یكم سپتامبر 1939، نیروهای ارتش آلمان از غرب به لهستان حملهور شدند. انگلیس و فرانسه كه چند ماه پیش از آن، به لهستانیها قول حمایت در مقابل آلمان نازی را داده بودند، نتوانستند كمكی به ورشو بكنند و در هفدهم سپتامبر، ارتش شوروی هم از شرق وارد خاك لهستان شد.
دو ابرقدرت، به اینترتیب، كشور لهستان را میان خود تقسیم كردند؛ در غرب، ارتش آلمانِ نازی از نیروهایی كه مقاومت كرده بودند، انتقام گرفت و در شرق، هزاران لهستانی، به اجبار به سیبری در روسیه تبعید شدند.
روسها در سال 1940 نیز هزاران افسر اسیر لهستانی را اعدام كردند، اجساد گورهای دستجمعی این افراد، بعدها در جنگل كاتین در غرب روسیه كشف شد.
تنها پس از حمله ارتش نازی به اتحاد جماهیر شوروی در نیمه سال 1941 بود كه استالین، رهبر شوروی، توافقنامۀ آزادی شهروندان تبعیدی از سیبری را امضا كرد. دهها هزار زن، كودك و مردِ لهستانی كه مدتها با خشونت، حبس، سوء تغذیه و انواع بیماری دست و پنجه نرم كرده بودند، اكنون وضعیت كشورِ اشغالشدۀ خود را بدتر از آن میدیدند كه بخواهند به خانههایشان بازگردند. در چنین شرایطی، ایران میزبانیِ این جمعیت بزرگ از پناهندگانِ لهستانی را با آغوش باز پذیرفت.
«پاول كورسون» خبرنگار لهستانی، میگوید: «آنچه بهویژه برای من جالب است، این است كه دهها هزار لهستانی، در جایی چند هزار كیلومتر دورتر از خانه، یعنی در ایران، صاحب خانه و سرپناه شدند. برخی از این لهستانیها حتی زندگی تازهای را در ایران آغاز كردند.»
ایران با كمك صلیب سرخ، اردوگاههای پناهندگان لهستانی را سامان داد. پوشاك نو، سرپناه و امكانات بهداشتی نیز در اختیار پناهندگان قرار گرفت. پناهندگان كه از بندر انزلی وارد ایران شده بودند، اغلب در تهران و بقیه در اصفهان، اهواز و مشهد اسكان داده شدند. كودكانی كه نیازمند مراقبتهای ویژه بودند، به دلیل شرایط آب و هواییِ بهتر، به اصفهان انتقال یافتند.
وابسته نظامی سفارت بریتانیا در تهران در ژانویه 1943 یعنی زمانی كه هنوز فرآیند انتقال پناهندگان كامل نشده بود، گزارشی تنظیم كرد كه نشان میداد دو هزار و 457 لهستانی در آن تاریخ در اصفهان نگهداری میشدند كه از این تعداد، دو هزار و 43 نفر كودك بودند. بسیاری از این كودكان، یتیم بودند یا حداقل یكی از والدین خود را در جنگ از دست داده بودند. بیشترِ هزینه زندگی، درمان و تحصیل این كودكان را خانوادههای ثروتمند اصفهانی و سازمانهای دینی تامین میكردند.
21 مركز ویژه كودكان لهستانی در اصفهان تاسیس شد كه بیشتر آنها در نزدیكی بولوار چهارباغ قرار داشت. اغلبِ این مراكز، باغهایی بزرگ داشتند و بسیاری از كودكان لهستانی، بعدها در خاطرات خود از گردش در این باغها، به عنوان بخشی شیرین و بهیادماندنی از زندگیِ دوران كودكی یاد كردهاند.
لهستانیها در تهران، حتی شبكه رادیویی و روزنامه خود را داشتند.
كورسون درباره روابط خوبی كه میان ایرانیان و پناهندگان لهستانی وجود داشت، میگوید: «به غیر از مهماننوازی و توجهی كه دولت و ملت ایران به رنج دیگران داشتهاند، علاقه لهستانیها به همزیستی و همانند شدن با جامعۀ میزبان نیز جالب توجه بوده است. گفته میشود در آن دوره، شنیدن زبان لهستانی در خیابانهای تهران، امری كاملا رایج بود؛ چراكه بسیاری از لهستانیها مغازه، رستوران، كافه و كسب و كار خود را در تهران به راه انداخته بودند و با احترام به فرهنگ ایرانی، به جامعه خدمت میكردند.»
از پایان جنگ جهانی دوم، 72 سال میگذرد و احتمالا اغلب لهستانیهایی كه پس از جنگ به كشور خود بازگشتند، اكنون در قید حیات نیستند، اما «حیاتِ تاریخ» ادامه دارد و حافظۀ تاریخیِ ملتها میتواند راهگشای آینده باشد.
پاول كورسون درباره آینده معتقد است «احساساتِ تاریخی، چه مثبت و چه منفی، تا مدتها باقی میماند. خوشبختانه این احساسات در مورد لهستان و ایران فقط مثبت بوده است. به طور طبیعی، كشورهایی كه چنین سرگذشت تحسینبرانگیزی دارند، روابط معاصر خود را نیز آسانتر میتوانند پایهریزی كنند. بنابراین، ما میتوانیم و قطعا باید بتوانیم روی یكدیگر حساب كنیم و همكاریهای دو كشور را در زمینههای بازرگانی، سیاسی، گردشگری و غیره گسترش دهیم.»
9163**1055
نویسنده: زمان رضاخانی*انتشار: زینب كارگر
برگی از تاریخ ؛
پناهندگان لهستانی از تبعیدگاه سیبری تا اقامت در ایران
۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۴:۲۷
کد خبر:
82737830
تهران- ایرنا- كمتر از 80 سال پیش، دهها هزار آوارۀ لهستانی كه سرزمین خود را آماج تاخت و تاز ابرقدرتها میدیدند، ایران را پناهگاهی امن و ایرانیان را میزبانانی مهماننواز یافتند.