۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۴:۳۰
کد خبر: 82770133
T T
۰ نفر
استادی كه به تنهایی یك دانشگاه موسیقی بود

تهران - ایرنا - نامِ با مسمّایش «ابوالحسن» بود و شهرتِ در خورش «صبا»؛ مردی كه آغاز تا پایانِ زندگی‌اش پنجاه و پنج سال بیش نبود، اما در همین زمانِ كوتاهِ عمر پُربار خود، به‌گونه‌یی زیست و نوشت و آموخت و ساخت و نواخت كه نامش تا برپایی روز پنجاه هزار سال در گستره گیتی ماندگار خواهد ماند.

این نام‌ها را یك بار با دقت بخوانید: علی تجویدی، حسن كسایی، فرامرز پایور، مهدی خالدی، حسین تهرانی، حبیب‌الله بدیعی، غلامحسین بنان، پرویز یاحقی، اسدالله ملك، داریوش صفوت، جواد لشكری، همایون خرّم و مهدی مفتاح.
اینان، همه از ستون‌های استوار موسیقی ایرانی در هفت دهه اخیر هستند كه هر یك در رشته تخصصی خود، سرآمد و صاحب سبك به شمار می‌روند و آثاری ساخته‌اند كه تا نغمه بلبلان و ترنم جویباران برقرار است، آهنگ‌ها و نواهای آنان نیز در گوش روزگار و مردمانش طنین ‌افكن و خاطره ساز خواهد بود.
این بزرگان افزون بر آفرینش آثار ماندگار موسیقایی، مردانی صاحب‌سبك بودند كه شاگردان فراوانی نیز تربیت كردند و پرورش دادند و بسیاری از آن شاگردان، امروز استادانِ بنامِ موسیقی ایران هستند. اما اگر به گذشته بازگردیم و بررسی كنیم كه استادانِ نامبردار یادشده را كدام باغبانِ دلسوزی پرورش داد تا بالیدند و قد كشیدند و سروهای راست ‌قامتی شدند در بوستان موسیقی ایران، به یك نام خواهیم رسید؛ مردی كه آغاز تا پایانِ زندگی‌اش پنجاه و پنج سال بیش نبود، اما در همین زمانِ كوتاهِ عمر پُربار خود، به‌گونه‌یی زیست و نوشت و آموخت و ساخت و نواخت كه نامش تا برپایی روز پنجاه هزار سال در گستره گیتی ماندگار خواهد ماند؛ مردی كه نامِ با مسمّایش «ابوالحسن» بود و شهرتِ در خورش «صبا»؛ و امروز، 29 آذرماه، سال‌روز درگذشت او است، سال‌مرگ استاد ابوالحسن خان صبا.

** ویلون‌زنی كه استاد سنتور و تار و سه‌تار و نی و ضرب و كمانچه هم بود

استاد ابوالحسن خان صبا در سال 1281 خورشیدی در تهران به‌ دنیا آمد. پدرش، كمال‌السلطنه بود و مادرش، آمنه‌ی رئیس. آن‌چنان كه مرحوم استاد روح‌الله خالقی در كتاب «سرگذشت موسیقی ایران» آورده است، پدرِ صبا نخستین مشوقِ او برای یادگیری موسیقی بود. افزون بر پدر، «خانمی موسوم به ربابه كه ندیم عمه‌اش و تصنیف‌خوان ماهر و ضرب‌گیر خوبی بود، سبب شد كه صبا بیشتر به موسیقی مأنوس گردد» (سرگذشت موسیقی ایران، جلد 1، صفحه 441).
مرحوم استاد صبا، خود اشاره كرده كه از شش سالگی نزد استادان مختلف آموزش دیده است. استاد پیش از فراگیری سازِ فرنگی ویلون، نواختن سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سه‌تار، نی، تنبك و كمانچه را فرامی‌گیرد و با آنكه در نواختنِ همه این سازها به مهارت و استادی می‌رسد، به ویولن روی می‌آورد و می‌كوشد تا آنچه را در نوازندگی سازهای ایرانی به‌دست آورده است، در خدمت ویلون‌نوازی و ایرانی كردن ویلونِ غربی به‌كار گیرد.

