روزنامه آرمان در سرمقاله اي به قلم عبدا... ناصري فعال سياسي اصلاحطلب، آورده است: در حالي كه برخي از افراد از عدول اصلاحطلبي به بهبودخواهي سخن گفتهاند، اما من اصلاحطلبي را در شرايط شيفت گفتماني نميبينم. اصلاحطلبان بهطور اخص و اصلاحطلبي بهصورت اعم، همواره منفعت و مصلحت عمومي را در تصميمگيريهاي خود لحاظ ميكنند. اصلاحطلبان با توجه شرايط حساسي كه در درون كشور و همچنين در وضعيت بينالمللي وجود دارد، و نيز با لحاظكردن مطالبات اقتصادي، اجتماعي و سياسي مردم، بهصورت طبيعي، از آرمانهاي حداكثري خود عدول كرده و آن را به آرمانهاي حداقلي تقليل دادهاند. در واقع اصلاحطلبان در شرايط كنوني، از بسياري از مطالبات حداكثري خود، بهنفع تحقق مطالبات عمومي مردم، عقبنشيني كردهاند.
بهاين جهت، نميشود اين سخن را پذيرفت، كه گفتمان اصلاحطلبي از مواضع گفتماني خود «عدول» كرده است، بلكه يكي از ويژگيهاي ذاتي اصلاحطلبي «عصري» بودن و تشخيص صحيح مطالبات زمانه خود است، در واقع اصلاحطلبي همواره فرزند زمانه خود بوده است. پس بدونترديد، بايد بهجاي تاكيد بر سخن برخي افراد مبني بر عدول اصلاحطلبي از گفتمان خود، بايد بر لزوم پذيرش اقتضائات زماني تاكيد كرد. اينك زماني است كه همان گفتمان اصلاحطلبي را با ادبياتي نسبتا متفاوتتر و با مطالباتي بهمراتب كمتر دنبال خواهيم كرد.
اصلاحطلبان هم شرايط جامعه را بهخوبي درك ميكنند و هم نيازهاي عمومي را بهدرستي تشخيص ميدهند. همانطور كه گفته ميشود، دولت آقاي روحاني، دولت آرماني اصلاحطلبان نيست و در واقع دولتي برآمده از شرايط و اقتضائات و همچنين نيازهاي كنوني جامعه است و اصلاحطلبان نيز اين حمايت را با توجه به فهم شرايط انجام دادند. در واقع نخستين دليل اين حمايت، تلاش براي عدمبازگشت به شرايط پيش از سال92 است. اصلاحطلبان در ادامه نيز براي بهبود شرايط مردم، با دولت آقاي دكتر روحاني همراهي خواهند كرد.
در اين ميان برخي تلاش دارند ميان اصلاحطلبان و دولت، اختلافافكني كنند كه البته اين امر به هيچروي پسنديده نيست. در اين رابطه كه برخي ميگويند اصلاحطلبي، تاكتيك و استراتژي را مقدم بر ايدئولوژي كرده است، بايد بگويم اصلاحطلبي گفتماني است برپايه برخي مطالبات اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي در چارچوب ظرفيتهاي موجود در قانون اساسي! در واقع بر اصلاحطلبي نميشود عنوان ايدئولوژي را نسبت بهاين گفتمان روا داشت.
اصلاحطلبي گفتماني ايدئولوژيك نيست، اما ايدئولوژي اصلاحطلبي در واقع همان گفتمان ايجاد تغيير در زمينههاي مختلف بهنفع مردم است. گفتمان اصلاحطلبي در چارچوب قانون اساسي رويكردهاي خود را تعريف ميكند و راهبردهاي تعريف شده ممكن است با توجه به اقتضائات زماني مشمول تغييراتي شوند. بهطور مثال اصلاحطلبي از انتخابات سال90، به تاكتيكهاي موسوم به گام اول تا گام سوم، در انتخابات سالهاي 92، 94 و 96 رسيد. آقاي روحاني و بعضي از اعضاي ليست اميد در مجلس، كانديداهاي اصلاحطلب نبودند، ولي اقتضاي شرايط باعث شد اصلاحطلبان در اين چارچوب نيز تغييرات تاكتيكي خاصي را در دستور كار خود قرار بدهند.
اصلاحطلبان كماكان به حمايت خود از آقاي روحاني و كابينهاش ادامه خواهند داد اما نسبت به رويههاي غيرمطلوب نيز انتقادات و توصيههاي خود را در قبال دولت كتمان نخواهند كرد. اين نماد رشد يافتگي و بلوغ در گفتمان اصلاحطلبي است كه وضعيت مطالبات اجتماعي، اقتضائات ملي و شرايط بينالمللي را در تاكتيكهاي گفتماني خود لحاظ ميكنند تا حداقل آسيبهاي ممكن به كشور برسد و حداكثر منافع مردم تامين شود و اين بهمعناي ازخودگذشتگي اصلاحطلبي از مطالبات خود بهنفع مردم است.
*منبع: روزنامه آرمان،1396،9،16
**گروه اطلاع رساني**1893**1601**تنظيم : خيام بشارتي ** انتشار: شهناز حسني
تهران- ايرنا- در واقع اصلاحطلبان در شرايط كنوني، از بسياري از مطالبات حداكثري خود، بهنفع تحقق مطالبات عمومي مردم، عقبنشيني كردهاند.