شماری از شاعران زبان و ادبیات فارسی چكامهها و چامهها و مثنویها و ترجیعبندها و حتی رباعی هایی دارند كه یا به تمام براساس مضمون ماه مبارك رمضان و «روزه» و « روزهداری » پدید آمده و یا در بیت و بیتهایی از آنها به این مضمون متعالی پرداخته اند.
به جز این شاعران، دسته دیگری از سخنوران ادب فارسی نیز هستند كه از ماه رمضان و روزه و روزهداری در شعر خود سخن گفتهاند، اما نه بدین معنا كه قطعه و قصیده و غزل را به قصد توصیف ماهِ صیام سروده باشند؛ در واقع اشاره اینان به روزه و ماهِ روزه نیز بخشی است از یك قصیده یا غزلشان. از جمله شاعرانی كه در دسته اخیر جای دارند، شاعران مدیحه سرای هستند؛ اما پیش از آنكه بدانیم مدیحه سرایانِ ادب فارسی درباره ماه روزه چه گفتهاند، باید بدانیم كه شاعران مدیحهگو كیانند.
** «شاعر مدیحه سرا» كیست؟
در دوره نخست شعر فارسی (منظور شعر فارسیِ عروضیِ پس از اسلام است) كه به سبك خراسانی معروف شده است، بسیاری از شاعران كه در دربارها حضور داشتند، شعر را در خدمت یك غرض اصلی درآورده بودند و آن غرض، چیزی نبود جز «مدح و ستایشِ» ممدوح؛ ممدوحی كه اغلب، سلطان، حاكم، وزیر، امیر،ندیم و یا شخصی صاحب منصب در دستگاه حكومت بود. شاعر شعر میسرود برای مدح ممدوح خویش و ممدوح صله ی مادی و معنوی میبخشید از بهر شاعر یا همان مادحِ خویش.
در این دوره كه تا سده ششم ادامه دارد، شاعران بزرگی چون رودكی سمرقندی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری بلخی، عسجدی مروزی و امیر معزی، قصیدههای مدحی فراوانی برای شاهان و صاحب منصبان سلسلههای سامانی و غزنوی و سلجوقی سرودهاند.
شعر مدحی البته به قصیده و دوره سبك خراسانی محدود نمی ماند. مدیحه سرایی در دوره بعد، یعنی از قرن ششم تا سده نهم هجری كه دوران حكومت سبك عراقی بر مُلك شعر پارسی است، نیز همچنان رواج دارد، گرچه هر چه پیش میرود از بلندای جامهیی كه بر تن دارد كاسته می شود و ردای بلند قصیده به پیراهنِ كوتاه ترِ غزل بَدَل میشود تا در كنار برخی قصیدههای مدحی استادانی چون انوری و جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و ظهیر فاریابی و خاقانی، حتی در غزلهایی از حافظ و سعدی نیز بیتهایی به مدیحه گفته شود؛ مانند این سه بیت از غزل معروف حافظ (هاتفی از گوشه میخانه دوش...) كه در مدح «جلالالدین شاه شجاع مظفری» سروده است:
«رندی حافظ نه گناهی است صعب / با كَرَم پادشه عیب پوش
داور دین، شاه شجاع، آن كه كرد / روح قُدُس حلقه امرش به گوش
ای ملكالعرش، مرادش بده / وَز خطر چشم بدش دار گوش»
در دوره سبك هندی كه از قرن نهم تا حدود نیمه قرن دوازدهم هجری ادامه داشت، باز هم از رونق شعر مدحی كاسته شد. البته گرچه در ایران شاهان صفوی خریدار مدح شاعران نبودند، در هند سلاطین گوركانی (بابریان) آغوش خود را به روی مدح شاعران فارسی زبان گشودند تا همچنان شعر مدحی به حیات خود ادامه دهد.
از نیمه قرن دوازدهم هجری كه دوره ادبی «بازگشت» در ایران پدید آمد، شعر مدحی دوباره جان تازهیی یافت و این بار شاعرانی مانند مشتاق اصفهانی برای نادرشاه و فتحعلی خان صبا و قاآنی شیرازی برای شاهان قاجار مدیحههایی سرودند.