** استادانِ صبا

صبا گویی از همان كودكی ‌می‌دانست كه چندان در این دنیا نخواهد زیست و فرصت و مجالش برای یادگرفتن و یاددادن بسیار اندك است، پس تا توانست از استادانِ بزرگ عهدِ كودكی و نوجوانیِ خود آموخت و درس فراگرفت، تا جایی كه نه در یك ساز كه در نوازندگی چندین ساز به مقام استادی رسید.
نخستین استاد او، میرزاعبدالله فراهانیِ معروف است؛ نوازنده نامدار سه‌تار و تار و همان مردی كه به همراهی برادرش، آقاحسینقلی، ردیف موسیقی ایرانی را به شكل امروزی‌اش تدوین كرده.
صبا نزد میرزا عبدالله مدتی سه‌تار می‌آموزد و بعد شگردهای نواختن این ساز را با شاگردی نزد استاد غلامحسین درویش، معروف به «درویش خان» تكمیل می‌كند.
مرحوم خالقی این را كه صبا آموختنِ چند ساز را پی گرفت، به علاقه پدر استاد صبا نسبت می‌دهد و می‌گوید كه وی دوست داشت فرزندش به همه سازهای موسیقی ایرانی آشنا شود (پیشین، صفحه 441). از این‌رو، صبا افزون بر شاگردی میرزا عبدالله و درویش خان، به افتخار شاگردی چند تن از دیگر نامداران موسیقی ایران را نیز دست می‌یابد. وی كمانچه را نزد حسین خان اسماعیل‌زاده، كمانچه‌كش نامداری كه تكنواز كنسرت‌های درویش‌خان و عارف قزوینی بود، فرامی‌گیرد. برای فراگیری نوازندگی سنتور نیز نزد علی‌اكبرخان شاهی (معروف به «آبدارخانه») شاگردی می‌كند. علی‌اكبرخان سنتورنواز عهد ناصری بود؛ هنر این مردآن‌چنان زبانزد بود كه بر سر آنكه نوازنده مخصوص كامران میرزا نایب‌السلطنه باشد یا برادرِ او، ظلّ‌السلطان، بین دو شاهزاده اختلاف روی می‌دهد و دست آخر ناصرالدین شاه برای فیصله‌دادن به ماجرا، علی‌اكبر خان را نزد خود می‌خواند و او را نوازنده دربارِ خود می‌كند و استاد سنتور نیز چون از خشم دو شاهزاده بیم داشته، در آبدارخانه دربار شاه می‌ماند و از این رو به «آبدارخانه» معروف می‌شود.
استاد صبا در نوازندگی ضرب یا تنبك نیز چیره‌دست بود. او نواختن ضرب را نزد حاجی‌خانِ عین‌الدوله‌یی آموخته بود كه نقل است هم در ضرب‌گرفتن و هم خواندن تصنیف همراه با ضرب مهارت بسیاری داشت. نی را نیز استاد صبا نزد علی‌اكبر خان فلوتی فراگرفت و نواختن تار را نیز نزد كلنل وزیری تكمیل كرد.

