۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۴:۵۱
کد خبر: 82657053
T T
۰ نفر

معرفي كتاب ؛

زمان در انديشه ملاصدرا و هايدگر

۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۴:۵۱
کد خبر: 82657053
زمان در انديشه ملاصدرا و هايدگر

تهران- ايرنا- كتاب «زمان در انديشه ملاصدرا و هايدگر، گامي در تحقيق پولي لوگ» اثر «رضا دهقاني» ، يكي از آثاري است كه در زمينه بررسي زمان در انديشه دو متفكر برجسته در جهان اسلام و غرب، از سوي انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به تازگي منتشر شده است.

به گزارش گروه پژوهش و تحليل خبري ايرنا، اين كتاب نخستين پژوهشي است كه افق فلسفه ميان‌فرهنگي را طرح و از الگوي «پولي‌لوگ» (Polylog) يا «گفت‌وگوي چندجانبه فرهنگي» بهره مي برد. نويسنده اين كتاب، سعي كرده تا به‌ جاي فلسفه تطبيقي به ‌معناي رايج، فلسفه «ميان‌فرهنگي» را جايگزين كند.

**سازماندهي و درونمايه اثر
اين كتاب داراي مقدمه و سه فصل و نتيجه گيري است. نويسنده در فصل اول به سيرتاريخي مفهوم زمان درمابعدالطبيعه، در فصل دوم زمان در انديشه ملاصدرا و در فصل سوم زمانمندي در انديشه هايدگر پرداخته است.
موضوع اين اثر مساله زمان است كه در انديشه ملاصدرا به عنوان زمان وجودي و در فلسفه هايدگر به عنوان زمانمندي دازاين مطرح مي شود. مساله اصلي كتاب نيز اين است كه چگونه مي‌توان با بررسي انديشه فلسفي اين دو فيلسوف موسس، گامي براي تحقق گفت‌وگو بين اين دو فيلسوف در وهله نخست، و بين دو سنت انديشه معاصر غربي و انديشه اسلامي‌شيعي در مرحله بعدي برداشت. همچنين روش پژوهشي نويسنده بر اساس استانداردهاي پولي لوگ يا گفت و گوي چند جانبه ميان فرهنگي است.
نويسنده كتاب با بيان اينكه فلسفه ميان‌فرهنگي در مقابل نگرش‌هاي تك‌ فرهنگي، اعم از اروپا محوري و فلسفه‌هاي قومي، قرار دارد، تأكيد مي‌كند كه اين فلسفه، در جهت مخالف هرگونه مطلق‌گرايي در انديشه حركت مي‌كند و سعي مي‌كند تا زمينه مناسب براي گفتگوي متفكران فرهنگ‌هاي مختلف را فراهم كند.
مولف همچنين با بيان اينكه گفت و گو مهم‌ترين منش فلسفي مورد نياز زمانه است، پولي‌لوگ را در نسبت مستقيم با گفتگو يا ديالوگ معرفي و تأكيد مي‌كند كه اين كتاب در حكم تمهيدي براي گفت و گوي چندجانبه يا پولي‌لوگ است؛ الگويي كه همه متفكران و نيز پژوهشگران را از همه سنت‌هاي موجود فرامي‌خواند تا همگي به تعامل بپردازند و هدف واحدي را معرفي مي‌كند كه هدفي تنظيمي است و آن مراوده و ارتباط دوجانبه قوي ميان تمام فرهنگ‌ها است.

**مساله زمان
مساله زمان از جمله مسائل اصلي در تاريخ فلسفه و مابعدالطبيعه است كه در تاريخ فرهنگ و تمدن بشري مهم محسوب مي شود. اين امر نشان از آن دارد كه تاريخچه نظريات در باب زمان كه نشان از درگيري اذهان بشري وو متفكران و بنيانگذاران فرهنگ با اين بحث است، تاريخي طولاني تر از تاريخ فلسفه دارد. سر رشته اين بحث نيز به اساطير اقوام و رهيافت هاي پيش از مابعدالطبيعه مي رسد.
مساله زمان از مسائل مهم تاريخ انديشه بشري است و اهميت آن هنگامي تشديد مي شود كه مي بينيم در فلسفه جديد اين مفهوم اهميت دو چنداني پيدا مي كند. اگر در فلسفه قديم و به تبع افلاطون ابديت تقدم داشت، در فلسفه جديد زمانمندي تقدم يافته است.

** بررسي زمان در انديشه هايدگر و ملاصدرا
هايدگر و ملاصدرا نمايندگان دو سنت فلسفي متفاوت هستند كه در دو موضع جغرافيايي متفاوت و در دوره تاريخي كاملا متفاوت مي انديشيدند. اين دو فيلسوف برجسته در پي تاسيس معاني و حقايق تازه اي هستند و نگاه اين دو متفكر به گونه اي است كه مي توان آنان را فيلسوفان موسس ناميد. در واقع اين دو انديشمند به سهم خود تفكر و فلسفه جديدي را تاسيس كرده اند.
تاكنون تحقيقات زيادي در زمينه انديشه هايدگر و ملاصدرا انجام شده اما بحث ميان اين دو بيشتر در حوزه هستي شناسي يا انسان شناسي بوده است. اين كتاب نخستين اثري است كه به يكي از مهم‌ترين مسائل تاريخ انديشه، يعني مسئله «زمان»، نزد ملاصدرا و هايدگر، دو متفكر برجسته از دو سنت متفاوت، مي‌پردازد.
مساله مهم اين است كه مساله زمان در فلسفه هايدگر و ملاصدرا اهميت محوري دارد. اساسا فلسفه متقدم هايدگر در كتاب «هستي و زمان» را مي توان ذيل عنوان تحليل زمانمنديِ «دازاين» طرح كرد و در فلسفه ملاصدرا نيز فهم مساله زمان در نسبت با وجود و حركت اهميت محوري دارد، تا حدي كه بدون تامل در معناي مفهوم زمان، انديشه ملاصدرا درست فهم نمي شود.
بر خلاف هايدگر كه سعي در فراروي اساسي از مابعدالطبيعه در مساله زمان مي كند، صرف نظر از توان فراروي يا امكان اين فراروي، ملاصدرا همچنان در چارچوب سنت مابعدالطبيعي باقي مي ماند. ملاصدرا و هايدگر علاوه بر تفاوت در موضوع و مسائل انديشه، در روش، غايت و زبان هم با هم اختلاف دارند. مقصد اصلي و نهايي فلسفه از نظر ملاصدرا، به كمال رساندن آدمي است و هايدگر هم مانند ملاصدرا به دنبال شناخت هستي است.

** نقد و بررسي
نويسنده همان گونه كه در نتيجه گيري مي نويسد، در اين اثر سعي نكرده است به يكسان بودن يا تشابه انديشه اين دو متفكر در باره زمان بپردازد و از طرف ديگر نيز در پي آن نبوده كه با تاكيد بر اختلاف ديدگاه هاي اين دو متفكر، باب گفت و گو را ببندد. بلكه تلاش كرده تا مطابق با استانداردهاي گفت‌وگوي چندجانبه فرهنگي در بررسي هر فيلسوف بر اساس كليت انديشه هر يك به مطالعه مساله زمان بپردازد.
مولف تلاش كرده اثري روشمند را ارائه كند، با اين حال نداشتن نمايه در پايان كتاب يكي از نقاط ضعف كتاب به حساب مي آيد.

پژوهشم**458**1601**خبرنگار: محمد ستاري**انتشار: شهناز حسني
ايرنا پژوهش، كانالي براي انعكاس تازه ترين تحليل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشي ايران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شويد.
۰ نفر