افراد در همه سنین مبتلا به این بیماری شده اند، اما ابتلای سالمندان به دلیل نقصان های ایمنی و بیماری همراه بیشتر است، میانگین سن بالاتر از ۵۰ سال و سن افراد فوت شده هم بیشتر در گروه سالمندی است.
کشورهای غربی به دلایل مختلف که مهمترین آنها ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، سالمند بوده و تسلیم پذیری بیشتر داشتند، آنها با علم و کاربران علمی بیشتر نتوانسته اند نقاط ضعف سالمندی را جبران کنند و در مقابل آن درمانده اند و گاهی به اقدام های غیر اخلاقی متوسل شده اند، این در حالیست که کشورهای غربی با تکنیک های «موثر» «مهاجر پذیری» توانسته اند گروه مولد در سن کار خود را تامین کنند و از نظر اقتصادی پاسخگوی رشد اجتماعی باشند اما ملاحظه کردیم که همین گروه مولد و کارا نتوانست با هجمه بیماری در جمعیت سالمند مقابله کند و درمانده از ارائه خدمات شایسته شد.
نگاه مصداقی به این مولفه روشن نشان می دهد که حتی با ثروت بالا و توانمندی علمی نتوانستند از عهده پاسخگویی به نیازهای سلامت سالمندان برآیند، سالمندان در بخش سلامت بطور کلی ۱۰-۵ برابر میانسالان و جوانان نیازهای سلامتی دارند. نیازهای حیاتی، روانی، اجتماعی، اقتصادی که باید توسط گروه های مولد جوان تامین شود.
در تحقیقات بزرگ چهار دلیل مرگ در جهان عبارتند از : رژیم غذایی نامناسب، فشار خون بالا، استعمال دخانیات و دیابت. هر چهار عامل با بالا رفتن سن بیشتر می شوند به طوری که تنها ۲۴ درصد افراد سالمند (بزرگتر از ۶۵ سال) از میوه و ۴۰ درصد از سبزی مناسب استفاده می کنند.
بیش از ۶۴ درصد این افراد به فشار خون مبتلا هستند یعنی از هر ۲۰ نفر سالمند ۱۳ نفر فشار خون دارند و از هر ۱۰ نفر سالمند ۶ نفر دیابت دارند قریب ۸۰ درصد سرطان ها را سالمندان مبتلا می شوند. هزینه های مرتبط با مراقبت از این بیماری و نگهداری سالمندان بالاترین هزینه های حوزه سلامت است، که باید توسط جوانان تامین شود.
نگرانی اساسی که وجود دارد آیا جوانان امروز به فکر دوره سالمندی خود هستند آیا آنها به اندازه کافی فرزند دارند که پاسخگوی نیازهای خودشان در سالمندی باشد.
همانطور که در پاندمی کرونا دیده شد هیچ کشور ثروتمندی با ساختارهای تامین اجتماعی نتوانست پاسخگوی این نیاز باشد و لازم است همه چیز بر خانواده و فردیت انسان برگردد.
اما وضعیت ما در رابطه با سالمندان چگونه است؟ جهان در ۷۰ سال گذشته حدود پنج سال پیرتر شده یعنی میانه سنی از ۲۶.۶ به ۳۱.۳ سال رسید اما در ایران متاسفانه در حدود ۶۰ سال گذشته ۱۰ سال پیر تر شده ایم و میانه سن از ۲۰.۲ سال به ۳۰ سال رسید، این اتفاق ثابت نمی ماند و همچنان پیرتر می شویم.
درحال حاضر کمتر از ۱۰ درصد جمعیت را سالمندان تشکیل می دهند و ما کشور جوان تلقی می شویم، اما وضعیت چنین نمی ماند و ما سالانه درحال پیر شدن هستیم بطوریکه در ۲۰ سال بعد از پیرترین کشورها محسوب شده و در ۳۰ سال آینده پیرترین کشور جهان هستیم بطوریکه از هر ۳ نفر تقریباَ یک نفر بالای ۶۰ سال سن دارد تصور اینکه در این مدت کوتاه چه اتفاقی برای مردم می افتد بسیار تلخ است و حتما تلخ تر از پاندمی کروناست.
