چند ماهی از راهیابی دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور امریكا به كاخ سفید گذشته است.
در این مدت سیاست های وی هم در عرصه داخلی و هم در مناسبات بین المللی ساختار شكنانه بوده است . در عرصه داخلی تلاش برای لغو قانون بیمه تامین اجتماعی اوباما، منع مهاجرت اتباع شش كشور اسلامی به آمریكا و در عرصه بین الملل خروج از توافقات جهانی چون توافق آب و هوایی پاریس و توافق ترانس پاسیفیك از مهم ترین سیاست های اعمالی دولت جدید آمریكا بوده است.
علاوه بر این ترامپ در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و ورود به كاخ سفید رویكرد خصمانه ای در قبال ایران و توافق هسته ای داشته و رویكرد خاورمیانه ای وی نیز امروز به یكی از مهم ترین مسایل و دغدغه های كارشناسان و ناظران مسایل منطقه تبدیل شده است.
در همین خصوص با داود هرمیداس باوند استاد حقوق و روابط بین الملل و دیپلمات سابق به گفت و گو نشستیم.
ایرنا : بعد از گذشت چند ماه از حضور ترامپ در كاخ سفید آیا سیاست خاورمیانه ای و ایرانی ترامپ و دولت وی روشن شده است ؟
باوند : موضع گیری آمریكایی ها در قبال ایران را از دو جهت مشاهده می كنیم ؛ یكی از سوی كنگره آمریكا كه نشان می دهد به هر دلیلی اكثریتشان نظر مساعدی نسبت به وضع موجود ندارند. از سوی دیگر خود اظهارات ترامپ و اطرافیانش در كاخ سفید هم گویای مواضع آنهاست ولی با تمام تصمیم گیری هایی كه می شود و اظهار نظرهایی كه انجام می گیرد ، اتخاذ موضع نهایی به شرایط متعددی چون شرایط منطقه، چگونگی رابطه آمریكا با اتحادیه اروپا و مسایل دیگر ارتباط پیدا می كند.
به عنوان مثال فرض كنیم كنگره آمریكا تحریم هایی علیه ایران تصویب كند كه ممكن است برخلاف برجام هم باشد. ولی نقار و كدورت پدیدار شده بین اروپا و آمریكا ایجاد شده باعث می شود اروپا برخلاف سابق حتی در قبال تحریم های یكجانبه مضاعف ایستادگی كند و این موضع گیری ها و اعلام نظرات از قبل در نهایت در تصمیم گیری های نهایی اثرگذار خواهد بود.
در خصوص شرایط منطقه كه در نهایت بر تصمیمات آمریكایی ها تاثیرگذار است می توان به روابط روسیه و آمریكا و ورود روسیه به بحران سوریه اشاره كرد. به نظر می رسد ورود روسیه در سوریه برای این بوده است كه زمینه قابل توجهی برای گفت و گوی سازنده با آمریكا و گرفتن امتیاز فراهم كند و آنها تلاش می كنند تا ایران را در جایگاه پیرامونی قرار دهند.
ایرنا: طی سال های اخیر بحث هایی مطرح شده مبنی بر اینكه خاورمیانه اهمیت سابق را برای آمریكا ندارد و این كشور در حال انتقال به سمت آسیای شرقی است؟
باوند: در زمان باراك اوباما رسما اعلام شد استراتژی مسلط آمریكا به آسیای جنوب شرقی و خاور دور منتقل شده است. این سیاست به چند دلیل اتفاق می افتد؛ اولین نكته تبدیل چین به یك قدرت جهانی global power و نه great power است. شوروی سابق هیچ وقت گلوبال پاور نبود ولی گرد پاور بود. از نظر امنیتی و نظامی مطرح بود ولی در عرصه اقتصادی و فرهنگی چیزی نداشت ولی چین الان قدرت گلوبال است. یورش مسلط چین در عرصه تجاری، مالی و اقتصادی است. موضوع دیگر مساله كره شمالی است ؛ به هر حال آمریكا تعهداتی در قبال كره جنوبی، ژاپن ، فیلیپین و استرالیا دارد.
