در اين يادداشت آمده است: مناطق كُردنشين ايران و حتي ساير مناطق همجوار از چنان پيوستگي فرهنگي يا ساير اقوام ايراني برخوردارند كه مي تواند موضوع پژوهشهاي متعددي قرار بگيرد.
استان كردستان در متون جغرافيايي و تاريخي تحت عنوان ايالت ماد، جبال، كوهستان، سيسر و اردلان ياد شده است، اين منطقه از ديرباز به عنوان جايگاه قوم كُرد اصيلترين قوم ايراني مورد توجه جغرافيا نويساني همچون ابن حوقل بوده است.
وجود كوهستانهاي متعدد در اين استان موجب شده كه اين منطقه را جزيي از منطقه جبال بدانند، گفتني است بسياري از رودخانههاي نواحي غربي ايران از كوههاي اين منطقه سرچشمه ميگيرد.
اين خطه از ايران از جمله بخش هاي مرتفع و پرآب نواحي كوهستاني است، ارتفاع مناسب، آب فراوان رودخانهها و چشمهها اين منطقه را به زيستگاهي در خور توجه انسان تبديل كرده است.
اين بخش از سرزمين ايران داراي جلوهها و مناطق منحصربفرد است، طبيعت گوناگون در جوار كوههاي بلند و رودخانه هاي پر آب بخش غربي و پوشش جنگلي اين قلمرو همگي بيانگر مساعد بودن براي نخستين زيستگاههاي انساني است.
پراكندگي آثار كشف شده در اين استان نشان دهنده آن است كه در برخي دورههاي زيستي، رونق و در برخي از ادوار، ركود در استان حاكم بوده ولي هيچگاه اهميت خود را از دست نداده و پيوندهاي فرهنگي و هنري اين ناحيه با ساير نقاط كشور آشكار است.
تنوع در فرهنگ، آداب و رسوم اهالي منطقه موجب شده كه اين استان يكي از ذخيرهگاههاي فرهنگي كشور بزرگ ايران محسوب مي شود و شرايط اقليمي آن سبب شده بسياري از رسوم و سنتها و همچنين آثار فرهنگي تغييرات چنداني نكند، لذا اغلب آنچه در نقاط ديگر ايران در نتيجه تبادل فرهنگي در عصر حاضر از بين رفته، در اين منطقه قابل دستيابي است.
اين ويژگي اساسي و مزيت اصلي كردستان و كُردها در ايران است جشنها، مراسم و موسيقي موجود در منطقه همگي ريشه در گذشته باستاني سرزمين ايران دارد و معماري منطقه كوهستاني و دشت آن كمتر دستخوش نابودي شده است.
اين استان در زمينه معماري كوهپايهاي و پلكاني گنجينههاي ارزشمندي را در خود جاي داده و معماري اين منطقه به عنوان ويژگي منحصربفردي است كه كمتر دچار دگرگوني شده و نمونههايي از معماري اين مناطق در شيب هاي تندشار اورامان و روستاهاي پيرامون آن به وضوح ديده مي شود.
معماري مناطق ژاوره رود و پالنگان نيز از نمونههاي شاخص اين نوع معماري محسوب مي شود كه ميتوان از آن تحت عنوان معماري محسوب مي شود كه مي توان از آن تحت عنوان معماري كردستاني (معماري بومي منطقه) ياد كرد.
ساختار معماري شرق استان به گونهاي ديگر و متأثر از وضعيت اقليمي و زمين منطقه است وجود دشتهاي وسيع منطقه قروه و بيجار شرايطي را فراهم آورده و باعث ايجاد معماري در دشتها و گاه كوهپايههاي اين نواحي شده است.
وضعيت كوهستاني منطقه و توجه به ارزش خاك و جلوگيري از هر گونه ساخت و ساز در آن، اهميت كشاورزي را نشان مي دهد و فرهنگ مردمان كُرد و كردستان نيز همين وضعيت را دارد كه فرهنگي غني و اصيل است.
