۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۳:۵۲
کد خبر: 82706787
T T
۰ نفر
حملات تروریستی اخیر در افغانستان تامین كننده چه اهدافی است؟

كابل- ایرنا- گروه طالبان پس از نشست چهارجانبه افغانستان، پاكستان، چین و آمریكا در مسقط پایتخت عمان كه در 24 مهر ماه گذشته برگزار شد به شكل كم سابقه ای بر شدت حملات تروریستی خود به اهداف متعدد افزوده است. عملیات تروریستی این گروه طی هفت روز گذشته بیش از 200 كشته و صدها زخمی به جامعه مجروح افغانستان تحمیل كرد.

به گزارش ایرنا، پس از اعلام راهبرد جدید نظامی آمریكا برای افغانستان و كشورهای جنوب آسیا در اواخر مرداد ماه امسال از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهوری این كشور كه در آن به شكل برجسته ای از دولت پاكستان در ارتباط با حمایتش از گروههای طالبان و پناه دادن به آنها در خاك كشورش انتقاد شده و از هندوستان نیز به عنوان رقیب سنتی پاكستان برای حضور موثرتر در افغانستان دعوت شده بود تحركات امنیتی در میدان عمل توسط اغلب نقش آفرینان بیشتر شد.
در پی مواضع جدید آمریكا در برابر پاكستان به عنوان متحد ثابت آمریكا در ایجاد و حمایت مالی و تسلیحاتی نیروهای مبارز در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال های 1980 میلادی تا 1991میلادی و اختصاص دهنده پایگاه پشتیبانی برای حمله غرب به رهبری آمریكا به افغانستان در سال 2001 میلادی برای سرنگون كردن دولت طالبان ؛ همه مخالفان این راهبرد از جمله پاكستان و طالبان به نوعی دست به اقداماتی زدند.
پاكستان كه از برخورد كاسب كارانه آمریكا ناخرسند بود برای كاهش فشارهای آمریكا و خروج خود از انزوا؛ نخست حضور هند و افزایش نفوذ سیاسی و نظامی این كشور را در افغانستان غیر قابل تحمل اعلام كرد سپس از آمریكا به عنوان ایجاد كننده و حمایت كننده گروههایی مانند طالبان طی 25 سال گذشته نام برد و بعد حذف پایگاههای تروریست ها را كاری زمان بر خواند و در نهایت برای آن كه نشان دهد خود او هم راضی به صلح است و نفوذ مستقیم و زیادی بر گروههای طالبان ندارد برای برگزاری نشست چهار جانبه پیشقدم شد.
«قمرجاوید باجوا» فرمانده ارتش پاكستان در سفر خود به كابل در 9 مهر ماه امسال به دولت افغانستان پیشنهاد كرد ؛ نشست چهارجانبه را كه بعد از آخرین جلسه آن در اردیبهشت سال 1395 بیش از یكسال به تأخیر افتاده بود بار دیگر برای یافتن راه حل مشكل صلح در افغانستان برگزار كند.
قبل از برگزاری این نشست ، خبرهایی منتشر شد مبنی بر این كه نماینده گروه طالبان نیز در آن حضور خواهد یافت اما طالبان حضور نماینده خود را در این نشست رد كرد كه این خود به معنای عدم پذیرش روند گفت و گوهای چهار جانبه حداقل در این شكل است.
حال كه نشست چهار جانبه عمان برگزار و بدون نتیجه مشخص خاتمه یافت و طالبان نیز بر شدت حملات افزوده اند، این سوال طبیعی است كه افزایش حملات طالبان و داعش در افغانستان و تحمیل نا امنی و كشتار خونین بر ملت افغان با چه هدفی دنبال می شود و سود آن در نهایت برای كیست؟
برای رسیدن به یك پاسخ منطقی برای این سوال لازم است كه بدانیم در عرصه بحرانی افغانستان فاعلان متعددی حضور دارند؛ از دولت مستقر تا مخالفان داخلی دولت فعلی ، از گروه های مسلح مخالف تا آمریكا و روسیه و همچنین كشورهایی مانند ایران ، هند ، پاكستان ، چین و حتی كشورهایی مثل عربستان و اروپا كه همگی در این میدان آشفته به نوعی ایفاگر و نقش آفرین هستند.