نكته دیگر بحث نفت است؛ سابقا 20 درصد نیازمندی آمریكا به نفت از خارج بود ولی با بهره برداری از نفت شیل آمریكا نه تنها نیازمندی داخلی خود را تامین می كند، بلكه در حال حاضر خود صادر كننده نفت است. بنابراین با توجه به این تحولات و حوادث آمریكا اعلام كرد استراتژی مسلطش به سوی آسیای جنوب شرقی و خاوردور است.
در سال های گذشته هم دیدیم در حالی كه برخی از كشورهای منطقه چون تركیه و عربستان خواهان برخورد نظامی با سوریه بودند و حتی اوباما اعلام كرد كه اقدامات تنبیهی علیه این كشور اعمال خواهد كرد و با وجود این كه ریاض، آنكارا و لندن برای مشاركت با آمریكا در جنگ اعلام آمادگی كردند ولی مشاركت انگلیس در جنگ از سوی مجلس عوام تایید نشد. اوباما هم در حالی كه می توانست بر اساس اختیارات ویژه رییس جمهوری اقدام كند آن را به كنگره برد و در نهایت اعلام كرد كه یك استراتژی نرم افزاری و دیپلماتیك را در پیش خواهد گرفت.
آقای ترامپ برای جنبه های مالی وارد یكسری مذاكراتی شد كه از جمله قرارداد 110 میلیارد دلار فروش سلاح به عربستان و 20 میلیارد دلار به قطر كه همه اینها فعلا در آستانه كار است. طی روزهای اخیر هم می بینیم كه در اختلافات بین عربستان ،بحرین ، امارات و مصر با قطر ترامپ ابتدا از عربستان حمایت كرد ولی وزیر خارجه وی موضع دیگری گرفت و در ادامه خود ترامپ هم مجبور شد موضع خود را تعدیل كند.
حتی اخیرا وزیر خارجه آمریكا رسما اعلام كرده است كه موضع اش به نفع قطر است و قرارداد همكاری مشترك در مبارزه با تروریسم بین المللی را با قطر منعقد كرد تا مبنای بزرگ اتهام یعنی حمایت قطر از تروریسم بین المللی را بی رنگ كند.
ایرنا: طی هفته های اخیر شاهد عقد قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی با شركت توتال بودیم در این مورد توضیح بفرمایید و اینكه اروپا با این اقدام چه رویكردی را در قبال ایران در پیش گرفته است؟
باوند: زمان كلینتون قانونی به نام داماتو تصویب شد كه بر اساس آن اگر كسی 20 میلیون دلار در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری می كرد از سوی آمریكا تنبیه می شد. در آن مقطع اتحادیه اروپا اعلام كرد این تحریم یكجانبه مضاعف برخلاف مقررات سازمان تجارت جهانی و حقوق بین الملل است بنابر این وقتی شركت مشترك هلندی از پارس جنوبی خارج شد، توتال فرانسه آمد. ولی در تحریم های بعدی اتحادیه اروپا با آمریكا همسو شد.
درست است كه اتحادیه اروپا به چارچوب برجام پایبند است ولی شركت های نفتی معمولا می خواهند بدون دردسر سرمایه گذاری كنند.حالا كه توتال آمده دارد یك فتح باب می كند و قوت قلبی برای شركت های دیگر است و یك اشاره ای به آمریكایی ها می كند كه شما فكر نكنید كه تحریم های مضاعف الان هم برایتان كاربرد دارد.
امریكایی ها تصمیم های جدیدی در رابطه با تحریم ها برای ایران راجع به نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، مساله سیستم موشكی گرفته اند و در عین حال چشم انداز حاشیه ای هم به برجام دارند و اعلام كرده اند كه برجام یك تعهد جهانی و بین المللی است. در هر صورت همانطور كه گفتم سیاست و تصمیمات آمریكا به شرایط منطقه و موضع اش با چین و روسیه و فراتر از همه اتحادیه اروپا و تحولات داخل ایران برمی گردد.
در انتخابات ریاست جمهوری در ایران خود كنگره آمریكا اعلام كرد كه تصمیم گیری ها راجع به قطعنامه ها را به بعد از فضای جدید موكول می كنیم الان هم سعی می كنند در فضای جدید مردم را از حكومت جدا كنند. به نظر می رسد اگر در فضای جدید كارشكنی در اجرای برنامه های رییس جمهوری تشدید شود و فضای آرای مردم بی رنگ شود یك زمینه مساعدتری برای اقدامات خصمانه ایجاد می شود.
