در ادامه اين گفت وگو آمده است: اما آنچه اين روزها اين موضوع را ويژهتر كرده، وجود آمارهاي ضدونقيض درباره مهاجرت نخبگان، تحصيلكردهها و دانشجويان ايراني به كشورهاي ديگر است. عدهاي از آمارهاي بالاي مهاجرت نخبگان ايراني از كشور خبر ميدهند و برخي اين آمار را بدون سنديت ميدانند. براي يافتن اطلاعات دقيقتر در اين زمينه، سراغ پرويز كرمي، مشاور معاون علمي و فناوري رئيسجمهوري و دبير ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوري و اقتصاد دانشبنيان، رفتهايم و با او گفتوگويي انجام دادهايم تا نظرش را از كموكيف مهاجرت نخبگان يا به زباني صريحتر «فرار مغزها» جويا شويم. كرمي در اين گفتوگو بسياري از ادعاها و اظهارات منتشرشده پيش از اين را بر اساس آمار و اسناد مربوط به مؤسسات بينالمللي رد ميكند و آمارهايي جديد ارائه ميدهد.
**مهاجرت نخبگان و سرآمدان علمي كشورمان به نقاط ديگر دنيا كه از آن با عنوان فرار مغزها ياد ميشود، مدتهاست به موضوعي مناقشهبرانگيز و حاشيهساز تبديل شده است؛ آيا آمارهاي رسمي شما نيز اين موضوع را تأييد ميكند؟ مثلا بهتازگي از قول مسئولي اعلام شد 180 هزار نفر از دانشآموختگان كشور در سال 1394 به خارج رفتهاند يا آماري به نقل از صندوق بينالمللي پول در سال ٢٠٠٩ منتشر شده كه حكايت از مهاجرت گسترده نخبگان از ايران دارد. نظرتان درباره اين آمار چيست؟
اين آمار و ارقام از اساس اشتباه و كذب محض است يا آن آمار دروغ منتسب به صندوق بينالمللي پول در سال ٢٠٠٩؛ چراكه اساسا چنين گزارشي از سوي اين نهاد در آن سال منتشر نشده است.
بعضا در محافل رسانهاي تحليلهايي از شرايط بحراني كشور در حوزههايي مانند مهاجرت نخبگان، فرار مغزها، كاهش ضريب هوشي و نظاير آن ارائه ميشود كه موجب شكلگيري مباحثي جدي و چالشبرانگيز در محافل سياستي و تخصصي شده است و از دو حال خارج نيست؛ خوشبينانه اينكه بسياري از تحليلهاي ارائهشده در رسانهها، مستند به آمار بهروز و معتبر نيستند يا اساس آنها بر برداشتهاي شخصي و تجربيات محدود افراد مبتني است كه ممكن است تطابق كافي با واقعيات يا دقت كافي نداشته باشند.
از سوي ديگر، روند مهاجرت و جابهجايي بينالمللي اتباع تحصيلكرده و به بيان عموميتر جامعه نخبگان، از مسائلي است كه بيشتر كشورها آن را به صورت مستمر رصد آماري ميكنند و گزارشهاي رسمي و معتبر داخلي و خارجي درباره آن منتشر ميشود كه مبناي تصميمسازي قرار ميگيرد. بر اين اساس، با توجه به اهميت موضوع نخبگان در سياستهاي نظام، ضرورت توجه دقيقتر، علميتر و همچنين پايش و رصد مستمر تحولات در اين حوزه بهشدت احساس ميشود؛ اما در اكثر موارد، مغرضانه و با تخريب كشور ايران و از سوي افراد ماركدار و ضدنظام صورت ميگيرد.
مثلا يك مورد آن كه بسيار هم تكرار شده، ادعا و آمار دروغي است كه افرادي مانند پرويز دستارچي يا عباس ميلاني گفتهاند؛ اين بخشي از گفتههاي آنهاست: «طبق آمار صندوق بينالمللي پول [IMF] در سال ٢٠٠٩، ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 كشور جهان مقام اول را از آن خود كرده است و سالانه تا 180 هزار نفر با تحصيلات عاليه از ايران مهاجرت ميكنند. فرار مغزها در چند سال اخير 300 برابر جنگ ايران و عراق به اقتصاد ايران صدمه زده است».