** مكتب ویلون‌ نوازی صبا

صبا نخستین بار ویلون را نزد حسین خان هنگ‌آفرین، معروف به حسین‌خانِ «ر» آموخت. حسین‌خان هنگ‌آفرین كه ریاست یكی از دسته‌های موزیك قزاق‌خانه را بر عهده داشت، از شاگردان موسیو لومرِ فرانسوی بود (موسیقی‌دانی كه «مارش شاهیِ» او نخستین سرود ملی ایران شناخته می‌شود). صبا بعد از آنكه وارد هنرستان موسیقیِ «كلنل علینقی وزیری» می‌شود، آموخته‌های خود را زیر نظر كلنل به كمال می‌رساند. استاد خالقی كه خود هم‌مدرسه‌یی استاد صبا بوده، درباره صبا و هنرستان موسیقی نوشته است : « سال 1302 وارد مدرسه موسیقی وزیری شدم و از مصاحبت آن دوست قدیم [= ابوالحسن صبا] كه در آن وقت بهترین شاگرد مدرسه بود، برخوردار شدم. صبا در آن موقع ویلون را خوب می‌نواخت و بر اثر تعلیمات استادانه كلنل وزیری بزودی به مقام اولین سولیست اركستر رسید» (پیشین، صفحه 441 و 442).
مرحوم استاد صبا به تدریج همه آموخته‌ها و تجربه‌های خود در موسیقی ایرانی را در نواختن ویولن به‌كار گرفت و كار را به‌جایی رساند كه توانست در نوازندگی ویلون مكتبی نو پدید آورد.
استاد، خود در این‌باره گفته است كه «قبل از مشق ویلون، سازهای ایرانی چون تار، سه‌تار، سنتور و ضرب را می‌نواختم و حتی قدری هم كمانچه می‌زدم. بعداً اطلاعات خود را به ویلون انتقال دادم و تقریباً مكتب مخصوصی برای ویلون ایجاد شد و كتاب‌هایی در این خصوص نوشتم و انتشار دادم».
مرحوم استاد محمدعلی بهارلو، ویلونیستِ قدر نادیده‌یی كه گرچه شاگرد صبا نبود، اما ظرایف و دقایق سبك كار استاد صبا را به دقت شناخته و شناسانده بود، درباره سبك ویلون‌نوازی ابوالحسن‌خان صبا گفته است كه ویلون صبا كاملاً تحت تأثیر نوانس‌های فلوت اكبرخان [فلوتی] و نی نایب اسدالله است. نحوه آرشه‌كشی كمانچه حسین خان اسماعیل‌زاده نیز در ویلون‌نوازی صبا جلوه دارد.
اثرگذاری انقلابی كه صبا در ویلون پدید آورد به‌گونه‌یی بود كه بی‌تردید می‌توان برترین ویلون‌نوازان تاریخ موسیقی ایرانی را همان استادانی دانست كه در مكتب صبا شاگردی كرده بودند.

** قلّه‌های استوار ویلونِ ایرانی و شاگردی صبا

در تكنوازی ویلون ایرانی همگان شش قلّه رفیع و استوار را می‌شناسند؛ استادانِ خلدآشیان مهدی خالدی، علی تجویدی، همایون خرّم، حبیب‌الله بدیعی، پرویز یاحقی و اسدالله ملك. این شش بزرگِ موسیقی ایران، همه شاگردی صبا را كرده‌اند.
استاد مهدی خالدی، از شانزده سالگی به مكتب استاد صبا راه یافت و با معرفی صبا ویلون‌نواز اركستر رادیو شد. پس از مرگ استاد صبا نیز استاد مهدی خالدی آهنگ «بگریم» را در سوگِ استادِ خود با شعری از مرحوم استاد اسماعیل نواب صفا ساخت كه مرحوم استاد غلامحسین بنان آن را خوانده است:
«بگریم، بگریم خون، كه ناگه صبا رفت
كجا رفت، خداوند هنرها كجا رفت...
این تصنیف در مایه سه‌گاه است و در برنامه «گل‌های رنگارنگ 174» پخش شد.
استاد علی تجویدی هم كه از بزرگ‌ترین آهنگسازان موسیقی ایرانی به‌شمار می‌رود، نزدیك هشت سال نزد استاد صبا به آموختن ویلون و سه‌تار پرداخت. اطمینان استاد صبا به علی تجویدی تا آن اندازه بود كه در غیبت خود، كلاس را به دست این شاگرد توانمند خود می‌سپرد.
مرحوم مهندس همایون خرّم نیز در نوجوانی به شاگردی صبا درآمد. استاد خرّم سال‌ها بعد، در دهه هشتاد اثری را اجرا و منتشر كرد به نام «چهارمضراب‌های استاد ابوالحسن صبا» كه در این آلبوم 22 قطعه و چهار مضراب از معروف‌ترین ساخته‌های استاد صبا را با ویلون خود نواخته و به یادگار گذاشته است.
حبیب‌الله خان بدیعی، پرویزخان یاحقی و اسدالله خان ملك نیز هر یك سال‌هایی را نزد استاد صبا به هنراندوزی و شاگردی گذرانده‌ بودند. افزون بر این استادان، ویلون‌نوازان دیگری همچون مرحوم استاد جواد لشكری، رحمت‌الله بدیعی و اسماعیل چشم‌آذر نیز جزو شاگردان صبا بوده‌اند.