ایرنا : قرار است 29 تیرماه آمریكا نتیجه بازنگری خود را درباره برجام اعلام كند با این اوصاف پیش بینی شما چیست ؟
باوند : برجام تصمیم پنج عضو دایم شورای امنیت به اضافه آلمان و نماینده اتحادیه اروپا و به عنوان دفاع و حمایت از منافع جامع بین المللی منعقد شده است و تصمیماتی كه شورای امنیت می گیرد طبق بند 5 ماده 2 و طبق فصل 7 منشور برای همه كشورها لازم الاجراست. خود وزیر دفاع آمریكا هم اعلام كرد كه ما نمی توانیم این تصمیم گرفته شده را نادیده بگیریم. نمی خواهم به ضرس قاطع بگویم ولی به ظن غالب آمریكا پذیرای برجام به طور نسبی خواهد شد ولی به دنبال بهانه هایی می گردد كه اعلام كند قصد و نیت ایران هنوز این است كه بمب هسته ای بسازد و یا موشك های دوربرد داشته باشد كه توان حمل كلاهك هسته ای دارد.
چون موشك های كوتاه و میان برد متعارف دفاعی است ولی كشورهایی موشك های بالستیك یا میان قاره ای یا دوربرد می سازند كه دارای سلاح هسته ای هستند.
ایرنا: طی هفته های گذشته شاهد آزمایش موشكی كره شمالی بودیم آیا این آزمایشات تهدیدی اساسی برای آمریكا است؟
باوند: نه، هدف نهایی تمام این اقدامات چین است چون تنها كشوری كه تعاملات اقتصادی گسترده ای با جهان دارد، پكن است و می خواهند چین را مهار كنند. آنها اتفاقا خوشحالند كه كره شمالی تحركاتی دارد ، چون ظاهرا تهدید كره شمالی علیه ژاپن و كره جنوبی است اما نباید فراموش كنیم كه تشعشعات هسته ای هر اقدام هسته ای از سوی كره شمالی ممكن است خود این كشور را هم تحت تاثیر قرار دهد.
آمریكاییها می خواهند از دو جنبه بر روی چین فشار وارد كنند ؛ یكی در منطقه دریای چین یكی هم مساله كره شمالی. حتی اگر كره ای ها آلاسكا را بزنند، آمریكا اسیب پذیر نیست و توان پاسخ را دارد. منتها آمریكا با دامن زدن به این مسایل می خواهد بحث دفاع از خود را پیش بكشد. مثل زمانی كه برج های دو قلو را زدند. آمریكا گفت كه برای دفاع از خودش اقدام می كند و ناتو هم گفت طبق ماده 5 همكاری می كنیم.
ایرنا : برگردیم به مسایل ایران ما علاوه برتوتال، قراردادهایی با ایرباس و بویینگ داریم. سرنوشت این قراردادها در دولت ترامپ چه خواهد بود؟
باوند: مساله به عوامل متعدد و به ویژه به كیفیت روابط آمریكا و اروپا باز می گردد. البته یك تعدادی هواپیما را داده اند. ضمن اینكه هر شركتی منافع و مصالح خود را تعقیب می كند. بنابر این بعید می دانم این قراردادها با مشكل جدی مواجه شوند. البته آمریكاییها نق می زنند و استدلال هایی مطرح می كنند كه مثلا ایران با این هواپیماها به تروریست ها كمك می كند كه استدلال منطقی نیست و كسی هم آن را جدی نمی گیرد. ممكن است در زمینه موشكی فشارهایی به ایران وارد كنند ولی قراردادهای فروش هواپیما به نتیجه می رسد. بالاخره آنها با مشكلات اقتصادی هم روبرو هستند. مثلا آلمان چقدر می تواند به یونان و اسپانیا و ایتالیا كمك كند.