** مدیحهها و تبریك آغاز و پایان ماهِ روزه
در بسیاری از شعرهای مدیحه سرایان آنان كه در مقدمه یا همان تغزل و تشبیب قصیدههای خود بیشتر از می و معشوق و جوانی سخن گفتهاند، آنجا كه سخن از ماه رمضان و صوم [= روزه] و روزهداری رفته، یا برای تبریكِ فرارسیدنِ «ماه روزه» به ممدوح بوده یا در تهنیتِ پایان یافتن ایام صیام و رسیدنِ عید فطر. این دست شاعران، در موارد متعددی اگر از روزه و رمضان در شعر خود یادی كردهاند، بیشتر در تبریك به ممدوح بوده است كه به مثل شاعر در آغاز یا پایان مدیحه خویش فرا رسیدن ماه مبارك را به ممدوح خود تبریك گفته است؛ مانند این بیت از انوری ابیوردی، شاعر بزرگ سده ششم، كه مطلع قصیدهیی است در مدح سلطان الخواتین عصمه الدین مریم:
«هزار سال زیادت بقای خاتون باد / مهِ مبارك روزه بر او همایون باد»؛
یا هم او در قصیده ای هم زمانی فرارسیدن ماه مبارك رمضان و تحویل سال نو را تبریك گفته است:
«سایه افكند مه روزه و روز تحویل / روز مسعودِ مبارك مَه میمون جلیل...
هر دو فرخنده و میمون و مبارك بادند / چه مه روزه و دیگر چه و روز تحویل»
ظهیرالدین فاریابی (شاعر بزرگ سده ششم) نیز در بیتی به پایان رسیدن ماه روزه را این طور بیان كرده است:
«بگذشت ماه روزه به خیر و مباركی / پُركن قدح ز بادهی گلرنگ راوكی» [= شراب صاف].
گاه نیز دیده میشود كه شاعر در مدیحه خود، ضمن تبریك آمدن ماه مبارك به ممدوح، با ظرافت تمام او را اندرز نیز میدهد؛ مانند این بیتهای پایانیِ یكی از قصیدههای خواجه رشیدالدین وطواط، شاعر و دبیر دربار اتسز خوارزمشاه كه در بیت پایانی ضمن توصیه ممدوح به روزهداری، از او میخواهد كه با روزه و نیایش، یك سال غفلت و لهو و عشرت خود را جبران كند:
«ماه صیام آمد و از داعیان خیر / گوش جهان ندای بشارات حق شنود
پذرفته باد صوم تو، افزوده خیر تو / كز خیر تو مسرت اسباب دین فزود
یك مَه به ختم و صوم و نماز و دعا بخواه / یك سال عذر باده و عیش و سرود و رود»
** رِندیِ فرخی سیستانی!
فرخی سیستانی، شاعر بزرگ دربار غزنویان، در تغزل قصیدهیی كه در تهنیت عید فطر به سلطان محمود سروده، به زیركی هم در ستایش مقام ارجمند ماهِ روزه سخن گفته و هم خوشحالی خود را از پایان یافتن این ماه و رسیدن عید فطر آشكار كرده است.
فرخی ماهِ روزه را مهمان پیر بسیار چابك و باخردی تصویر كرده كه به موقع راهی سفر شده است:
«رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر / خُنُك [= خوشا] آن كو رمضان را بسزا برد بهسر
بس گرامی بُود این ماه ولیكن چه كنم؟ / رفتنی، رفته به و روی نهاده به سفر
سبكی كرد و بِهنگام سفر كرد و برفت / تا نگویند فروهشت [= افكند، آویزان كرد] برِ ما لنگر
رمضان پیری بس چابك و بس باخرد است/كارِ بخرد همه زیبا بود و اندر خور[=درخور، شایسته]
او شنیده است كه بسیارنشین را گویند / دیر بنشست بَرِ ما و همیخورد جگر...
رمضان گر بشد، از راه فراز آمد عید / عید فرخنده ز ماه رمضان فرّختر...».
** مانند كردن ماه رمضان به باز شكاری
یكی از صنعتآراییهای زیبایی كه درباره مفهوم روزه و ماه مبارك رمضان در شعر برخی شاعران استاد مدیحهسرای وجود دارد، توصیف پیدا شدن هلال ماه رمضان و رسیدن ایام روزه است. این توصیف با یاریگیری از استعارهها و تشبیههای دلنشین، تصویرهایی دیدنی و متفاوت از رسیدن موسم روزه پیش چشم مخاطب برپا داشته تا بتواند به چشم خیال هلال ماه رمضان را ببیند.
یكی از نمونههای این تصویرآفرینی، مقدمه قصیدهیی است از امیر معزی، شاعر بزرگ دربار سلطان ملكشاه و سلطان سنجر سلجوقی. در این مقدمه، امیر معزی ماه رمضان را به بازی شكاری مانند كرده كه سی بال دارد و از آشیانه شریعت حضرت پیغامبر (ص) برخاسته تا هوای نفس مردمان را شكار كند:
«مبارك آمد بازی بدیع طرفه شكار / از آشیانهی شرع محمد مختار...
كه دید در همه عالم بدین صفت بازی / كه در هوا نكند جز هوای نفس شكار
چو پرّ او بگشایند، سی بُود بهعدد / چو بال او بشمارند، سی بُود به شمار...