اما بدون شك پرداختن به تمام این متغیرهای موثر بر مسئله افغانستان از حوصله این متن خارج است لذا باید به نگاهی اجمالی بر متغیبرهای موثرتر اكتفا كرد.
برخی كارشناسان مسایل نظامی و سیاسی افغانستان بر این باور هستند كه دلایل زیادی برای افزایش حملات طالبان وجود دارد كه از جمله آنها می توان به هماهنگی طالبان و پاكستان برای اثبات ادعای دولت اسلام آباد مبنی بر این كه این دولت نفوذ چندانی بر گروه طالبان ندارد، می توان اشاره كرد.
سرهنگ «عتیق الله امرخیل» از جمله آگاهان نظامی افغان است كه معتقد است همین حملات اخیر طالبان، پای ركس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریكا را دیروز یكشنبه برای اولین بار قبل از سفرش به پاكستان، به افغانستان كشاند. وی معنای این سفر را این گونه تفسیر می كند كه راهبرد جدید آمریكا در قبال پاكستان آن طور كه پیش از این اعلام شد در عمل ناكام مانده است.
وی گفت كه پاكستان در همان روزهای نخست اعلام راهبرد آمریكا برای افغانستان و كشورهای جنوب آسیا ؛ آن را محكوم به شكست دانسته و اكنون تلاش دارد آن را به همان سو كه اعلام كرد سوق دهد.
این كارشناس گفت كه از طرف دیگر پس از اعلام راهبرد آمریكا در افغانستان ، روسیه، ایران و چین نیز به این باور رسیده اند كه آمریكا در تلاش برای ضربه زدن به طالبان است تا از تضعیف آنها امكان رشد و بقا را برای داعش در افغانستان فراهم سازد.
امر خیل تصریح می كند به همین دلیل این كشورها اگر حمایت های خود را از طالبان افزایش نداده باشند ، حداقل شدت مقابله با آنها را كاهش داده اند تا این گروه در برابر داعش و آمریكا سرپا بماند و برای تصدیق سخن خود می گوید ؛ روسیه بارها اعلام كرده است كه داعش برای این كشور خطر است و از طالبان برای سركوب داعش استفاده می كند.
به باور این كارشناس افغان، ایران و چین نیز داعش را برای خود خطر می دانند و با هماهنگی روسیه در تلاش ناكام ساختن راهبرد جدید آمریكا در افغانستان هستند كه در عمل آن را خالق داعش در منطقه می دانند.
به گفته وی پاكستان در این میان به دنبال تفكر دیگری است ؛ این كشور قصد دارد به آمریكا بفهماند كه طالبان تحت نفوذ پاكستان نیست و بطور مستقل عمل می كند و این كشور خواهان صلح در افغانستان است اما این افراد طالبان هستند كه مستقل عمل می كنند و با سیاست های آمریكا مخالف هستند.
وی گفت رهایی زن و شوهر گروگان آمریكائی - كانادائی از چنگ شبكه حقانی در همین راستا صورت گرفت و دولت پاكستان این افراد كه 5 سال قبل در افغانستان ربوده و به خاك پاكستان منتقل شده بودند را با اجرای یك برنامه رها كرد.
به گفته امر خیل آمریكا بلافاصله از این عمل ارتش پاكستان تقدیر كرد و آن را گام مهمی برای تقویت روابط و اعتماد سازی بین دو كشور دانست كه این خود پیامدهای بازی دوگانه پاكستان را نشان می دهد.
وی تشریح می كند كه اهداف افزایش حملات طالبان را باید از منظر این گروه هم دنبال كرد و می گوید بر این تصور است كه طالبان می خواهد با افزایش حملات دست بالای خود را در درگیری ها اثبات كند تا در صورت نشستن پای میز گفت وگوی صلح از مواضع قویتری بر خوردار باشد و همچنین استقلال خود را از پاكستان یا كشور دیگری ثابت كند.
به اعتقاد او طالبان از طرف دیگر با افزایش ناامنی به دنبال خالی كردن عرصه سیاسی و اجتماعی جامعه افغانستان از نخبگان و سیاستمداران مستقل و به نوعی خاموش كردن آنها و ناامید كردن مردم و ناراضی ساختن آنها از شرایط موجود و برانگیختگی اجتماعی و در نهایت ایجاد هرج و مرج است تا خود را به عنوان ناجی به این اجتماع وامانده تحمیل كند.
