مهرداد خدير دراين يادداشت آورده است: 25 دسامبر به عنوان زادروز عيسي مسيح در بيشتر كشورهاي جهان جشن گرفته يا گرامي داشته ميشود. هر چند اين روز كه كريسمس ناميده ميشود عيدي مسيحي است اما نزد مسلمانان و ايرانيان نيز بسيار گرامي است.
گفته مي شود پس از رسميت يافتن دين مسيح در 400 سال بعد بود كه روزي را به عنوان زادروز او تعيين كردند و در تعيين آن از يلداي ايراني يا آيين مهر يا ميتراييسم بهره يا وام گرفتند.
در قرآن مجيد اشاره اي به زمان تولد مسيح نشده هرچند 35 بار واژه عيسي يا مسيح آمده است. جالب اين كه در هر 35 بار كه نام «عيسي» آمده به صورت «عيسي بن مريم» است تا روايت برخي از فرقه هاي مسيحي درباره وجود پدري به نام «يوسف نجار» يا داعيه الوهيت را رد كند. در اين باور محل تولد عيسي نيز يك آغل ذكر ميشود اما قرآن، محل تولد را «مكان شرقي» معرفي ميكند:
«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا»
در ايران تولد مسيح از اين نظر هم جالب است كه اين باور وجود دارد كه تعيين 25 دسامبر و تنها 4 روز پس ازشب يلدا به خاطر اين است كه تاريخ ولادت قطعي نبوده و اين روز بر اساس باور ايرانيان باستان روز ولادت ميترا- خدايگان مهر و آفتاب- تعيين شده است.
دكتر عبدالحسين زرين كوب مينويسد: « آن گونه كه از انجيل متي و انجيل لوقا برمي آيد ولادت عيسي بايد يك يا دو سال قبل از تاريخ رسمي ميلاد رخ داده باشد. تاريخ ولادت او هم از روي قطع معلوم نيست. تاريخ 25 دسامبر را كه كليساي روم در سال 354 ميلادي براي روز ولادت او تعيين كرده بر وفق اسناد مصادف است با روز ولادت ميترا – خدايگان مهر و آفتاب شكست ناپذير- يا از آن ماخوذ بود. بر وفق روايات متي و لوقا وي در بيت لحم نزديك اورشليم به دنيا آمد اما در جليل نزديك ناصره و شمال فلسطين بزرگ شد و عنوان ناصري و نصارا كه منسوب بدان پنداشته مي شود از همين جاست.»- [در قلمرو وجدان/ از فلسطين تا روم، ص 198]
آيين شب يلدا كه به تازگي پشت سر گذاشتيم نيز در واقع شب زنده داري براي استقبال از تولد خورشيد است و اين كه تاريكي و سرما غلبه پيدا نكردهاند. نه اين كه خود يلدا را چنان كه برخي ميپندارند جشن بگيريم. بلكه بيدار ميماندند تا شاهد تولد خورشيد در آغاز فصلي باشند كه بدون آن سرما و تاريكي بر زندگي غلبه ميكرد. يلدا به معني ميلاد است و مسيحيان نزديك به 400 سال بعد اين روز را به عنوان تولد مسيح قرار دادند و از اين رو نيز ايرانيان عيد كريسمس را ادامه يلدا ميدانند؛ عيد ميلاد يا عيد يلدا.
راز ديگر محبوبيت فراوان عيسي مسيح در ميان مسلمانان و خصوصا ايرانيان مادر اوست. تا جايي كه در سوره آل عمران آيه 42 اين تعبير درباره حضرت مريم آمده است:
«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلي نِساءِ الْعالَمينَ» فرشتگان گفتند: اي مريم، همانا كه الله تو را برگزيد و پاكيزه گردانيد وسرامد همه زنان عالم قرار داد . در آيهاي هم (مائده - 75) او را «صديقه» معرفي ميكند «وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ».
نگاه قرآن و انجيل ها به عيسي و مريم البته متفاوت و گاه عكس هم است و چون اينجا تنها بحث تولد در ميان است به اين موارد نميتوان پرداخت اما مهم ترين تفاوت تاكيد قرآن بر «عيسي بن مريم» است تا هم «فرزند خدا» نفي شده باشد و هم موضوع «يوسف نجار» و تاكيد بر اين كه «الله» مريم را برگزيد و بر زنان ديگر سروري داد.
مفسران شيعه البته بر اين باورند كه اين آيه زنان عالم تا زمان تولد عيسي مسيح را شامل ميشود و نه بعد از آن را و بر اين اساس دختر گرامي پيامبر اسلام برترين دانسته ميشود.