آمارهاي ديگري هم داده شده كه بيشتر جنبه سياسي در آن لحاظ شده تا واقعيتهاي موجود؛ اما با بررسيها و جستوجوهاي متقن و دقيق ما، اين گفته كذب محض است. آمارها چيز ديگري را ميگويند. پيرو همين ادعاي كذب آقاي ميلاني، در ماه گذشته يكي از پايگاههاي خبري اعلام كرده به مدعياني كه «رتبه نخست خروج مغزها» را بر اساس گزارش صندوق بينالمللي پول در سال ٢٠٠٩ به ايران نسبت دادهاند، در صورت اثبات ادعا و ارائه سند از مبادي معتبر قانوني بينالمللي، يك ميليارد ريال (معادل صد ميليون تومان) جايزه ميدهد.
من هم اينجا اعلام ميكنم اگر آقاي ميلاني يا افراد ديگري كه ادعا دارند گزارش صندوق پول در سال ٢٠٠٩ درست است، اسناد و ادله گزارش خود را بر اساس سايت يا تأييد صندوق بينالمللي پول بياورند، ما هم صد ميليون تومان جايزه اضافه به آنها ميدهيم.
** يعني شما در اين زمينه دست به پژوهش و پايش زدهايد؟ يا هنوز كاري انجام نشده است؟
چند كار پژوهش و پايش انجام دادهايم و پيگير بسياري از مسائل اين حوزه بودهايم. برهميناساس، ازطريق پژوهشكده مطالعات فناوري، با استناد به اطلاعات آمارهاي معتبر بينالمللي و پايگاههاي داده در دسترس از نهادهايي مانند سازمان ملل متحد، يونسكو، بانك جهاني، سازمان همكاري اقتصادي و توسعه و همچنين منابع اطلاعاتي برخي كشورهاي اصلي مهاجرپذير مانند آمريكا تلاش كردهايم تصوير روشني از وضعيت مهاجرت و جابهجايي دانشجويان ارائه شود.
نتيجه اين تلاشها تبديل شده است به كتابي با عنوان «بررسي تطبيقي وضعيت كشور در مهاجرت و جابهجايي بينالمللي افراد تحصيلكرده» كه تقديم شما ميكنم.
اگر بخواهيم خلاصه و چكيدهاي از اين پژوهشها و بررسي تطبيقي مهاجرت نخبگان يا به قول شما افراد تحصيلكرده را بدانيم، چه نكتهاي ميتوانيد بگوييد؟
ببينيد يك نكته مهمي در اينجا وجود دارد و آن، اين است كه در اين زمينه كشورهاي مهاجرپذير دو سياست اصلي «جذب مهاجران متخصص و با مهارت بالا» و نيز «ادغام جمعيت مهاجر در جامعه ميزبان» را طراحي و پيادهسازي كردهاند. ازسويديگر، كشورهاي مهاجرفرست نيز دو سياست اصلي حفظ استعدادهاي برتر و نخبگان خود يا جلوگيري از فرار مغزها و نيز بهرهبرداري از نخبگان غيرمقيم يا چرخش مغزها را در دستور كار خود قرار دادهاند. درواقع يك نزاع پنهاني بين مهاجرپذيران و مهاجرفرستان وجود دارد كه برخيها پيروز ميدان بودهاند و برخي هم شكست خوردهاند!
پس اين همه نكتههايي كه برخلاف اين نظر شما در رسانهها عنوان ميشود چه؟ پس آنها آمار و ارقامشان را از كجا ميآورند؟
عرض كردم عدهاي از روي ناآگاهي و بياطلاعي و بسياري هم از روي عناد و سياسيكاري آمارهاي دروغ و جهتدار را براي تخريب ايران و ايجاد يأس و نوميدي در جوانان گسترش دادهاند. چنانچه گفتم يك پايگاه خبري-تحليلي در رد ادعاي آنها و خبر دروغي كه به بانك جهاني نسبت داده شده، اعلام كرده براي ارائه ادلهاي كه ادعا ميكنند، صد ميليون تومان پاداش ميدهد.