** دیگر شاگردان سرشناس استاد صبا

مرحوم استاد صبا در مصاحبه‌ صوتی كه از او برجای مانده، درباره شاگردان خود گفته است: «با توجه به خرید كتاب‌دوره اول ویلون بنده كه سه هزار جلد بوده، به‌نظر می‌رسد كه سه هزار نفر نزد این‌جانب تحصیل كرده‌اند؛ البته این عده برخی توسط شاگردان من موفق به تحصیل شده‌اند». البته اگر تجدید چاپ‌های مكرر كتاب‌های آموزش موسیقی و ردیف استاد صبا را درنظر بگیریم، شمار شاگردانی كه به شكل غیرمستقیم از محضر صبا كسب فیض كرده‌اند، بسیار بیش از این خواهد شد. استاد صبا حتی در سال‌هایی هم كه به نوازندگی در رادیو مشغول شد، باز تدریس در مدرسه موسیقی را رها نكرد و حتی سال‌های پایانی عمر نیز در خانه كلاس موسیقی برپا كرده بود و به آموزش و پرورش شاگردان می‌پرداخت.
از ویلون‌نوازانی كه شاگرد صبا بوده‌اند اگر بگذریم، به تعدادی دیگر از نوازندگان، آهنگسازان، مدرسان و پژوهشگرانِ موسیقی و حتی خوانندگان نامدار موسیقی ایرانی می‌رسیم كه آنان نیز مهر شاگردی صبای بزرگ را در كارنامه هنری خود دارند.
یكی از بزرگ‌ترین استادان سنتور و آهنگسازان موسیقی ایرانی، روانشاد استاد فرامرز پایور است كه ایشان نیز جزو شاگردان برجسته استاد صبا بود. مرحوم پایور پس از مرگ صبا، بسیاری از چهارمضراب‌ها و رِنگ‌های ساخته وی را به بهترین شكل اجرا كرده است، از جمله قطعه خاطره‌انگیز «زرد ملیجه».
استاد پایور زرد ملیجه را هم با اركستر و هم به صورت هم‌نوازی با ضرب استاد حسین تهرانی به زیبایی اجرا كرده است. مرحوم پایور بیشترین تلاش را برای انتقال میراث موسیقایی صبا به نسل بعد داشت و توانست شاگردان فراوانی را تربیت كند.
مرحوم استاد حسن كسایی، نوازنده نامدار و صاحب‌سبك نی نیز از شاگردان صبا بود. استاد كسایی كه سه‌تار را نیز به‌چیرگی می‌نواخت در نواختن این ساز از محضر استاد صبا بهره‌ها برده بود.
افزون بر این، استادان و نام‌آوران دیگری نیز شاگرد صبا بوده‌اند، كه برخی از آنان عبارتند از: حسین ملك (استاد سنتور)، ساسان سپنتا (پژوهشگر موسیقی)، غلامحسین خان بنان (خواننده نامدار موسیقی ایرانی)، ابراهیم قنبری مهر (استاد سازنده ساز)، محمد طغانیان دهكردی (استاد كمانچه)، حسین خواجه امیری (معروف به «ایرج»، استاد آواز)، داریوش صفوت (نوازنده سه‌تار)، فرهاد فخرالدینی (آهنگساز و رهبر اركستر)، لطف‌الله مفخم پایان (آهنگساز و ناشر)، مهدی مفتاح (استاد قره نی، ویلون و قانون) و منوچهر صادقی (استاد سنتور).

