۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۸:۱۸
کد خبر: 82682198
T T
۰ نفر

ایران پیر می شود

۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۸:۱۸
کد خبر: 82682198
ایران پیر می شود

تهران - ایرنا - روند پیر شدن جمعیت ایران آغاز شده است، نزدیك به 10درصد جمعیت كشور اكنون سالمند هستند و قطار جمعیت به سمت ایرانی با 30درصد سالمند با شتاب در حركت است.

سالمندی دوره ای است كه چه بخواهیم، چه نخواهیم فرا می رسد، موها سپید می شوند، عضلات ضعیف می شوند، زانوها كم می آورند. كمر خم می شود. راه رفتن كند و چشم ها كم سو می شوند. دندان ها و معده دیگر تاب هر غذایی را ندارند. اشتها كم می شود و مشكلات گوارشی سر می رسند. حافظه كم می آورد و این آغاز راه است.
آغاز راهی كه از سن 60 یا 65 سالگی تا پایان عمر همراه ماست، می گویند، سن امید به زندگی در ایران به 74 سال رسیده یعنی ایرانیان نسبت به 40 سال پیش 20 سال بیشتر عمر می كنند و این یعنی عده بیشتری به دوره پیری می رسند و فشارها و مشكلات سالمندی برای افراد بیشتری رخ می نماید.
همین آمارها هم می گویند، سن امید به زندگی «سالم» در میان ایرانیان 10سال كمتر از سن امید به زندگی و حدود 64 سال است، یعنی ایرانیان 10 سال آخر عمر خود را با ناتوانی،معلولیت و بیماری زندگی می كنند.
همین امروز اگر در خیابان با مردان و زنان مسن مواجه شوی، می بینی كه بسیاری از آنان از دردهای مختلف می نالند و در رنجند، اغلب سالمندان امروز توان بالا رفتن از پله را ندارند، چشم اغلب آنان ضعیف شده است و دهها درد نگفته و پیدا و پنهان جسمی دارند كه باید در كنار آن، دردهای روانی، افسردگی، اضطراب، تنهایی و غم های فراوان را ردیف كرد، درد دوری از عزیزان، درد از دست دادن عزیزان، درد جدایی، درد تنهایی...
سخن از زندگی در دورانی است كه همه به سمت آن پیش می رویم. جمعیتی كه از اوایل دهه 60 با رشد جمعیت بالای 3.5 درصدی- در دوره ای كه ایران بیشترین میزان موالید را داشت- به دهه سوم زندگی رسیده اند و سنین 30 تا 38 سال را تجربه می كنند.
این گروه سنی از زمان تولد همین طور كه بزرگ می شدند، مشكلات اجتماعی را هم به علت جمعیت بزرگشان با خود بزرگ كردند. در دوره ای جا دادن آنها در كلاس های درس معضل جامعه بود، مدارس سه شیفته شدند و نیمكت های كلاس چهار نفره، بزرگتر كه شدند ایران با بحران كنكور و دانشگاه مواجه شد. غول كنكور بزرگتر شد، سیل این جمعیت از دانشگاه عبور كرد و به سن كار و ازدواج رسید، حالا اشتغال معضل بزرگ جامعه است، اشتغال با درآمد مكفی زیرا جامعه عوض شده و نسل جدید تنها به درآمد بخور و نمیر راضی نیست،رفاه می خواهد، خانه لوكس و خودروی روز می خواهد و این چنین نسل ما بزرگ شد و مشكلات جامعه را هم بزرگ كرد.
همین نسل می رود كه با موی سپید تا چند سال آینده بحرانی جدید را برای ایران رقم بزند. «بحران سالمندی».
بر اساس اعلام مركز آمار ایران، اكنون حدود 9.2 درصد از جمعیت 80 میلیونی ایران سالمند هستند یعنی جمعیتی حدود هفت میلیون و 500 هزار نفر. متخصصان علم جمعیت شناسی پیش بینی می كنند تا سال 2020 میلادی یعنی سه سال دیگر سالمندان به 10درصد جمعیت ایران و تا سال 2050- زمانی كه 33 ساله های امروز پیر می شوند- به 30درصد جمعیت ایران می رسند یعنی از هر سه ایرانی یكی سالمند خواهد بود.
