اقدامات غير قابل پيش بيني ترامپ آنچنان موج سنگيني در آمريكا ايجاد كرد كه برخي شخصيت هاي سياسي در واشنگتن از همان ابتدا خواستار كناره گيري وي شدند؛ و برخي نيز پيش بيني كردند رييس جمهوري آمريكا به خاطر ناپختگي در سياست ورزي، موفق نخواهد شد دوره رياست جمهوري خود را به پايان برساند.
شايد بتوان انتشار كتاب 'آتش و خشم' را نقطه اوج حملات سياسي و رسانه اي از داخل آمريكا به دونالد ترامپ دانست.
'مايكل وولف' در كتاب 'آتش و خشم' ، تصميم ها و زندگي خصوصي و حرفه اي ترامپ را مورد نقد قرار داده و آن را به چالش كشيده است.
'وولف ' پس ازانتشار 'آتش وخشم' گفت: احتمال مي دهد اين كتاب به رياست جمهوري ترامپ پايان دهد.
در ميان انواع هياهوهايي كه دونالد ترامپ در يك سال گذشته در داخل و خارج آمريكا ايجاد كرده،
يك نكته چندان مورد توجه قرار نمي گيرد و آن اينكه رييس جمهوري آمريكا چه ميزان از تصميمات داخلي وخارجي را شخصا اتخاذ مي كند؟
به بيان ديگر در كشوري مانند آمريكا كه نهادهاي تصميم گيري مشخصي با حوزه اختيارات روشن دارد و خود را كشوري قانونمدار و نهاد محور مي داند ، آيا رييس جمهوري همانند يك امپراتور حكمراني مي كند و يا تابع كانون هاي تصميم ساز و گروههاي كارشناسي است؟
آيا برهم زدن قراردادهاي سياسي ، اقتصادي و حتي نظامي دوجانبه و چند جانبه واشنگتن با ديگر كشورها بدون دستور كار مشخص صورت مي گيرد؟
خروج آمريكا از نهادها و پروتكل هاي بين المللي مانند توافق پاريس و يونسكو و برخي معاهدات بين المللي چه توجيه منطقي براي استراتژيست هاي اين كشور دارد.
احتمال خروج آمريكا از توافق بين المللي برجام با چه هدفي از سوي مقامات كاخ سفيد مطرح مي شود؟
برژينسكي آوريل 2010 ميلادي در يك سخنراني در شوراي روابط بين الملل در مونترال گفت: 'تاكنون جهان بطور نسبي تحت سيطره غرب بوده است ولي اين وضعيت ديگر نمي تواند تداوم يابد... منطقه اوراسيا محور قدرت ژئواستراتژيك جهان خواهد بود... '
وي تاكيد دارد كه آمريكا براي حفظ برتري و استيلاي خود بايد تلاش كند بر منطقه اوراسيا تسلط كامل يابد كه منطقه اي از اروپاي شرقي تا خاورميانه و آسياي مركزي را شامل مي شود.
اين استراتژيست مشهور آمريكا فوريه 2013 نيز در يك سخنراني در لهستان در اظهارات صريح تري هشدار داد: 'مركز گرانش قدرت سياسي در جهان در حال انتقال از غرب به شرق است'.
معناي سخنان برژينسكي اين بود كه توازن قدرت در جهان به سود شرق در حال تغيير است و آمريكا در يك دوره نه چندان طولاني، بسياري از مناطق تحت نفوذ خود را از دست خواهد آمد ؛ سرنوشتي كه بريتانياي كبير پس از جنگ جهاني دوم با آن مواجه شد.
وي گفت: براي ممانعت از وقوع اين پديده بايد تمامي كانون هاي قدرت كه مي توانند هژموني آمريكا را به چالش بكشند نابود و يا كنترل شوند و براي اين منظور دو كار عمده بايد صورت گيرد: ' نخست بايد كشورهاي ژئوپليتيك پويا كه توانايي قابل توجهي در توزيع قدرت دارند شناسايي شوند و ثانيا با بكارگيري ظرفيت هاي آمريكا، اين كشورها تحت كنترل درآيند'.