اشارات قرآن به عيسي مسيح با دقت فراوان و با مرزبندي كامل با پاره اي باورهاي مسيحيان است. هم با تاكيد بر انتساب به خداوند (الله) و نه هيچ خداي ديگري و هم با تعبير «عيسي بن مريم».
از جانب ديگر محبوبيت فراوان مسيح و مريم در ايرانياني كه غالبا مسيحي نبودند و نيستند در ادبيات هزار ساله فارسي هم ريشه دارد. چرا كه شاعران پارسي گو از استعاره هاي مربوط به عيسي و مريم بسيار بهره برده اند. سرآمد اين شاعران نيز خاقاني است كه مادري مسيحي داشته است. در ادبيات فارسي البته بيش از هر موضوع ديگر درباره عيسي و مريم آبستني مريم عذرا در عين پاكدامني و بي تماس با هيچ مردي منشا بسياري از استعارات بوده است.
دكتر محمد خزايلي در كتاب معتبر و مستند «اَعلام قرآن» مينويسد: « تولد فرزند از دختر باكره و حتي ولادت خدا از دوشيزه در داستان هاي ملل قديمه از قبيل هند و يونان وجود داشته چه در دوراني كه بكارت براي زنان زشتي و قبح به شمار ميرفته و چه در دوره اي كه بكارت نشانه عفت و علامت حصر مالكيت مردان نسبت به زنان بوده است آبستن شدن باكره به عنوان يك امر خارق العاده يا به عنوان يكي از وقايع ممكنه مطرح ميشده است. كريشنا خداي هنديان از دوشيزه اي به نام ديواكي متولد شده و پيش از او اني خداي آتش هنديان از ماياي عذرا.»- [ص572]
قرآن، مصلوب شدن عيسي مسيح را تاييد نميكند هر چند كه قصد يهوديان براي اين كار تاييد شده با اين تفاوت كه اين باور وجود دارد كه فردي ديگر به اشتباه به دار كشيده شده است. اما اين تمثيل را شاعران ايراني همواره به كار برده اند. فردوسي درباره «دار» عيسي ميگويد:
همان دار عيسي نيرزد به رنج / كه شاهان نهادند آن را به گنج
سعدي اما از «مركب» عيسي مي گويد:
خر عيسي گرش به مكه برند / چون بيايد، هنوز خر باشد
حافظ نيز از «دم» عيسوي:
جان رفت در سَرِ مي و حافظ به عشق سوخت / عيسي دَمي كجاست كه اِحياي ما كند
شاعران معاصر البته متاثر از شاعران مغرب زمين اشارات مكرري به صليب و مصلوب شدن دارند:
منوچهر آتشي مي گويد:
«او با صليب چوبي و دشنام دشمنان
با كوه سرنوشت گلاويز بود و من ...
من خود صليب خويشتنم!»
فريدون مشيري هم سروده است:
«من مسيحا را بالاي صليبش ديدم
با سر خمشده بر سينه كه باز
به نكوكاري پاكي خوبي
عشق ميورزيد
و پسرهايش را
كه چه سان پاك و مجرد به فلك تاختهاند
و چه آتشها هر گوشه به پا ساختهاند»
مشهورتر از همه البته شعر احمد شاملوست كه در «مرگ ناصري» شاهكاري بي نظير عرضه مي كند:
'شتاب كن، ناصري، شتاب كن!'
ز رحمي كه در جان خويش يافت
سبك شد
و چونان قويي مغرور
در زلالي خويشتن نگريست
فروغ اما به سبب زن بودن سراغ وجه مادرانه مي رود:
شايد كه عشق من
گهوارۀ تولد عيساي ديگري باشد
با اين اوصاف مي توان گفت عيسي مسيح نزد ايرانيان تنها پيامبر مسيحيان تلقي نميشود.
جداي اشارات متعدد قرآن به عيسي مسيح و 30 بار نام «مريم عذرا» كه مهم ترين دليل مذهبي است به لحاظ ملي هم نزديكي عيد ميلاد به شب يلدا و پيشينه نام مسيح در اشعار شاعران پارسيگو چه در شعر كلاسيك و چه در شعر معاصر موجب شده كه در ايران نيز عيد كريسمس نه با اين نام كه در قالب تولد مسيح بسيار گرامي داشته شود ولو تعطيل رسمي نباشد وهر چند غير مسيحيان آييني برگزار نكنند.
عصرايران/4دي 96
اول*عليرضافرجي
تهران -ايرنا-عصر ايران در يادداشتي آورده است:گفته مي شود كليساي روم در تعيين زادروز مسيح در سال 354 ميلادي از روز ولادت ميتراي ايراني – خدايگان مهر و آفتاب شكست ناپذير- الهام گرفته است.