این جمعیت بزرگ پیر چه نیازهایی دارد و چه می خواهد، سالمندان قبل از هر چیز به علت ابتلا به انواع بیماری های جسمی و روانی نیازمند پزشك و درمان هستند، بیماری های عضلانی، اسكلتی، چشمی، دندانی، گوارشی، قلبی، دیابت، مغز و اعصاب، ناراحتی ها و اختلالات روانی و پرخاشگری سالمندان نیازمند درمان است. چه كسی خرج درمان این همه سالمند را خواهد داد، آیا بیمه ها برای پرداخت این هزینه های سرسام آور آمادگی دارند و اصلا چند درصد سالمندان بیمه دارند؟
سالمندان خوش شانسی كه در دوره جوانی به موقع سر كار رفته باشند و حق بیمه پرداخت كرده باشند، می توانند از مزایایی بیمه در سال های بازنشستگی برخوردار باشند اما نه مستمری بازنشستگی كفاف هزینه های بالای دوره سالمندی را می دهد و نه بیمه های درمان هزینه های درمانی آنان را پوشش كافی می دهند. بماند آنان كه شغلی مناسب و بیمه ای به درد بخور نداشته اند كه سالمندی اول مصیبت است.
نگهداری و مراقبت از سالمندان نیز خود موضوعی مفصل است كه به هیچ وجه توان و آمادگی آن در جامعه فراهم نیست. البته هنوز از سنت های زیبای قدیم فاصله نگرفته ایم. هنوز سالمند در ایران حرمت دارد، آمارها نشان می دهد كه كمتر از نیم درصد سالمندان اكنون خارج از خانواده و در خانه های سالمندان زندگی می كنند اما در آینده نه چندان دور یعنی 30 سال آینده معلوم نیست، سالمندان حرمت امروز را داشته باشند.
برنامه ریزی برای آینده ایرانی كه یك چهارم تا یك سوم جمعیت آن سالمند است یك برنامه ریزی استراتژیك است. باید دقیق، زمان بندی شده و همه جانبه باشد و همه نیازهای جمعیت سالمند اعم از جسمی، رفاهی، سلامت، درآمدی، اجتماعی، روانشناختی و ... را در بر بگیرد.
و البته چنین برنامه ای باید واقعیت های جامعه را هم در نظر بگیرد، واقعیتی كه در آن جمعیت شهری به بالای 75 درصد جمعیت كشور رسیده است. اغلب جوانان شهرنشین در خانه های كوچك آپارتمانی زندگی می كنند. در بسیاری از خانواده های شهری زن و مرد هر دو كار می كنند بنابراین نه جایی برای نگهداری سالمندان دارند و نه وقت آن را و البته تامین هزینه نگهداری از سالمند نیز مسئله دیگری است كه می تواند یك عامل بازدارنده برای آینده سالمندان باشد.
واقعیت تلخ دیگری كه از هم اكنون باید در برنامه ریزی سالمندی به آن توجه كرد، افزایش طلاق و ازدواج های سفیدی است كه ثمره دراز مدت ندارند، یعنی در آینده با جمعیت بزرگ «افراد تنها» در ایران مواجه خواهیم بود، افرادی كه نه فرزندی دارند و نه همسر و همدمی.
جمعیتی كه پا به سن پیری می گذارد، بر خلاف گروه اول كه فرزندانشان برای نگهداری از آنها با مشكلات و بحران های جدی مواجه هستند، كسی را ندارند كه حتی گاهی حالشان را بپرسد و چه دردی بزرگتر از «تنهایی».
شواهد نشان می دهد با توجه به اینكه زنان بیش از مردان عمر می كنند، از هم اكنون با پدیده ای به عنوان « زنان سالمند تنها» مواجه شده ایم، زنانی كه نگهداری از آنان برای بسیاری از خانواده ها در شرایط فعلی هم سخت است و در آینده با خانواده های بی فرزند و تك فرزند این مشكلات چند برابر می شود.