نشستنش همه بر كوهسار تسبیح است / پریدنش همه در مرغزار استغفار...».
** اعتراض به ریا و تزویر در قالب شادی از به پایان رسیدن ماه روزه
مدیحهسرایان متأخرتر نیز تبریك آمدن یا رفتن ماه رمضان را خطابه ممدوح در شعر خویش آوردهاند، اما شاید كسی به اندازه قاآنی شیرازی خوشحالی خود را از آمدن عید فطر و به پایان رسیدن ایام روزهداری، ابراز نكرده باشد! نمونههای این ابراز وجد از این قرار است:
«عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد شكر كه این آمد و صد شكر كه آن رفت»؛
«شد عید و مه روزه سفر كرد به اكراه / نیكو سفری كرد، خدا بادش همراه»
البته به هیچ روی نباید ظاهر این دست شعرهای قاآنی را ملاكِ قضاوتِ نگاه او به ماه روزه در نظر داشت، زیرا این شاعر عهد قاجار در بسیاری از قصاید خویش كه از رفتن ماه روزه خوشحالی كرده یا از آمدنِ آن ناراحتیاش را ابراز كرده، از روی و ریای برخی زاهدان و عابدان متظاهر و ریاكار كه روزه و عبادت را پوششی برای ناراستی و نادرستی خویش كردهاند، نالیده است. نمونه این نگاه او را میتوان در بیتهای آغازینِ قصیدهیی كه در مدح میرزاتقی خان امیركبیر سروده، به خوبی دید:
«چو عید آمد و ماه صیام كرد سفر / امید هست كه یابم به كام خویش ظفر...
اگرچه بود مه روزه بس عزیز، ولی / عزیزتر بود اكنون كه كرد عزم سفر
نه هر كه بست لب از آب و نان بود صائم / نه هر چه جمع شود در صدف، شود گوهر
چو واعظ آنچه دهد پندِ خلق، خود نكند / نشسته بر زبر دار، به كه بر منبر
به زَرق [= ریا، فریب]، مرد ریاكار خوب مینشود / كه زشت هرگز زیبا نگردد از زیور...»
یكی دیگر از نمونههای زیبای به تصویر كشیدن وضعیت دوگانهی جامعه ریازده را در ماه رمضان و پس از این ماه، میتوان در این قصیده استاد انوری دید. انوری در چند بیتِ مقدمه این قصیده، از پایان یافتن ماه صیام سخن میگوید، اما در عین حال خواسته یا ناخواسته دارد وضعیتی را تصویر میكند كه در آن مردمانی كه در ماه رمضان به توبه و مصحف شریف چنگ میزدند، با پایان روزهداری دست در دامن دلبر و جام و باده و ساغر میزنند:
«اكنون كه ماه روزه به نقصان در اوفتاد / آه از حجاب حجره دل بر در اوفتاد
هجران ماه روزه پیام وصال داد / اینك نهیب او به جهان اندر اوفتاد
گوید به چند روز دگر طبع نفس را / دیدی كه رسم توبه ز عالم براوفتاد
آن شد كه از تقرب مصحف، به اختیار / از دست پایمرد طرب ساغر اوفتاد...
عشق و سرور و لهو مرا در نهاد رُست / سودای جام و باده مرا در سر اوفتاد
آن كس كه از دو كُون به یكباره دل بشست / او را دو چشم بر دو رخ دلبر اوفتاد...»
به هر روی، جدای از اظهار خرسندیهای دوگانه برخی شاعران مدیحهگوی از آمدن عید فطر و پایان ماهِ روزه، آنچه از ماه رمضان و روزهداری در شعر اغلب شاعران مدیحهگوی میتوان سراغ گرفت، چیزی فراتر از توصیفهای ظاهری از این ایام نیست؛ و صدالبته نباید از این سخنورانِ چیره زبان كه اغلب نگاه این جهانی به پدیدهها دارند، انتظار داشت كه چون مولانا یا اوحدی و یا جامی و صائب باطن و عمق حقیقت ماه صیام و روزه داری را دستمایه سرایندگی خویش قرار دهند.
میزگرد**3067**1436*گزارش: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
ماه رمضان بر سر سفره ادبیات فارسی 3؛
ماهِ روزه در شعر شاعران مدیحه سرا
۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ۹:۰۴
کد خبر:
82559500
تهران- ایرنا- بسیاری از شاعران مدیحهگو در موارد متعددی از شعرشان اگر از روزه و رمضان یادی كردهاند، بیشتر در تبریك به ممدوح بوده و گاه نیز به توصیفی ظاهری از این ماه پرداختهاند.