برخی رهبران كشورها دوست دارند همیشه صحبت كنند ولی نمی دانند كه این اظهار نظرها یك آثار منفی داخلی و خارجی هم دارد. ترامپ هم چون تازه وارد است می خواهد رقبا و وسایل ارتباط جمعی را خنثی كند و طوری برخورد می كند كه خلاف ارزش های سنتی آمریكا است و می گوید دیگر با مطبوعات كار نمی كند. در جامعه ای كه مطبوعات آزاد است چنین مباحثی چندان جدی گرفته نمی شود. در زمان نیكسون واترگیت را روزنامه ها برملا كردند. همه رویدادها را وسایل ارتباط جمعی منعكس می كنند. وسایل ارتباط جمعی یكی از بنیان های نظام دمكراسی در آمریكا است. بنابراین ترامپ موضع گیری هایی می كند كه با ارزش های آمریكایی تعارض دارد.
ایرنا: نقاری و سردی بین روابط اتحادیه اروپا و آمریكا وجود دارد . آیا به نظر شما این نقاری در آینده بیشتر می شود یا كمتر؟
باوند: خانم مركل با عصبانیت یك اظهار نظری كرد و گفت كه ما باید از نظر امنیتی و آینده مان متكی به خود باشیم. وقتی شوروی دچار فروپاشی شد ، آمریكا و فرانسه مشتركا نظری را مطرح كردند كه دیگر ادامه ناتو ضرور نیست . ولی به چند دلیل این اتفاق نیفتاد. در آن تاریخ انگلستان با این سیاست مخالفت كرد و كشورهای متوسط مثل هلند و بلژیك كه از سلطه مسلط آلمان و فرانسه نگران بودند، استمرار ناتو را یك عامل بازدانده می دانستند بنابراین آنها شدید مخالف از بین رفتن ناتو هستند. كشورهای بلوك شرق هم كه نگران احیای سلطه روسیه بودند، وجود ناتو را مغتنم دانسته و الحاق به ناتو را تضمینی برای خود می دانند و همه شان عضو ناتو شدند.
در دهه 90 میلادی در بحران بالكان كلینتون اعلام كرد كه این مساله ای مربوط به اروپا است و آمریكا در آن منافع حیاتی ندارد. از طرف دیگر بین انگلستان، فرانسه، آلمان و اتریش دیدگاه های متفاوت وجود داشت آنها چون در جنگ اول و دوم نگاه مثبتی به طرف صربستان داشتند و آلمان مخالف بود، این امر سبب شد تا در كشتار سربنیتسا كه با تفویض شورای امنیت ناتو در آنجا حضور داشت و بیشتر نیروهای پاسدار صلح هلندی بودند، آنان دخالت نكردند.
وقتی اروپا موفق نشد بحران بالكان را حل كند، كلینتون قرارداد دیتون را منعقد و مساله را حل كرد و بعد هم به ناتو تفویض اختیار كردند كه امنیت را تامین كند و حتی بعدها خواستند كه ناتو بازوی امنیت شورای امنیت شود.
ولی خانم مركل این بار شدیدا علیه مواضع و اظهار نظرهای ترامپ موضع گیری كرده است. نظرات ترامپ درباره ناتو و سهمیه اعضای و شادی وی از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و این اظهار نظر كه بقیه اعضای اتحادیه اروپا هم از آن جدا خواهند شد، منجر به واكنش جدی خانم مركل شد. آمریكا تمام هم و غمش این بوده است كه در اروپا با یك قدرت كار كند و از آن حمایت همه جانبه می كرد. آمریكایی ها با وجود این كه خودشان ناتو را داشتند خواهان یك جامعه دفاعی در اروپا بودند به همین دلیل با موضع گیری های اخیر ترامپ خانم مركل می گوید ما نمی توانیم سرنوشت آینده مان را متكی به موضع گیری های نگران كننده بكنیم. بدون تردید اروپایی ها تا حدودی نیازمندی های خود را به آمریكا كمتر خواهند كرد. البته برای روسیه مایه خوشحالی و شور و شعف در این است كه هم ناتو فروپاشیده شود و هم روابط اروپا و آمریكا دچار شكاف شود.
