۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۱۱
کد خبر: 82911000
T T
۰ نفر

مطبوعات به بايگاني تاريخ مي‌پيوندند؟

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۱۱
کد خبر: 82911000
مطبوعات به بايگاني تاريخ مي‌پيوندند؟

جانشين مديرمسئول و سردبير روزنامه سبحان در شماره 4581 اين نشريه به موضوع خطر تعطيلي هفت روزنامه چاپ شيراز پرداخته و عنوان 'مطبوعات فارس به بايگاني تاريخ مي پيوندند؟!' را براي اين يادداشت برگزيده است.

در اين يادداشت به قلم حميدرضا جعفري ناييني آمده است: مطبوعات و رسانه‌ها به‌عنوان ابزار اجتماعي در يك نظام مردمي، امكان تبادل افكار و اطلاعات را در بين مردم و دولت فراهم مي‌كنند و دولت و مردم را در جريان مواضع و خواسته‌هاي يكديگر قرار مي‌دهند.
سؤالي كه امروز مطرح است، اين است كه مطبوعات در كشور ايران و در نظام جمهوري اسلامي، كجاي كار هستند؟ آيا زائد و سربارند؟ زينت‏المجالسند؟ يا يك عنصر حقيقي و مؤثر و اجتناب‏ناپذير و سازنده‏اند؟
مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال چنين بيان مي‌كنند: «ما معتقديم كه مطبوعات براي نظام جمهوري اسلامي، يك مقوله تجملاتي و تشريفاتي نيست. بنابراين افزايش، تنوع و كيفيت يافتن آن و اگر خطايي دارد، تصحيح آن، جزو كارهاي اساسي در اين نظام است.»
ايشان در پاسخ به اين سؤال كه «مگر نظام جمهوري اسلامي چه خصوصيتي دارد كه چنين پرداختن و رويكردي به مطبوعات، جزو كارهاي اساسي آن است؟» مي‌فرمايند: «خصوصيت اين است كه نظام جمهوري اسلامي يك نظام مردمي است و كسي نمي‏تواند اين را منكر شود. مخالفان ما هم نمي‏توانند اين را منكر شوند. سر و كار ما با مردم است؛ پس اين نظام، نظامي است مردمي. نظام مردمي، جز با آگاهي مردم ممكن نيست پيش برود.»
از جمع‌بندي سخنان ايشان اينطور برمي‌آيد كه هرچه مردم بيشتر آگاه شوند، نظام جمهوري اسلامي، بيشتر سود مي‏برد. بنابراين، اين نظام، به آگاهسازي مردم نيازمند است و مطبوعات ركني از اركان پيشرفت و تداوم نظام اسلامي هستند.
بي‌ترديد مطبوعات و رسانه‌ها به‌عنوان يكي‌از مهمترين زيربناهاي ساختار ارتباطي و اطلاعاتي در دنيا، جزو مهمترين اركان نظام اسلامي در پيوند مردم و دولت هستند كه وظيفه‌شان صيانت از اتحاد ملي است. روابط موجود ميان دولت و ملت در هيچ مقطعي از تاريخ به اندازه دوران معاصر نبوده است. درواقع رسانه‌ها از يكسو با انعكاس اخبار و اطلاعات ميان اجزاي سازنده عرصه عمومي ارتباط برقرار مي‌كنند و با افزايش سطح آگاهي عمومي مبادرت به مهندسي افكار عمومي مي‌كنند و از سوي ديگر با جمع آوري و انعكاس نظرات، انتقادات و عقايد مردم و مسئولان، ميان حكومت‌كنندگان و حكومت‌شوندگان ارتباط برقرار مي‌كنند.
از طرفي مطبوعات براي تحكيم روابط بين ملت و دولت نيازمند حمايت مادي و معنوي مسئولان و مردم هستند حتي اگر اين مطبوعات متعلق به بخش خصوصي باشند. مقام معظم رهبري درباره وظيفه دولت نسبت به مطبوعات مي فرمايند: «دولت بايد موضوع مطبوعات را خيلي جدي بگيرد. دولت، ناگزير بايد در مسائل مطبوعات سهم داشته باشد. حالا يك وقت سهم مادي است؛ مثل سهميه‏ها و يارانه‏هايي كه در بخش‌هاي مختلف مي‏دادند و كمك‌هايي كه مي‏كردند. يك وقت هم سهم حمايت‌هاي معنوي است كه آن حمايت‌هاي معنوي، مهم‌تر از حمايت‌هاي مادي و كمك‌هاي گوناگون است.»