جوانان با چه زحمتی باید جبران مافات کنند و حتماَ مدیریت امروز ما را زیر سوال برده و مصائب خود را برای همیشه به نام مدیران امروز و دیروز و فردا ثبت خواهند کرد. دنیا برای جبران این معضل فراگیر دو راه را انتخاب کرده است :
تشویق به فرزند آوری پس از تشکیل خانواده که راه اصلی نجات یک جامعه است.
مهاجر پذیری نیروهای کارآمد برای گرداندن چرخه اقتصاد.
پاندمی کرونا نشان داد اگر چه راه حل دوم تاکنون موثر بوده اما به دلیل سالمندی و کاهش فرزند آوری در مقابل این عارضه تسلیم شد و اقتصاد مولد سرمایه داری نتوانست پاسخگوی نیازهای مردم باشد، آنچه می ماند ازدواج است و فرزندآوری که جبران این تلخی را می کند و آنرا به شیرینی غیرقابل وصفی تبدیل می کند.
آیا در دنیا سمت و موقعیتی بالاتر و والاتر و پویا تر و با عظمت تر از «مادری» وجود دارد، آیا هیچ زنی می تواند بگوید من مفتخر به فلان دانش و پست و مقام هستم در حالیکه از عنوان «مادری» دور باشد. افتخار مدیران موثر امروز زن جهان مادر بودن آنها است، منظور عدم تامین جایگاه اجتماعی برای زنان نیست اما مبادا کاری کنیم که این تعریف رفیع و ارزشمند و ماندگار را از آنها بگیریم.
«مادربودن» نه تنها «خانواده» را بر پا می دارد بلکه «جامعه» را می سازد، هیچ جامعه ای بدون مادران نمی تواند پابر جا بماند. پشتیبانی از مادری و مادر بقای اجتماعی را به همراه دارد. جامعه ای می ماند و رشد می کند که مادران بیشتر و موثر تری داشته باشد.
در تحقیقات بزرگ بین المللی هیچ متخصصی اعم از بیولوژیک، صنعتی نتوانست در مقابل سمت مادری برای رشد دوام بیاورد. تاریخ هم گویای همین واقیعت است. مادران سازندگان و ارتقا دهنده جامعه هستند. جوان ماندن جامعه در گرو وجود مبارک «مادران» است و این یعنی قدرت آفرینی برای کشور و رشد اقتصادی، علمی و فرهنگی یک جامعه.
ما از پشتیوانه های قدرتمند مذهبی برای فرزندان برخورداریم، پیامبر اعظم (ص) به زیادی جمعیت ما افتخار می کند (نهج الفصاحه ج ۱۱۴۴)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی که رحمت خداوند بر او باد، جمعیت ۲۰۰-۱۵۰ میلیونی را برای کشور درخواست می کند، رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) همین معنا را تعبیر می کند و اصرار بر حل معضل دارند.
سیاست های کلی جمعیت را سال ۱۳۹۳ سی ام اردیبهشت ابلاغ می کنند، دولت جمهوری اسلامی به تصویب می رساند و ابلاغ می کند، اما روز به روز وضعیت بدتر می شود. امروز مادران اگر چه در میدان های ایثارگری می درخشند و معرفی می شوند، اما در ساختارهای اجرایی و مدیریتی امتیاز نمی گیرند.
پشتیبانی ساختار اجرایی و سیاست گذاری کشور از مادر بودن و مادرشدن آنقدر ضعیف است که تنها با ایثار جوانان این سمت «والاحفظ» می شود.
در سال ۱۳۹۸ تعداد ۱۷۰ هزار تولد مثبت ثبت از سال ۱۳۹۷ کمتر داشتیم و سال ۱۳۹۷ هم ۱۲۰ هزار تولد مثبت از سال ۱۳۹۶ کمتر شده است. اما ملاحظه کنید که هیچ صدای بلند نشده و هیچ ساختار اجرایی احساس ور شکستگی نکرد. کدام سرمایه است که از انسان و نیروی انسانی بالاتر باشد، چه اتفاقی افتاده است که با کوچکترین رشد اقتصادی خوشحال می شویم، اما با تولد یک فرزند ایرانی نه، چگونه است که با یک واقعه نابسامان زلزله و سیل به هیجان دچار می شویم اما با کاهش ۱۷۰ هزار تولد در طول یکسال اتفاقی نمی افتد.