اما تا الان هيچكس، هيچ مدركي براساس ادعايش نياورده است. اما تحقيقي كه خدمت شما ارائه دادم بر گرفته از اسناد و مدارك است. تازه براي خودمان هم نيست، بلكه آمار و گزارشهاي مربوط به مؤسسات بينالمللي و البته كشورهاي مهاجرپذير است. آنها خودشان گفتهاند كه ما در اين زمينه رشد منفي داشتيم و كاهش مهاجرت دانشجويان و فارغالتحصيلانمان به كشورهاي آنها، بسيار چشمگير بوده است. براساس گزارش اداره مهاجرت كانادا كه اطلاعات موثق و دقيقتري را در وبسايتشان آوردهاند، در سال ١٣٩٤ تعداد دانشجويان مهاجر ايراني ٢٣٥٤ نفر بوده كه در رتبه ١٢ تعداد دانشجويان خارجي در كانادا قرار گرفته است.
همچنين در سال ١٣٩٦ تعداد كل مهاجران ايراني در كانادا شش هزارو ٤٨٥ نفر بوده كه نسبت به تعداد مهاجران سال ١٣٩٥ (١١هزارو ٦٦٥ نفر) كاهش چشمگيري داشته است. يا مثلا اداره مهاجرت ايالات متحده آمريكا هم اعلام كرده كه رتبه ايران در زمينه اعزام دانشجو به اين كشور نسبت به اوايل انقلاب، پنج برابر كاهش داشته است. در ابتداي انقلاب اسلامي ايران در سال ١٣٥٧، كشورمان با داشتن ٥٧هزار دانشجو، نخستين كشور خارجي در اعزام دانشجو به ايالات متحده آمريكا بود. اما براساس آماري كه اداره مهاجرت اين كشور (CIS) تا سال ٢٠١٦ ارائه كرده است، اكنون جمهوري خلق چين در اين جدول مقام نخست را كسب كرده است.
اين گزارش، رقم دقيق ٣٢٨هزارو٥٤٧ دانشجو را متعلق به كشور چين اعلام كرده است و پس از آن، كشورهاي هند، عربستان سعودي، كرهجنوبي، كانادا، ويتنام، تايوان، برزيل، ژاپن و مكزيك در ردههاي بعدي قرار دارند. برهميناساس، جمهوري اسلامي ايران در جايگاه يازدهم كشورهاي اعزامكننده دانشجو به ايالاتمتحده آمريكا ايستاده است. بااينحال، تعداد دانشجوياني كه تابعيت كشور عربستانسعودي را دارند و در ايالاتمتحده مشغول به تحصيل هستند، رقمي معادل پنجبرابر دانشجويان ايراني مقيم اين كشور اعلام شده است.
در بخش ديگري از گزارش اداره مهاجرت ايالاتمتحده آمريكا (CIS) آمده است كه با وجود افزايش جمعيت دانشجويان ايران به ميزان ٢٧برابر نسبت به ابتداي وقوع انقلاب اسلامي، تعداد دانشجويان حاضر در كشور آمريكا كاهش پنج برابري داشته است. ميبينيد كه گزارش اين اداره تأييد ميكند كه جوسازيهاي رسانهاي مبني بر خروج فاجعهآميز مغزها از ايران در سالهاي گذشته، كذب محض است.
** جزئيتر دراينباره توضيح دهيد؛ يعني عدد و رقم مشخصي بگوييد.
بله حتما. يكي از نكتههاي جالب توجه اين است كه جمهوري اسلامي ايران براساس گزارش سازمان همكاري اقتصادي و توسعه در سال ٢٠١٥، جزء ٢٠ كشور اول نبوده و در گزارش بانك جهاني در سال ٢٠١٦، جزء ٣٠ كشور اول ارسالكننده مهاجر قرار «ندارد». به استناد اين آمار با تأكيد ميگويم: «ندارد». يعني ايران جزء كشورهاي اصلي مهاجرفرست دنيا محسوب نميشود.
** ميتوانيد آماري دقيق از ميزان مهاجرات ايرانيان ارائه كنيد؟
البته! بايد بگويم كه نرخ مهاجرات ايران به كل جمعيت، بهصورت تجمعي، ١,٥ درصد تا سال ٢٠١٣ بوده كه از ميانگين جهاني ٣.٢ درصدي و اكثر كشورهاي با وضعيت توسعه مشابه، پايينتر است. منابع همه اين آمارها هم در كتاب «بررسي تطبيقي...» آورده شده و علاقهمندان ميتوانند فايل پيدياف آن را از طريق اينترنت دريافت كنند.