اما شرايط امروز مطبوعات فارس، از قصه‌اي ديگر حكايت دارد. در حالي كه نوسانات بازار ارز و افزايش ارزش ارزهاي خارجي، بر روي قيمت كاغذ اثر گذاشته و منجر به افزايش قيمت اين كالا در بازار شده است، مسئولان انتظار دارند مطبوعات فارس با قيمت فعلي كاغذ، افزايش 20درصدي حقوق، افزايش نهاده‌هاي توليد اين محصول فرهنگي، كاهش يارانه‌هاي مطبوعاتي، عدم دريافت به موقع مطالبات خود از ادارات دولتي و قطع كردن اشتراكات همچنان در راستاي انجام رسالت خود به‌عنوان پل ارتباطي بين مردم و دولت، به حيات خود ادامه دهند، حياتي كه تا پيوستن به بايگاني تاريخ مطبوعات فاصله‌اي ندارد.
انتشار روزنامه با هزينه بالا و افزايش هزينه‌ها نسبت به درآمد، منجر به افزايش بدهي روزنامه‌هاي فارس به چاپخانه‌ها و واكنش اهالي مطبوعات فارس شده است. در وضعيتي كه اقتصاد رسانه‌هاي چاپي به مويي بند است؛ آنچه در نگاه اول به راحتي با ورق‌زدن صفحات روزنامه به چشم مي‌آيد اخبار نهادهاي دولتي است كه جهت تنوير و آگاهي افكار عمومي روي صفحات نقش بسته است. اخباري كه اگر بخواهيم هزينه‌هاي ايجادشده، از مراحل تهيه تا انتشار آن را محاسبه كنيم به قيمت انتشار روزنامه خواهد افزود و سؤال اينجاست كه اگر هرنهاد دولتي بخواهد اخبار خودش را هرروز چاپ و در اختيار مردم قرار دهد چه هزينه‌هايي را به هزينه دولت اضافه خواهد كرد.
اوضاع مطبوعات بدون اين شوك‌هاي مالي قبلاً در مرز مرگ و بقا قرار گرفته بود. اهرم فشار فضاي مجازي و نشر الكترونيك نيز به آسيب‌پذيري نشريات مكتوب دامن زده است. با اين شرايط آيا مي‌توان پنجره اطلاع‌رساني كه هماهنگ با مراجع قانوني و داراي اعتبار است را به روي مردم بست و اگر فاتحه اين بستر اطلاع‌رساني خوانده شود آيا ساير روش‌هاي نشر خبر همچون فضاي مجازي به راحتي قابل كنترل و نظارت است؟ مديران فعلي آگاهانه يا ناآگاهانه تيشه به ريشه مطبوعات مي‌زنند. اگر تلاش مديران ادارات انحصار آگهي‌هاي دولتي و اختصاص آن به روزنامه‌هايي خاص است، چرا اين همه در منابر مختلف و سخنراني‌هاي خود بر فرهنگ و اعتلاي آن تأكيد دارند و اين تناقض را چگونه مي‌توان داوري كرد؟ و اگر همت آنها بر اين است كه به مديران مسئول مطبوعات بفهمانند كه دوران مطبوعات كاغذي به سر آمده است، مي‌توان با تعطيل كردن مطبوعات كاغذي، بدون هيچ دردسري خيال مسئولان را از اين عنصر مزاحم در جامعه راحت كرد و با اين شيوه ديگر نيازي به اين همه ساختار و دستگاه در بدنه دولت براي رسانه، نظارت بر آن و دادگاه مطبوعات و... نيست.
و البته آثار اين بحران درآينده از دامنه تأثير بيشتري برخوردار است. آنجا كه كمترين التهابات فضاي مجازي، جامعه را با شايعات و اخبار كذبي كه هيچ مرجعي براي مراجعه به آنها وجود ندارد، دست‌خوش موج‌هاي مخرب و شكننده خواهد كرد.