سخنان برژينسكي و عملكرد كنوني كاخ سفيد مي تواند بيانگر آن باشد كه اقدامات ترامپ براساس يك برنامه و دستور كار مشخص صورت مي گيرد.
جدا شدن اوكراين از حلقه متحدان روسيه با چه هدف صورت گرفت؟ چرا پارلمان اوكراين دسامبر 2014 در اقدامي شتابزده به پيوستن اين كشور به ناتو راي داد؟ حمله آمريكا به افغانستان و عراق در چه چارچوبي صورت پذيرفت؟
برژينسكي در خصوص روسيه گفته بود: ' آمريكا موفق شد آنچه را كه روسها 'بيگانه نزديك' مي نامند ازاين كشور جدا كند.
اشاره برژينسكي به متحدان سابق اتحاد شوروي است كه پس ازفروپاشي، از پيكره سياسي روسيه جدا شدند.
به گفته برژينسكي ، روسيه بدون اوكراين نمي تواند امپراتوري خود را در منطقه اوراسيا گسترش دهد.
اين سخنان برژينسكي حكايت از آن دارد كه بسياري از حوادث و بحران ها، برخاسته از نگراني است كه واشنگتن از تغيير گرانيگاه قدرت سياسي در جهان دارد و نقش استراتژيست هاي چون برژينسكي در بوجود آمدن بحران ها به مراتب پررنگ و برجسته تر از سياستمداران كاخ سفيد بوده است.
شكل گيري قدرتهاي سياسي ، اقتصادي و نظامي در منطقه اوراسيا بويژه طي دو دهه اخير توانسته است توازن قدرت در منطقه اوراسيا را به زيان آمريكا برهم زند.
ظهور قدرتهايي مانند ايران با پشتوانه فكري و شعاع نفوذ بالا در منطقه ، بازگشت روسيه به معادلات خاورميانه و شكل گيري بلوك اقتصادي غول اسايي مانند 'بريكس' BRICS متشكل از برزيل، روسيه ، هند ، چين و آفريقاي جنوبي ، روند انتقال قدرت از غرب به شرق را تسريع بخشيده است.
در چنين شرايطي ، واشنگتن چاره اي جز برهم زدن مناسبات رايج و مرسوم سياسي، اقتصادي و حتي نظامي پيشين را ندارد. مورد تهديد قرار گرفتن مناسبات واشنگتن با برخي متحدان سنتي آمريكا در منطقه مانند پاكستان در همين چارچوب قابل ارزيابي است.
براين اساس كاخ سفيد براي ممانعت از جابجايي مركز ثقل قدرت سياسي جهان از يك سو خود را ناگزير مي بيند كه مناسبات قبلي را به هم بريزد و از سوي ديگر با ايجاد بحران تلاش مي كند كنترل شرايط را به دست بگيرد.
نابساماني ظاهري در تصميمات ترامپ لزوما ناشي از نداشتن برنامه نيست، بلكه محصول چالشي است كه واشنگتن براي ممانعت از تغيير گرانيگاه قدرت سياسي در جهان بعمل مي آورد.
نكته اخر اينكه ظرفيت كشورهاي ژئوپليتيك و كانون هاي قدرت در منطقه اوراسيا و ابعاد وسيع اين روند به حدي است كه اين گرانيگاه به ناچار تغيير خواهد كرد و واشنگتن با تمامي بحران آفريني ها قادر به كنترل آن نيست.
----------------------------------------------------------------------------------
*كارشناس مسايل بين الملل- ايرنا
تهران- ايرنا - دونالد ترامپ پس از انتخاب به رياست جمهوري آمريكا، سياست خارجي اين كشور را در مسيري پرهياهو، جنجالي و غيرقابل پيش بيني قرار داد، تا حدي كه برخي تحليلگران اين اقدامات ترامپ را نتيجه نداشتن برنامه و فقدان تجربه تلقي كردند.