**اين آماري كه ميگوييد، مربوط به مهاجرت نخبگان ايراني است يا نرخ خالص مهاجرت ايرانيان ؟
نرخ خالص مهاجرت هموطنانمان است.
**خب حالا بپردازيم به بحث داغ مهاجرت افراد تحصيلكرده و دانشجويان ايراني!
قبل از اينكه درباره مهاجرت تحصيلكردههاي كشورمان بخواهم توضيحاتي ارائه كنم، اجازه دهيد آمار مختصري از وضعيت جهان در اين زمينه خدمتتان بگويم. نگاهي به آمار جهاني دانشجويان بينالمللي و جابهجايي آنها در دو دهه گذشته، نشان از رشد حدود چهاربرابري دارد.
طبق آمار و اطلاعات مؤسسه مشاوره بينالمللي آموزش و قوانين، تعداد دانشجويان بينالمللي از ١,٣ ميليون در سال ١٩٩٠ به پنج ميليون دانشجو در سال ٢٠١٤ رسيده است. مهمترين مقاصد دانشجويان بينالمللي در قرن ٢٠، كشورهاي انگليسيزبان از جمله آمريكا، انگليس، كانادا، استراليا و... محسوب ميشدند. اما درحالحاضر ديگر كشورها بهخصوص كشورهاي آسيايي در زمينه جذب دانشجويان تلاشهايي صورت دادهاند و رقابت در جذب دانشجويان در حال افزايش است. اين آمار، مربوط به مؤسسات معتبر بينالمللي و خدشهناپذير است.
اما در رابطه با وضعيت كشورمان بايد بگويم كه براساس آمار سازمان همكاري اقتصادي و توسعه، ايران جزء كشورهاي با تعداد بالاي ارسالكننده دانشجو به كشورهاي پيشرفته محسوب نميشود. با تأكيد عرض ميكنم «نميشود». دراين ميان كشورهاي چين، روسيه، كرهجنوبي و هند چهار كشور اول ارسالكننده دانشجو به كشورهاي توسعهيافته هستند.
** آمار مشخصي هم در اين زمينه ميتوانيد ذكر كنيد؟
بله. براساس گزارشهاي بهروز و معتبر بينالمللي، در سال ٢٠١٤، جمعا ٢٣١,٥ ميليون نفر خارج از وطن خود زندگي ميكردهاند كه ايران جزء كشورهاي اصلي مهاجرفرست دنيا محسوب نميشود. همچنين در گزارش سازمان همكاريهاي اقتصادي و توسعه (سال ١٣٩٤) ايران جزء ٢٠ كشور نخست و در گزارش بانك جهاني (سال ١٣٩٥) جزء ٣٠ كشور نخست ارسالكننده مهاجر قرار ندارد.
در همين راستا، نرخ مهاجرت ايران به كل جمعيت به صورت تجمي، ١.٥ درصد تا سال ١٣٩٤ بوده است كه از ميانگين جهاني ٣.٢درصدي و اكثر كشورهاي با وضعيت توسعه مشابه پايينتر است. همچنين طبق آمار و اطلاعات مؤسسه مشاوره بينالمللي آموزش و قوانين آمريكا، تعداد دانشجويان بينالمللي از ١/٣ ميليون در سال ١٩٩٠ به پنج ميليون دانشجو در سال ٢٠١٤ رسيده است و ايران جزء كشورهاي با تعداد بالاي ارسالكننده دانشجو به كشورهاي پيشرفته محسوب نميشود.
چين، روسيه، كرهجنوبي و هند؛ چهار كشور نخست ارسالكننده دانشجو به كشورهاي توسعهيافته هستند (٢٠١٥، OECD). ايران با داشتن ٣٢هزارو ٧٥٨ دانشجو در OECD در ميان ١٠ كشور برتر فرستنده دانشجو قرار ندارد. براساس آخرين گزارش OECD در مورد افراد تركوطنكرده، مجموعا ٨٤٥ هزار ايراني مهاجر در كشورهاي OECD وجود دارد كه معادل ١.٥ درصد از جمعيت كشور است كه كمتر از نصف ميانگين جهاني ٣.٢درصدي و كمتر از يكسوم ميانگين پنجدرصدي در كشورهاي اروپايي است.