روزنامه‌هاي دولتي به دليل اتصال به خزانه دولتي از افزايش قيمت تمام‌شده چاپ و كاغذ متضرر نمي‌شوند. در بين روزنامه‌هاي غيردولتي هم روزنامه‌اي وجود دارد كه به واسطه تعدد آگهي، تعرفه بالا و تعدد اشتراكات بالاي نهادهاي دولتي با مشكل خاصي روبرو نخواهد شد؛ اما ساير روزنامه‌هاي استان به واسطه همين كم‌توجهي‌ها درآستانه تعطيلي قرار خواهند گرفت و در اين صورت آيا داشتن يك يا دو روزنامه زيبنده استان فرهنگ‌دوست فارس است؟
آيا تعطيلي روزنامه‌هايي كه توانسته‌اند با مشكلات فراوان، بيش‌از 20سال هنوز در دكه‌هاي روزنامه‌فروشي باشند، به فرهنگ استان لطمه‌اي نخواهد زد؟
كافي است يك هفته كيوسك‌هاي مطبوعاتي از روزنامه‌ها خالي شوند تا معلوم شود آيا دولت به رسانه احتياج دارد يا رسانه به دولت؟
كاغذ روزنامه طي يك سال گذشته در بازار ايران بيش از 50درصد افزايش قيمت پيدا كرده است. اواسط سال گذشته قيمت هركيلو كاغذ كاهي روزنامه حدود 2200تومان بود كه اين رقم هم‌اكنون به 4800تومان در هركيلو رسيده است. با چنين افزايش قيمتي تنها در يك نهاده توليد اين محصول فرهنگي، در شرايط بي‌مهري مسئولان چگونه مي‌توان ادامه حيات داد؟ و اين وضعيت جز محدوديت رسانه‌هاي خصوصي چه حاصلي خواهد داشت؟ و البته بايد اضافه كرد به دنبال تعطيلي روزنامه‌هاي استان در سال حمايت از كالاي ايراني، اولين قرباني شاغليني هستند كه به خيل بيكاران جامعه اضافه خواهند شد.
علي‌رغم اينكه رسانه‌هاي مكتوب به‌دليل استمرار خود، تأثير عميقي بر عمق بخشيدن به فرهنگ و تاريخ جامعه دارند متأسفانه در كشور ما، به دلايل مختلف اقتصاد رسانه خودكفا نيست به همين خاطر مطبوعات با تحولات و تكانه‌هاي اقتصادي با چالش جدي مواجه مي‌شوند.
در حال حاضر رسانه‌هاي حوزه خصوصي مظلوم‌ترين قشر هستند. زماني كه مديرمسئول روزنامه امكان كافي براي حقوق كاركنان خود را ندارد، خبرنگار و سردبير و موزّع و... هم دچار مشكل مالي خواهند شد. لذا وضعيت بغرنج صنفي جامعه رسانه‌اي و بحران موجود در مطبوعات موجب شده تا معيشت و كرامت اصحاب رسانه دچار خدشه شود و خانواده اين صنف در معرض آسيب‌هاي جدي قرار گيرند. وقتي قاطبه اصحاب رسانه در زمينه ميزان درآمد و معيشت در حداقل ممكن و كمتر از حقوق كارگران است، بي‌ترديد اين وضعيت و حال بد آنان بر تعهدات جامعه رسانه‌اي تأثير نامطلوبي خواهد گذاشت و انفعال مطبوعات در راستاي انعكاس مشكلات مردم مقدمه‌اي براي آسيب‌ديدگي اصل تحكيم روابط ملت و دولت خواهد بود.
مشكل فعلي اين رسانه‌ها مساله حل‌شدني است و با همكاري دستگاه‌هاي مربوطه و حمايت مردم حل‌شدني است. خود صاحبان رسانه نيز بايد با هوشمندي عمل كرده و آينده‌نگر باشند. حداقل مطالبه مطبوعات و اصحاب رسانه استان آن است كه دستگاه‌هاي دولتي با پشتيباني و حمايت مادي و معنوي از مطبوعات و نيز توليدكنندگان و مصرف‌كنندگان كالاهاي مطبوعاتي، نقش‌آفريني كنند تا مطبوعات هم متعهدانه و به بهترين شكل براي به سرانجام رساندن رسالت خود تلاش كنند.
7375/ 2027