** استادی كه پس از آشنایی با صبا تازه مفهوم ضرب را فهمید

استاد بزرگِ موسیقی و اخلاق، مرحوم حسین تهرانی، بی‌تردید بزرگ‌ترین استاد تنبك در روزگار معاصر است كه شاگردانِ ضرب‌نواز بزرگی را پرورش داده؛ شاگردانی كه امروز از بزرگ‌ترین نامداران تنبك‌نوازی ایران هستند و پیشاپیش همه آنان نام یادگارِ استادانِ گذشته، استاد محمد اسماعیلی می‌درخشد. استاد تهرانی به قدری در كار خود چیره‌دست، مسلط و ماهر بود كه استاد روح‌الله خالقی نقل می‌كند وقتی لئون كنیپر، آهنگساز بزرگ روس، در سال 1323 به ایران آمده بود و كنسرت اركستر موسیقی ملّی را با حضور استادانی چون حبیب سماعی (سنتور)، علینقی وزیری (تار) و حسین تهرانی (تنبك) می‌بیند، به‌شدت شیفته ضرب‌نوازی حسین تهرانی می‌شود. بعد از كنسرت می‌گوید: «در اركستر شما یك نوع آلت ضربی هست كه نوازنده آن توجه مرا بسیار جلب كرد... . روز دیگر حسین تهرانی حضور یافت و وزن‌های مختلف را به‌تنهایی نواخت كه آهنگساز معروف شوروی، سراپا گوش بود. سپس گفت: شما بی‌جهت نام این آلت را ضرب گذارده‌اید؛ من آن را ساز می‌دانم، چه در عین سادگی، كامل‌ترین آلت ضربیی است كه تاكنون ساخته شده است. می‌دانید چرا نام آن را ساز گذاردم؟ دلیلش این است كه سایر آلات ضربی را با چوب می‌نوازند و این یكی، با دو دست و انگشتان نواخته می‌شود؛ به همین جهت احساسات نوازنده به‌وسیله سر انگشت و كف دست در آهنگ آن تأثیر می‌كند. ضمناً گفت كه من در مقام خود، هنر حسین تهرانی را با مقام هنری بزرگ‌ترین استادان شما برابر می‌دانم» (پیشین، صفحه 401 و 402).
به هر روی چنین مردی كه تنها 9 سال از صبا كوچك‌تر بود، صبا را برترین استاد خود می‌دانست. استاد تهرانی در مصاحبه‌یی كه در فیلم مستند استاد صبا از او منتشر شده می‌گوید: «بنده پیش از آنكه به مرحوم صبا بربخورم، خود را ضرب‌شناس می‌دانستم و ضرب‌گیر. اما بعد از برخورد با مرحوم صبا بود كه تازه فهمیدم ضرب چیست و چه باید كرد. مثلاً اول‌بار از مرحوم صبا شنیدم كه ضرب نیز انگشت‌گذاری دارد. ایشان فرمودند هر انگشت یك فشاری دارد مخصوص به خود... . الآن هر كس به اسم مكتبِ بنده ضرب می‌گیرد، در اصل در مكتب مرحوم صبا دارد ضرب می‌نوازد».

** كتاب‌ها و آهنگ‌های صبا

مرحوم استاد صبا چندین جلد كتاب آموزش ردیف موسیقی نیز تدوین كرد؛ از جمله سه دوره در آموزش ویلون (به كوشش رحمت‌الله بدیعی) و چهار دوره در آموزش سنتور (به كوشش استاد فرامرز پایور).
ابوالحسن خان صبا آهنگ‌ها و چهارمضراب‌های بسیاری نیز ساخته كه برخی از آن‌ها را مانند «زرد ملیجه» با الهام از موسیقی محلی ایران پدید آورده است. از معروف‌ترین ساخته‌های استاد صبا می‌توان به آهنگ‌های «به زندان» یا «چهارمضراب شوشتری»، «كاروان» (دشتی)، «یه یاد گذشته» (دشتی)، «رقص چوبی» (افشاری)، «دوضربی بیات ترك»، «چهارمضراب بهارمست» (سه‌گاه)، «تمرین دشتی»، «چهارمضراب سامانی» (سه‌گاه) اشاره كرد.