از سوي ديگر، براساس گزارش مؤسسه آمار اداره مهاجرت آمريكا (www.migrationpolicy.org) در سال ٢٠١٥ آمريكا ميزبان بيش از ١.٤ ميليون دانشجوي خارجي بوده است. اين اطلاعات براساس تعداد ويزاي F١ صادر شده است كه مدت آن بيش از يك سال و ويزاي تحصيلي به حساب ميآيد. كشورهاي مبدأ دانشجويان خارجي در آمريكا نيز در سالهاي گذشته بهطور قابل ملاحظهاي تغيير يافتهاند. در سال ١٣٩٤-١٣٩٥ كشور چين بيشترين تعداد دانشجويان خارجي در آمريكا (٣١ درصد) را داشته و كشورهاي هند (١٤ درصد)، كرهجنوبي (هفت درصد)، عربستان سعودي (شش درصد) و كانادا (سه درصد) بهترتيب در ردههاي بعدي بوده و ايران با تعداد ١٢هزارو ٣٥٦ دانشجو در رتبه يازدهم قرار گرفته است.
** علت اين كاهش نرخ مهاجرت ايرانيان تحصيلكرده، دقيقا چه موضوعي است؟
من فكر ميكنم اين امر ميتواند ناشي از نفوذ و گسترش بالاي تحصيلات دانشگاهي و آموزش عالي و نيز بهوجودآمدن شركتهاي دانشبنيان و فضاي استارتآپي جديد در ايران در سالهاي اخير باشد.
** پس بنا بر صحبتهاي شما و آمار و اسنادي كه از مؤسسات معتبر بينالمللي جمعآوري كردهايد، موضوع فرار مغزها، براي كشور ما نبايد جدي باشد.
خدمت شما بگويم؛ بررسي آمارها نشان ميدهد كه تعداد مهاجران تحصيلكرده يعني افراد داراي مدارك دانشگاهي و نسبت آنها از كل تحصيلكردگان داخل كشور، در مقايسه با ساير كشورها بسيار پايين است. طبق گزارش مشترك سازمان ملل و OECD، ايران با حضور در پايينترين سطح طبقهبندي جهاني، از نظر اين شاخص، در زمره كشورهايي است كه نرخ مهاجرت افراد تحصيلكرده به كل جمعيت تحصيلكرده در آن، در طبقه كمتر از دو درصد قرار دارد.
بنابراين با استناد به آمار نهادهاي معتبر بينالمللي ميتوان اينگونه گفت كه پديده فرار مغزها در ايران، فاقد هرگونه سنديت است. در اين شرايط رسانهها كمك كنند ما بتوانيم جلوي شايعات بيمورد مهاجرت و فرار مغزها را بگيريم؛ البته مسئولان هم حساسيت بيشتري داشته باشند و پاسخ سريع و قانعكننده در برابر آمار دروغ ارائه كنند تا اين وضعيت آشفته از بين برود. ذكر اين نكته ضروري است كه حتي رفتن يك نفر هم براي ما خوب نيست و ما بايد كاري كنيم كه بچههاي رفته برگردند؛ با يكدهم هزينه يك بورس بچههاي خودمان را ميتوانيم برگردانيم. البته در برخي از رشتههاي خاص و برخي دانشگاههاي خاص چالش داريم و بچهها بايد بروند اما بايد سعي كنيم كه دوباره برگردند.
*منبع: روزنامه شرق؛ 1396،10،24
**گروه اطلاع رساني**2059**9131**انتشاردهنده: شهربانو جمعه
تهران- ايرنا- روزنامه شرق در گفت وگويي با پرويز كرمي مشاور معاون علمي و فناوري رئيسجمهوري، نوشت: سالهاست با تركيب «فرار مغزها» آشنا هستيم. تاكنون بحثها، اظهارات و مطالب فراواني در اين زمينه مطرح و منتشر شده است.