ایرنا : یكی از مسایلی كه از دوران به قدرت رسیدن ترامپ مطرح شده بحث رهبری آمریكا است. با توجه به سیاست هایی كه رییس جمهور آمریكا در پیش گرفته چه چشم اندازی برای جایگاه آمریكا در نظام جهانی وجود دارد؟
باوند: نظراتی كه ترامپ دارد یك عقب نشینی شبه انزوا طلبانه است كه جیمز مونرو داشت. آمریكا در جنگ بین الملل اول و دوم هم اعلام بی طرفی كرد اما وقتی ژاپنی ها حمله كردند از این فرصت استفاده كرد و در آن واحد هم به ژاپن و هم به آلمان حمله كرد.
اظهار نظر و سیاست هایی كه ترامپ درباره پیمان نفتا ، همكاری اقتصادی شرق آسیا یا پیمان آب و هوایی پاریس دارد آن هم در شرایطی كه انگشت اتهام گرمی بیش از حد هوا متوجه آمریكا و چین است، بحث رهبری آمریكا را بشدت خدشه دار می كند.
در گذشته هم شاهد بودیم كه آمریكا به عنوان یك قدرت هژمون و قدرتی كه نظم نوین جهانی بعد از جنگ اول و دوم به اهتمام آن بود، عمل می كرد. حتی بعد از فروپاشی شوروی بوش پدر نظم نوین جهانی دیگر را اعلام و در ساختار تجارت جهانی تجدید نظر كرد.
جلوگیری از گسترش اشاعه سلاح های كشتار جمعی ،مبارزه با تروریسم بین المللی،تقویت سازمان ملل و بخصوص شورای امنیت سازمان ملل و ناتو تبدیل آن به ابزار مدیریت بحران ها ، نگاه به شرق، بحث شورای یورو آتلانتیك كه كشورهای زیادی مثل اوكراین و روسیه هم در آن شركت كردند همه در جهت تثبیت نقش و جایگاه رهبری آمریكا بوده است اما الان موضع گیری هایی كه ترامپ اتخاذ كرده است جایگاه هژمونی آمریكا و مسوولیت جهانی اش را به طور كلی مورد تردید جدی قرار داده است.
ایرنا: بحث هایی درباره استیضاح ترامپ در جامعه آمریكا مطرح شده است ، این اتفاق تا چه حد محتمل است؟
باوند: زمانی كه در یك خانواده یك رسوایی پیش می آید، خرد ایجاب می كند كه خیلی این را باز نكنید و طوری آن را بپوشانید. جانشین ترامپ یعنی مایك پنس یك دست راستی است كه شخصیت محكمی ندارد. دمكرات ها هم در نهایت می بینند سرزنش چنین اقدامی به خود جامعه آمریكا برمی گردد. جمهوریخواهان هم در كنگره اكثریت را دارند من بعید می دانم كه بخواهند ترامپ را استیضاح كنند ولی سعی می كنند تا وی را كنترل كنند. یعنی وادارش كنند تا گزاف گویی نكند.
در موضوع پسر ترامپ هم به وی علامت كوچكی می دهند كه اگر بخواهید تغییر رویه بدهید اطلاعات را به روزنامه ها منتقل می كنیم و این اطلاعات برملا می شود.
اینها موارد برای كشوری مثل آمریكا كه سرنوشت انتخاباتش بر كشورهای دیگر هم تعیین كننده است ، لطمه بزرگی است. بنابر این من فكر می كنم خود وسایل ارتباط جمعی هم به این نتیجه می رسند كه مصلحت آمریكا خیلی اقتضا نمی كند تا پاندورا باكس (جعبه اسرار) را باز كنند و سعی می كنند تا بیشتر ترامپ را مهار كنند.
سیام*2021*1058*1436* خبرنگاران: داود مرادپور، محمد افضلی*انتشار:داود پورصحت *
هرمیداس باوند در گفت و گو با ایرنا:
تردید جدی در رهبری جهانی آمریكا در دوره ترامپ/قرارداد توتال فتح باب برای حضور شركت های دیگر در ایران
۲۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۵۶
کد خبر:
82601016
تهران - ایرنا - استاد حقوق و روابط بین الملل گفت : موضع گیرهایی كه ترامپ اتخاذ كرده جایگاه هژمونی آمریكا و مسوولیت جهانی این كشور را به طور كلی مورد تردید جدی قرار داده است.