روی سخن من با جوانان عزیز است به آنها که خداوند تبارک و تعالی و معصومین سلام الله علیهم اجمعین و سیاست گذاران اصلی بزرگترین افق را برایشان «مادر شدن» و «پدر شدن» تعریف کرده اند. این حدیث شریف از باب الحوائج امام کاظم (ع) است که «روزی فرزند را خداوند عزوجل می دهد» (کافی جلد ۶- صفحه ۳). ما با شاخص های ابتر و ناقص ارزشیابی می کنیم اما فطرت چیز دیگری است. مرد جوان در جایگاه رفیع پدر شدن است که می ماند و افتخار می آفریند، پدر است که با نگاه به آینده فرزندانش، کار می کند و افتخار آفرینی می کند.
با این حرف دینی و انسانی که برای مادر شدن و پدر شدن وجود دارد، واقعیت های ایران حاکی از کم توجهی به امور مربوط به آن است. امسال با کاهش ۱۷۰ هزار نفری تولد ها، نرخ رشد جمعیت به زیر یک درصد سقوط کرد و متاسفانه ساختار جمعیتی به هم خورد و نسبت سالمندان کمی بالاتر رفت.
دنیا برای حل مشکل سالهای طولانی است که برنامه ریزی کرده است. در کشور آلمان وزارت خانه ای تاسیس شده، در این کشور برای ۳ فرزند ماهانه قریب ۱۹۵ یورو و برای فرزند چهارم و بالاتر ۲۲۱ یورو در ماه پرداخت می کنند و نفرات بالا را بسیار بیشتر می دهند. ۷۰ درصد ۴ دوره درمان ناباروری را تامین می کنند. هرکس در آلمان به دنیا بیاید یک شهروند آلمان است.
در اسپانیا برای تولد هر بچه دو هزار و ۵۰۰ یورو به خانواده کمک می کنند. کره جنوبی بیش از ۳ هزار دلار می دهد. فرانسه با تخصیص قریب ۵ درصد از درآمد ناخالص ملی بیشترین باروری را در کشور های اروپایی دارد، کشورهای شمال اروپا و ژاپن قوانین تشویق فرزند آوری دارند در روسیه فرمان فرزند آوری را آقای پوتین به عهده گرفته است و اقدامات اعجاب آوری انجام می دهد، در انگلیس معافیت مالیاتی برای فرزندان، ۳ سال مرخصی، حقوق برای مادران حداقل اقدامات است همچنین در کشورهای پر جمعیتی چون چین و هند همه قوانین به فرزند آوری تغییر کرده اند.
ما نیازمند حرکتی جهشی برای حل این مشکل که روز به روز سخت می شود هستیم، دو عامل اصلی در این قضیه موثر است:
سبک زندگی: جالب است که در تحقیقات ملی مشخص شده بیشترین دلیل ازدواج دیررس و فرزند آوری کمتر سبک زندگی است نه مسائل اقتصادی، افراد ثروتمند و شاغل دیرتر ازدواج کرده و با تاخیر کمتر فرزند می آورند. تغییر سبک زندگی با برنامه ریزی های علمی موثر و مدون و مستمر فرهنگی میسر است. رسانه های همگانی، سمعی، بصری و نوشتاری، محافل فرهنگی و مذهبی باید یکصدا برای تغییر سبک زندگی اقدام کنند.
بسیج ملی عملیاتی: منظور فهم عالمانه موضوع توسط ساختارهای اجتماعی و حمایت همه جانبه از آن با توجه به فرهنگ غنی ایرانی اسلامی است، این بسیج باید مساعدت های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را در برگیرند و با مطالعه اقداماتی که در جهان انجام می شود کارهای موثری را در این زمینه طراحی و به اجرا در آورد. موضوع جمعیت و ساختار آن، تلخ تر از کرونا است اما می توان آنرا با شهد تولد فرزندان در ایران زمین شیرین ساخت.
به پیشنهاد سازمان ثبت احوال کشور و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۳۰ اردیبهشت مصادف با روز ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان روز ملی جمعیت در تقویم رسمی کشور ثبت شده است.
نظر شما