به گزارش ایرنا، چه شور و حالی دارد این روزهای آغاز مدرسه؛ روزهایی سراسر دلهره، شوق و اضطراب، روزهای مهر و مدرسه، روزهایی كه خیابان ها سرخوش از هیجان و لبریز از صداهای كودكانه جاری در پیاده روها هستند.
قدم كه به مدرسه می گذاری، ناخواسته پرت می شوی به دنیای خاطراتت از مدرسه و درس و كتاب و معلم و البته چوب ناظم، ناظم های دهه شصت؛ خاطراتی بس شیرین كه در زمانه اش توام با اضطراب و دلهره بود، اما یادآوری آن حس خوبی دارد.
با وجود گذشت نزدیك به 30 سال هنوز خوب به خاطر دارم كه اولین روز مدرسه برایم مصادف با ترس و وحشت فراوان و بغضی در گلو بود؛ كافی بود كسی فقط اسمم را بپرسد تا من سیل اشك را به راه بیندازم.
نه خبری از سرویس مدرسه است و نه دستی در دست پدر و مادر؛ به همراه بچه های محل كه دو سه سالی از من بزرگترند راهی مدرسه شدم، گویی به تبعیدگاه می روم؛ با خود می اندیشیدم خدایا من در حق پدر و مادرم چه كرده بودم كه چنین بی رحمانه مرا از خود جدا كرده و به دست بیگانه می سپردند.
همین كه وارد حیاط مدرسه شدم ترسی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت؛ حیاطی بزرگ با پنجره های نرده ای، تا بخواهم محیط مدرسه را خوب بررسی كنم زنگ مدرسه به صدا در آمد كمی بعد درهای مدرسه بسته شد و این برای من یعنی آخر دنیا؛ خدایا كی مادرم را می بینم.
اما های و هوی بچه ها رشته افكارم را پاره كرد، به چهره تك تك دانش آموزان كه نگاه كردم، از شور و شوق شان می توانستم حدس بزنم كه چقدر دلتنگ مدرسه بودند؛ هر قدر هم كه در روزهای پایانی امتحانات خرداد جشن پرتاب كتاب گرفته باشند، اما سه ماه دوری از درس و مدرسه سخت دلتنگ شان كرده است.
حس شان را درك می كنم و اگر خجالت نمی كشیدند حتما در و دیوار مدرسه را بوسه می زدند.
شكفتن احساس، روز زمزمه و لبخند، پیوند دوباره دانش آموزان با كتاب، معلم ، درس و دنیای تازه است؛ بهاری شكفته در مهر، بهار علم و دانش، و مهر آن قدر بوی بهار می دهد كه پاییزی بودن آن به چشم نمی آید.
در دلم هم نوا با بچه ها زمزمه می كردم:
اولین روز دبستان بازگرد كودكی ها شاد و خندان بازگرد
بازگرد ای خاطرات كودكی بر سوار اسب های چوبكی
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس روبه مكار و دزد چاپلوس
روز مهمانی كوكب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است
با وجود سوز و سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمكت جا می شدیم ما پر از تصمیم كبری می شدیم
گرمی دستان ما از آه بود برگ دفترها به رنگ كاه بود
همكلاسیهای من یادم كنید باز هم در كوچه فریادم كنید
همكلاسیهای درس و رنج و كار بچههای جامههای وصلهدار
بچههای دكه سیگار سرد كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها كه بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانیترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
حس خوشایند درس و مدرسه زمانی است كه همه فرزندان جامعه از آن بهره مند باشند؛ از یاد نبریم 14 هزار دانش آموزی كه به گفته مدیر كل كمیته امداد آذربایجان شرقی، در آستانه بازگشایی مدارس نیازمند كمك نیكوكاران و خیران استان هستند.
در سال تحصیلی جدید حدود 718 هزار دانش آموز در استان آذربایجان شرقی در قالب 36 هزار كلاس درس و هشت هزار آموزشگاه ساماندهی شده اند كه از این تعداد 153 هزار دانش آموز در دوره اول متوسطه و حدود 100 هزار دانش آموز در دوره دوم متوسطه ثبت نام كرده اند.
تعداد دانش آموزان دوره ابتدایی استان 370 هزار نفر است كه از این میزان 68 هزار دانش آموز كلاس اولی هستند.
این استان نسبت به سال گذشته 48 هزار نفر افزایش دانش آموز دارد.
آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در شاخص پوشش تحصیلی با جذب 99.9 درصد رتبه نخست كشوری را دارد.
گزارش: نعمت مرادپور**انتشار: عزیزی راد
6132/518
تبریز - ایرنا - اول مهر، روز بازگشایی مدارس و حكایت درس و مشق و خاطرات خوش همكلاسی ها و تداعی گر خاطرات كودكی برای بزرگترها و پدران و مادران است كه همگی زمزمه ' اولین روز دبستان باز گرد' را بر لب دارند.