودیِ خود چالش برانگیز نبود و عمدتاً كلی گویی بود، شاهد پاسخهایی مشابه بودیم و صرفاً نقطه جذاب این مناظرهها برای عموم مردم، بخشهایی بود كه كار به تخریب رقبا كشید و كاندیداها حملات بسیار شدیدی علیه یكدیگر پیاده سازی كردند.
در واقع باید از كاندیداها سوالات تخصصی مطرح میشد و به عنوان نمونه پرسیده میشد كه «چگونه همزمان با رشد اقتصادی، تورم را كنترل میكنید؟»، «چگونه سیاست یكسان سازی نرخ ارز را بدون افزایش شدید ارزش دلار با به تعبیر بهتر، بدون كاهش شدید ارزش ریال تحقق خواهد بخشید؟»، «در صورت شكل گیری یك متغیر نزدیك بازگشت بخشی از تحریمها، دقیقاً چه برنامهای برای حفظ ثبات و حتی رشد اقتصادی وجود دارد؟»، «افزایش صادرات غیرنفتی را با چه راهكاری در چهار سال آینده و چند درصد افزایش میدهید؟»، «در دولت بعدی، چند وزارتخانه یا معاونت وزارتخانهها ادغام میشود و بدنه اجرایی دولت چنددرصد ریزش خواهد داشت و وظایف شان به بخش خصوصی محول میشود؟».
همچنین میشد از این كاندیداها برخی بدیهیات را پرسید، نظیر اینكه: «تصور كنید، اكنون یك كلان سرمایه گذار اقتصادی ملاقات كردهاید. با چه استدلالهایی او را متقاعد میكنید تا در ایران سرمایه گذاری كند؟»، «بر اساس استانداردها و تعاریف اقتصادی، به طور متوسط برای ایجاد هر شغل، چه عددی سرمایه گذاری مستقیم انجام داد؟»، «بر اساس تحلیل های مورد وثوق میان اقتصاددانها، یك استارت آپ برای سوددهی به طور متوسط به چه مدت زمان نیاز دارد؟»،
حتی این امكان وجود داشت كه سوالات سادهتری پرسید و كاندیداها را در مقابل مردم با این آزمون مواجه كرد كه تا چه میزان با بدیهیات اداره كشور آشنا هستند. به عنوان نمونه میشد از هر كاندیدا به صورت رندوم درباره متن قانون اساسی پرسید تا مردم دریابند كه این شش كاندیدای ریاست جمهوری كه در صورت انتخاب حفاظت از قانون اساسی جزو وظایف شان خواهند بود، حتی اصول قانون اساسی را حفظ هستند؟! لااقل برای نگارنده این پرسش مطرح است كه واقعاً این كاندیداها تا چه میزان بر اصول اولیه تسلط مطلق دارند و متاسفانه این حجم تولید برنامه، نتوانست منجر به دریافت پاسخ برای چنین پرسشهای سادهای باشد.
وقتی چنین سوالات چالشی مطرح نمیشود و در عوض، پرسشهای كلی مطرح میشود، طبیعی است كه كلیدواژهها شبیه به همدیگر میشود؟ چنین پرسشهایی كه در سه طبقه كیفی مطرح شد، امكان قضاوت دقیق را نسبت به كاندیداها به وجود میآورد اما پرسش كلی، پاسخ كلی در پی دارد و در نهایت خروجیاش جز آنچه دیدیم نخواهد بود. وقتی زمان هر كاندیدا در سه مناظره مجموعاً به 90 دقیقه نمیرسد و شكل پرسشها نمیتواند تفاوت رویكردها را نشان دهد، كاندیداها سراغ رویه دیگری برای نشان دادن تمایزهایشان با دیگر كاندیداها میروند و نتیجهاش وضعیتی میشود كه در مناظره سوم به اوج خود رسید.
اكنون جهت گیریِ آراء، بیش از آنكه خروجی دستیابی به تحلیل دقیق از برنامه كاندیداها و توان اجرایی و تسلط شان بر قوانین و سازوكارهای اجرایی باشد، محصول مجادلههای سنگین سیاسی است. با این تفاسیر به نظر میرسد كه تلویزیون بار دیگر در ارائه مدل مطلوب تبلیغاتی برای ارزیابیِ منطقی و غیرهیجانی كاندیداها توسط عموم مردم ناكام باقی ماند.
كاندیداها در چنین فضایی برای نشان دادن برتری شان مسیر دیگری را در پیش گرفتند؛ مسیری شبیه به دو دوره پیشین انتخابات كه برنامه و توان اجرا، حرف آخر را میزد و بدین ترتیب، بدون شك برنده این انتخابات همچون دو دوره پیشین، پیروزی اش را مدیون صداوسیما خواهد بود، تا متكی بر برنامه و توان اجرایی اش!
*منبع:تابناك/23 اردیبهشت 96
*اول*انتشاردهنده:علیرضافرجی
تهران-ایرنا- مهدی خرم دل در یادداشتی در تابناك در یادداشتی آورده است:كاندیداها در چنین فضایی برای نشان دادن برتری شان مسیر دیگری را در پیش گرفتند؛ مسیری شبیه به دو دوره پیشین انتخابات كه برنامه و توان اجرا، حرف آخر را میزد و بدین ترتیب، بدون شك برنده این انتخابات همچون دو دوره پیشین، پیروزی اش را مدیون صداوسیما خواهد بود، تا متكی بر برنامه و توان اجرایی اش