گروه طالبان در بدو ظهور در سال 1994 نیز از همین سیاست بهره برد و در گرما گرم نبرد مجاهدین برای دست یافتن به قدرت در كابل، خود را عرضه كرد و با شعارهایی جذاب برای مردمی خسته از جنگ، وعده عدالت و امنیت داد و توانست در مدت كوتاهی 95 درصد خاك افغنستان را تصرف كند.
«عبدالطیف نظری» كارشناس روابط بین الملل و استاد دانشگاه در افغانستان نیز معتقد است كه هدف اساسی طالبان از افزایش شدت حملات این است كه در برابر راهبرد جدید آمریكا و افزایش حملات هوایی علیه این گروه، پیام روشنی به آمریكا و دولت افغانستان بدهد كه بیان كننده استقامت و ظرفیت و توانایی آنها برای زمین گیر كردن نیروهای افغان و خارجی است.
او بر این باور است كه نقش پاكستان را نمی توان نادیده گرفت و معتقد است بعد از آن كه فشارهای آمریكا در این اواخر علیه پاكستان در قالب راهبرد جدید زیاد شد این كشور می خواهد به آمریكایی ها بفهماند كه اگر این كشور در مسایل افغانستان و نبرد با تروریسم همكاری نكند آمریكا ناكام خواهد شد.
او این دوهدف را به عنوان اهداف مشترك طالبان و پاكستان مطرح می كند و تاكید دارد كه در این بین نقش روسیه را نیز نمی توان نادیده گرفت.
به گفته این استاد دانشگاه، افزایش رویارویی روسیه و آمریكا بعد از جنگ سرد به شكل جدید به پیش می رود، و در افغانستان امروز روسیه نگران قدرت گرفتن داعش از طریق تضعیف طالبان است .
به گفته نظری روسیه نمی خواهد با قدرت گرفتن داعش حیات خلوت روسیه كه در واقع همان كشورهای آسیای میانه است ناامن شود و برای جلوگیری از این كار با طالبان همكاری می كند.
البته وضعیت امنیتی در افغانستان به طور عام و در كابل مركز این كشور به شكل خاص با توجه به این كه بیش از چهار دهه دست به گریبان جنگ است با قبل از حملات داعش و طالبان تغییر محسوسی نكرده است هر چند بر شدت ایست و بازرسی های موجود افزوده شده است اما مردم عادی ناچار به ادامه زندگی هستند و به نوعی سازگاری را به ستوه آورده اند .
دیوارهای سیمانی و سیم خاردارها هنوز بر همان جای قبلی خود برقرار هستند و افرادی كه توانایی اسكان خود و خانوادهایشان را در پشت این موانع دارند و از مزیت داشتن محافظ بهره مند هستند ، مانند همیشه سلامت می مانند و مردم بی دفاع به عنوان اهداف در دسترس كشته می شوند.
با وجود این تحلیل ها، به نظر می رسد كه لایه های عمیق تری را نیز می توان برای پشت پرده حملات طالبان تصور كرد كه در واقع آن اهداف هستند كه به ما خواهند گفت بیشترین سود ناامنی درافغانستان را چه كسانی می برند.
آن چه تا الان آشكار است ؛ این نا امنی سبب شده است آمریكا حضورش را در افغانستان و دسترسی آسان به منابع این كشور بلند مدت و مشروع سازد و از سوی دیگر فرصت برای فاكتورسازی های چند میلیارد دلاری در اداره جنگ به نفع معدود صاحبان قدرت در امریكا مستمر شود و طالبان نیز به خیال خود برای خروج خارجیان خون ملت را می ریزند و از محل كمك های با واسطه مالی امرار معاش می كند.
حال اگر بخواهیم در تحلیل اهداف طالبان در تشدید حملات ، متغیرهای مستقلی مانند ایران ، روسیه ، چین و هند و متغیرهای وابسته دیگر مانند عربستان و دولت وحدت ملی و كشورهای اروپایی یا نقشی كه الان برای داعش در این كشور ترسیم شده است را در نظر بگیریم آنگاه دشواری و پیچیدگی ارایه تصویری كامل و روشن از این وضعیت خود را نشان می دهد كه هر یك نیازمند متنی جداگانه است.
آساق*291*1104*انتشار دهنده: وحیده دینداری