بسياري از گونههاي شعري و ادبي را در خود حفظ كرده و به صورت شفاهي و سينه به سينه با پيشينه دراز دامان در نوع خود داراي اهميت است به جاي وامگيري از واژگان بيگانه و نامأنوس در دانشنامهها و فرهنگ واژگان فارسي به عنوان زبان ملي و معيار مي توان از اين ذخيرهگاه ارزشمند بهره برد.
مناطق كُردنشين ايران و حتي ساير مناطق همجوار از چنان پيوستگي فرهنگي با ساير اقوام ايراني برخوردارند كه مي تواند موضوع پژوهشهاي متعددي قرار بگيرد. پيوستگي كُرد و كردستان با فرهنگ و تمدن ايراني موضوع مهم و به هم پيوستهاي ابوده كه براساس عناصر بنيادي گوناگوني مانند نژاد، زبان، دين و آيين، آداب و رسوم اجتماعي، آثار باستاني و ساير تحولات سياسي قابل مطالعه و بررسي است.
يكي از اركان اساسي پيوندهاي فرهنگي كُردها با ايران و ايرانيان پيوستگي نژادي و زباني و آييني است هر چند ديدگاههاي مختلفي درباره ريشه نژادي كُردها وجود دارد.
از ميان آنها بعضي جنبه اسطوره و افسانهاي دارند و برخي نيز مبتني بر رويكردي تاريخي و به استناد شواهد و كاوش هاي باستانشناسي و يافتههاي علمي هستند.
ديويد مك داول، كردپژوه، نوشته است: درباره منشاء و تبار كُردها افسانههاي مختلفي وجود دارند. افسانهاي ميگويد كُردها تبار از كودكاني دارند كه از ستم ضحاك آدمخوار گريختهاند و در كوهها پنهان گشتهاند.
اين افسانه مي نويسد: كُردها نوادهي آن ايرانياني هستند كه از دست ضحاك خونخوار فرار نمودند.
فردوسي اين روايت را در شاهنامه به نظم درآورده است.
ضحاك شاه ظالم و مستبدي بود كه به زور بر ايران مسلط شده بود. دو مار از سرشانههاي او سربرآورده بودند كه هر روز با مغز دو جوان تغذيه مي شدند.
پس از مدتي مسئول تغذيه مارها، يكي از جوانان را مخفيانه به كوهستانها ميفرستاد و مغز جوان ديگر را با مغز گوسفند مخلوط كرده و به مارها ميداد. جواناني كه به اين ترتيب از مرگ نجات يافته و به كوهها گريخته بودند اجداد كُردها هستند. سرانجام با قيام كاوه آهنگر و فريدون شاه، ضحاك كشته شد.
كنون كُرد از آن تخمه دارد نژاد/ كه ز آباد نايد به دل برش ياد
برخي از افسانههاي ديگر ريشه كُردها را به زمان حضرت نوح و حضرت سليمان نسبت ميدهند عده كمي نيز ريشه كردها را عرب و ترك مي دانند كه معتقدين به آن در ميان خودكردها بسيار نادرند.
محمد امين زكي بيگ، مورخ كُرد عراقي، ضمن بررسي و رد روايتهاي مطرح شده درباره ريشه عربي كردها، ماجراي ضحاك را به نقل از مسعود ذكر ميكند و در توضيح آن آورده است: 'تحقيقات مورخين اخير به اين صورت است كه ضحاك يك نفر نبوده، بلكه خانوادهاي حكمران بوده و آسوريه را تصرف كرده و هزار سال بر آنها حكمراني نموده است.
در مقابل حكومت (لوردهو) كه در شمال آشور واقع بوده و مرتبا به ضحاكيان تعرض ميكردند، بعضي از عشاير ايراني را به كردستان انتقال مي دهند و در آن جا مستقر ميشوند. اين عشاير ايراني بتدريج بر حكومت (لوردهو) غلبه پيدا كرده و آنها را محو نابود ميكنند و اجداد كُرد را تشكيل ميدهند.