** صبا برای موسیقی ایران از جان مایه گذاشت

جدای از پرورش شاگردانِ فراوان كه تضمین‌كننده آینده موسیقی ایرانی بوده‌اند و نیز تدوین كتاب‌های آموزش موسیقی و ردیف و سال‌ها تدریس در مدرسه موسیقی و حفظ و انتقال تكنیك‌ها و ظرافت‌های نوازندگی استادانِ عهد قاجار، مرحوم استاد صبا در تكامل ردیف موسیقی ایرانی نیز نقش اثرگذاری داشته است؛ و این، به ‌تمامی برآمده از روحیه پژوهندگیِ خستگی‌ناپذیر وی و نیز احساس مسئولیتش در قبال موسیقی ایرانی بوده است.
امروزه در ردیف موسیقی ایرانی، تعدادی گوشه وجود دارد كه آن‌ها را استاد صبا در سفرهایش به گوشه و كنارِ سرزمین ایران و معاشرت با اقوام مختلف، از موسیقی محلیِ نواحی مختلف ایران وام گرفته و به ردیف موسیقی دستگاهی افزوده است.
مرحوم قباد ظفر بختیار، نوازنده سنتور و از شاگردان حبیب سماعی، درباره پژوهندگی صبا در ردیف ایران گفته است: «افرادی كه به موسیقی محلی خود آشنا بودند و به تهران می‌آمدند، صبا آن‌ها را به خانه خود دعوت می‌كرد و از آنان می‌خواست آن موسیقی محلی را به آواز برایش بخوانند و آن‌ها را به نُت تبدیل می‌كرد».
برای نمونه می‌توان گفت كه استاد صبا گوشه‌های امیری (در آواز بیات ترك)، دیلمان (در آواز دشتی)، گیلكی (آواز دشتی) را از موسیقی شمال كشور به ردیف خود افزوده و گوشه‌های شهابی (آواز بیات ترك) و صدری (آواز افشاری) را از اصفهان به ردیف موسیقی اضافه كرده است.
مرحوم منوچهر جهانبگو، موسیقی‌دان نامی ایران، نیز گفته است كه «صبا دشتی را كه گوشه‌یی از آواز كلاسیك موسیقی ایران بود به شكل یك آواز مستقل، به نام آواز دشتی درآورد».
افزون بر این‌ها، مرحوم استاد صبا با تحقیق و بررسی موسیقی‌های محلی و عشایریِ ایران، ریتم‌های لَنگ را از موسیقی محلی و ایلیاتی به موسیقی دستگاهی ایران وارد كرد و آن‌ها را رواج داد.

** صبا از زبان موسیقی‌دانان بزرگ غیرایرانی

مجاهدت‌های موسیقایی استاد صبا در حفظ میراث محلی و ملّی موسیقی ایرانی نه‌تنها در میانِ اهلِ فن در داخل سرزمین ایران شهره بوده، كه حتی به چشم موسیقی‌دانانی از ممالك دیگر نیز نیك می‌آمده است. صبا مردی بود كه گرچه نگاهی روبه جلو داشت، ‌بشدت نیز نسبت به پاسداری از اصالت موسیقی ایرانی پایبند و حساس بود و مخالف آن بود كه موسیقی ایرانی با موسیقی‌های دیگر همچون هندی و عربی و تركی آمیخته شود و از اصالت خود دور گردد.
آلن دانیلو، موسیقی‌شناس برجسته جهانی درباره صبا گفته است: « كوشش آقای صبا در پاسداری از اصالت هنر موسیقی در ایران به‌سان تلاش آن كسانی است كه آثار یونانی یا پیكره‌های غول‌آسای اسوان را نجات دادند؛ و همین نكته است كه صبا را مردی مدافع ارزش‌های انسانی معرفی می‌كند».
دكتر تران وانكه، از استادان بزرگ موسیقی سنتی ویتنام و معاون اسبق مركز مطالعات موسیقی شرقی دانشگاه پاریس، نیز درباره استاد ابوالحسن خان صبا گفته است: «استاد صبا در نگهداری و برقراری موسیقی سنت‌گرای ایرانی سهم بزرگی داشته است. باشد كه شاگردانش تعالیم این استاد بزرگ را همیشه به یاد داشته باشند و عنصرهای بیگانه را به‌گونه‌یی در موسیقی ایرانی نیاورند كه سبب نابودی روح و ارزش موسیقی ایرانی شود».