مشكل مهمی كه سالمندان امروز از آن می نالند، پایین بودن مستمری دوران بازنشستگی است كه كفاف زندگیشان را نمی دهد و آنان را در كنار فرزندان و نوه ها شرمسار و خجل می كند اما مشكلات سالمندان در آینده به درمان بیماری، مستمری بازنشستگی و نگهداری و مراقبت محدود نمی شود.
سالمندان جمعیت بزرگی خواهند بود كه مانند هر انسان دیگری باید زندگی كنند،نه اینكه ثانیه ها را برای رسیدن وقت مرگ بشمارند. سالمندان هم اوقات فراغت دارند، اوقات فراغت آنان چگونه باید پر شود؟ از طرفی بسیاری از آنان كه توانایی جسمی كافی دارند كوله باری از تجربه دارند، تجربه هایی كه سرمایه های ملی هستند و باید از آن برای پیشرفت و حركت رو به جلوی جامعه بهره جست،زیرا افراد موفق كسانی هستند كه از تجربه گذشتگان بهره برده اند، از بین بردن و بی توجهی به تجربه گذشتگان یعنی افزایش شكاف نسلی؛ یعنی تجربه كردن شكست های آزموده شده، یعنی تكرار بیشتر اشتباه های قبلی و كندی پیشرفت جامعه.
برنامه ریزی های برای سالمندان باید به نحوی باشد كه «نهادها و سازمانهای اجتماعی» دولتی و مردمی برای فعالیت های اجتماعی سالمندان و پاسخ به نیازهای آنان ایجاد شود، مراكزی كه در آن «سالمندان فعال» بتوانند فعالیت داشته باشند، هر فعالیتی كه متناسب با تجربه و توانایی آنان باشد، باید بنیادهایی برای استفاده از تجربه های موسپیدان فرزانه ایران تشكیل شود.
سالمندان حتما به ورزش و تحرك نیاز دارند، باید از هم اكنون مراكزی برای ورزش سالمندان در محلات مختلف ایجاد شود تا سالمندان و افرادی كه رو به سالمندی هستند بتوانند با هزینه مناسب از این مراكز استفاده كنند تا هم سالمندان سالمی داشته باشیم و هم سالمندانی داشته باشیم كه با تحرك جسمی دوران سالمندی بهتری را تجربه می كنند.
مسئله دیگری كه باید از هم اكنون به فكر آن باشیم، آموزش نسل جدید برای مواجهه و رفتار مناسب با سالمندان است. كودكان، نوجوانان و جوانان امروز كسانی هستند كه باید بیاموزند، حرمت سالمندان را نگه دارند و با موسپیدان با احترام رفتار كنند، مسئله ای كه با كمال تأسف از هم اكنون نشانه های بی حرمتی به سالمندان و شكستن دل آنان در گوشه و كنار دیده می شود.
زندگی مدرن با همه ویژگی های جذابش، برخی از سنت های زیبای گذشته را از بین برده است، شاید اینكه «روزگاری ما جلوی بزرگترها پایمان را دراز نمی كردیم» دیگر ضرب المثلی باشد باشد مربوط به عصری كه از آن گذشته ایم و چه سخت است سالمندی كه از فرزند و نوه و جوانان عصر جدید تندی ببیند و تلخی بشنود و آزار شود. «سالمند آزاری» چه از نوع فردی و چه از نوع اجتماعی با بی توجهی مسئولان، پدیده نامیمونی است كه اگر از هم اكنون برای پیشگیری از آن در رسانه ها و افكار عمومی آموزش نبینیم، فردا به سراغ خودمان می آید.
اجتمام** 3063**1569
گزارشگر: افشین شاعری ** انتشار: علی حبیبی
*آگاهی از آخرین اخبار اجتماعی و حوادث ایران و جهان در كانال تلگرام گروه اجتماعی ایرنا:
@irnaej
https://t.me/irnaej
۰ نفر