امير شرفخان بدليسي، مؤرخ شناخته شده كُرد از مناطق كُردنشين تابع عثماني كه كتاب شرفنامه اش اولين و قديمي ترين منبع درباره تاريخ كُرد و به زبان فارسي است نيز داستان ضحاك را نقل كرده و آن را معتبر دانسته است. (بدليسي، 1373: 19-20).
يادآوري اين نكته درباره ضحاك و از قول جيمز موريه (سفر دوم 1812) شايان توجه است كه در آن زمان، روز31 ماه اوت هر سال در دماوند، جشني به افتخار آزاد شدن ايران از جور و ستم آن پادشاه ظالم برپا مي كردند كه به جشن كُردي معروف بود(نيكيتين، 1378: 44).
غير از موضوعات افسانهاي، شرق شناساني مانند ولاديمير مينورسكي، ديدگاهي تاريخي درباره ريشههاي نژادي كُردها مطرح كردهاند كه براساس اين ديدگاه كه به عنوان نظريه مسلط پذيرفته شده است، كُردها از اعقاب مادها، يك گروه قبيلهاي (آريايي) هستند كه همراه پارسها و پارتها در غرب و شمال غرب (آذربايجان، كردستان و كرمانشاه) و پارتها در شرق سرزميني كه ايران نام گرفت، ساكن شدند.
بدين ترتيب مادها بنيان گذاران اولين امپراتوري ايراني (728- 550 قبل از ميلاد) و كهن ترين موجوديت سياسي تاريخي در ايران شدند.
مادها پس از چندي به دست كوروش پارسي كه مادرش از مادها بود و امپراتوري هخامنشيان را بنيان گذاشته بود (550- 331 قبل از ميلاد ) از قدرت كنار گذاشته شدند ولي نكته قابل توجه اين است كه در دوره داريوش مادها به عنوان شركاي قدرت در دولت هخامنشي ظاهر شدند.
نقوش برجسته در تخت جمشيد گواه بر اين مدعاست؛ غلامرضا رشيد ياسمي، مؤرخ كُرد، در كتاب 'كُرد و پيوستگي نژادي و تاريخي او كه از آثار معتبر و مورد استناد است، كُردان را يكي از شعبههاي نژاد آريايي ميداند: 'محققان را در آريايي بودن آنها شكي نيست كه از زمان باستان نامشان مذكور است. (رشيد ياسمي، 1363: 3)
او نوشته است: 'كُرد يكي از شاخههاي درخت كهنسال برومند نژاد ايراني است و پيوندهاي محكمي او را به ساير شاخههاي اين درخت مربوط ساخته است.
يك قسم سرگذشت تاريخي آنها را به هم متصل كرده است. اسناد تاريخي ثابت ميكند وفاداري طوايف كُردهايي كه در كوهستان زاگرس و فراتر از آن بودهاند، چه آنها كه در پارس و ساير بلاد ايران مسكن داشته اند.
كردستان را ميتوان ميداني دانست كه خون ايرانيان قديم و جديد در آن جا و براي آن جا ريخته شده است (ياسمي، همان: 7). با استناد به اين دادهها و آنچه امروزه به عنوان شواهد و مدارك شفاهي موجود است، كُردها و كردستان را بايد فرصتي ويژه براي ايجاد وحدت ملي بين تمام اقوام ايراني محسوب كرد.
كُردها نقش كم نظيري در حوزههاي مختلف فرهنگ و دانش ايراني از جمله موسيقي، هنرهاي تجسمي و علوم متعدد داشته و دارند. اينها مزيت است و بايد در پيوستگي ملي مورد توجه قرار گيرد.
منبع: هفته نامه بياني
3034
هفته نامه كُردي و فارسي بياني در شماره 53 روز شنبه 16 دي ماه خود به قلم محمدابراهيم زارعي پژوهشگر و دانش آموخته دكتراي رشته باستانشناسي در در يادداشتي با عنوان آوازهاي سرزمين مادري به نقش تاريخي كُردها در حوزه هاي فرهنگ و دانش ايراني پرداخته است.