** شعر شهریار و مشیری در رثای نادره‌مردی كه در ظهیرالدوله خفته است

استاد صبا پس از 55 سال زندگی كردنِ با موسیقی و تلاش برای حفظ میراث فرهنگی و هنری ایران‌زمین، سرانجام در 29 آذر ماه سال 1336 به‌علت ناراحتی قلبی چشم بر دنیا بست و به رحمت حق پیوست. پیكر استاد را در گورستان تاریخی ظهیرالدوله در شمال تهران به‌خاك سپردند؛ همان‌جایی كه گنجینه‌یی است از آرامگاه‌های بسیاری از بزرگان فرهنگ و هنر ایران؛ از ملك‌الشعرای بهار و ایرج میرزا و رهی معیری و فروغ فرخزاد گرفته تا حبیب سماعی و حسین تهرانی و روح‌الله خالقی و نورعلی خان برومند و حسین یاحقی و داریوش رفیعی.
استاد شهریار، شاعر بلندآوازه ادبیات فارسی، در روزگار جوانی انس و الفتی بسیار با استاد صبا داشته و غزل‌های بسیاری را برای دوست و رفیق همراهش سروده است. مرگ استاد صبا برای این شاعر بزرگ بسیار سنگین و كمرشكن بود، به‌گونه‌یی كه در مرثیه معروف خود برای صبا (با نام «صبا می‌میرد») نیز به این داغ طاقت‌فرسا اشاره كرده است:
«عمر دنیا به‌سرآمد، كه صبا می‌میرد / ورنه آتشكده عشق كجا می‌میرد
صبر كردم به همه داغ عزیزان یارب / این صبوری نتوانم كه صبا می‌میرد
غسلش از اشك دهید و كفن از آه كنید / این عزیزی است كه با وی دل ما می‌میرد...
قُدَما زنده بدو بود، خدا را یاران / هم صبا می‌رود و هم قدما می‌میرد...
عمر «شهنازی» و استاد «عبادی» باقی / قُمریان زنده اگر بلبل ما می‌میرد
ضرب «تهرانی» و آواز «بنان» را پرسید / گو كجایید كه استادِ شما می‌میرد
آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا / كه هنر می‌رود و شور و نوا می‌میرد...». (كلیات دیوان شهریار، صفحه 306)
شهریار چندین سروده دیگر نیز در رثای استاد صبا گفته است؛ از آن‌جمله، شعری است با عنوان «با روح صبا»:
«ای صبا، با تو چه گفتند كه خاموش شدی / چه شرابی به تو دادند كه مدهوش شدی
تو كه آتشكده عشق و محبت بودی / چه بلا رفت كه خاكستر خاموش شدی...
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل‌‎ها همه گوش / چه شنُفتی كه زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گرچه وفا نیست ولیكن گُل من / نه گمان دار كه رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست / تو هم آمیخته با خون سیاووش شدی
ناز می‌كرد به پیراهن نازك، تنِ تو / نازنینا چه خبر شد كه كفن‌پوش شدی...». (پیشین، صفحه 917)
روانشاد فریدون مشیری، شاعر زیباسرای معاصر، نیز شعر «ترانه جاوید» را در سوگ ابوالحسن خان صبا سروده است:
«رفت آنكه در جهان هنر، جز خدا نبود
رفت آنكه یك نفس ز خدایی جدا نبود
افسرد نای و ساز شكست و ترانه مُرد
ظلمی چنین بزرگ خدایا روا نبود...
عمری «صبا» به پای نهال هنر نشست
روزی ثمر رسید كه، دیگر «صبا نبود»
اما «صبا» ترانه جاوید قرن‌ها است
گیرم دو روز در بَرِ ما بود یا نبود...» (از كتاب «ابر و كوچه»).
خانه مرحوم استاد صبا كه در خیابان ظهیرالاسلام حوالی میدان بهارستان واقع شده، پس از مرگ استاد به موزه آثار و میراث هنری او تبدیل شد و امروزه همگان می‌توانند از آن خانه – موزه كه روزگاریی استاد نغمه‌های عشق‌آفرین و خاطره‌ساز خود را در آن می‌ساخت و می‌نواخت، بازدید كنند.

گزارش*3067*1436*گزارش از امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
۰ نفر