زماني كه دولت اول دكتر روحاني در سال 1392 زمام كشور را در دست گرفت، بر اثر 8 سال بداخلاقي و بيبرنامگي، خسارات زيادي به كشور تحميل شده و اوضاع سياسي و اقتصادي به مرحله خطر نزديك شده بود. توسعه تحريم هاي يكجانبه و ظالمانه آمريكا به تحريمهاي بينالمللي عليه كشور، نه تنها بخش اعظمي از اقتصاد و صنايع را فلج كرده بود؛ بلكه بسياري از نيازهاي مردم، نظير دارو و اقلام اساسي را از دسترس دور ساخته بود. در عين حال نرخ بالاي 40 درصدي تورم، نرخ رشد حدود منهاي 7 و بيثباتي در اقتصاد هم، آرامش مردم را گرفته و جو نااميدي و افسردگي را در كشور گسترده بود. اگر نگاهي به آن زمان بيندازيم، ارزش 4 سال رياست جمهوري روحاني را درك خواهيم كرد.
روند اصلاحات اقتصادي و سياسي (آرامش در اقتصاد، تعامل سازنده با جهان و احياي اخلاق به عنوان سه وعده اصلي دولت يازدهم) در دولت دوم روحاني نيز قطعا پيگيري ميشود. بودجه 97 كه سبب پديدآمدن انتقادهايي در فضاي عمومي نسبت به دولت شده، از قضا نشاندهنده همين حركت روبهپيش است. دهها سال است كه خواسته مردم و اقتصاددانان، همين عدم اتكا - يا حداقل اكتفا - به نفت در بودجه و بيشتر كردن سهم ماليات در اداره كشور بودهاست. رويكرد افزايش بعضي مالياتها و عوارض - حتي اگر به بازنگري كارشناسي در مواردي نياز داشته باشند- اما تنها يكي از نمودهاي طراحي نظامي اقتصادي براي تحقق آن هدف است.
از سوي ديگر، محدود نكردن شبكههاي اجتماعي و حتي بيش از آن، دعوت عموم به نقد بودجه از طريق شبكههاي ارتباطي نوين، اين واقعيت را نشان ميدهد كه دولت واقعا علاقه دارد براي مردم 'خانه شيشه اي' باشد، به نقد كشيده شود و مسئول بماند. اين خود گامي مهم براي توسعه سياسي كشور است. اين كار باعث ميشود كه بحث درباره بودجه تنها به مجامع تخصصي و مسئولين محدود نشود و مردم، بهعنوان ولينعمتان و صاحبان اصلي كشور، بدانند كه پولشان از كجا ميآيد و در كجا هزينه ميشود.
اين كار البته هزينه سياسي براي دولت دارد؛ نظير همين انتقادها. اما در مجموع اتفاق آگاهانه و مباركي است براي آگاهي ملت و قانونمداري دولت. متاسفانه مانند هر تحول تازه و موفقيتي كه دولت به دست ميآورد، اقدامات اخير دولت نيز مورد حسد بعضي از مخالفان و بيمهري بعضي از دوستان قرار گرفتهاست. مخالفان دولت، چشم بر موفقيت ها و حتي دست نياز دولت براي تحقق اهداف ملي بسته، و همواره بر اساس اغراض سياسي خود عمل نموده و صرفا اهداف تخريبي خود را تعقيب ميكنند. اما مساله اينجاست كه بعضي از حاميان دولت هم، ناآگاهانه به آنان پيوستهاند و در زميني بازي مي كنند كه مخالفان سياسي دولت طراحي كرده اند. زمزمههاي عبور از روحاني، يادآور همان موجهاي تخريبي است كه در اوايل دهه 1380 به راه افتاد و علاوه بر دلسرد كردن مردم، زمينه ظهور كساني را فراهم كرد كه هزينه هاي گزاف و پايداري را به مردم و كشور تحميل كردند.
مسير توسعه نه از نفت، كه از شفافيت، قانونمداري و پاسخگويي دولت از يكسو؛ و مشاركت، مطالبهگري، سهمداشتن در هزينههاي عمومي و آگاهي مردم از سوي ديگر، ميگذرد. مسيري كه روحاني خود در آن گام گذاشته، در آغاز دشوار ولي در نتيجه شيرين است. او مي داند چه مي كند. هزينه مي دهد چون هواي مردم را دارد، پس ما هم بايد در چهار سال دوم هواي او را داشته باشيم و در عين نقد و مطالبه و هوشياري، فرصت دهيم و حمايت كنيم.
* وزير سابق ورزش و جوانان، استاد دانشگاه تهران
منبع: روزنامه ايران